در مورد خصوصیات و چگونگی عالم ذر توضیح دهید؟

در مورد خصوصیات و چگونگی عالم ذر توضیح دهید؟

حقیقت این است که درباره خصوصیات و چگونگی «عالم ذر» نه در آیات قرآن و نه در احادیث هیچکدام سخن روشن و صریحی وجود ندارد بلکه برخی از آیات و روایات به گونه ای است که مفسرین برداشتهای مختلفی در این مورد کرده اند از جمله آیه 172 سوره اعراف: «وَإِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قَالُوا بَلَى شَهِدْنَا أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیَامَهِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِینَ».
«به خاطر بیاور زمانی را که پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم، ذریه آنها را برگرفت و آنها را گواه بر خویشتن ساخت و (فرمود:) آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: آری، گواهی می دهیم (چرا چنین کرد؟) برای اینکه در روز رستاخیز نگویید ما از این (  پیمان فطری توحیدی و خداشناسی  )  غافل و بی خبر بودیم.
چنانکه دانشمندان لغت گفته اند «ذریّه» در اصل به معنای «فرزندان کوچک و کم سن و سال» است ولی غالباً به همه فرزندان گفته می شود، گاهی به معنای مفرد و گاهی به معنای جمع استعمال می گردد.
درباره ریشه اصلی این لغت احتمالات متعددی داده شده است بعضی آن را از «ذرء» به معنای آفرینش می دانند بنابراین مفهوم اصلی «ذریّه» با مفهوم مخلوق و آفریده شده برابر است.[1] و بعضی آن را از «ذرّ» که به معنای موجودات بسیار کوچک (همانند ذرات غبار و مورچه های بسیار ریز می باشد) دانسته اند.[2] از این نظر که فرزندان انسان نیز در ابتدا از نطفه بسیار کوچکی آغاز حیات می کنند.
بنابراین آیه فوق سخن از پیمانی به میان می آورد که از فرزندان آدم گرفته شده، اما اینکه این پیمان چگونه بوده است توضیحی درباره جزئیات آن در متن آیه نیامده است ولی مفسرین به اتکاء روایات فراوانی که در ذیل این آیه در منابع اسلامی نقل شده است نظراتی دارند که از همه مهم تر دو نظر زیر است:
1ـ هنگامی که آدم آفریده شد فرزندان آینده او تا آخرین فرد بشر از پشت او به صورت ذراتی بیرون آمدند (و طبق بعضی از روایات این ذرات از گِل آدم بیرون آمدند) آنها دارای عقل و شعور کافی برای شنیدن سخن و پاسخ گفتن بودند، در این هنگام از طرف خداوند به آنها خطاب شد (الست بربکم)«آیا من پروردگار شما نیستم؟!
همگی در پاسخ گفتند: (بلی شهدنا) «آری ما همگی بر این حقیقت گواهیم.»
پس همه آن ذرات به صلب آدم (یا به گل آدم) بازگشتند و به همین جهت این عالم را به «عالم ذر» و این پیمان را پیمان الست می نامند.
بنابراین، پیمان مزبور یک پیمان تشریعی و قرارداد خودآگاه در میان انسانها و پروردگارشان بوده است.
2ـ منظور از این عالم و این پیمان همان «عالم استعدادها» و «پیمان فطرت» و تکوین و آفرینش است، به این ترتیب که به هنگام خروج فرزندان آدم به صورت «نطفه» از صلب پدران به رحم مادران که در آن هنگام ذراتی بیش نیستند خداوند استعداد و آمادگی برای حقیقت توحید به آنها داده است، هم در نهاد و فطرتشان این سِرّ الهی به صورت یک حس درون ذاتی به ودیعه گذارده شده است و هم در عقل و خردشان به صورت یک حقیقت خودآگاه.
بنابراین ،همه افراد بشر دارای روح توحیدند و سؤالی که خداوند از آنها کرده به زبان تکوین و آفرینش است و پاسخی که آنها داده اند نیز به همین زبان است. ولی تفسیر اوّل دارای اشکالاتی است که به برخی از آنها اشاره می کنیم.[3] 1ـ در متن آیه سخن از خارج شدن ذرات از پشت فرزندان آدم است نه خود آدم.
2ـ اگر این پیمان با خود آگاهی کافی و شعور و عقل گرفته شده چگونه همگان آن را فراموش کرده اند و هیچ کس آن را به خاطر نمی آورد؟ در حالی که فاصله آن نسبت به زمان ما بیش از فاصله این جهان با جهان دیگر و رستاخیز نیست با اینکه در آیات متعددی از قرآن می خوانیم که افراد انسان ـ اعم از بهشتیان و دوزخیان ـ در قیامت سرگذشتهای دنیا را فراموش نکرده و به خوبی به یاد دارند. این نسیان عمومی در مورد عالم ذر به هیچ وجه قابل توجیه نیست.
3ـ هدف از چنین پیمانی چه بوده است؟ اگر هدف این بوده که پیمان گزاران با یادآوری چنین پیمانی در راه حق گام نهند و جز راه خداشناسی نپویند باید گفت چنین هدفی به هیچ وجه از این پیمان به دست نمی آید زیرا همه آن را فراموش کرده اند.[4] ولی اگر تفسیر دوّم را بپذیریم هیچ یک از این ایرادها متوجه نخواهد شد زیرا سؤال و جواب و پیمان مزبور یک پیمان فطری بوده است که الآن هم هر کس در درون و جان خود آثار آن را می یابد و حتی طبق تحقیقات روان شناسان اخیر، «حس مذهبی» یکی از احساسات اصیل روان ناخود آگاه انسانی است، و همین حس است که بشر را در طول تاریخ به سوی خداشناسی رهنمون بوده و با وجود این فطرت هیچ گاه نمی تواند به این عذر که پدران ما بت پرست بودند توسل جوید.
روایات فراوانی نیز در منابع مختلف اسلامی در کتب شیعه و اهل تسنن در زمینه عالم ذر نقل شده است که در بدو نظر به صورت یک روایت متواتر تصور می شود. ولی از نظر مضمون و دلالت مفاهیم آنها کاملا با هم مختلف است بعضی موافق تفسیر اول و بعضی موافق تفسیر دوّم است و بعضی با هیچکدام سازگار نیست.[5] بعضی از این روایات مبهم و پاره ای از آنها تعبیراتی دارد که جز به صورت کنایه و به اصطلاح در شکل سمبولیک مفهوم نیست.[6] بنابراین و با توجه به متعارض بودن روایات فوق نمی توانیم روی آنها به عنوان یک مدرک معتبر تکیه کنیم و یا لااقل همانگونه که علما در این قبیل موارد می گویند علم و فهم این روایات را باید به صاحبان آنها وا گذاریم و از هرگونه قضاوت پیرامون آنها خودداری کنیم.[7] نتیجه ای که می توان از این بحث بدست آورد این است که اصل مطلب، امری مسلم بوده و قرآن بر آن دلالت دارد ولی نه از آیات و نه از روایات نمی توان تصویر روشنی از عالم ذر بدست آورد.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1ـ ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 7، ص 6 به بعد و ج 17، ص 455.
2ـ محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ج8، ص 459.
3ـ جعفر سبحانی، منشور جاوید، ج2، ص 61 تا 82.

پی نوشت ها:
[1]. ر.ک: راغب اصفهانی، مفردات، ص 178.
[2]. ر.ک: المنجد، ص 233.
[3]. ر.ک: طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان، ج 8، ص 459ـ461.
[4]. ر.ک: سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج 2، ص 67.
[5]. ر.ک: تفسیر نور الثقلین، ذیل آیه شریفه.
[6]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 7، ص 9 و 10.
[7]. قابل ذکر است که این جواب طبق نظر تفسیر نمونه بیان شد. و البته تفاسیر دیگر نظرات دیگری داده اند.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید