نقد و بررسی:
پیش از پاسخ به ادعای مذکور لازم است به اختصار، مراد از کتب ضالّه روشن گردد و نیز به اجمال معلوم شود چرا اسلام فروش و چاپ کتب ضالّه را حرام شمرده است. در اینجا با سخنی از استاد شهید مطهری در این زمینه آغاز میکنیم:
استاد شهید مطهری میگوید: “اغوا و اغفال یعنی کاری تؤام با دروغ، تؤام با تبلیغات نادرست انجام دادن. مثلاً فرض کنید کسی قسمتی از جملهای یا آیهای را حذف کند و قسمتی را خود به آن اضافه کند و بعد این عبارت تحریف شده را بهعنوان حجت مطرح کند، یا آن که از مسائل تأریخی قسمتهایی را حذف کند و بعد با استفاده از این اطلاعات ناقص، نتایج دلخواه خودش را بگیرد و یا فیالمثل ادعای علمی بودن داشته باشد و حال آنکه حرفش اساساً تحریف علم باشد. اغفال کردن به هیچ عنوان نمیتواند و نباید آزاد باشد اینکه در اسلام خرید و فروش کتب ضلال حرام است و اجازه فروش هم داده نمیشود بر اساس همین ضرر اجتماعی است.”1دقت در کلام ایشان نشان میدهد که از دیدگاه شهید مطهری کتب ضلال آنهایی هستند که رویکردی علمی به مسائل نداشتهاند بلکه بر اساس تحریف و اغوا و اغفال مردم شکل گرفتهاند و هدف اصلی از تألیف آنها پیشبرد علم و دانش نیست، بلکه اغوای مردم و دستیابی به منافع و مقاصد تألیفکنندگان و ترویج کردن آن کتب است و دلیل اصلی حرمت آنها همین زیان اجتماعی کتب مذکور است یعنی از آنجهت که این کتب مایه اضلال جامعه و در نهایت موجب ضرر اجتماعی و زیان مردم میگردد، چاپ و نشر چنین کتبی در اسلام ممنوع شمرده شده است. حرمت کتاب سلمان رشدی از سوی امام امت در همین راستا بود؛ یعنی از آنرو که با اغواگری و تبلیغات انحرافگرایانه تألیف شده بود حرام گردید؛ چرا که هدف اصلی دین الهی و انبیاء الهی هدایت جامعه و نجات آنها از گمراهی بوده است و لذا قرآن میفرماید: “و لِکُلّ قَومٍ هادٍ”2 هر قومی دارای هادی و راهنمایی از سوی خدا بودهاند و درباره قرآن کتاب آسمانی اسلام میفرماید: “إَنَّ هذا القُرآن یَهدی لِلَّتی هِیَ أَقْوَم”3 قرآن رهبری میکند به آنچه استوارتر است. با توجه به آنکه اسلام نمیتواند نسبت به هدایت و گمراهی انسانها بیتفاوت باشد آنچه را که مایه گمراهی آدمی میگردد، مانند اغواگری و ترویج تحریفات، ممنوع کرده است و آنچه را که مایه هدایت یافتن او میشود، مانند اندیشه و تفکر، آزاد نموده است. از اینرو در اسلام بر علماندوزی بسیار تأکید شده است و از پیرویهای کورکورانه بهشدت پرهیز داده شده است. اینک باز گردیم به پاسخ پرسش که آیا چنین منعهایی مطلقاً و در همه زمانها سودمند و نتیجهبخش است یا در چنین شرایطی که امکان جلوگیری از ترویج افکار و اندیشهها نیست لغو و بیهوده نیست؟!
باید گفت چنان نیست که حکم حرمت امروزه کارآمدی نداشته باشد؛ زیرا کمترین تأثیر این حکم آن است که دینداران، عاملی برای ترویج و تکثیر این کتب نباشند و نیز جامعه با دیده منفی به اینگونه کتابها بنگرند و اقبال عمومی پیدا نکند و همچنین این حرمت موجب میگردد تا میزانی که در توان مؤمنان است از ترویج باطل و مسمومیت فضای اجتماعی جامعه اسلامی جلوگیری بهعمل آورند و اینهمه نشان میدهد که تأثیر این حکم در اصل نشر کتب ضالّه جدای از اثرگذاری آن در فراوانی نشر این کتب است؛ یعنی اگر این حکم نتواند مانعی در جهت اصل نشر کتب ضالّه باشد میتواند در فراوانی نشر این کتب و جلوگیری از رواج آنها مؤثر باشد. شاهد بر این مدعا یعنی شاهد بر آنکه حرمت کتب ضالّه میتواند مؤثر در عدم نشر آنها باشد عملکرد دولتهای غربی است. مشاهده میکنید که در جوامع غربی، برای تبلیغات اسلامی محدودیتهای زیادی قائل میگردند و حتی آزادیهای مسلمانان تابع کشورهای غربی را محدود میسازند. از باب نمونه میتوان به منع انتشار کتاب دانشمند محترم آقای روژه گارودی اشاره کرد که توسط دولتهای غربی از رواج آن جلوگیری به عمل آمد و نویسنده آن به مجازاتهایی دچار گردید. این کتاب که در نقد صهیونیسم نوشته شده بود در میان هزاران کتابی که در ترویج صهیونیسم و یهود نوشته میشود و تبلیغات گستردهای که در رادیو تلویزیون و اینترنت از صهیونیسم بهعمل میآید، اقدامی قابل توجه نبود ولی ملاحظه شد که دولتهای غربی همین اقدام را نیز اثربخش تلقی کردند. و لذا با آن به مقابله برخاستند و حتی منع این یک کتاب را هم نتیجهبخش دانستند. بنابراین چنان نیست که منع از نشر کتب و نوشتارها در عصر اینترنت بیثمر باشد و کسی به آن اقدام نکرده باشد. گذشته از اینها باید توجه نمود که احکام اسلامی بر اساس مصالح و مفاسد انسانها تنظیم گردیده است و اگر اسلام حکم حرمت کتب ضالّه و نوشتارهای گمراه کننده را بهطور مطلق ارائه کرده است، بدون شک اطلاق این حکم دارای مصلحت و اثر بوده است در غیر اینصورت خدای حکیم و عالم، این حکم را با اطلاق وضع نمیفرمود و لذا وضع آن بر اساس ابتنای احکام اسلامی بر مصالح و مفاسد نشانگر تأثیر داشتن این حکم است. بدون تردید حکم حرمت اشاعه و نشر کتب و دیگر ابزارهای فرهنگی گمراه کننده تأثیر قابل قبولی در کاهش اقبال جامعه به آنها دارد هرچند ممکن است این تأثیر در شرایط و زمانهای مختلف، کاهش یا افزایش داشته باشد اما مسلما برداشتن این حکم و مجاز دانستن نشر آنها کاری غیر حکیمانه و آسیبزاست.
معرفی منبع جهت مطالعه بیشتر:
آزادی در فلسفه سیاسی اسلام، منصور میر احمدی، مرکز مطالعات و تحقیقات اسلامی دفتر تبلیغات اسلامی، 1381، چاپ اول، ص 206 به بعد.
پی نوشت ها:
1 . آزادی از نظر استاد مطهری، حسین یزدی، ص 266، انتشارات صدرا، 1379، چاپ اول.
2 . سوره رعد، آیه 7.
3 . سوره اسراء، آیه 9.