حدود یک سال است که خوابهایی در مورد یک شخص (جوانی با اخلاق، مومن و اهل مسجد که علاقه دارم با او ازدواج کنم) می‌بینم. الف. آیا این خوابها برای من تکلیف می‌آورد؛ ب. فکر او تمام ذهنم را مشغول کرده است چه کنم که از فکر ارضا شوم؟ ج. آیا این خوابها را برای آن شخص بگویم؟!

حدود یک سال است که خوابهایی در مورد یک شخص (جوانی با اخلاق، مومن و اهل مسجد که علاقه دارم با او ازدواج کنم) می‌بینم. الف. آیا این خوابها برای من تکلیف می‌آورد؛ ب. فکر او تمام ذهنم را مشغول کرده است چه کنم که از فکر ارضا شوم؟ ج. آیا این خوابها را برای آن شخص بگویم؟!

حدود یک سال است که خوابهایی در مورد یک شخص (جوانی با اخلاق، مومن و اهل مسجد که علاقه دارم با او ازدواج کنم) می‌بینم. الف. آیا این خوابها برای من تکلیف می‌آورد؛ ب. فکر او تمام ذهنم را مشغول کرده است چه کنم که از فکر ارضا شوم؟ ج. آیا این خوابها را برای آن شخص بگویم؟!

مقدمه
از نظر برخی از روانشناسان خواب نشانگر، خواسته‌های سرکوب شده می‌باشد که در عالم بیداری بخاطر محذورات قانونی، اخلاقی و عرفی ارضا نشده است، درنتیجه به ناهشیار فرستاده می‌شود و این تمایلات و خواسته‌های ارضاء نشده گاهی اوقات در خواب به شکل‌های مختلف خود را نشان می‌دهد. از نظر اسلامی هم خواب هیچ گونه اعتبار شرعی ندارد. یعنی اگر انسان در خواب نذر کرد که فلان کار را انجام دهد وفای به این نذر واجب نمی‌شود، چون خواب حجت نیست؛ یا اگر در خواب به انسان تکلیفی شد، این تکلیف از اعتبار ساقط می‌باشد.

توضیحی درباره خواب و رؤیا
رؤیا امری ادراکی است که قوه خیال در آن مؤثر می باشد و این قوه از قوای فعالی است که مرتب در حال کار است. بسیاری از مواد خام را قوه خیال از حواس پنجگانه (بویایی، چشایی، لامسه، شنوایی، بینایی) دریافت می‌کند. مثلاً صورت انسان تام الخلقه را گرفته آنها را تحلیل می‌کند و یک انسان بی‌سر تخیل می‌کند یا یک انسان چند سر، می‌سازد. پس چیزهایی که قوه خیال را می‌سازد، گاهی اوقات با خارج مطابقت می‌کند و گاهی اوقات مطابق با خارج نیست.
عواملی که می‌تواند برمحتوای رؤیا موثر باشد
اسباب و عوامل خارجی که بر بدن احاطه دارد از قبیل سرما و گرما و امثال آن، و همچنین عوامل داخلی که بر آن عارض می‌شود، از قبیل مرض و ناملایمات و انحرافات مزاج و پری معده و خستگی و غیر آن، همه در قوه مخیله و در نتیجه در خوابها تأثیر می‌گذارد».[1] همچنین اخلاق و سجایای انسانی تأثیر شدیدی در نوع تخیل آدمی دارد، کسی که در بیداری دچار عشق و محبت به شخصی شده و یا عملی را دوست دارد، به طوری که هیچگاه از یاد آن غافل نیست او در خواب هم همان شخص و همان چیز را می‌بیند.
به همین جهت است که اغلب رؤیاها و خوابها از تخیلات نفسانی است، که یکی از آن اسباب، خارجی و یا طبیعی، و اخلاقی، نفس را به تصور آنها واداشته است و در حقیقت نفس آدمی در این خوابها همان کیفیت تأثیر و نحوه عمل آن اسباب را در خودش حکایت می‌کند، و بسیاری از خوابها حقیقت دیگری غیر از این حکایت ندارند».[2] تحلیل خواب شما
از آنجا که شما به این جوان بسیار علاقه‌مند شده‌اید، و مرتب به ایشان فکر می‌کنید و با آمدن به مسجد و فکر کردن مجدد به ایشان، آتش محبت به ایشان را در وجود خود شعله‌ورتر می‌سازد، و فکرهایی در مورد زندگی با ایشان در خاطر می‌پرورانید، تصویر ایشان در خواب هم برای شما تداعی می‌شود و این همان کار قوه مخیله است که تحت تأثیر علاقه شما به آن شخص چنین خوابهایی را برای شما می‌سازد. به ویژه اینکه وقت ازدواج شما نیز رسیده است و این خود متناسب با روحیات شماست. پس این خواب هیچ تکلیفی برای شما نمی‌آورد.
امّا آیا خواب‌های خود را برای آن جوان بازگو کنید یا خیر؟
هرگز به مصلحت شما نیست که با این فرد هر چند از اقوام شما باشد، چنین سخنانی رد و بدل کنید. چرا که ممکن است، اگر به فرض هم ایشان تصمیم ازدواج با شما را داشته باشد، وقتی ببیند شما ازاین سخنان با او می‌گوئید، دید ایشان نسبت به شما عوض شود.
از آنجا که عمل خواستگاری در جامعه اسلامی ما توسط مردان صورت می‌گیرد و خواستگاری خانم‌ها از آقایان مرسوم نیست و اصلا با طبیعت و فطرت خانم‌ها هم نمی‌سازد؛ زن گوهر ارزشمندی است که مظهر جمال خداست و باید مطلوب واقع گردد و مرد به خواستگاری او برود.
زن مظهر عفاف و مظهر حیاست؛ بنابراین گوهر وجود خویش را به این آسانی در اختیار دیگران نمی‌گذارد و باید با تشریفات به خواستگاری او بیایند و با احترام از او خواستگای کنند و زن با ناز بپذیرد، چنین زنانی احترام‌شان همواره محفوظ می‌ماند، حال که خواستگاری بدست مرد است، ممکن است ایشان اصلاً تصمیم ازدواج نداشته باشد، یا ممکن است ایشان نامزد دارد، یا شرایطی در ذهن خود دارد که اصلاً با شما تطبیق نکند و اصلاً ممکن است ایشان ولو انسان خوبی باشد اصلاً روحیاتی داشته باشد که با شما جور در نیاید و هزاران احتمال دیگر، در نتیجه چنین مسأله‌ای (ازدواج شما با ایشان) اصلا واقع نگردد، آن گاه شما دچار فشارهای شدید روانی خواهید شد.
و اگر از شرّ این افکار خودتان را خلاص نکنید، ممکن است تحت وسوسه هوای نفس حرفی بزنید یا حرکاتی را انجام دهید که به موقعیت شما در نزد خدا و جامعه آسیب بخورد، ‌پس لازم است این افکار را از خودتان دور کنید، امّا چگونه؟!
چه کنم از فکر ایشان خارج شوم؟
استاد بزرگ اخلاق ملا محمد مهدی نراقی که همواره آثار گرانقدر ایشان مورد استفاده علما و اندیشمندان و عامه مردم قرار می‌گیرد در کتاب جامع السعادات می‌فرماید: اگر قوه شهوت جنسی در انسان غلبه کند، عقل را به تسخیر خود در می‌آورد و انسان همتش به فکر کردن در امور شهوانی منحصر می‌شود و از یاد خدا و آخرت باز می‌ماند، یا دین را مقهور ساخته و انسان را به ارتکاب خواهش وامی‌دارد. «و ربما انتهت هذه الشهوه بمن غلب وهمه علی عقله الی العشق البهیمی الذی ینشأ من استیلاء الشهوه فیسخر الوهم العقل لخدمه الشهوه و هذا مرض قلوب فارغه، خلت عن محبه الله و عن الهمم العالیه»[3] یعنی چه بسا در کسی که وهم او بر عقلش غلبه دارد این میل شهوانی به عشق حیوانی منتهی گردد، که به خاطر غلبه شهوت، ایجاد می شود؛ در نتیجه و هم عقل را برای خدمت کردن به شهوت به تسخیر در می آورد، و این مرضی است که قلبهایی که از محبت خدا خالی است و از همت‌های بلند فارغ است به آن مبتلا می‌گردند.

راه‌های مبارزه با این افکار
1. مفاسدی که بر این افکار وخیالات می‌تواند مرتب شود، از ریختن آبرو و لطمه خوردن دین و غفلت از یاد خدا و… را انسان یادآوری کند.
2. به واسطه گرسنگی دادن به خویش به وسیله روزه‌های مستحبی، سرکش بودن نیروی شهوت را از بین ببرد و آن را رام سازد.
3. راه‌هایی که باعث تهییج شهوت می‌گردد مسدود سازد؛ یعنی نگاه به نامحرم نکند، با او سخن نگوید، در مورد او فکر نکند و هیچگاه با اوخلوت ننماید. به همین خاطر است که خداوند می‌فرماید: ای پیامبر به زنان مؤمن بگو که چشم‌های خود را از دیدن نامحرمان فرو گیرند و محافظت کنند، عورتهای خود را از حرام بپوشانند و ظاهر نکنند زینتهای خود را مگر آنچه که ظاهر است.» (نور/31)
اگر شما خواهر محترم هم این امور را انجام دهید، یعنی دیگر به آن جوان هیچگاه ولو از دور و به صورت پنهانی نگاه نکنید، از او سخن نگویید،‌ با او سخن نگویید،‌ در مورد ایشان فکر نکنید، کم کم تصویر ایشان از خاطر شما می‌رود و الا ممکن است، این افکار برای شما مشکلات عدیده‌ای بسازد، آرامش شما را به خطر بیفکند، تمرکز فکر شما را نابود سازد و… بنابراین توجه داشته باشید که:
از دل برود، هر آنچه از دیده برفت.
اگر به او نگاه نکنید، فکرش از خاطر شما می‌رود. بجای این کار عاقبت خود را به خداوندی که تمام اسباب و علل به دست با کفایت اوست واگذار کنید و از خداوند متعال بخواهید که هر گونه مصلحت است، سعادت شما را تأمین سازد و همسری مؤمن برای شما بفرستد، که سعادت دنیا و آخرت شما را تأمین سازد. و اگر خواستگاری برای شما پیدا شد که به فضل الهی پیدا می‌شود، در صورتی که اخلاق و ایمانش را پسندیدید جواب رد به او ندهید و مطمئن باشید که زندگی شما صفا و معنویت پیدا خواهد کرد. اگر خارج شدن از فکر ایشان، منوط شد به اینکه شما برای مدتی به مسجد نروید، حتماً این کار را بکنید و بدانید ثواب این عمل بیشتر از رفتن به مسجد است.

نکته پایانی
با در نظر گرفتن تمام جوانب و نکاتی را که ذکر شد، اگر دیدی که افکار و رفتار شما از روی شهوت رانی نیست و شیطان وسوسه نمی کند، و به فکر شوهر ایده آل و مناسب آینده خود هستید، و آن جوان را از هر جهت برازنده خود دانستید و دیدی که نامزدی ندارد، با کمال احتیاط و حفظ عفت و کرامت خود، می توانید موضوع را با یک واسطه عاقل، آگاه، راز نگه دار و مومن در میان بگذارید، تا ایشان از طرف خودش، نه از طرف شما با آن جوان صحبت کند و به خواستگاری شما بفرستد.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. ترجمه تفسیر المیزان، سوره‌ یوسف، ج 16، ص 367، مترجم سید محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی.
2. معراج السعاده، قم، ملا احمد نراقی،‌ قم، هجرت، 1381.
3. مسأله حجاب، مرتضی مطهری، 1358، تهران، صدرا، 1365.

پی نوشت ها:
[1] . طباطبائی، محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، مترجم سید محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ج 11، ص 367.
[2] . همان، ص 368.
[3] . مهدی نراقی، محمد، جامع السعادات، النجف، مطبعه‌الزهرا، 1368، ج 2، ص 9.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید