چرا حضرت علی(ع) لقب «امیر المؤمنین» را از بالای نامه ای حذف کرده است؟

چرا حضرت علی(ع) لقب «امیر المؤمنین» را از بالای نامه ای حذف کرده است؟

مجموع نامه های آن حضرت که در نهج البلاغه آمده 79 نامه است، تنها در تعداد محدودی از آنها امام کلمه «امیر المؤمنین» را به کار برده است: که عبارتند از نامه های 1، 3، 5، 38، 50، 51، 60، 63، و 75 و در ما بقی امام ـ علیه السلام ـ به صورت عادی نامه نوشته است.
آنچه مورد اعتراض و سئوال بوده «عهد نامه» است که میان آن حضرت و معاویه منعقد گردیده است( نه نامه).
یکی از اعتراضات «خوارج» به امیر المؤمنین همین موضوع بود که: چرا امام حاضر شده تن به چنین کاری دهد؟ مگر او خود را «وصی» پیامبر نمی دانست، پس چرا راضی شد به حذف کلمه امیر المؤمنین[1]؟!
عبدالله بن عباس که از طرف امام مأمور شده بود با خوارج مذاکره نماید. در پاسخ خوارج گفت: مگر پیامبر در صلح «حدیبیه» رضایت نداد تا کلمه «رسول الله» از عهد نامه حذف شود؟ کاری که علی ـ علیه السلام ـ انجام داده، مانند کاری است که پیامبر انجام داده بود.
توضیح این که: پیامبر اکرم در ذیقعده سال ششم هجرت به قصد «عمره» بی آنکه قصد جنگی کرده باشد عازم مکه گردید و قریش از ورود او جلوگیری به عمل آوردند. سرانجام کار به انعقاد عهدنامه صلح میان پیامبر و سهیل بن عمرو انجامید. پیامبر علی ـ علیه السلام ـ را فرا خواند و گفت: بنویس: بسم الله الرحمن الرحیم اما «سهیل بن عمرو» (نماینده قریش) گفت این را نمی شناسیم، بنویس: بسمک اللهم. رسول خدا گفت: بنویس: بسمک اللهم و علی ـ علیه السلام ـ آن را نوشت، آنگاه رسول خدا فرمود: بنویس: هذا من صلح «محمد» رسول الله ، «سهیل بن عمرو» گفت: اگر گواهی می دادیم که رسول خدائی با تو جنگ نمی کردیم، نام خود و پدرت را بنویس[2].
علی ـ علیه السلام ـ در صلح با معاویه شاهد تکرار تلخ تاریخ بود. در روزگار پیامبر شاهد بود که چگونه پیامبر در برابر حزب ابوسفیان کوتاه آمده و مجبور گردید تا نام خود را از بالای عهد نامه حذف نماید. و حال در روزگار خود نیز شاهد چنین جریان شومی است، با این تفاوت که در روزگار خود با پسر ابوسفیان (معاویه) روبرو است. کسی که با تمسک دروغین به اسلام و با زدن چهره نفاق به صورت خود تمام تلاش خود را صرف نابودی اسلام کرده اما این بار نه با حذف بسم الله الرحمن الرحیم و یا کلمه رسول الله بلکه با تمسک به آنها به جنگ فرزند راستین اسلام که «قرآن ناطق» بود رفت. اگر پدران معاویه و «حزب اموی» با شعار هبل» و بسمک اللهم به جنگ رسول خدا رفتند; معاویه و وارثان «حزب اموی» با تکیه بر مذهب به جنگ مذهب رفتند. کاری که معاویه و باند «اموی» انجام دادند جای شگفتی زیاد ندارد، زیرا از آنها جز این انتظار دیگری نمی رفت. باید از کسانی درشگفت باشیم که با تکیه بر «قرآن» و «سنت» او را «امیرالمؤمنین» و «خال المؤمنین» نامیده اند. براستی این دین شناسان و عاشقان سنت نبوی چرا «محمد بن[3] ابی بکر» را «خال المؤمنین» نام ننهاده اند؟! چه تفاوتی است میان «معاویه» و «محمد بن ابی بکر» رحمه الله علیه؟! جرم «محمد بن ابی بکر» آن است که یار و صحابه وفادار علی ـ علیه السلام ـ است و بس، و اگر نبود محبت او نسبت به علی و آل علی ـ علیه السلام ـ او را نیز «خال المؤمنین» می خواندند، چنانکه خواهرش عایشه را «ام المؤمنین» خوانده اند.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. تاریخ سیاسی، رسول جعفریان، ص 518.
2. تاریخ اسلام، دکتر آیتی، ص 468.

پی نوشت ها:
[1]- جعفریان، تاریخ سیاسی، ص518.
[2]- آیتی، تاریخ اسلام، ص467.
[3]- محمد بن ابی بکر فرزند ابو بکر و برادر عایشه بود.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید