حکم زنا در قرآن کریم بیشتر تهدید است تا اجرا؛ مثل اینکه گفته شود می‌ دانم چه کار کنم با تو … در حالی که نمی‌خواهد کاری بکند؟

حکم زنا در قرآن کریم بیشتر تهدید است تا اجرا؛ مثل اینکه گفته شود می‌ دانم چه کار کنم با تو … در حالی که نمی‌خواهد کاری بکند؟

در قرآن کریم چهار آیه درباره زنا وجود دارد.[1] که دلالت بر لزوم اجرای حکم زنا دارد. اگر چه این حکم نسبت به افرادی که مرتکب عمل شنیع زنا می‌شوند متفاوت است ولی در اجرای آن تردیدی وجود ندارد. از آن جا که این گناه در صورت علنی شدن تأثیر زیادی در آلودگی جامعه دارد. اسلام برای نجات جامعه از انحراف و آلودگی احکامی را مقرّر فرموده است که ممکن است فقط افراد بی‌باک و لاابالی مرتکب این عمل شوند.
قرآن کریم در آیه دوم سوره نور پیرامون زن و مرد زناکار دستور محکم و قاطع صادر نموده و می‌فرماید: «الزانیه و الزانی فاجلدوا کلّ واحد منهما مأه جلده» زن و مرد زناکار را هر یک صد تازیانه بزنید. و برای تأکید بیشتر اضافه می‌کند «و لا تأخذکم بهما رأفه فی دین الله ان کنتم تؤمنون بالله و الیوم الاخر» هرگز نباید در اجرای این حد الهی گرفتار رأفت (و محبت کاذب و دروغین) شوید اگر به خدا و روز جزا ایمان دارید.
سرانجام در پایان آیه به نکته دیگری برای تکمیل نیتجه‌گیری از این مجازات الهی اشاره کرده می‌گوید: و باید گروهی از مؤمنان حضور داشته باشند و مجازات آن دو را مشاهده کنند «و لیشهد عذابها طائفه من المؤمنین».
در واقع این آیه مشتمل بر سه دستور است:
1ـ حکم مجازات زنان و مردان آلوده به فحشاء؛
2ـ تأکید بر این که در اجرای این حد الهی گرفتار محبت‌ها و احساسات بی‌مورد نشوید. در حدیثی حضرت پیامبر اکرم  ص فرموده‌اند: بعضی از زمامداران را که یک تازیانه از حد الهی کم کرده‌اند در صحنه محشر می‌آورند و به او گفته می‌شود چرا چنین کردی؟ در جواب می‌گوید برای رحمت به بندگان تو! پروردگار به او می‌گوید: آیا تو نسبت به آن‌ها از من مهربان‌تر بودی؟! و دستور داده می‌شود او را به آتش بیفکنید! دیگری را می‌آورند که یک تازیانه بر حد الهی افزوده، به او گفته می‌شود: چرا چنین کردی؟ در پاسخ می‌گوید: تا بندگانت از معصیت تو خودداری کنند! خداوند می‌فرماید: تو از من آگاهتر و حکیم‌تر بودی؟! سپس دستور داده می‌شود او را به آتش دوزخ ببرند. [2] 3ـ دستور حضور جمعی از مؤمنان در صحنه مجازات است؛ چرا؟ که هدف این است که علاوه به گناهکار، دیگران نیز عبرت بگیرند؛ زیرا با توجه به بافت زندگی اجتماعی بشر آلودگی‌های اخلاقی در یک فرد ثابت نمانده و به جامعه سرایت می‌کند، برای پاکسازی باید همان‌گونه که گناه برملا شده است، مجازات نیز برملا گردد[3].
مواردی که حکم زنا اعدام است:
آنچه در آیه دوم سوره نساء بیان شده یک حکم عمومی است که موارد استثنایی هم دارد از جمله زنای مرد و زن همسردار است که حد آن با تحقق شرایط اعدام است. منظور از محصن، مردی است که همسری دارد و همسرش در اختیار او است، و محصنه به زنی می‌گویند که شوهر دارد و شوهرش نزد اوست، هرگاه کسی با داشتن چنین راه مشروعی مرتکب زنا شود حد او اعدام می‌باشد. شرایط وکیفیت اجرای این حکم در کتب فقهی مشروحاً آمده است. و نیز زنای با محارم حکمش اعدام است. هم چنین زنای به عُنف و جبر که حکم آن نیز همین است.
البته در بعضی موارد علاوه بر مسأله تازیانه، تبعید و پاره‌أی دیگر از مجازات‌ها نیز وجود دارد که شرح آن را باید در کتب فقهی خواند.[4] روش سهل و ممتنع قوانین کیفری اسلام:
برخی می‌پرسند: چرا اسلام قوانین جزایی وکیفری سخت وطاقت‌فرسایی مقرر نموده است؟ باید توجه داشت که قوانین کیفری اسلام، گرچه ظاهراً سخت و شدید هستند، ولی در مقابل راه اثبات جرم در اسلام نیز آسان نیست و برای آن شرایطی تعیین شده که غالباً تا گناه علنی نشود آن شرایط حاصل نمی‌گردد. به عنوان مثال افزایش تعداد شهود به چهار نفر که در آیه 15 سوره نساء به آن اشاره شده است به قدری که اتفاق می‌افتد فقط افرادی بی‌باک و بی‌پروا ممکن است مجرم شناخته شوند و بدیهی است که این‌چنین اشخاصی به اشد مجازات گرفتار شوند تا عبرت دیگران گردند و محیط از آلودگی گناه پاک گردد، همچنین برای شهادت شهود شرایطی تعیین شده است از قبیل رؤیت و عدم قناعت به قرائن و هماهنگی در شهادت، و مانند آن که اثبات جرم را سخت‌تر می‌کند.
نتیجه این که روش اسلام در تعیین مجازات و راه اثبات جرم روشی است که حداکثر تأثیر را در نجات جامعه از آلودگی به گناه دارد و در جایی که افراد مشمول این مجازات‌ها عملاً زیاد نیستند و به همین جهت از این روش به عنوان روش سهل و ممتنع تعبیر می‌کنیم. [5] در واقع اسلام هم به مسئله مجازات اهتمام می ورزد و هم بر آن امتنان دارد…

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. امام خمینی (قدس سره) تحریر الوسیله، بحث حدود زنا.
2. محمد حسین الطباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن (بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات) الطبعه الخامسه، 1404 هـ ، ج 4، ص 233-237.
3. آیه الله مکارم شیرازی وهمکاران، تهران: دار الکتب الاسلامیه، 1362، ج 14، ص 359-360.

پی نوشت ها:
[1]. نساء/15 ، 16، نور/20، مائده/41.
[2]. رازی، فخر، مفاتیح الغیب، ج 23، ص 148.
[3]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1362، ج 14، ص 359،360.
[4]. ر.ک : موسوی خمینی، سید روح الله، تحریر الوسیله، ج 2، ص 462-465.
[5]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1361، ج 3، ص 310،311.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید