نقد و بررسی:
این دو فریضه الاهی از مهمترین فرایض دینی است که عقل نیز بر وجوب آن حکم میکند. اهمیت این دو اصل در اسلام تا جایی است که امیرالمؤمنینعلیه السلام آن را بالاتر از جهاد و والاتر از همهی اعمال نیک میداند؛ چنانکه فرمود: “همهی اعمال نیک و جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهی از منکر همانند قطرهای در برابر دریاست”(1).
راز این اهتمام در چیست؟ راز این اهتمام در این نهفته است که انسان موجودی بالطبع اجتماعی است و در میان جمع میزید. وقتی مجموعه ای از انسان ها جمعی را تشکیل می دهند و برای رسیدن به خولسته ها و تأمین نیازهای خود با هم تشریک مساعی می کنند طبیعتا سرنوشت افراد جامعه به هم پیوند دارد. زندگی در جمع، آثار و برکاتی برای افراد بشر دارد و شاید این مزایا او را وادار کرده تا تن به زندگی اجتماعی بدهد؛ از سوی دیگر، لازمهی زندگی در جمع، پذیرش محدودیتهایی است که انسانها آگاهانه آن را قبول کردهاند.
از آنجا که در زندگی جمعی، سرنوشت افراد به هم مربوط است و به قول معروف، افراد در سرنوشت یکدیگر اثر دارند، حق نظارت در اعمال دیگران، حق طبیعی و از آثار زندگی اجتماعی است.
به بیان دیگر، در جامعه، چیزی به عنوان “ضرر و زیان فردی” یا وجود ندارد و یا اگر هست بسیار کم شمار است. هر ضرر فردی، امکان این را دارد که به صورت یک “زیان اجتماعی” در آید؛ زیرا با توجه به پیوندهای اجتماعی، هیچ گناه و انحرافی در نقطهی خاصّی محدود نخواهد ماند؛ بلکه هر چه باشد بسان آتشی ممکن است به نقاط دیگر سرایت کند؛ یعنی انحراف یک فرد، علاوه بر این که به خود وی ضرر میزند، جامعه نیز از رفتار انحرافی او زیان می بیند. مثلا هنگامی که در جامعه فردی به مرض مسری همانند وبا و طاعون و ایدز گرفتار میشود، برای پیشگیری از شیوع بیماری، فرد مبتلا را فورا از دیگران جدا میکنند و تحت معالجه قرار میدهند و اقدام به نابودی میکروبهای آن مرض مینمایند و عقل نیز این کار را میستاید و بر لزوم آن حکم میکند. مرضهای روحی و انحرافات اخلاقی نیز به همین منوال است؛ اگر جامعه در برابر آن قرار نگیرد و برای نابودی آن تلاش نکند، به تدریج گسترش یافته و در نهایت سقوط و فساد جامعه را به دنبال خواهد داشت. به همین دلیل، عقل و منطق به افراد جامعه اجازه میدهد که در پاک نگهداشتن محیط زیست خود تلاش نمایند.
از پیامبر گرامی اسلام نقل شده که فرمودند: “فرد گنهکار در جامعه همانند کسی است که با جمعی سوار کشتی شود و به هنگامی که در وسط دریا قرار گیرد، تبری برداشته و به سوراخ کردن موضعی که در آن نشسته است بپردازد؛ هرگاه به او اعتراض کنند، در جواب بگوید من در سهم خودم تصرف میکنم و اگر دیگران او را از این عمل بازندارند، طولی نمیکشد که آب دریا به داخل کشتی نفوذ کرده و یکباره همگی در دریا غرق خواهند شد”(2).
پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله با این تمثیل جالب، منطقی و عقلی بودن وظیفهی امر به معروف و نهی از منکر را مجسم ساخته و حق نظارت فرد بر اجتماع و اجتماع بر فرد را یک حق طبیعی که ناشی از پیوند سرنوشتها است میداند؛ بنا بر این انجام این فریضهی الهی و عقلی نه تنها معارض و مزاحم آزادیهای فردی نیست که وظیفهای است که افراد در برابر یکدیگر دارند. علاوه بر این، اسلام چون استکمال معنوی انسان را جز از مسیر اختیار قابل وصول نمیداند بیش از هر مکتب حقوقی – سیاسی دیگر بر “آزادیهای قانونی و حقوقی انسانها” تأکید میورزد و آن را یکی از مبانی حقوق خود میداند؛ امّا آزادی حد و حدودی دارد و اگر کسی بخواهد از آن سوء استفاده کند، طبعاً جامعه در برابر او میایستد و این یکی از این حدود امر به معروف و نهی از منکر است.
به گفتهی یکی از بزرگان، “آن چه این آزادی را محدود میکند، فقط مصالح مادّی و معنوی جامعه است و این بدان معناست که هر فرد، تا زمانی که به مصالح جامعه زیان نرساند، از لحاظ حقوقی و قانونی آزاد است و این آزادی حقوقی و قانونی، البته با مسئولیت الهی و اخروی منافات ندارد، این اصل باید در همهی شئون جامعه (سیاست، اقتصاد، تعلیم و تربیت و…) رعایت شود”(3). این همان آزادی در چارچوب قوانین اجتماعی صحیح است. از آنجا که همهی افراد جامعه حق دارند استکمال یابند، نباید گذاشت که عمل ناپسندی علناً و در حضور دیگران انجام بگیرد و اثرات سوء و نامطلوبی بر اذهان و نفوس آنان بر جای بگذارد؛ در نتیجه، امر به معروف و نهی از منکر نه تنها با آزادی افراد در تعارض نیست که در راستای تأمین آزادی آنان است.
پی نوشتها:
1) نهجالبلاغه، تحقیق فیضالاسلام، ص 1263، حکمت 366.
2) ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج 3، ص 50.
3) استاد محمدتقی مصباح یزدی، جزوهی حقوق و سیاست، ص 2007.