قرآن از دیدگاه قرآن (1)

قرآن از دیدگاه قرآن (1)

 

فصل اول : قرآن سخن خالق است یا مخلوق؟

1 . قرآن از طرف خداوند نازل شده است
ابتدا به بررسی تعدادی از آیات قرآن که دال بر این مطلب است می پردازیم.
{ تَنْزیلُ الْکِتابِ مِن اللهِ الْعَزیزِ الْحَکیم } زمر/ 1 و جاثیه/ 2 و احقاف/ 2
ترجمه : این کتابی است که از سوی خداوند عزیز و حکیم نازل شده است.
تفسیر : هر کتابی را به نازل کننده یا نویسنده آن باید شناخت و هنگامیکه این کتاب بزرگ آسمانی از علم خداوند قادر و حکیمی سرچشمه گرفته که هیچ چیز در برابر قدرت بی پایانش مشکل نیست و هیچ امری از علم نامنتهایش مخفی نمی باشد ، پی به عظمت محتوای آن می بریم ، و بی آنکه توضیح بیشتری داده شود ، یقین پیدا می کنیم که محتوای آن حقّ است و سراسر حکمت و نور وهدایت است . در ضمن این گونه تعبیرات در آغاز سوره های قرآن ، مؤمنان را به این حقیقت متوجه می سازد، که آنچه در این کتاب بزرگ می یابند کلام خداست ، نه کلام پیامبر« صلَّی الله علیه و آله » ، هر چند کلام او هم والا و حکیمانه است.
{ تَنْزیلٌ مِّنَ الرَّحْمنِ الرَّحیم}فصلت / 2
ترجمه : این ( قرآن ) کتابی است که از سوی خذاوند رحمان نازل شده است.
تفسیر : رحمت عامه خداوند و رحمت خاصه او دست به دست هم داده اند و نزول این آیات را سبب شده است ؛ آیاتی که برای دوست ودشمن مایه رحمت است و برای اولیای خدا برکات و رحمت های ویژه ای در بر دارد. در حقیقت صفت بارز این کتاب آسمانی که در لا به لای تمام آیاتش قرار گرفته ، همان رحمت است. رحمت برای کسانیکه راه آنرا بپویند واز تعلیماتش الهام گیرند
{تَنزیلُ الْکِتاب لا رَیْبَ فیه مِن رَّبِ الْعالَمین} سجده / 2
ترجمه : این کتابی است که از سوی پروردگار جهانیان نازل شده و شک و تردیدی در ان راه ندارد.
تفسیر : این آیه در واقع پاسخ به دو سؤال است ، گویی نخست از محتوای این کتاب آسمانی سؤال می شود ، در پاسخ می گوید محتوای آن حق است و جای کمترین شک وتردیدی نیست. سپس سؤال درباره ابداع کننده آن در میان می آید ؛ در پاسخ می گوید : این کتاب از سوی رب العالمیان است. در ضمن تکیه بر رب العالمین از میان اوصاف خدا ، ممکن است اشاره به این باشد که این کتاب ، مجموعه ای است از شگفتیهای جهان هستی و عصاره ای است از حقایق عالَمِ وجود ، چرا که از سوی پروردگار جهانیان است.
{تَنْزیلاً مِمَّنْ خَلَقَ الْاَرْضَ وَ الْسَّمواتِ الْعُلی}ص/ 4
ترجمه: این قرآن از سوی کسی نازل شده است که خالق زمین و آسمان های بلند و برافراشته است.
تفسیر : در این آیه به معرفی خداوند که نازل کننده قرآن است می پردازد تا از طریق شناخت او عظمت قرآن آشکار شود. در حقیقت این توصیف اشاره به ابتدا و انتهای نزول قرآن می کند ، انتهای آن زمین و ابتدایش آسمان ها به معنای وسیع کلمه است.
البته آیات بسیاری در قرآن آمده و خداوند را با صفات متعدد بیان کرده ودلالت بر این مطلب دارد که قرآن از سوی خداوند یکتا و خالق هستی است.

2- قرآن از طرف شیطان و جن نیست
{ و ما تَنَّزَلَتْ بِه الْشَّیْطان} شعراء/ 210
ترجمه : شیاطین و جنیان این آیات را نازل نکردند.
{ وَ مایَنبَغِی لَهُمْ وَ ما یَسْتَطیعُون} شعراء/ 211
ترجمه : برای جنیان و شیاطین هرگز سزاوار نیست که چنین کتابی را نازل کنند.
تفسیر :دو آیه فوق :محتوای این کتاب بسیار بزرگ که در مسیر حق و دعوت به پاکی و نفی هرگونه شرک است ، به خوبی نشان می دهد که به افکار شیطانی و القائات شیاطین هیچگونه شباهت ندارد و شیاطین جزشر وفساد کاری ندارند و این کتاب خیر وصلاح است. بنابراین بررسی محتوای آن به تنهایی بیانگر اصالت آن است. بعلاوه آنها توانایی چنین کاری را ندارند [ وما یستطیعون ] اگر آنها چنین قدرتی داشتند ، باید سایر کسانی که در محیط نزول قرآن همانند کاهنان با شیاطین مربوط بودند ، بتوانند همانند آنرا بیاورند ؛ با اینکه همگی عاجز ماندند و با عجزشان ثابت کردند که این آیات مافوق توان آنها است.
{إِنَّهُمْ عَنِ السمع لَمَعْزُولُون}شعراء/ 212
ترجمه: همانا آنان ( شیاطین و جنیان ) از استماع وحی معزولند ( واز درک اسرار غیبی محروم).
تفسیر : شیاطینی که با آنان در ارتباط بودند از شنیدن اخبار آسمان معزول و برکنارند. از این آیه بر میآید که شیاطین قبلاً به آسمان ها می رفتند و استراق سمع می کردند و مطلبی را که در میان فرشتگان منعکس بود ، احیاناً به دوستان خود منتقل می ساختند ، اما با تولّد و ظهور پیامبر « صلَّی الله علیه و آله » استراق سمع به کلی قطع شد و آن ارتباط خبری از میان رفت.

فصل دوم : قرآن بر کدام پیامبر نازل شد؟

1. قرآن بر حضرت محمد « صلَّی الله علیه و آله » نازل شد.
به بررسی تعدادی از آیات قرآن که دلالت بر این مطلب می کند می پردازیم.
{وَالَّذینَ ءامَنُو وَعَمِلُواْ الصّالِحاتِ وَ ءامَنُوا بِما نُزِّلَ عَلی مُحَّمدٍ وَهُوَ الْحَقُّ مِنْ رَّبِهِمْ کَفَّرَ عَنْهُمْ سَیّئاتِهِمْ وَ أصْلَحَ بَالَهُمْ}محّمد/ 2
ترجمه : کسانیکه ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند و نیز بر آنچه بر محمد نازل شده (قرآن) ایمان آوردند ، آیاتی که حق است و از سوی پروردگارشان می باشد خداوند گناهان آنان را می بخشد.
تفسیر : وءامنو بمان نزل علی محمد ؛ از واضحات است که همانا ایمان به قرآن ملازم ایمان به نَفْسِ رسول « صلَّی الله علیه و آله » است.
تفسیر : وءامنو بمان نزل علی محمد ؛ ایمان در این آیه به قرآن اختصاص یافته که بر پیامبر« صَلَّی اللهُ عَلَیه وَ آلِه » نازل شده و گروهی به آن ایمان آورده اند و دلیل اینکه ایمان به حضرت محمد« صَلَّی اللهُ عَلَیه وَ آلِه » را ازمیان آنچه ایمان آوردن به آن واجب است جداگانه بیان کرده به خاطر تعظیم و تشریف آن حضرت بوده تا اعلان کند که ایمان به خدا وانبیاء و کتب آسمانی آنها کافی نیست و کامل شدن ایمان فقط در ایمان آوردن به پیامبر خاتم « صَلَّی اللهُ عَلَیه وَ آلِه » است و با جمله معترضه «وهوالحق من ربهم» بر روی ایمان به محمد « صَلَّی اللهُ عَلَیه وَ آلِه » تأکید فرموده است.
{قُلْ أیُّ شَیْ ءٍ اَکْبَرُ شَهدَهً قُلِ اللهُ شَهیُد بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ وَ أُوحِیَ إِلیَّ هذاَ الْقُرآنُ لِأُنْذِرَکُم بِهی وَ مَنْ بَلَغَ}انعام / 19
ترجمه : بگو ای پیغمبر چه گواهی بزرگتر است ( از گواهی خدا) بگو: خدا میان من و شما گواه است و وحی میکند به من این آیات قرآن را تا به آن شما و هرکس از افراد بشر را که خبر این قرآن به او رسد ( پند دهم) و بترسانم .
تفسیر : شأن نزول این آیه در مورد مشرکان لجوجی است که به همه نشانه های حقانیت دعوت پیامبر« صَلَّی اللهُ عَلَیه وَ آلِه » او را نادیده گرفته بودند و باز هم مطالبه گواه و شاهد می کردند. پیامبر « صَلَّی اللهُ عَلَیه وَ آلِه » مأمور شد بگوید: به عقیده شما ، بالاترین شهادت ، شهادت کیست ؟
غیر از این است که بالاترین شهادت ، شهادت پروردگار است ؟ بگو: خداوند بزرگ گواه میان من وشما است و بهترین دلیل آن این است که این قرآن را بر من وحی فرستاده است ، قرآنی که ممکن نیست ساخته فکر بشری در آن عصر و زمان و در آن محیط و مکان بوده باشد ، قرآنی که الفاظ آن اعجاز آمیز و معانی آن اعجاز آمیز تر است ، آیا همین یک شاهد بزرگ ، دلیل بر گواهی خداوند بر حقانیت دعوت من نیست ؟
{کِتابٌ أَنْزَلْنهُ إِلَیْکَ مُبارَکٌ}ص/ 29
ترجمه : ( این قرآن بزرگ) کتابی مبارک و عظیم الشأن است که بر تو نزل کردیم.
تفسیر : کتابی که نازل کردیم ما آنرا به تو ای رسول الله.
تفسیر : کتاب به معنی مکتوب ونوشته شده است وبدون تردید منظور از کتاب ، در آیه مورد بحث قرآن مجید است.
شبهه : در اینجا این سؤال پیش می آید که مگر تمام قرآن در آن روز نوشته شده بود ؟
در پاسخ به این سؤال می گوییم : نوشته شدن تمام قرآن کافی نیست ، چرا که قرآن هم به کل این کتاب گفته می شود و هم به اجزاء آن . به علاوه کتاب گاهی به معنای وسیعتری اطلاق می شود به معنی مطالبی که در خور نوشتن است و به صورت مکتوب بیرون خواهد آمد هرچند تا آن زمان نوشته نشده باشد.
بحث اصلی ما عظمت قرآن از دید قرآن است ، اما از آنجا که آورنده این کتاب نیز عظیم و شریف است ، باید آیاتی در این مورد ذکر می شد که بگوییم این قرآن بر چه انسان کامل وشریفی نازل شد ، بر آن مقام والا ؛ که البته اجمالاً ذکر شد و لذا اینجا باید اجمالاً ذکر کنیم که حضرت محمد« صَلَّی اللهُ عَلَیه وَ آلِه » خاتم پیامبران است و بعد از آن پیامبری نمی آید و قرآن آخرین کتاب آسمانی است و ویژگیهای مختصری از ایشان که سرور ومولای ما است بیان می کنیم . البته بسیار مختصر و بقیه را به خوانندگان ارجاع می دهیم تا از مبحث اصلی خارج نشویم إن شاءالله .

2. حضرت محمد « صَلَّی اللهُ عَلَیه وَ آلِه » خاتم پیامبران
{ما کَانَ مُحَّمَد اَبا أَحَدٍ مِّن رِّجالِکُمْ وَلکِنَ رَسُولُ اللهِ وَ خاتَمَ الْنَبِیین}احزاب/ 40
ترجمه : نیست محمد یکی از مردان شما و لکن رسول خداست و خاتم پیامبران .
تفسیر : این نکته قابل توجه است که خاتم انبیأ بودن به معنی خاتم المرسلین بودن نیز هست ، و این که بعضی از دین سازان عصر ما برای مخدوش کردن مسأله خاتمیت به این معنا چسبیده اند که قرآن پیامبر اسلام « صَلَّی اللهُ عَلَیه وَ آلِه » ، خاتم انبیاء شمرده شده نه خاتم رسولان ، این یک اشتباه بزرگ است ، چرا که اگر کسی خاتم انبیاء شد به طریق اولی خاتم رسولان نیز هست ، زیرا مرحله رسالت مرحله ای است فراتر از مرحله نبوّت.
اگر پیامبر را خاتم المرسلین می نامید ممکن بود خاتم انبیاء نباشد ، اما وقتی می گوید او خاتم انبیاء است مسلماً خاتم رسولان نیز خواهد بود و به تعبیر مصطلح نسبت نبی و رسول ، نسبت عموم وخصوص مطلق است ( دقت کنید).

3. ویژگیهای پیامبر« صَلَّی اللهُ عَلَیه وَ آلِه »
مختصری از این ویژگی ها به صورت زیر بیان گردیده است :
پیامبر دارای خلق عظیم
{انک لعلی خلق عظیم}قلم/ 4
صلوات خداوند و فرشتگان بر پیامبر « صَلَّی اللهُ عَلَیه وَ آلِه »
{ ان الله ملائکته یصلون علی النبی}احزاب/ 56
پیامبر الگوی مؤمنان
{لقد کان رسول الله اسوه حسنه} احزاب/ 21
جهانی بودن رسالت پیامبر« صَلَّی اللهُ عَلَیه وَ آلِه »
{و ما ارسلناک الا کافه للناس بشیراً ونذیراً} سبأ / 28

4. خداوند در قرآن پیامبر « صَلَّی اللهُ عَلَیه وَ آلِه » وامت او را مسلمان نامیده است.
{هُوَ سَمَّئکُمُ الْمُسْلِمینَ مِنْ قَبْلُ وَ فی هذا}حج / 78
ترجمه: او (خدا) شما را در کتب پیشین مسلمان نامید و همچنین در این کتاب آسمانی (قرآن) .

تفسیر : مسلمان کسی است که این افتخار را دارد که در برابر همه فرمان های الهی تسلیم است. در اینکه مرجع ضمیر هو چه کسی است ، در میان مفسران گفتگو است. بعضی گفته اند به خدا بر می گردد ، یعنی خدا هم در کتب پیشین و در قرآن شما را به این نام افتخار آمیز نامیده است ، ولی بعضی دیگر آنرا اشاره به ابراهیم می دانند براساس آیه 128 سوره بقره. ولی تفسیر اول صحیح تراست چرا که با ذیل آیه سازگارتر است.

فصل سوم : آیا قرآن کتب آسمانی قبل از خود را تصدیق می کند؟

1.قرآن تصدیق کننده تمام کتب آسمانی پیش از خود است .
{ وَاَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقّ مُصَدِقَاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتابِ وَ مُهَیْمِناً عَلَیهِ}مائده / 48
ترجمه : و ما این کتاب (قرآن) را به حق بر تو فرستادیم در حالیکه کتب پیشین را تصدیق می کند و حافظ و نگهبان آنها است.
در آیات متعددی از قرآن مجید ، این تعبیر به چشم می خورد که قرآن مفاد کتب پیشین را تصدیق می کند.
نظیر: مصدق لما بین یدیه ، لما معهم ، لما معکم و …
تفسیر آیه فوق:
شبهه: همین امر( که قرآن مصّدق کتب پیشین از خود است) سبب شده که جمعی از مبلغان یهود و مسیحی این آیات را سندی بر عدم تحریف تورات و انجیل بگیرند و بگویند: تورات و انجیل در عصر پیامبر« صَلَّی اللهُ عَلَیه وَ آلِه » مسلماً با تورات و انجیل امروز تفاوتی پیدا نکرده و اگر تحریفی در تورات و انجیلها رخ داده باشد ، مسلماً مربوط به قبل از ان است، و چون قرآن صحت تورات و انجیل موجود عصر پیامبر اسلام« صَلَّی اللهُ عَلَیه وَ آلِه » را تصدیق نموده ، پس مسلمانان باید این کتب را به عنوان کتب آسمانی دست نخورده به رسمیت بشناسند.
پاسخ : آیات مختلفی از قرآن گواهی می دهد که نشانه های پیامبر اسلام« صَلَّی اللهُ عَلَیه وَ آلِه » و آیین او در همان کتب که در دست یهود ونصاری در آن زمان بوده وجود داشته است ، زیرا مسلم است که منظور از تحریف این کتب آسمانی این نیست که تمام کتاب های موجود باطل و برخلاف واقع می باشد ، بلکه قسمتی از تورات و انجیل واقعی در لابه لای همین کتب وجود داشته و دارد و نشانه های پیامبر اسلام « صَلَّی اللهُ عَلَیه وَ آلِه » در همین کتب ویا سایر کتاب های مذهبی که در دست یهود ونصاری بوده ، وجود داشته است ؛ و الان هم بشارتی در آنها هست. به این ترتیب ظهور پیامبر اسلام« صَلَّی اللهُ عَلَیه وَ آلِه » و کتب آسمانی او عملاً تنها آن نشانه ها را تصدیق می نموده ، زیرا با ان مطابقت داشته است.
بنابراین معنی تصدیق قرآن نسبت به تورات و انجیل این است که صفات و ویژگیهای پیامبر« صَلَّی اللهُ عَلَیه وَ آلِه » در قرآن با نشانه هایی که در تورات و انجیل آمده مطابقت کامل دارد. بعلاوه آیات متعددی از قرآن حکایت از این می کند که آنها آیات تورات و انجیل را تحریف نمودند . این خود شاهد زنده ای است بر گفتار بالا .

2-آگاهی اهل کتاب از حقانیت قرآن .
{ یأَهْلَ الْکِتابِ لِمَ تَکْفُرونَ بِأیتِ اللهِ وَ اَنتُمْ تَشْهَدُون}آل عمران/ 70
ترجمه : ای اهل کتاب ! چرا به آیات خدا کافر می شوید در حالیکه به صحت و صدق ان گواهی می دهید.
تفسیر : مـنظور از آیـات خدا ، قرآن اسـت، یعـنی چرا کـافر می شــوید و به قرآن و دلایـل نبوت رسول اکرم« صَلَّی اللهُ عَلَیه وَ آلِه » . در حالیکه صفات آن حضرت را در تورات و انجیل مشاهده می کنید.
البته آیات دیگری نیز براین امر دلالت می کند .

3- ایمان آوردن مومنان راستین از اهل کتاب به قرآن .
{ الَّذینَ ءاتَیْنهُمُ الْکِتابَ مِنْ قَبْلَهِ هُم بِهِ یُؤمِنُون} قصص / 52
ترجمه : آنهایی که پیش از ان کتاب آسمانی در اختیارشان قرار داده بودیم به این قرآن ایمان می آورند.
تفسیر : سپس خداوند به مطلب فوق در آیه 36 رعد اضافه می کند که جمعی از احزاب قسمتی از آیاتی را که بر تو نازل شده است انکار می کنند ( وَ مِنَ الْاَ حْزابِ مَنْ یُنْکِرُ بَعْضَهُ) منظور از این گروه جمعی از یهود و نصاری بوده اند که تعصب های قومی و مذهبی و مانند آن بر آنها غلبه داشته و به همین جهت قرآن از آنها به اهل کتاب تعبیر نکرده ، چرا که آنها تسلیم در برابر کتب آسمانی خودشان نیز نبودند ، بلکه تنها خط مذهبی خودشان را دنبال می کردند و …. .
البته آیه 53 قصص نیز بر این امر دلالت دارد .

4. تصدیق مسلمانان به ایمان آوردن به قرآن و کتب آسمانی قبل از آنها
وَقُوُلو ءاَمنّا بِالَّذی اُنزِلَ اِلَینا وَ اُنزِلَ اِلَیکُمْ وَ اِلهِنا وُ اِلهُکُم واحِدَ و َنَحْنُ لَهُ مُسلِموُنْ
ترجمه :بگویید (ای مسلمانان به اهل کتاب ) ما به تمام آنچه از سوی خدا برما و شما نازل شده است ، ایمان داریم . معبود ما و شما یکی است و دربرابر او تسلیم هستیم .
تفسیر : چه تعبیر زیبایی و چه آهنگ جالبی ! آهنگ وحدت و ایمان به همۀ آنچه ازسوی خدای واحد نازل شده ،‌ وحذف همۀ تعصبها و ما و شماها ، و بلاخره توحید معبود و تسلیم بی قید و شرط دربرابر الله .
آیه 47 عنکبوت نیز این معنا را تأکید می‌کند .

فصل چهارم : اهداف قرآن کریم چیست ؟

1. برای هدایت مردم به مستقیم ترین آیینها
{إنَ هذَا الْقرَآن یِهْدِی لِلَتی هِیَ اَقْوَم} اسراء 9
ترجمه : این قرآن مردم را به آیینی که مستقیم ترین و پابرجاترین آیینها است هدایت می‌‌کند .
تفسیر : اَقْوَم صیغه افعل تفضیل است به معنای صافتر و مستقیم تر و پابرجا تر می‌آید . ، و به این ترتیب مفهوم آیه فوق چنین است که قرآن به طریقه‌ای که مستقیم ترین و صافترین و پابرجاترین طرق است دعوت می‌کند .
صاف و مستقیم از نظر عقائدی که عرضه می‌کند ، عقائدی روشن ، قابل درک ، خالی از هرگونه ابهام و خرافات ، عقائدی که دعوت به عمل دارد ، نیروهای انسانی را بسیج می‌کند ومیان انسان و قوانین عالم طبیعت هماهنگی برقرار می‌سازد .
صاف و مستقیم تر ا زنظر قوانین اجتماعی ، اقتصادی و نظامات سیاسی که بر جامعه انسانی حکمفرماست ، که هم جنبه‌های معنوی را پرورش می‌دهد و هم از نظر مادی ، تکامل آفرین است .
خلاصه قرآن درتمام زمینه‌ها صافترین و مستقیم ترین و ثابت‌ترین طریقه است .
شبهه : در اینجا این سؤال پیش می‌آید که مفهوم افعل تفضیل این معنا را می‌رساند که در مذاهب و ادیان موجود اقوام دیگر ، این استقامت و عدالت وجود دارد ولی درقرآن بیشتر است ، اما با توجه به چند نکته این سؤال روشن می‌شود .
1-اگر طرف مقایسه ادیان آسمانی دیگر باشد :بدون شک آنها نیز هرکدام در زمان و عصر خود آیینی مستقیم و صاف و پابرجا بودند ، ولی طبق قانون تکامل ، هنگامیکه به مرحله نهایی یعنی مرحله خاتمیت برسیم ، آیینی وجود خواهد داشت که صاف ترین و پابرجاترین است .
2-اگر طرف مقایسه غیر مذاهب آسمانی باشد ؛ بازهم افعل تفضیل دراینجا مفهوم دارد ، زیرا مکتبهای دیگر می‌کوشند که سهمی از استقامت و صافی را داشته باشند ولی درمقایسه بااشتباهاتشان و درمقایسه با مجموع آنها با قرآن روشن می‌شود که این آیین ازهمه مستقیم تر و صاف تر و با ساختمان روح وجسم انسان هماهنگ تر و به همین دلیل پابرجا تر است .
3- افعل تفضیل همیشه دلیل براین نیست که طرف مقایسه ، حتما سهمی از آن مفهوم را داراست . چنانکه درقرآن مجید می‌خوانیم ، آیه 35 یونس ؛ آیا کسی که به سوی حق دعوت می‌کند شایسته‌تر برای رهبری است یا آن کسیکه راهی به حق ندارد ، مگر اینکه او را رهبری کنند .
آیات متعدد دیگری نیز هست که دلالت برهدایت مردم بوسیله قرآن دارد .

2-قرآن هدایت و رحمت برای اهل ایمان و مسلمین
صراحتاً این آیه دلالت براین مطلب دارد
وَ ما أنْزَلْنا ، عَلَیکَ الْکِتبَ اِلا لِتُبَیِّنَ لَهُم اَلَّذی اِخْتَلَفُو فیهِ وَ هُدًی و رَحْمَهً لِقَومٌ یؤُمِنونْ نحل ، 64
ترجمه : و ما این قرآن بزرگ را برتو (پیامبر صلی الله علیه و آله) نفرستادیم ، مگر برای اینکه حقیقت را درآنچه( از توحید خدا ومعاد و رسالت و غیره ) مردم اختلاف می‌کنند روشن کنی . و برای اهل ایمان هدایت و رحمت باشی .
تفسیر : قرآن وسوسه‌های شیطان را ازدل آنها می‌زداید ، پرده‌های فریبنده نفس اماره و شیطان صفتان را از چهره حقایق کنار می زند ، خرافات و جنایاتی که در زیرماسکهای فریبنده پنهان شده ، آشکار می‌سازد ؛ اختلافاتی که درسایه هوی و هوس پدید آمده برمی‌چیند ، به قساوتها پایان می‌دهد و نور وهدایت و رحمت را درهمه می‌پاشد .
وَ نَزَّلنا عَلَیکَ الْکِتبَ تِبْیاناً لِکُل شَیٍء ، وَ هِدًی و رَحمَهً و بُشْری لِلْمُسلِمینَ نحل ، 89
ترجمه : ما برتو این قرآن عظیم را فرستادیم تاحقیقت هر چیزرا روشن کند وبرای مسلمین هدایت و رحمت و بشارت باشد .
این آیه هم صراحتاً دلالت برمطلوب ما دارد .

3. قرآن هدایت و رحمت برای اهل یقین
هَذا بَصائِرُ لِلْناسِ وَ هِدًی وَ رَحْمهً لِقومٍ یوِقِنوُن جاثیه ، 20
ترجمه : این قرآن و شریعت وسیله بینایی است و مایه هدایت و رحمت برای مردمی است که اهل یقین هستند .
تفسیر :بصائر جمع بصیرت به معنای بینایی است ، هر چند این واژه بیشتر درمورد بینشهای فکری و عقلی استعمال می‌شود ، ولی گاه به تمام اموری که مایه درک وفهم مطالب است اطلاق می‌گردد . جالب اینکه می‌گوید : این قرآن و شریعت بیناییهایی است نه دریک بعد که درهمه ابعاد زندگی به انسان بینش صحیح می‌دهد .
دراینجا سه موضوع درآیه مطرح است : بصائر ، هدایت ورحمت که به ترتیب علت و معلول یکدیگرند ، آیات روشنگر وشریعت بینا کننده ، انسان را به سوی هدایت می‌برد . و هدایت نیز مایه رحمت پروردگار است .
جالب اینکه بصائر را برای عموم مردم ذکر می‌کند ، اما هدایت و رحمت را مخصوص کسانیکه اهل یقین هستند و باید چنین باشد ، زیرا آیات قرآن مخصوص قوم و گروهی نیست ، بلکه تمام انسانها که در مفهوم الناس جمعند درآن شریکند ، بی هیچگونه محدودیتی از نظر زمان و مکان ، ولی طبیعی است هدایت فرع بریقین ، و رحمت الهی نیز مولود آن است ، و شامل حال همه نمی‌شود .
به هر حال اینکه می‌گوید قرآن عین بصیرت وعین هدایت و رحمت است ، تعبیر زیبایی است که از عظمت وتأثیر این کتاب آسمانی حکایت می‌کند برای آنها که دررهرو راهند و جستجو گر حقند .

4.خارج کردن مردم از ظلمات به نور
آیات متعددی دلالت براین امر دارند ، به بررسی یکی از آنها می‌پردازیم .
کِتبٌ اَنْزَلنهُ الَیْکَ لِتُخرِ جَ الناسَ مِنَ الظُلُماتِ الِی النُور … ابراهیم 1
ترجمه : این کتابی است که برتو نازل کردیم تا مردم را از تاریکیهای (شرک و ظلم و طغیان ) به سوی روشنایی ایمان و عدل برسانی …
تفسیر : درحقیقت تمام هدفهای تربیتی و انسانی ، معنوی و مادی نزول قرآن ، درهمین یک جمله جمع است . بیرون ساختن از ظلمتها به سوی نور !
ازظلمت جهل به نور دانش ، از ظلمت کفر به نور ایمان ، از ظلمت ستمگری و ظلم به نور عدالت ، از ظلمت فساد به نور صلاح ، از ظلمت گناه به نور پاکی و تقوی و از ظلمت پراکندگی وتفرقه و نفاق به نور وحدت.
جالب اینکه ظلمت دراینجا و مانند بعضی دیگر از سوره‌های قرآن به صورت جمع آمده ونور بصورت مفرد ، اشاره به اینکه همه نیکیها و پاکیها و ایمان وتقوی و فضیلت در پرتو نور توحید یک حالت وحدت و یگانگی به خود می‌گیرند و همه با یکدیگر مربوطند و متحد و درپرتو آن یک جامعه واحد ویک پارچه و پاک از هر نظر ساخته می‌شود . اما ظلمت همه جا مایۀ پراکندگی و تفرقۀ صفوف است . ستمگران ،‌بدکاران و آلودگان به گناه و منحرف ، حتی در مسیرهای انحرافی خود غالباً وحدت ندارندو باهم درحال جنگند .

5. همه دانشمندان قائلند که قرآن برای هدایت مردم آمد .
وَ یَریَ الذینَ اوُتوُ العِلمَ الَّذی اُنزِلَ اِلَیکَ مِنْ رَبّکَ هُوَ الحَقّ و یَهدی اِلی صِراطٍ العَزیز سباء 6
ترجمه : و آنان که اهل دانش ومعرفت گردیدند یقین داشتند که قرآنی که برتو نازل شده از جانب پروردگار تو (برای هدایت خلق ) به حق نازل گردیده است و رهنمای خلق به راه پروردگار عزیز وحمید است .
تفسیر : جمله یری فعل مضارع است و با توجه به گسترش الذین اوتو العلم همه دانشمندان را درهر عصر و زمان و مکان در برمی‌گیرد .
هرعالِم بی تعصبی برمحتوای این کتاب آسمانی بیندیشد از معارف و احکام و اندرزهای حکیمانه ومواعظ تکان دهنده آن گرفته ، تا تاریخهای عبرت انگیز و بحث‌های علمی اعجازآمیزش ، می‌داند همگی گواه برحقانیت این آیات است .
امروز کتابهای مختلفی از سوی دانشمندان غربی و شرقی درباره اسلام و قرآن تألیف یافته که در آنها اعترافات بسیار گویا و روشنی برعظمت اسلام وصدق آیه فوق دیده می‌شود .
تعبیر به هوالحق تعبیر جامعی است ،یعنی محتوای قرآن هماهنگ با قوانین آفرینش و واقعیتهای عالم هستی و جهان انسانیت است وچون چنین است هدایتگر به سوی خداست .

6.قرآن برای تذکر همه جهانیان فرستاده شده است .
آیات متعددی دلالت براین امردارند ، که به بررسی یکی از آنها می‌پردازیم .
إنَ هُوَ اِلّا ذِکرٌ لِلْعالَمینَ . ص،87
ترجمه : این قرآن فقط وسیله تذکر برای همه جهانیان است .
تفسیر :آری مهم آن است که مردم از غفلت درآیند و به تفکر و اندیشه بپردازند ، چرا که راه روشن ونشانه‌ها ی آن آشکار است ودردرون جان انسان فطرت پاکی است که با اوجهت می‌دهد و به خط توحید و تقوا می‌کشاند . مهم بیداری است ورسالت اصلی پیامبران وکتب آسمانی همین است . این تعبیر که نظیرش در قرآن مجید کم نیست نشان می‌دهد که محتوای دعوت انبیاء درتمام مراحل هماهنگ با فطرت خدا دادی است و این دو همدوش با هم پیش می‌روند .

7.قرآن بشیر و نذیر است .
آیا ت متعددی دال براین مطلب است که به محتوای یکی از آنها می‌پردازیم .
بَشیراً وَ نَذیراً فَأعْرِضْ اَکْثَرَهُم فَهُم لا یَسْمَعُونَ فصلت ، 4
ترجمه : قرآنی است که نیکان را بشارت می‌دهد و بدان را می‌ترساند . اما اکثر مردم اعراض کردن و اندرز و نصایحش نمی‌شنوند .
تفسیر : تأثیر عمیق تربیتی قرآن از طریق بشارت و انذاراست ، گاه چنان آیاتش در تشویق نیکان و پاکان اوج می‌گیرد که تمام وجودانسان را به وجد می‌آورد وگاه در تهدید وانذارفاسدان و مجرمان چنان تکان دهنده است که مو برتن انسان راست می‌شود و این دو اصل تربیتی را دوش به دوش یکدیگردرآیاتش پیش می‌برد .

8.قرآن ورسول الله صلی الله علیه و آله برهمه ادیان دنیا غالب می‌شوند .
هُوَ الّذی اَرْسَلَ رَسوُلِهِ بِالهُدْیِ وَدینِ الْحقّ لِیُظْهِرَهُ وَ عَلی الدّینِ کُلِّهِ وَکفَی بِاللهِ شَهیداً فتح ، 28
ترجمه : خداوند رسول خود را با دلیل روشن وبرهان واضح فرستاد تا دین اسلام را با حجتها و برهانها برتمامی ادیان ظاهر سازد وخداوند برای شهادت آن کافی است .
تفسیر : بعضی می‌گویند خداوند رسول خود را با قرآن فرستاد تا دین اسلام را برهمه ادیان غالب کند . بعضی گفته‌اند : اسلام با پیروزی و قوه قهریه و گسترش درسرزمینها برادیان پیروز گردد .
بعضی گفته‌اند : این همه به هنگام ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است که دیگر دینی به جز اسلام در روی زمین باقی نخواهد ماند .

9.قرآن آشکار کننده حق ازباطل
آیات متعددی دلالت براین امر می‌کند ، به شرح یکی از آنها می‌پردازیم .
تِلْکَ ءایاتُ الْکتبُ الْمُبین یوسف ، 1
ترجمه : این است آیات کتاب الهی که حقایق را آشکار می سازد .
تفسیر : کتابی روشنی بخش و آشکار کننده حق ازباطل ونشاندهندۀ صراط مستقیم و راه پیروزی و نجات.
جالب توجه اینکه دراین آیه ازاسم اشاره به دور (تلک ) استفاده شده است که نظیر آن را در آغاز سوره بقره و بعضی دیگر ازسوره‌های دیگر قرآن داشتیم . می‌گفتیم اینگونه تعبیرات اشاره به عظمت این آیات است . یعنی آنچنان بلند و والاست که گویی در نقطه دوردستی قرارگرفته ، دراوج آسمانها ، دراعماق فضای بی‌کران که برای رسیدن به آن باید تلاش و کوشش وسیعی انجام داد ، نه همچون مطالب پیش پا افتاده که انسان درهرقدم با آن روبرو می‌شود . (نظیر این تعبیر را در ادبیات فارسی نیز داریم که درحضور یک شخص بلند پایه می‌گویند : آن جناب … آن مقام محترم … )

10.قرآن شفاء برای مؤمنین
وَ نُنَزِّلُ مِنَ القُرآنِ ما هُو شِفاءٌ و رحمهٌ لِلموءمِنین … اسراء ، 82
ترجمه : ما قرآن را نازل می‌کنیم که مایه شفاء و رحمت مؤمنان است .
تفسیر : کلمه« من» دراینگونه موارد برای تبعیض می‌آید ، ولی از آنجا که شفا ورحمت مخصوص قسمتی از قرآن نیست ، بلکه اثر قطعی همه آیات قرآن است؛ مفسران بزرگ کلمه« من» را دراینجا بیانیه دانسته‌اند . ولی بعضی این احتمال را داده‌اند که «من » دراینجا نیز به همان معنی تبعیض است و اشاره به نزول تدریجی قرآن می‌باشد (بخصوص اینکه جمله ننزل فعل مضارع است ) . دراینصورت معنی جمله روی همرفته چنین می‌شود ؛ ما قرآن را نازل می‌کنیم و هربخشی از آن که نازل می‌شود به تنهایی مایه شفاء و رحمت است … (دقت کنید ).
فرق میان شفاء و رحمت : می‌دانیم شفاء معمولاً درمقابل بیماریها و عیبها و نقصها است ؛ بنابراین نخستین کاری که قرآن در وجود انسانها می‌کند ، همان پاکسازی ازانواع بیماریهای فکری و اخلاقی فرد وجامعه است، پس از آن مرحله رحمت فرا می‌رسد ، که مرحله تخلق به اخلاق الهی و جوانه زدن شکوفه‌های فضائل انسانی در وجود افرادی است که تحت تربیت قرآن قرار گرفته‌اند .
به تعبیر دیگر شفاء اشاره به پاکسازی است و رحمت اشاره به نو سازی و…
آیاتی دیگر نیز براینکه قرآن شفاء ورحمت مؤمنین است دلالت می‌کنند .

11. قرآن خسران برای ستمگران
وَلا یَزیدُ الظّالِمینَ اِلّا خَسَاراً اسراء 82
ترجمه : ولی ستمگران (مانند همیشه به جای اینکه ازاین وسیله هدایت بهره گیرند ) جزخسران و زیان بیشتر ، چیزی برآنها نمی‌افزاید .
تفسیر : چرا ظالمان نتیجه معکوس می‌گیرند ؟ نه تنها دراین آیه ؛ که در بسیاری از آیات قرآن می‌خوانیم دشمنان حق به جای اینکه ازنورآیات الهی دل وجان خود را روشن سازند وتیرگیها را بزدایند، برجهل شقاوتشان افزوده می‌شود . این به دلیل آن است که خمیر مایه وجودشان براثر کفر وظلم ونفاق به شکل دیگری درآمده ، لذا هرجا نورحق را می‌بینند به ستیز با آن برمی‌خیزند. واین مقابله و ستیز با حق بر پلیدی آنها می‌افزاید ؛ وروح طغیان و سرکشی را درآنها تقویت می‌کند .
قرآن بدون شرط مایۀ هدایت گمراهان است اما به یک شرط ؛ گمرهانی که درجستجوی حق هستند ، به همین انگیزه به سراغ دعوت قرآن می‌آیند؛ و اندیشه خود را برای درک حق به کار می‌گیرند ، اما متعصبان لجوج و دشمنان قسم خوردۀ حق که باحالت صد درصد منفی به سراغ قرآن می‌آیند مسلماً بهره‌ای ازآن نخواهند داشت ؛ بلکه بر عناد وکفرشان افزوده می‌شود ؛ چراکه تکرار عمل خلاف به آن عمق بیشتر درجان آدمی می‌دهد .

12. تلاوت قرآن موجب افزایش ایمان مؤمنان است .
وَلِذا تُلِیَتّ عَلَیهِمُ وءَایتُهُ زادَتْهُم ایمَانا ً انفال ، 2
ترجمه : هنگامیکه آیات خدا برمومنان خوانده می شود ایمانشان افزوده می‌شود .
تفسیر : نمو و تکامل خاصیت همه موجودات زنده است ، موجود فاقد نمو وتکامل یا مرده است ویا در سراشیبی مرگ قرارگرفته ؛ مؤمنان راستین ایمانی زنده دارند که نهالشان با آبیاری از آیات خدا روز به روز نمو بیشتر و گلها وشکوفه‌ها و میوه‌های تازه تری پیدا می‌کند ؛ آنها همچون مردگان زنده نما در جا نمی‌زنند ، و دریک حال رکود ویکنواختی مرگبار نیستند ؛ هرروز که نو می‌شود فکر وایمان و صفات آنها هم نو می‌شود .
ادامه دارد ……

پی نوشت :

1 . تفسیر نمونه ؛ ج 18 ، ص 364 .
2. همان ؛ ج 20 ، ص 209 .
3. همان؛ ج 13، ص 159
4. همان؛ ج 13، ص108
5. از جمله : بقره 99 ، 176 ،252 و نساء ، 82 ، 105،113،136 و مائده 15 ، 48، 83 و انعام 19 ، 92 ، 114 و اعراف 196 و یونس 37 و هود 1 ، 14 و رعد 1 و ابراهیم 1 و حجر 9 و نمل 44 ، 64 ، 89 ، 102 و اسراء 82 ،105 ، 106 و کهف 1 ، 27 و مریم 73 ، 97 و طه 2 ، 99 ، 113 و انبیاء 10 ، 50 و حج 16 و مؤمنون 71 ونور 34 ، 46 و فرقان 1 ، 6 و شعراء 192 و نمل 6 و لقمان 2 و سبأ 6 و یس 5 و ص 39 و زمر 2 ، 23 ، 41 و غافر 2 وفصلت 3 وشوری 3 ، 17 و دخان 3 وجاثیه 6 و واقعه 80 و حدید 9 و تغابن 8 و طلاق 10 و مزمل ، 5 و انسان ، 23 و قدر، 1 و قصص ، 86 و عنکبوت ، 45 و محمد ، 2 و جمعه ، 2 و بینه ، 2 . ر.ک به تفسیر نمونه مربوط به این آیات ، مطلوب ما که همان نازل شدن قرآن از طرف خدا است به دست می آید و سوره مائده ، 104 با رجوع به تفسیر نور و سوره رعد ، 30 – ر.ک به تفسیر المیزان مراد ما به دست می آید.
6. تفسیر نمونه ؛ ج 15 ،ص 363
7. همان منبع ؛ ج 15 ، ص 364 .
8. تفسیر تقریب القرآن الی الأذهان ؛ ج 5 ، ص 154 .
9. ترجمه تفسیر جوامع ااجامع ؛ ج 6 ، ص 32 .
10. تفسیر نمونه ؛ ج 5 ، ص 179 .
11. تفسیر تقریب القرآن الی الأذهان ؛ ج 4 ، ص 525 .
12. تفسیر نمونه ؛ ج 1 ، ص 66 .
13. تفسیر نمونه ؛ ج 17 ، ص 338 .
14. کتاب یکصد و پنجاه موضوع از قران کریم ، ص 283 .
15. تفسیر نمونه؛ج 14 ،ص 183
16. بقره ،41 ، 89 ، 97 ، 101 وآل عمران 3 ، 81 ونساء 47 ومائده 15 ، 48 وانعام 92 ویونس 27 ویوسف 111 و احقاف 12 ، 30 و فاطر 31 .
17. سوره آل عمران ؛ آیه 72 و انعام ، 114
18. آل عمران، 72 و انعام،114
19. تفسیر نمونه ج 10 ص 236
20. همان ؛ ج16 ص 109
21. همان ؛ج 16 ص 300
22. همان ؛ج 16 ص 301
23. تفسیر نمونه : ج 12 ص 38-36
24. آل عمران ، 101 ، 138 و سبا ، 6و زمر 41 و جاثیه ، 11 و جن ، 2 .
25. تفسیر نمونه ؛ ج 11 ص 286
26. تفسیر نمونه ، ج 21 ص 256-255
27. ازجمله حدید 9 ، وطلاق 11
28. تفسیرنمونه ؛ ج10 ص 262
29. تفسیر نمونه ، ج 18 ص 20
30. مزمل 19 و مدثر 54 و انسان 29 و تکویر 27 و عنکبوت 51 و قصص 51 با مراجعه به تفسیر نمونه
31. تفسیر نمونه ؛ ج 19 ص 352-351
32. تفسیر نمونه ؛ ج20 ، ص 211 .
33. ترجمه تفسیر مجمع البیان ؛ ج 23 ص 175
34. از جمله حجر1 و قصص 2 .
35. تفسیر نمونه ؛ ج 9 ص 299 .
36. همان ؛ ج 12، ص 236 .
37. از جمله فصلت ، 44 .
38. تفسیرنمونه ،؛ ج 12 ص 238-237
39. تفسیرنمونه ؛ ج 7 ، ص87

تهیه کننده : احمد سلیمانی
منبع : راسخون

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید