برخی اهل تسنن زنهای پیامبر را جزء اهل‌بیت می‌دانند و برخی از آنها اصلاً اهل‌بیت در آیه تطهیر را مخصوص زنهای پیامبر می‌دانند آنها به چه دلیلی این حرف را می‌زنند و دلیل باطل بودن گفته آنها چیست؟

برخی اهل تسنن زنهای پیامبر را جزء اهل‌بیت می‌دانند و برخی از آنها اصلاً اهل‌بیت در آیه تطهیر را مخصوص زنهای پیامبر می‌دانند آنها به چه دلیلی این حرف را می‌زنند و دلیل باطل بودن گفته آنها چیست؟

مطالبی که آنها برای ادعای خود به آن تمسک می‌کنند، چند نکته است:
1. نکته اولی که آنها به آن تمسک کرده‌اند، روایتی است که عکرمه از ابن عباس روایت می‌کند که آیه تطهیر در مورد زنان پیامبر نازل شده، ولی باید دانست که به روایات عکرمه نمی‌توان اعتماد کرد، زیرا عکرمه راوی این روایت از افرادی است که علماء علم رجال او را ضعیف دانسته‌اند و او را دروغ‌گو معرفی کرده‌اند، ذهبی رجالی معروف اهل تسنن در میزان الاعتدال نکاتی را درباره او نقل می‌کند که ذیلاً به برخی از آنها اشاره می شود  .
الف: علی ابن عبید درباره عکرمه گفت: «انّ هذا الخبیث یکذب علی ابی» (این خبیث بر پدر من دروغ می‌بندد).
ب: محمّد بن سیرین: «ما یسوء نی ان یکون من اهل الجنه و لکنّه کذا» من ناراحت نمی‌شوم که او از اهل بهشت باشد، امّا او کذّاب و دروغ‌گو است.
ج: ابن ابی ذئب: «رأیت عکرمه و کان غیر ثقه» (من عکرمه را دیده‌ام امّا او غیر مطمئن بود).
د: مطرف بن عبدالله: «سمعت مالکاً یکره ان یذکر عکرمه ولا رأی ان یروی عنه» (مالک خوشش نمی‌آمد که از عکرمه یادی کند و نظرش این نبود که از او روایت کند)، بنابراین نمی‌توان به روایت عکرمه که خود علماء رجال اهل‌تسنن، آن را کذاب معرفی کرده‌اند، تمسک کرد.
2. عدّه‌ای نیز به این نکته تمسک کرده‌اند که چون آیه قبل با عبارت یا نساء النبی (ای زنان پیامبر) شروع می‌شود، پس در  قسمت  بعد آیه هم مراد از اهل‌البیت زنان پیامبر هستند و یا لااقل این عنوان شامل حال آنها هم می‌شود، امّا این پندار هم باطل است، زیرا اولاً ضمائر بکار رفته در این بخش از آیه، مذکر است حال آن‌که ضمائری که هم قبل از این بخش و هم بعد از آن خطاب به زنان پیامبر بکار رفته همه به صیغه مؤنث آمده است؛ اگر در این بخش هم مراد از ضمیر «کُم» همان زنان پیامبر بودند، می‌بایست مثل ضمائر قبلی و بعدی مؤنث بکار می‌رفت تا نظم و سیاق آیه محفوظ باشد و ضمیر مذکر برای مؤنث بکار نرود، بنابراین همین که در این بخش ضمائری بکار رفته عوض شده، نشان می‌دهد که مخاطب در این بخش عوض شده و مخاطب همان زنان پیامبر نیستند.
ثانیاً: در این چند آیه سوره احزاب که خداوند به زنان پیامبر دستوراتی را می‌دهد هر کجا کلمه «بیت در رابطه با زنان بکار رفته است با صیغه جمع بکار رفته (بیوتکن) چون زنان پیامبر هر کدام اطاق مخصوص بخود داشته‌اند، امّا این کلمه در آیه تطهیر که بخشی از همین چند آیه است، مفرد بکار رفته است. بنابراین خود این اختلاف تعبیر نشان می‌دهد که اهل این بیت با اهل آن بیوت که زنان پیامبرند، متفاوتند وگرنه اینجا هم می‌بایست تعبیر آیه «اهل‌البیوت» باشد، نه اهل‌البیت.
ثالثاً این تفسیر با روایات زیادی که در تفسیر این آیه وارد شده سازگاری ندارد، برخی روایات صریحاً دلالت دارد که پیامبر فرمود این آیه در شأن پنج نفر ، یعنی رسول‌الله و علی و فا  طمه و حسن و حسین ـ علیهم السّلام ـ نازل شده است.
3. روایت دیگری را نیز احمد بن حنبل نقل کرده که برخی خواسته‌اند از آن این نکته را استفاده کنند که ام سلمه نیز جزء اهل‌بیت است، مطابق این روایت بعد از آن‌که پیامبر علی و فاطمه و حسن و حسین را دور خود جمع می‌کند ام سلمه می‌گوید: «… فاجتبذ من تحتی کساء خیبریاً کان بساطاً لنا علی المنامه فی المدینه فلفه النبی علیهم جمیعاً فاخذ بشماله طرفی الکساء و الوی بیده الیمنی الی ربّه عزّوجلّ قال اللهم اهلی اذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهیراً اللهم اهل‌بیتی اذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهیراً اللهم اهل‌بیتی اذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهیراً، قلت یا رسول‌الله ألست من اهلک قال بلی فادخلی فی الکساء قالت فدخلت فی الکساء بعد ما قضی دعائه لابن عمه علی و ابنیه و ابنته فاطمه (رض).[1] (پیامبر پتوئی خیبری را که فرش خوابگاه ما در مدینه بود از زیر من کشید و آنرا به آنها (چهار نفر) پیچاند و با دست چپش دو طرف پتو راگرفت و با دست راستش به سوی خدایش اشاره کرد و گفت: خدایا از اَهلَم پلیدی را ببر و آنها را پاک ساز، خدایا از اهل‌بیتم پلیدی را ببر و آنها را پاک ساز، خدایا از اهل‌بیتم پلیدی را ببر و آنها را پاک ساز، ام سلمه گفت: گفتم ای رسول خدا آیا من از اهل تو نیستم؟ پیامبر گفت: بلی داخل در کساء شو! ام سلمه گفت: من نیز داخل کساء شدم، امّا بعد از آن‌که پیامبر دعایش نسبت به پسرعمویش علی و دو فرزندش و دخترش فاطمه تمام شده بود)،
براساس این روایت پیامبر در جواب سؤال ام سلمه که آیا او هم از اهل پیامبر هست، جواب مثبت می‌دهد و ام سلمه را وارد کساء خیبری می‌کند و لذا بهمین بخش از روایت استناد شده و گفته شده که ام سلمه هم از اهل‌بیت است. ولی باید توجّه داشت چنانچه خود ام سلمه در پایان روایت می‌گوید دخول ام سلمه به جمع اهل‌بیت بعد از آنست که پیامبر اهل بیتش را جمع می‌کند و کساء خیبری را بر روی آنها می‌پیچاند و درباره آنها دعا می‌کند، و این خود دلالت بر این دارد که ام سلمه جزء اهل‌بیتی که مخاطب آیه تطهیر است، نبوده است و گرنه پیامبر از همان ابتداء او را داخل کساء خیبری می‌کرد و دعائی که از آیه تطهیر اقتباس کرده بود را شامل حال او می‌کرد، امّا چنین نکرد پس ام سلمه جزء اهل‌بیتی که مخاطب آیه تطهیر است، نبوده گرچه بلحاظ این‌که جزء اهل‌بیت نبوّت بودن معیارش تقوی است و تقوی مراتبی دارد و ام سلمه نسبتاًَ از تقوای بالایی برخوردار بود لذا او درجه خاصی از این اهلیّت را کسب کرده بود، و بهمین خاطر پیامبر به او جواب مثبت داد بعد از آن‌که مخاطبان اهل‌بیت در آیه تطهیر را معرفی کرد. .
اما دلیل بطلان ادعای اهل سنت روایاتی است که در منابع روائی خود آن ها آمده است که به عنوان نمونه به برخی از آن ها اشاره می شود :1- مسلم در صحیحش از عایشه روایت می‌کند «خرج النبی ـ صلی الله علیه و آله ـ غراه و علیه مرط مرحل من شعر اسود فجاء‌الحسن بن علی فادخله ثم جاء الحسین فدخل معه ثم جائت فاطمه فادخلها ثم جاء علی فادخله ثم قال انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل‌البیت و یطهرکم تطهیراً»[2]، براساس این روایت حسن و حسین و فاطمه و علی ـ علیهم السّلام ـ بر پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ وارد می‌شوند حضرت، آنها را در زیر کسا نزدخود می خواند و آیه تطهیر را درباره آنها تلاوت می‌کند.
2. ترمذی در سننش از ام سلمه روایت کرده «انّ النّبی جلّل علی الحسن و الحسین و علی و فاطمه، کساءً ثم قال اللهم هؤلاء اهل‌بیتی و خاصتی اذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهیراً فقالت ام سلمه و انا معهم یا رسول‌الله قال انک الی خیر»[3]، براساس این روایت پیامبر، علی و فاطمه و حسن و حسین را در زیر یک کساء (پارچه) جمع می‌کند و سپس با گفتن «هؤلاء اهل‌بیتی و خاصتی» و دعاء در حق آنان ، مراد از اهل‌بیت در آیه تطهیر را معرفی می‌کند. ترمذی بعد از نقل این حدیث آن را تأیید می‌کند، این حدیث توسط احمد بن حنبل نیز نقل شده است.[4] 3. مسلم در صحیحش در باب فضائل علی بن ابی طالب، ح، 6220 ، از سعد بن ابی وقاص، نقل می‌کند «… و لما نزلت هذه الآیه (أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُم)[5] دعا رسول الله علیاً و فاطمه و حسناً و حسیناً فقال اللهم هؤلاء اهلی» در این روایت هم پیامبر صریحاً علی و فاطمه و حسن و حسین را بعنوان اهل بیت خود معرفی می‌کند، ترمذی هم در سننش[6] روایت فوق را نقل و صحت آنرا تأیید کرده است.
4. حاکم نیشابوری روایت می‌کند «عن ام سلمه قالت فی بیتی نزلت (إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً) قالت فارسل رسول‌الله الی علی و فاطمه و الحسن و الحسین فقال هؤلاء اهل بیتی»[7] براساس این روایت که حاکم و ذهبی صحت آن را تأیید می‌کنند، بعد از نزول آیه تطهیر در خانه‌ ام سلمه، پیامبر برای این‌که اهل بیت را به ام سلمه معرفی کند، علی و فاطمه و حسن و حسین را احضار می‌کند و بعد در حضور ام سلمه با جمله «هؤلاء اهل بیتی» آنها را بعنوان اهل‌بیت خود معرفی می‌کند.
5. حاکم در مستدرک از واثله بن الاسقع روایت می‌کند «قال اتیت علیّاً فلم اجده فقالت لی فاطمه انطلَقَ الی رسول الله یدعوه فجاء رسول‌الله فدخلا و دخلت معهما فدعا رسول‌الله الحسن و الحسین فاقعد کل واحد منهما علی فخذیه و ادنی فاطمه من حجره و زوجها ثم لفّ علیهم ثوباً و قال (إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً) ثم قال هؤلاء اهل بیتی اللهم اهل بیتی احق»[8] براساس این روایت پیامبر علی و فاطمه و حسن و حسین را در زیر یک پارچه جمع می‌کند و سپس با خواندن آیه تطهیر و گفتن جلمه «هؤلاء اهل‌بیتی» آنها را بعنوان اهل‌بیت خود معرفی می‌کند، حاکم و ذهبی صحت این روایت را تأیید می‌کنند.
6. احمد بن حنبل از ام  سلمه نقل می‌کند «انّ النبی ـ صلی الله علیه و آله ـ جلّل علی علیّ و حسن و حسین و فاطمه کساء ثم قال اللهم هؤلاء اهل‌بیتی و خاصتی اللهم اذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهیراً، فقالت ام سلمه یا رسول‌الله أنا منهم قال انک الی خیر»[9] براساس این روایت هم پیامبر در حضور ام سلمه پارچه ای را بر علی، فاطمه، حسن و حسین، قرار می‌دهد و با گفتن جلمه «هؤلاء اهل بیتی و خاصتی» و دعائی که کلمات آن از آیه تطهیر اقتباس شده به ام سلمه مراد از «اهل‌البیت» در آیه تطهیر را تفهیم می‌کند.
7. و نیز احمد بن حنبل از شداد بن عمار روایت می‌کند «قال دخلت علی واثله بن الاسقع و عنده قوم فذکروا علیّاً فلما قاموا قال لی الا اخبرک بما رأیت من رسول‌الله قلت بلی قال اتیت فاطمه (رض) أسالها عن علیّ قالت توجه الی رسول‌الله فجلست انتظره حتی جاء رسول‌الله و معه علی و حسن و حسین (رض) اَخذ کل واحد منهما بیده حتی دخل فادنی علیّاً و فاطمه فاجلسهما بین یدیه و اجلس حسنا و حسیناً کل واحد منها علی فخذیه ثم لفّ علیهم ثوبه او قال کساء ثم تلا هذه الآیه (إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً) و قال اللّهم هؤلاء اهل بیتی و اهل بیتی احق»[10] براساس این روایت پیامبر بعد از این‌که علی و فاطمه و حسن و حسین را در زیر پارچه‌ای جمع می‌کند، ابتداء با تلاوت آیه تطهیر و سپس با گفتن جمله «هؤلاء اهل‌بیتی» مراد از اهل‌البیت در آن آیه را به واثله تفهیم می‌کند، ابن ابی حاتم نیز حدیث فوق را با کمی اختلاف در تفسیرش ذیل آیهروایت نموده، یادآوری می‌کنم که ابن ابی حاتم در ابتداء تفسیرش ملتزم شده که احادیثی که بهترین سند و متن را دارند، روایت کند.
از ابن مردویه و او از ابی سعید خدری، روایت می‌کند «لما دخل علی (رض) بفاطمه جاء النبی اربعین صباحاً الی بابها یقول السلام علیکم اهل‌‌البیت و رحمه الله و برکاته الصلاه رحمکم الله، إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً، انا حرب لمن حاربتم و انا سلم لمن سالمتم»، و نیز او از طبری و ابن مردویه و آنها از ابی الحمراء روایت می‌کنند که «حفظت من رسول‌الله ثمانیه اشهر بالمدینه لیس من مرّه یخرج الی صلاه الغداه الاّ اتی الی باب علی (رض) فوضع یده علی جنبتی الباب ثم قال الصلاه، الصلاه، إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً، و نیز او از ابن مردویه و او از ابن عباس روایت می‌کند: «قال شهدنا رسول‌الله تسعه اشهر یأتی کل یوم باب علی بن ابی‌طالب (رض) عند وقت کل صلوه فیقول السلام علیکم و رحمه الله و برکاته اهل‌البیت إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً الصلاه رحمکم الله، کل یوم خمس مرات»، بر اساس این روایات پیامبر در روز‌های زیادی آن هم هنگام نماز که ازدحام زیاد بوده به در خانه علی و فاطمه و حسن و حسین می‌آمد و این چهار نفر را به عنوان «اهل‌البیت» ندا می‌کرد. و سپس آیه تطهیر را خطاب به آنها تلاوت می‌کرد تا روشن سازد که مراد از اهل‌البیت در آیه مذکور این چهارنفرند، براساس روایت حاکم از انس که نقل شد پیامبر این کار را 1350 بار تکرار کرده تا برای هیچ‌کس جای شبهه‌ای باقی نماند که مراد از اهل‌البیت در  آیه تطهیر، چهار نفرند.
بطور کلی از احادیث نقل شده کاملاً روشن گردید که، پیامبر(ص) مراد از اهل‌البیت در آیه تطهیر را بیان کرده؛ زیرا مطابق آیه «وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ»[11] پیامبر از طرف خدا مأمور است که قرآن را برای مردم بیان کند، لذا بخاطر این‌که در آینده ممکن بود از کلمه اهل‌البیت برداشت‌های نادرست و خطرناکی شود کاملاً مراد از اهل‌البیت را برای مردم روشن ساخت،و این روشن‌گری با برنامه خاصی انجام می‌شد.
اولاً در عموم روایات منقوله این نکته نقل شده که هنگام معرفی اهل بیت، پیامبر پارچه‌ای و یا عبائی را بر روی علی، فاطمه، حسن و حسین قرار می‌داد تا کاملاً مشخص سازد که مشارالیه کلمه «هؤلاء اهل‌بیتی» این چهار نفرند؛ نه کسانی دیگر.
ثانیاً در معرفی و دعائی که درباره آنها می‌کرد از کلمات و تعابیر آیه تطهیر جمله سازی می‌کرد تا عملاً و قولاً نشان دهد که آیه مورد بحث در شأن و منزلت این چهار نفر است.
ثالثاً: علاوه بر این‌که به زنان خود مثل ام سلمه و عایشه تفهیم کرد که آیه نازله در منزلت این چهار نفر نازل شده به شکل عمومی هم به عموم مردم هنگام ازدحام در موقع نماز معرفی نمود تا برای هیچ‌کس جز آنان که نفاقشان مانع رؤیت حق است ابهامی باقی نماند که مراد از اهل‌البیت این چهار نفرند.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. صحیح مسلم، طبع دار السلام ریاض، سال 1419.
2. سنن ترمذی طبع دار الحدیث قاهره.
3. مسند احمد بن حنبل، دار الفکر، بیروت، طبع دوم، سال 1414.
4. المستدرک، حاکم نیشابوری.

پی نوشت ها:
[1] . مسند احمد بن حنبل، ج 10، ح 26612.
[2] . صحیح مسلم، باب فضائل اهل‌بیت النبی، ح 6261.
[3] . ترمذی السنن باب فضل فاطمه، ص 699، شماره 3871.
[4] . مسند احمد، ج 10، ص 197، ح 26659.
[5] . آل عمران/61.
[6] . کتاب المناقب، باب 21، ح 3724.
[7] . حاکم، المستدرک، ج 3، ص 158، ح 4705.
[8] . همان.
[9] . احمد، المسند، ج 10، ص 197، ح 26659.
[10] . احمد، المسند، ج 6، ص 45، ح 16985.
[11] . نحل/ 44.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید