در نظریه داروین گفته می‎شود که انسان از تکامل یک ماهی دم دار به میمون و سپس تبدیل آن به انسان شکل گرفته است ولی دین اسلام می‎فرماید که انسان از نوادگان حضرت آدم هست، این نظریه چگونه با آموزه های اسلام سازگاری دارد؟

در نظریه داروین گفته می‎شود که انسان از تکامل یک ماهی دم دار به میمون و سپس تبدیل آن به انسان شکل گرفته است ولی دین اسلام می‎فرماید که انسان از نوادگان حضرت آدم هست، این نظریه چگونه با آموزه های اسلام سازگاری دارد؟

درباره خلقت انسان از دیدگاه داروین و مقایسه آن با دیدگاه اسلام پرسیده‎اید. ابتدا، از راه بررسی رابطه گزاره‎های علمی و باورهای دینی و دیگری از راه بررسی اجمالی این نظریه سخن می گوییم.
الف. علوم تجربی؛ علومی هستند که در طول تاریخ تفکر بشر، رشد یافته و با آزمون و خطا به جایگاه کنونی خود رسیده‎اند، و نظریات فراوانی در تاریخ علم وجود داشته‎اند که امروز به هیچ وجه قابل قبول نیستند، مانند اعتقاد به ثابت بودن زمین و گردش خورشید به دور آن، و یا کشفیات جدید پزشکی که هر روز به مضر بودن داروهای کشف شده قدیمی پی می‎برند و… که امروزه هیچ یک از این نظریات ارزش علمی ندارند. و این نکته نشان می‎دهد که تجربه بشری تا چه حد خطاپذیر است. بنابراین ما نمی‎توانیم دستاوردهای علوم تجربی را همیشه حق و ثابت بدانیم، البته تا وقتی نظریه‎ای ابطال نشود، می‎توان آن را پذیرفت ولی بشر امروز همیشه منتظر آن است که باورهای گذشته‎اش با کشفیات جدید فرو ریزد.
از طرف دیگر، آنچه به پیامبران وحی می‎شود چون سرچشمه‎اش، علم بی‎کران و لایزال الهی است، هیچ گاه اشتباه نخواهد بود، البته همه آیات و احادیث به گونه‎ای نیستند که نتوان از آن‎ها برداشت‎های مختلف داشت بلکه بیشتر آیات و روایات، یک معنای ظاهری دارند که با توجه به برخی قراین، ممکن است آن معنا را نپذیرفته و معنای دیگری بیابیم که صحیح‎تر باشد. پس اگر در علم فیزیک یا شیمی و یا هر علم دیگر نکته‎ای بود که با آموزه‎های دین سازگار نبود ابتدا باید ببینیم آن نظریه علمی چگونه نظریه‎ای است، اگر صرفاً یک فرضیه اثبات نشده باشد، ما آن را نخواهیم پذیرفت ولی اگر به گونه‎ای باشد که قطعی و حتمی باشد و تمام آزمایشات آن را تأیید کرده باشند، ما معنای ظاهریی را که از این فهمیده‎ایم توجیه و تأویل خواهیم کرد. البته نظریات علمی قطعی و آموزه‎های قطعی عقل هیچ‎گاه با دین قطعی در تعارض نخواهند بود.
تذکر این نکته نیز لازم است که قرآن، کتاب علمی یا تاریخی و یا جامعه‎شناسی و… نیست بلکه کتابی است که در درجه اوّل هدف آن تکامل انسان از نظر روحی و اخلاقی است. و اگر هم مسایل تاریخی و یا علمی در آن مطرح شده، همه در راستای این هدف هستند. و لذا نباید انتظار داشت که حتماً از قرآن چگونگی خلقت انسان به صورتی تفصیلی و کاملاً مشروح، ذکر شده باشد بلکه قرآن به کلیّات این داستان اشاره کرده است.
ب. با تذکر این نکته که در تئوری تحول انواع به جز نظریه داروین، نظریات دیگری نیز مطرح بوده است، به بررسی اجمالی نظریه داروین می‎پردازیم:
اصول و ارکان تئوری داروین عبارتند از؛ تأثیر محیط، تغییرات تصادفی که علت آن را نمی‎دانیم، تنازع بقاء، اصل انتقال صفات اکتسابی از طریق وراثت و اصل انتخاب اصلح، وی بر همین اساس است که می‎گوید انسان، تحول یافته نوع دیگری از موجودات است نه آن که از آغاز انسان بوده باشد: برخی از انتقاداتی نیز که به این نظریه وارد است به قرار زیر می‎باشد.
1. اگر تئوری تحول انواع یک قانون علمی باشد باید همیشه صحیح بوده و پیش‎بینی پدیده‎ها را ممکن سازد و درباره همه افراد آن قانون، صادق باشد. در حالی که این تئوری چنین نیست، زیرا در یک محیط برخی جانداران تبدیل به نوع دیگر شده و برخی نشده‎اند. (البته بر مبنای تفکر تکاملی و الّا ما تحول یک نوع به نوع دیگر را قبول نداریم).
2. اصل انتقال صفات توسط دانشمندان جنین شناس، باطل شده است. چنان که 22 نسل از یک حیوان را دچار نقص عضو کردند ولی باز هم تغییری در نسل‎های بعدی ایجاد نشد.
3. اصل سازش با محیط نیز، با آزمایش بر روی 69 نسل از مگس باطل شده است، زیرا آن‎ها با آن که در مکان تاریکی بودند ولی چشمان آخرین نسل آن‎ها کاملاً طبیعی بود.
4. فسیلهای کشف شده مربوط به انسان ماقبل تاریخ هیچ شباهتی به میمون ندارد.
5. این نظریه به تفاوت روان شناختی ودرک و فهم و عقل و احساس انسان با میمون توجهی ندارد.
6. با تحقیقات ژنتیک، امروزه تمام تئوری‎های تکامل نقش برآب شده‎اند و اصولاً بین DNA یک انسان متعلق به یکصد هزار سال پیش که کشف شده با میمون‎های شبیه انسان هیچ شباهتی وجود ندارد.[1] با توجه به آن چه گفته شد طبیعی است که آن چه در قرآن آمده است، با نظریه داروین سازگاری نداشته باشد.
با تمام این توضیحات حتی اگر نظریه داروین درست باشد، باز هم مشکلی پیش نخواهد آمد، چرا که قرآن خلقت انسان‎ها را به حضرت آدم ـ علیه السّلام ـ منتهی می‎کند که ایشان هم از خاک آفریده شده‎اند. ولی چنان که برخی از اندیشمندان مسلمان توضیح داده‎اند. در قرآن بیان نشده که تبدیل خاک به آدم چقدر طول کشیده و چه مراحلی را گذرانده است و قرآن در این باره ساکت است و لذا اسلام نه نظریه داروین را نفی می‎کند و نه اثبات.[2] البته با بطلان نظریه داروین، نیازی به بررسی آیات قرآن و مقایسه آن‎ها با این تئوری نیست.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. سبحانی، جعفر، داروینیسم یا تکامل انواع، انتشارات توحید، قم، بی‎تا.
2. مشکینی اردبیلی، علی، تکامل در قرآن، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، بی‎تا، ترجمه: قرآن، حسین نژاد.
3. مطهری، مرتضی، توحید، انتشارات صدرا، تهران، 1373، چ اوّل، از ص 223 ـ 264.
4. علوی سرشکی، سید محمد رضا،  تکامل یا تناقض، (دفتر انتشارات اسلامی، قم: 1364) ، چ سوم.

پی نوشت ها:
[1] . ر.ک: خسرو پناه، عبدالحسین، کلام جدید، قم، مرکز مطالعات و پژوهش‎های فرهنگی حوزه علمیه، 1379، ص 384 ـ 392.
[2] . ر.ک: همان، ص 405 ـ 422.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید