تاریخچه اجمالی در زمینه طلاق

تاریخچه اجمالی در زمینه طلاق

تاریخچه طلاق به تاریخچه ازدواج بر می گردد. به همان علت که بشر بنا به درخواست طبیعی خود پیوند ازدواج می بندد تا در کانون گرم خانواده و در کنار همسر خود به سکون و آرامش برسد، به همان گونه نیز ممکن است به دلایلی از ادامه زندگی خودداری کرده ، طلاق را بپذیرد. ولتر می گوید:« طلاق و ازدواج در یک زمان در عالم پدید آمدند» قدر مسلم این است که طلاق در بسیاری از ادیان الهی و غیر الهی پیش از اسلام وجود داشته است. بنابراین لازم است تاریخچه کوتاهی از مسأله طلاق در گذشته را در اینجا مطرح نماییم.

عصر جاهلیت
در عصر جاهلیت طلاق به دست زن بود و اینگونه که اگر زن درهای خانه را که به طرف راست بود به طرف چپ قرار می داد، مرد با دیدن چنین وضعیتی متوجه می شد که همسرش او را طلاق داده و دیگر نزد او نمی آمد. هنگامی که زنی با مردی ازدواج می کرد و شب را نزد او می گذراند حق انتخاب با او بود، اگر می خواست نزد شوهر می ماند و اگر نمی خواست می رفت و علامت رضایت او از مرد این بود که وقتی صبح می شد، خوراک خوبی برای او تهیه می نمود. در منابع دیگر برخلاف این مسأله آمده است که طلاق در جاهلیت بسیار ساده و با الفاظ توهین آمیز صورت می گرفت.

یونان باستان
در اعصار گذشته زن آلت دست شیطان به حساب می آمد. بنابراین تنها به اندازه یک کالا ارزش داشت و خرید و فروش و معامله می شد. هر چیز بر او ممنوع بود به جز خانه داری و تربیت کردن کودکان، مرد می توانست او را بفروشد یا هدیه یا وصیت کند که متعه هر کسی که می خواهد باشد قطعاً حق طلاق از او سلب شده بود. در آن روزگار در یونان باستان حتی بحث از این مسأله به میان می آمد که آیا اصلاً زن دارای روح می باشد یا خیر؟ اگر روح دارد آیا روح حیوانی است یا اینکه به طور کلی شایستگی دارد که در میان اجتماع مردان باشد یا از این شایستگی محروم است؟

بابل
طبق قانون بابل طلاق وجود نداشته و مرد هرگز نمی توانست زن خود را طلاق دهد حتی اگر نازا باشد بلکه باید کنیزی به خانه بیاورد تا برایش فرزند به دنیا آورد، کنیز هم حق خودداری از این امر را نداشت.

هند
زن در هند حتی پست تر از مار افعی یا بیماری و یا مرگ بوده و در صورتی که شوهرش فوت می کرد وی نیز باید زنده زنده در آتش سوزانده می شد تا جایی که در سرزمین یکی از پادشاهان هندی، 17 زن وی پس از مرگش در آتش سوزانده شدند.

چون زن هندو کسی در عاشقی مردانه نیست
سوختن بر شمع مرده کار هر پروانه نیست

( صائب تبریزی )

ایران باستان
طلاق در ایران باستان جایز بود و به دست مرد انجام می گرفت و زنان در جامعه بسیار مورد ستم قرار می گرفتند حتی شوهر می توانست همسرش را برای همیشه حبس کند یا به قتل برساند.

طلاق مسیحیت« حلال نفرت انگیز»
در مذهب مسیحیت برخلاف اسلام و یهود طلاق حرام است و ازدواج مجدد برابر با زنا می باشد. حضرت عیسی (ع ) می فرماید: همانا که موسی به دلیل قساوت قلب قومش، اجازه داد تا زنهایشان را طلاق دهند، زن و شوهر به منزله ی جسم واحد هستند و از یکدیگر دور نیستند. پس در صورتی که خداوند آنها را با یکدیگر جمع کرده و انسانی نباید میان آن دو تفرقه بیاندازد.

طلاق در اسلام
از آنجا که هدف دین مبین اسلام ایجاد پیوند میان افراد انسانی و تشکیل کانون های خانوادگی است طلاق را که مخالف فطرت و طبیعت انسان و برخلاف قانون پیوند زن و مرد است را مورد نکوهش قرار داده و شایسته سرزنش می شمارد و آن را امری مغبوض خداوند معرفی کرده است. جلال الدین مولوی در این باره می گوید: تا توانی پامنه اندر فراق ابغض الاشیاء عندی الطلاق
از طرفی باید گفت که اسلام مایل نمی باشد آرامش و آزادی انسان ها از بین رفته و در سختی و عذاب به سر برند و هیچ جوانی هم بر این مسأله رضایت نمی دهد.از این رو برخلاف مسیحیت که طلاق را ممنوع و تنها مقررات و شرایطی برای محدود ساختن آن وضع نموده تا میزان آن را به حداقل ممکن کاهش دهد، طلاق در اسلام ناشی از حاجت است نه اینکه به عنوان هدف باشد زیرا همانگونه که گفته شد امر طلاق همواره مورد بغض و کینه ی الهی می باشد.
امیرمومنان علی (ع) می فرماید: ازدواج کنید ولی طلاق ندهید زیرا عرش الهی از طلاق به لرزه در می آید.
منبع: ماهنامه شاهد جوان شماره51

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید