برزخ
واژه «برزخ» در اصل به معنی چیزی است که در میان دو چیز حایل می شود، روی همین جهت به عالمی که میان عالم دنیا و عالم آخرت قرار گرفته برزخ گفته می شود.[1]
مطابق آنچه از آیات قرآن کریم و روایاتی که از رسول گرامی اسلام ـ صلی الله علیه وآله ـ و ائمه اطهار ـ علیهم السلام ـ رسیده است، استفاده می شود که هیچکس بلافاصله پس از مرگ وارد صحنه قیامت کبری نمی شود، زیرا قیامت کبری مقارن است با انقلاب ها و دگرگونی هایی که در همه موجودات زمینی و آسمانی، صورت می گیرد هنگامی که قیامت کبری برپا شود هیچ چیزی در وضع خود باقی نمی ماند.[2]
دلیل نقلی
از میان آیات قرآن آیه ای که به صراحت برزخ را مطرح می کند آیه ی 99 و 100 سوره مومنون می باشد در این آیه می خوانیم. «حتی اذا جاء احدهم الموت قال رب ارجعون لعلی اعمل صالحاً فیما ترکت کلاًّ انها کلمه هو قائلها و من ورائهم برزخ الی یؤم یبعثون[3]». تا زمانی که مرگ یکی از آنان (کافران) فرا رسد، می گوید: پروردگار من، مرا باز گردانید شاید در آنچه بجا گذاشتم و کوتاهی نمودم عمل صالح انجام دهم. ولی به او می گویند: چنین نیست. این سخنی است که او به زبان می گوید; و اگر باز گردد کارش همچون گذشته است و پشت سر آنان برزخی است تا روزی که برانگیخته شود. در این آیه مبارکه «برزخ» به صراحت و روشنی ذکر شده است. امام صادق ـ علیه السلام ـ در بیان آیه مبارکه فرموده: «البرزخ: القبر، و هو الثواب والعقاب بین الدنیا والاخره»[4] برزخ همان قبر است که در میان دنیا و آخرت قرار دارد، که مؤمنین و نیکوکاران در آنجا در لذت هستند، کافران و بدکاران در عذابند.
و اما روایات پیرامون برزخ در حد تواتر است که به یک نمونه اشاره می شود. امیرمؤمنان ـ علیه السلام ـ که هنگام مراجعت و بازگشت از جنگ صفین در کنار قبرستانی که پشت دروازه شهر کوفه بود ایستاد و با ارواح مردگان چنین فرمود:«یا اهل الدیار الموحشه،…انتم لنا فرط و نحن لکم تبع لاحق، اما الدور فقد سکنت، و اما الزواج فقد تکحت، و اما الاموال فقد قسمت، هذا الخبر ما عندنا، فما خبر ما عندکم؟[5]» شما بر ما پیش قدم شدید و ما نیز به شما ملحق خواهیم شد، خانه هایتان را دیگران ساکن شدند، همسرانتان به ازدواج دیگران در آمدند، اموالتان تقسیم شد! اینها خبرهائی در نزد ماست، نزد شما چه خبر است؟ آنگاه رو به یاران کرد و فرمود: آگاه باشید اگر به اینها اجازه ی سخن گفتن داده شود به شما خبر می دهند که بهترین زاد و توشه در سفر آخرت پرهیزگاری است.[6]
حیات برزخی چگونه است؟
اصل وجود عالم برزخ به استناد آیات و روایات معصومین ـ علیه السلام ـ مسلم است، اکنون مهم این است که بدانیم حیات برزخ چگونه است؟ و روح انسان بعد از جدا شدنش از بدن، وقتی که به عالم برزخ منتقل می شود، در آنجا چگونه زیست می کند.
آنچه از روایات استفاده می شود این است که روح انسان بعد از پایان زندگی این جهان در اجسام لطیفی قرار می گیرد، که نه بکلی مجرد است، و نه مادی محض، و چون همانند عالم جسمانی است به آن «قالب مثالی» یا «بدن مثالی» می گویند، که از بسیاری از عوارض مادی دنیا برکنار است.[7]
کلینی (ره) در روایت معتبر از امام صادق ـ علیه السلام ـ نقل می کند که یکی از یارانش می پرسد عده ای معتقدند که ارواح مؤمنین در چینه دان پرندگان سبز رنگی قرار می گیرند؟ در جواب فرمود«المومن اکرم علی اللّه من ان یجعل روحه فی حوصله طیر، ولکن فی ابدان کابدانهم»[8] مؤمن گرامی تر است نزد خداوند از این که روحش در چینه دان پرنده ی قرار دهد، بلکه ارواح آنها به بدنهای شبیه به بدنهای دنیوی قرار می گیرد.
روح انسان وقتی که به عالم برزخ منتقل می شود[9]، وارد مرحله ای دیگر از حیات می گردد، واقعیت هایی را در دنیا درک نکرده بود، در آنجا به آن آگاه می گردد، و همه چیز را درک می کند، از چیزهایی لذت می برد و از چیزهایی دیگر رنج و عذاب می کشد، لذت و رنج در عالم برزخ مربوط است به نوعی رفتار و اخلاقی،… که در این دنیا داشته است، کافران و بدکاران آنجا در عذابند. لذا آرزوی بازگشت به دنیا را دارند تا کارهای شایسته و… انجام دهد و از عذاب هولناک برزخ نجات یابند، اما هرگز بازگشت ممکن نیست، این نکته از آیات قرآن مجید استفاده می شود[10].»
ارواح مومنین و نیکوکاران در عالم برزخ از لذتهای بهشت (نه بهشت جاویدان) بهره مند می گردند و با فرشتگان در گفت و شنود هستند، خداوند می فرماید: «الذین یتوفاهم الملائکه طیبین یقولون سلام علیکم ادخلوا بما کنتم تعلمون»[11] همانها که فرشتگان مرگ روحشان را می گیرند در حالی که پاک و پاکیزه اند، به آنها می گویند: سلام بر شما وارد بهشت شوید به خاطر اعمالی که انجام می دادید.
فشار قبر
در آغاز لازم است که درباره واژه «قبر» توضیحی داده شود، آیا مقصود از قبر همان قبر خاکی و متعارف است؟ یا منظور چیز دیگری است؟ امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: «البرزخ: القبر،…[12]». عالم برزخ، قبر است; ایشان در روایت دیگر فرمودند: «القبر منذحین موته الی یوم القیامه» مقصود از قبر برزخ انسان است که از لحظه ی مرگ تا روز رستاخیز است.[13]
از این روایت و از روایاتی که درباره ی عذاب قبر وارد شده است[14]، استفاده می گردد که منظور از قبر عالم برزخ است، نه این «قبر خاکی».
پیامبر گرامی اسلام ـ صلی الله علیه وآله ـ فرمود: «القبر روضه من ریاض الجنّه اوْ حفره من حفر النیران و کان ـ صلی الله علیه وآله ـ یقول فی آخر صلواته: «اعوذ بک من عذاب القبر.» قبر باغی است از باغ های بهشت، یا گودالی است از گودال های جهنم، حضرت در آخر نمازش به خداوند عرض کرد: خدایا پناه می برم به تو از عذاب قبر[15].
در حدیثی دیگر از پیامبر گرامی ـ صلی الله علیه وآله ـ نقل شده است که حضرت فرمود: «أنه لیس من المؤمن الاّ و له ضمّه»[16] هیچ مومنی نیست که فشار قبر نداشته باشد، و آن را کفاره و جبران گناه اسراف نعمت های الهی می داند که انجام داده است.[17] پس عذاب قبر از جمله مسلمات دین اسلام است و با توجه به مضامین روایاتی که در این باب آمده است فشار قبر و عذابی که در قبر بر هر مرده ای وارد می شود مربوط به قبر خاکی و بدن مادی او نیست بلکه مراد عذابی است که در برزخ بر روح و جان او وارد می شود.
آیا عذاب قبر روحی است یا جسمی؟ و کسانی که در دریا غرق می شوند عذاب قبرشان چگونه است؟
همانگونه که بیان شد اخبار و روایاتی که به ما رسیده است دلالت می کند که عذاب، مربوط به روح است، از جمله آن روایات این است که امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: ارواح مومنان در خانه هایی از بهشتند، از غذاهای آنجا می خورند و از نوشیدنی های آنجا می نوشند. پیوسته می گویند: پروردگارا قیامت را برپا کن و وعده های خود را درباره ما محقق ساز، و از ارواح مشرکان پرسیدند، فرمود: ارواح مشرکان در آتش معذّبند، می گویند: پروردگارا قیامت را برپا مکن و وعده های خود را درباره ما محقق نساز[18] از متون دینی استفاده می شود که عذاب قبر مربوط به روح است. حتی این عذاب های دنیوی نیز مربوط به روح است، و اگر روح در بدن نباشد، شکنجه و آزار قابل درک نیست و بنا بر این، مُدرِک و چشنده عذاب روح است[19]. آنچه تا کنون اثبات شد این است که عالم برزخ واقعیت دارد و در حقیقت قبر همان عالم برزخ است، و چشنده و درک کننده عذاب روح است، بنابراین روح انسان یا با مرگ در باغ هایی از باغ بهشت قرار می گیرد و یا در گودالی از گودال های جهنم. در برزخ یا جانش با این بدن برزخی متنعم است و یا جانش با آن بدن برزخی معذب می شود لذا اگر کافر بد اندیشی طعمه طوفان دریا شود و در همان دل دریا هم جسدش سرد شود، جانش در آتش است، آتش برزخ، آتشی است که در درون طوفان دریا زبانه می کشد، خداوند درباره قوم نوح فرموده: «مما خطیاتهم اغرقوا فادخلوا نارا»[20] قوم نوح در اثر فساد و تبهکاری دیرین غرق شدند و پس از غرق شدن با آتش سوختند[21] بنابراین در صدق عذاب و فشار قبر نیاز نیست که مرده درون قبر خاکی قرار گیرد. بلکه در هر کجا جان از بدنش جدا گردد اگر اهل عذاب باشد، مورد عذاب قرار می گیرد، حتی روایاتی داریم که همان دریا، هوا و… قبر او شده و فشار بر او وارد می گردد.[22]
آیا شهداء عذاب قبر دارند؟
شهداء از جمله کسانی هستند که نزد خداوند از منزلت و مقام والایی برخوردار هستند خداوند درباره شهید فرموده: «ولا تقولوا یقتل فی سبیل اللّه اموات، بل احیاء و لکن لا تشعرون»[23] آنها که در راه خدا کشته می شوند نگوئید که مرده اند، بلکه آنان زنده اند ولی شما نمی دانید، و در جای دیگر می فرماید: «و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل اللّه امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون»[24] هرگز گمان مبر کسانی را که در راه خدا کشته شدند مردگانند! بلکه آنان زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده می شوند. پیامبر گرامی اسلام ـ صلی الله علیه وآله ـ فرمودند: «من لقی العدد فصبر حتی یقتل او یغلب لم یفتن فی قبره»[25] کسی که با دشمن روبرو شود و پایداری کند تا کشته شود یا پیروز گردد در قبر خود گرفتار نشود. در حدیثی دیگر می فرماید: درخشش برق شمشیرها بر فراز سر او برای گرفتاری وی کافی است، از عذاب قبر.[26] شهید خواه بدنش با گلوله های دشمن سوراخ، سوراخ گردد، و روحش به سرایی جاویدان پرواز کند، یا طعمه امواج دریا گردد و غرق شود و یا توسط کفار و دشمن در آتش دنیایی شربت شهادت بنوشد، روحش در بوستان بهشتی سیر می برد و از لذت های آن بهره مند می گردد، و در قبر آسایش و آرامش دارند.[27]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1ـ آیه اللّه عبداللّه جوادی آملی، تفسیر موضوعی، ج2، تهران: نشر رجاء، چ 2، 1366.
2ـ علی محمد اسدی، حیات پس از مرگ، قم: دفتر تبلیغات اسلامی; 1362.
3ـ سید عبدالحسین دستغیب، برزخ، شیراز: کانون تربیت، 1365.
4ـ احمد زمردیان، حقیقت روح، تهران: دفتر نشر فرهنگ الامی، چ 1، 1368.
5ـ محمد حسین حسینی تهرانی، معادشناسی، ج 2 – 1، تهران: حکمت، 1360.
6ـ آیه اللّه جعفر سبحانی، خداوند و معاد، قم: دفتر تبلیغات اسلامی، 1362.
7ـ آیه اللّه جعفر سبحانی،منشور جاوید، ج 9، قم: مؤسسه سیدالشهداء، چ 1.
8ـ آیه اللّه ناصر مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج 5، قم: مدرسه امیرالمؤمنین.
9ـ علامه محمد حسین طباطبائی، معاد در المیزان، مترجم، محمد تقی مصباح یزدی، قم: نور فاطمه، 1360.
10ـ مرتضی مطهری، مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی; زندگی جاوید یا حیات اخروی، قم: انتشارات صدرا.
پی نوشت ها:
[1]ـ راغب اصفهانی، المفردات: ص 43، (دفتر نشر الکتاب).
[2]ـ مطهری، مرتضی، مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی زندگی جاوید یا حیات اخروی، قم، انتشارات صدرا، ص 496.
[3]ـ مؤمنون/ 100 – 99.
[4]ـ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ 12، ج 6، ص 218، باب احاول البرزخ، ح 3.
[5]ـ نهج البلاغه، کلمات قصار، کلمه 130.
[6]ـ حضرت رو به یاران کرد: ثم التفت الی اصحابه فقال: اما لواذن لهم فی الکلام لاخبرو کم ان خیر الزاد التقوی. همان مدرک.
[7]ـ مکارم شیرازی، پیام قرآن، انتشارات مدرسه امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ ، ج 4، ص 465 و 463،
[8]ـ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج6، ص268 و 269، باب احوال البرزخ، ح 119 و 124، و کلینی، محمد بن یعقوب، فروع کافی، بیروت، دارالاضواء، 1405 هـ . ق، ج 3، ص 244، باب آخر فی ارواح المومنین.
[9]ـ جوادی آملی می فرماید: خدای متعال در برزخ بدن که مناسب با روح باشد به او مرحمت می کند که همین شخص دوباره در قیامت کبری به همین بدن اولیش به اذن خداوند تعلق بگیرد و ارتباطی برقرار کند. تفسیر موضوعی، انتشارات مرکز فرهنگی رجاء، ج 2،ص 507، درس پانزدهم.
[10]ـ مومنون/ 100 – 99.
[11]ـ نحل/ 32.
[12]ـ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، ج 6، ص 205، باب احوال البرزخ.
[13]ـ بحارالانوار، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، ج 6، احوال البرزخ، حدیث 116.
[14]ـ همان مدرک، مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 6، ص 272، باب احوال البرزخ، «الحکام فی عذاب القبر السمع دون العقل».
[15]ـ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، ج 6، ص 205، باب احوال البرزخ.
[16]ـ همان، ص 221، ح 19 – 16.
[17]ـ همان، 261.
[18]ـ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، ج 6، ص 234، باب احوال البرزخ، حدیث 49.
[19]ـ قرائتی، محسن، اصول عقائد، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، ص 469.
[20]ـ نوح/ 25.
[21]ـ جوادی آملی، عبداللّه، تهران، مرکز نشر فرهنگی رجاء، چ1، 1364، ج 2، ص 505 – 504.
[22]ـ ر.ک: کلینی، فروع کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج 3، ص 241، بحارالانوار، ج 6، باب احوال البرزخ، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، ص 266 و 112.
[23]ـ بقره/ 154.
[24]ـ آل عمران/ 169.
[25]ـ محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، حمید رضا مشایخی، قم، دارالحدیث، چ1، ج 6، باب شهادت و عذاب قبر.
[26]ـ همان مدرک، «لماسئل عن عدم افتتان الشهید فی القبر؟ قال: کفی ببارقه السیوف علی راسه فتنه».
[27]ـ جوادی آملی، عبداللّه، تفسیر موضوعی، مرکز نشر فرهنگی رجاء، چ 2، 1364، ص 506 – 503، درس 33، ح 2.