چه دلیل عقلى براى اثبات ولایت فقیه وجود دارد؟1به نظر می‌رسد که از نظر عقلی، نمی‌توان از این نظریه دفاع کرد!

چه دلیل عقلى براى اثبات ولایت فقیه وجود دارد؟1به نظر می‌رسد که از نظر عقلی، نمی‌توان از این نظریه دفاع کرد!

ادلّه و مستندات عقلى متعدّدى براى اثبات ولایت فقیه، در آثار نوشتارى و گفتارى اندیشمندان اسلامى، به چشم مى‌خورد که بررسى و تجزیه و تحلیل همگى آن‌ها از عهده این فرصت بیرون است2. در اینجا تنها به ذکر یکى از ادلّه، که روشن‌تر و درحدّ فهم همگانى است و از اصطلاحات تخصّصى کلامى و فلسفى در آن استفاده نشده است، اشاره مى‌شود. دلیل عقلى مورد نظر داراى چند مقدّمه است:
1. حکومت و اداره جامعه، مستلزم دخالت در بخش‌هاى گوناگون زندگى مردم و ایجاد محدودیّت و تعیین مقرّرات در امور اقتصادى، فرهنگى، اجتماعى، سیاسى، نظامى و غیره است؛ مثل مقرّرات صادرات و واردات، قوانین مالیاتى، خدمت سربازى، مقرّرات ورود و خروج از کشور، قوانین مربوط به مطبوعات، تعیین مجازات و رسیدگى به جرایم، اعلام جنگ و صلح و هزاران قانون و دستور دیگر که در هر کشورى، براى ایجاد نظم و سامان بخشى به زندگى اجتماعى، ضرورت دارد.
2. إعمال حاکمیّت بر مردم و دخالت در سرنوشت ایشان، نیازمند حقّ حاکمیّت است. کسى که مى‌خواهد، بر اموال و اَعراض و نفوس جامعه، حکم‌رانى کند و الزام سیاسى نماید و مردم را وادار به پیروى از اوامر خود کند، باید از چنین حقّى برخوردار باشد تا حاکمیّت و اوامر آن مشروعیّت یابد.
3. حاکمیت و ولایت بر مردم، از شؤون  ربوبیّتِ تشریعىِ الهى است. خداوندى که بر سراسر جهان هستى ربوبیّت دارد و مالک حقیقى آن به شمار مى‌رود، باید اجازه حاکمیّت دهد و این اذن و اجازه الهى، مصحّح تصرّف و دخالت در حوزه منافع و حقوق شهروندان است.
4. این حق و اجازه الهى، در مرتبه نخست، به پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) و امامان معصوم (علیهم السلام) داده شده است تا به تدبیر و امامت‌ سیاسى جامعه بپردازند.
5. در عصر غیبت، که مردم از فیض حضور معصوم (علیه السلام) محروم‌اند و دست‌رسى به ایشان براى مردم ممکن نیست، با توجّه به ضرورت حکومت و نیازمندى جامعه به دولت، باید خداوند اجازه حاکمیّت و اجراى قوانین شرعى را به کسى که پس از معصوم (علیه السلام) اصلح از دیگران است و شایستگى بیش‌ترى در امامت دارد، داده باشد تا ترجیح مرجوح و نقض غرض و خلاف حکمت لازم نیاید.
نتیجه: با توجّه به مقدّمات بالا، عقل کشف مى‌کند که: خداوند متعال و اولیاى معصوم او، حقّ حاکمیّت و اجازه دخالت در امور جامعه را به کسى داده‌اند که از همه مردم در احراز ولایت و اعمال حاکمیّت سیاسى شایسته‌تر باشد؛ فقیه جامع الشّرایط، همان فرد اصلح و شایسته‌ترى است که هم احکام و مقرّرات اسلامى را بهتر از دیگران مى‌شناسد و با اجتهاد خویش  و با مراجعه به کتاب و سنّت، مى‌تواند فرمان الهى را به دست آورد و هم با عدالت و تقواى در حدّ اعلا و اجتناب از سوء استفاده از قدرت، ضمانت اخلاقى بسیار بالایى را، براى نظام سیاسى، پدید ‌آورد و هم با کفایت و توان مدیریّتى بالا، در مقام تأمین مصالح جامعه و تدبیر امور مردم از هر کسى کارآمدتر است.
با این دلیل، ما مشروعیّت ولایت فقیه را از راه عقل کشف مى‌کنیم3. این دلیل به صورت مستقل و بدون نیاز به ادلّه نقلى، مى‌تواند از راه عقل، حقّ حاکمیّت فقیه جامع الشرایط و ولایت سیاسى وى را به اثبات برساند و نشان دهد که این مدّعا که “ولایت فقیه فاقد مستند معتبر عقلى است”، عارى از حقیقت و اعتبار علمى است.

پی‌نوشت‌ها:
1ـ برخى معتقدند که ولایت فقیه فاقد مستند معتبر عقلى است. ر.ک: محسن کدیور، حکومت ولایى، ص392 و همان، دغدغه هاى حکومت دینى، ص 165.
2ـ براى نمونه ر.ک: عبدالله جوادى آملى، ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عدالت، ص 150 ـ 168.
3ـ ر.ک: محمد تقى مصباح یزدى، مقاله “اختیارات ولىّ فقیه در خارج از مرزها، ادلّه عقلى ولایت فقیه”، فصلنامه حکومت اسلامى، شماره اول، پاییز 1375، ص 90 ـ 91 و امام خمینى(رحمه الله) ولایت فقیه، ص2.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید