قبل از پاسخ به سؤال باید تعریفی از غیب داشته باشیم و بدانیم که مراد و مقصود از غیب چیست؟ و بعد ببینیم که آیا حوادثی را که انسان در خواب می بیند و در آینده اتفاق می افتد آیا به این هم غیب گفته می شود یا نه؟
«غیب» مصدری است به معنای «غایب» مانند «صوم» به معنی «صائم» و عدل به معنی «عادل». در لغت هر چیز پوشیده ازحسّ را «غیب» می گویند. خواه، ذاتاً پوشیده از حسّ باشد. یعنی هستی هایی که از قلمرو حسّ بیرون بوده و حسّ را – ولو به کمک ابزارهای فنّی – یارای درک آنها نیست. مانند: ذات خدا، وحی، بهشت، دوزخ، برزخ، و فرشته، و یا ذاتاً پوشیده نبوده و حواسّ به خاطر ضعف و ناتوانی یا به خاطر وجود مانع از درک آن عاجز و ناتوان هستند. مانند: میکروب های ریز، ستارگان دور دست و اموری که میان آنها و انسان مُدرک حائلی باشد. مثلاً حسّ انسان به خاطر ضعف و ناتوانی، قادر به درک جانداران ریز و ستارگان دور دست نیست. هم چنان که به خاطر وجود موانعی مانند دیوار قادر به درک اشیاء پشت آن نمی باشد. تمام این اقسام از آن نظر که از قلمرو حسّ بیرون هستند «غیب» نام دارند. هر چند به لحاظ اصطلاحی شاید نتوان آن ها را غیب نامید چرا که بالاخره می توان آنها را با وسایل و تکنولوژی های پیشرفته مورد شناسایی قرار داد. پس غیب به مجموعه اموری گفته می شود که به طور کلی خارج از دسترس حسّ بشری و شناخت حسی قرار دارند.
این تنها اجسام مادّی نیستند که میان انسان و اشیاء حایل می شوند بلکه گاهی «زمان» این نقش را ایفاء می کند و مانع از آن می شود که انسان حوادث و رویدادهای گذشته را درک کند و یا مانع از درک حوادث آینده می گردد. لذا اگر فرد آگاهی از گذشته و آینده خبر دهد، او را فرد مطلّع و آگاه از غیب می شمارند.[1]
«غیب، شهود» در نقطه مقابل یکدیگرند، عالم شهود، عالم محسوسات است. و جهان غیب، «ماوراء حسّ» زیرا «غیب» در اصل به معنی چیزی است که پوشیده و پنهان است. و چون عالم ماوراء محسوسات از حس ما پوشیده است. به آن غیب گفته می شود. در قرآن کریم می خوانیم: «عالم الغیب و الشهاده هو الرحمن الرحیم»، «خداوندی که به غیب و شهود، پنهان و آشکار دانا است و اوست خداوند بخشنده و رحیم»[2] سوره حشر، آیه 22.
پس تا این جا به صورت روشن و واضح لفظ «غیب» را معنی کردیم. و با این تعریفی که کردیم رؤیاها و حوادثی را که انسان در خواب می بیند و در آینده اتفاق می افتد داخل در معنای «غیب» خواهد بود و به آن هم «غیب» گفته می شود. زیرا چنان که گفتیم گاهی «زمان» حایل می شود و مانع از آن می شود که انسان حوادث و رویدادهای آینده را درک کند. لذا اگر فرد آگاهی از آینده خبر دهد. او را فرد مطلّع و آگاه از غیب می شمارند. هر چند که این اطلاع و آگاهی اش از حوادث و رویدادهای آینده از طریق خواب و رؤیاهای صادقه حاصل شده باشد.
شهید مطهری در این باره می فرمایند: «در تمام نقاط دنیا و تاریخ گذشته، و در زمان حاضر احیاناً رؤیاهایی پیدا می شود که اساساً با گذشته ارتباط ندارند. این ها اموری هستند که مربوط به یک حادثه آینده اند. جز این که گوئیم حقیقت آن را نمی دانیم چیست؟ و بعد می فرمایند: در خواب هم در چنین حالتی به انسان الهام می شود.[3]
و البته روشن و واضح است که «الهام» در پرتو «غیب» محقق می شود و الهام فرع بر این است که غیب و نهان وجود داشته باشد.
و بعد می فرمایند: نظریه ای هست که خواب دیدن اقسامی دارد که ممکن است وابستگی به حالات بدنی انسان داشته باشد. ممکن است وابستگی به حالات روحی انسان داشته باشد. ممکن است به هیچ یک از این ها وابستگی نداشته باشد. که این ها خواب های نادر الوجود است و یقیناً در آن جنبه الهام و اشراق وجود دارد.[4]
پس روشن می شود که خواب هایی را که انسان می بیند و در آینده اتفاق می افتد و با توّجه به جنبه الهام و اشراقی که در آن وجود دارد می توان آن را از مقوله «غیب» دانست که تعریف غیب نیز بر آن صادق و منطبق است.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. مجموعه آثار شهید مطهری، ج 4. انتشارات صدرا.
2. پرسش ها و پاسخ ها، استاد سبحانی، انتشارات مؤسسه سید الشهداء.
پی نوشت ها:
[1] . سبحانی، جعفر، پرسش ها و پاسخ ها، انتشارات مؤسسه سید الشهداء ـ علیه السلام ـ ، ص 89.
[2] . مکارم شیرازی، ناصر به قلم جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، ناشر دارالکتب السلامیّه، ج 1، ص 70.
[3] . مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، ج 4، ص 153.
[4] . همان، ص 149.