بعضی از مخترعین مثل مخترع برق خدمات بزرگی برای بشریت انجام داده اند آیا زحمات ایشان به صرف این که مسلمان نبوده اند از جانب خداوند در قیامت نادیده گرفته می شود؟

بعضی از مخترعین مثل مخترع برق خدمات بزرگی برای بشریت انجام داده اند آیا زحمات ایشان به صرف این که مسلمان نبوده اند از جانب خداوند در قیامت نادیده گرفته می شود؟

هر انسانی، یا منکر خدا و معاد است یا معتقد به پروردگار عالم و روز جزا است. گروه اول خود به دو دسته تقسیم می‌شوند: منکرین خدا و روز قیامت، یا انکارشان از روی لجاجت و عناد است و یا انکارشان از روی جهل و نادانی است. دسته دوم که معتقدین به خدا و معاد هستند، خود به دو گروه تقسیم می‌شوند، یا مسلمانند یا غیر مسلمان.
پس تمام انسانها مجموعاً به چهار گروه تقسیم می شوند: 1. کسی که منکر خدا و معاد است و انکارش از روی عناد و لجاجت است یعنی حق را می شناسند و منکر می شوند؛ 2. کسی که منکر خدا و روز قیامت است و انکارش از روی جهل و نادانی است؛ 3. کسی که اعتقاد به خدا و روز جزا دارد ولی غیر مسلمان است (مسیحی، یهودی و…)؛ 4. کسی که اعتقاد به خدا و روز قیامت دارد و مسلمان است.
حال باید دید مخترع یا مکتشف و یا هر انسان نیکوکاری که زحمتی کشیده و خدمتی به خلق کرده در کدام یک از دسته‌های فوق قرار دارد.
اولاً باید گفت هر کسی که کافر و معاند باشد و از روی لجاجت منکر خدا باشد، هر عملی که انجام می‌دهد پذیرفته نخواهد شد، و مستحق عقوبت است. پس هیچ عملی از دسته اول پذیرفته نیست، به خاطر انکار خدا و دشمنی که با خدا دارد. امّا نسبت به سه دسته دیگر باید گفت؛ عملشان در صورتی پذیرفته می‌شود که به قصد دنیا و شهرت و خودپرستی نباشد.
توضیح مطلب:
مخترعین و مکتشفینی که زحمات بسیار کشیده‌اند و گاهی تمام عمر خود را در راه کشف حقایق و ساختن وسایلی برای رفاه انسان‌های دیگر صرف کرده‌اند، دو دسته می‌شوند:
1. گاهی مخترع و مکتشف تمام مقصد و هدف خود را رسیدن به مقام و شهرت در میان جوامع بشری و مجامع علمی قرار می‌دهد و یا می‌خواهد از این طریق اموالی کسب کند تا زندگی مرفهی تشکیل دهد و بدین وسیله به اهداف مادی و دنیوی خود برسد.
2. گاهی هدف نهایی مخترع و مکتشف رفاه زندگی خود نیست؛ نمی‌خواهد از این طریق شهرتی برای خود کسب کند، بلکه تمام تلاش و کوشش او برای کشف حقیقت و به وجود آوردن رفاه و آسایش برای بندگان خدا و اجتماعات انسانی است. او هم می‌خواهد خدمتی به جامعه بشری کند یا بالاتر؛ او به واسطه اعتقادی که به خدا دارد، عملش را برای رضای خدا و خدمت به مردم انجام می‌دهد (غیر مسلمان و مسلمان).
حال باید گفت هر مخترعی که جزو دسته اول باشد (یعنی هدفش فقط دنیا باشد) چه کافری ‌باشد که انکارش از روی جهل است و چه معتقد به خدا باشد (چه غیر مسلمان و چه مسلمان)، در آخرت هیچ پاداش و جزایی نخواهند داشت. چون فرض بر آن است که این دسته از مخترعین در این خدمت، خدا و جامعه بشری را در نظر نداشته اند و تنها انگیزه آنان همان شهرت و درآمدهای مادی بوده است که به آنها هم رسیده‌اند.
امّا نسبت به دسته دوم باید گفت، هر سه گروه بی‌اجر و پاداش نمی‌ماند و در پیشگاه خداوند در آخرت اجر و پاداشی خواهند داشت. امّا کیفیت پاداش آنها با هم فرق می‌کند.
آن که منکر خداست (از روی جهل) پاداشی که به او تعلق می‌گیرد، حداقل این است که در عذاب آنها تخفیف داده می‌شود و یا عذاب از آنها به طور کلی برداشته می‌شود، ولی ممکن نیست وارد بهشت شوند، به خاطر انکاری که نسبت به خدا و معاد داشته‌اند. چنان که نسبت به حاتم طائی حدیث داریم که به دلیل نوع دوستی؛ به عذاب نمی افتد و یا از عذابش کاسته می شود.
امّا آن که معتقد به خدا و روز جزا است ولی مسلمان نیست، به او هم پاداشی تعلق می‌گیرد، ولی فرقی که با گروه قبلی دارد این است که به واسطه اعتقادی که به خدا دارد امکان ورود به بهشت هم برایش میسر است. (پس مخترعینی که مسیحی هستند و عملشان را به ‌قصد دنیا انجام نمی‌دهند نه تنها پاداش عندالله دارند بلکه با شرایطی امکان ورود به بهشت را هم دارند.)
و امّا آن که معتقد به خدا و روز قیامت هست و مسلمان هم هست، به او هم پاداش تعلق می‌گیرد، ولی به واسطه اعتقادی که به دین الهی دارد و مقید به احکام اسلام است، عملش به صورت کامل پذیرفته می‌شود و بی‌هیچ نقص و کسری مقبول عندالله خواهد بود. فرقی که بین مسلمان با غیرمسلمان هست در این است که نیکوکار مسلمان همچون مریضی است که تحت مراقبت و دستور یک طبیب حاذق برنامه دارد و غذا و دوایش همه به دستور طبیب است ولی نیکوکار غیرمسلمان هم چون مریضی است که برنامه ندارد و خودسرانه کار می‌کند، هر غذا یا دارویی که به دستش می‌رسد می‌خورد چنین مریضی ممکن است، احیاناً یک داروی مفید بخورد، نتیجه خوب بگیرد، ولی همین طور هم ممکن است دوایی را که زیانبار و مهلک است مورد استفاده قرار دهد.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. شهید مطهری، عدل الهی، ص 290 ـ 341.
2. پاسخ به پرسشهای مذهبی، آیات عظام مکارم شیرازی و جعفر سبحانی، ص 261 ـ 263.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید