نویسنده: مرتضی شیرودی
مقدمه
تعریف : علی رغم متداول بودن اصطلاح « جهانی شدن » یا « جهانی سازی » ، هنوز تعریف جامع و مانعی از آن ارائه نشده است ؛ زیرا :
1. زوایا و ابعاد جهانی شدن دقیقا ملموس و روشن نیستند ، حتی برای آنان که در فرایند آن قرار دارند .
2. اصطلاح « جهانی شدن » مفهوم جدیدی است و عمری کمتر از دو دهه دارد .
بنابراین ، مفهوم مزبور هنوز تحقق نیافته و همچنان دست خوش تحول است . (1)
با این وصف ، کوشش هایی برای ارائه ی تعاریفی از « جهانی شدن » – هر چند ناقص ، مبهم و مشکوک – صورت گرفته اند ، البته اگر در این زمینه ، به ماهیت – نه به صورت جهانی شدن – توجیه کنیم ، می توانیم این پدیده را به صور ذیل تعریف نماییم :
– گسترش فرهنگ اروپایی از طریق مهاجرت ، استعمار و تقلید فرهنگی به سراسر کره ی زمین ؛ (2)
– تداوم حرکت سرمایه داری که پس از پایان جنگ سرد رویای تسلط بر عالم را در سر می پروراند . (3)
– تلاش برای گسترش جهانی الگوهای آمریکا؛ همین نکته نگرانی و ترس برخی از کشورهای اروپایی را برانگیخته است . (4)
– دخالت در امور داخلی دولت های جهان سوم و کنار گذاشتن ممانعت هر گونه قانونی که مانع تجارت آزاد از سوی شرکت های چند ملیتی است ، بدون آنکه ثبات اجتماعی و حاکمیت این دولت ها را در نظر بگیرد. (5)
– نگارنده برآن است که « جهانی سازی » گویای طرحی پیچیده برای استعمار فرانو است .
نتیجه آنکه جهانی شدن تداوم حرکت نظام سرمایه داری و کاپیتالیستی غرب است که پس از جنگ سرد ، از لاک دفاعی خود بیرون آمده و رویای تسلط بر عالم را در سر می پروراند . به همین دلیل ، با پایان جنگ سرد ، که با فروپاشی بلوک شرق همراه بود ، سیاسیت و استراتژی جدیدی به نام « نظم نوین جهانی » از سوی آمریکا مطرح گردید. این پدیده که با تحولات عظیم در فناوری جدید اینترنت همراه شد ، به مقدمه ای برای جهانی سازی تبدیل گردید. (6)
پیشینه : رویکرد به مفهوم « جهانی شدن » ، چه در نظر و چه در عمل ، سابقه ای به قدمت بشر دارد ؛ زیرا گرایش به جهانی شدن ، نخست در ادیان الهی بروز کرد ، به گونه ای که ادیان بزرگ الهی ، همچون یهودیت ، مسیحیت و اسلام ، سودای جهانی سازی داشته اند و هر یک از آنها ، درصدد بوده اند امت یگانه و حکومت واحد جهانی پدید آورند . البته در این میان ، جهانی سازی اسلامی برترین و کامل ترین شکل جهانی سازی دینی را مطرح کرده است ؛ زیرا بر اساس آیاتی همچون ( ان الارض یرثها عبادی الصالحون ) (انبیاء : 105) مخاطبان در جهانی سازی اسلامی ، نه عرب ، نه عجم ، نه مکی ، نه مدنی و نه حتی مسلمانان ، بلکه تمام مردمند و معنویت ( خدا) و عقلانیت ( انسان ) دو عنصر اساسی آن می باشند. در کنار ادیان الهی ، تمدن ها ، کشورها و مکتب هایی نیز بوده اند که بر پایه ی اندیشه های جاه طلبانه ، سودجویانه و توسعه خواهانه ، میل به جهان گرایی داشته و حتی کوشیده اند در قالب جهان گشایی به آن جامه ی عمل بپوشانند. بابلیان ، ایرانیان و رومیان از همین تمدن ها ، کشورها و آدم ها هستند که در پی نیل به حکومت بر جهان و واداشتن همگان به پیروی از ارزش های خود بوده اند .(7)
اغلب از دو مکتب « مارکسیسم » و « کاپیتالیسم » به عنوان مدعیان حکومت جهانی نام می برند . با فروپاشی « کمونیسم » ، اینک کاپیتالیسم در این عرصه باقی مانده است .
از زمانی که سرمایه داری غرب شکل گرفت ، یعنی از چهار ، پنج سده پیش ، یا به عقیده ی والرشتاین ، از قرن 16 میلادی ، تلاش برای تسلط نظام سرمایه داری بر جهان آغاز شد. از اواخر قرن 19 و بخصوص از اوایل قرن 20 ، سرمایه در کشورهای شمال به مرحله ی اشباع رسید و انباشت سرمایه به رکود اقتصادی دامن زد. بنابراین ، غرب به صدور سرمایه دست زد ، تا هم از این طریق به بازارهای جدید و جویای سرمایه دست یابد و هم بحران های نهفته در درون خود را به کشورهای توسعه نیافته منتقل کند. این فرآیند موجب رشد دوباره ی نظام سرمایه داری گردید. نتیجه اینکه جهانی شدن اولا ، ادامه ی تحولات کلان تاریخ بشر غربی ، یعنی تحول انقلاب کشاورزی ، انقلاب صنعتی و انقلاب اطلاعاتی است . ثانیا ، تداوم حرکت سرمایه داری غرب است ، ولی پس از پایان جنگ سرد ، تهاجمی تر شده و رویای تسلط بر عالم و جهان را بیش از گذشته در سر می پروراند. (8)
به این دلایل ، « جهانی شدن » پیش از هر تعریف دیگر ، به این معناست که سیاست اقتصادی ، امنیت غذایی و … باید در حوزه ی اختیارات تجار و سرمایه گذاران دولت های ثروتمند قرار گیرد و در این روند ، حکومت ها ، نهادهای بین المللی و حتی سازمان های بین المللی نیز اجازه ندارند که فعالیت ها و قدرت آن ها را به پرسش گیرند. (9) با چنین نگرش و عقیده ای است که جهانی شدن را کروگمن ادغام بیشتر بازارهای جهانی ؛ مک ایوان گسترش بین المللی مناسبات تولید و مبادله ی سرمایه سالارانه ، و رابرتسون نیز ، جهانی شدن را یکپارچگی تجارت با حذف مرزهای تجاری ، سرعت در مبادله ی فناوری و افزایش عمومی در مصرف جهانی می داند. در این صورت ، طبیعی خواهد بود که در رأس چنین نظامی ، آمریکا قرار گیرد . از این رو ، مالکوم واترز می گوید : « جهانی شدن نتیجه ی مستقیم گسترش فرهنگ اروپایی از طریق مهاجرت ، استعمار و تقلید فرهنگی به سراسر کره ی زمین است . این پدیده به طور ذاتی ، از طریق فعالیت های سیاسی و فرهنگی با الگوی توسعه ی سرمایه داری همراه است . » (10) روژه گارودی هم در این باره می گوید : « جهانی سازی نظامی است که قدرتمندان را با ادعای روابط آزاد و آزادی بازار ، قادر می سازد تا اصنافی از دیکتاتوری های ضد انسانی را به مستضعفان تحمیل نمایند . » (11)
جهانی سازی غربی و زنان
« جهانی سازی » به مفهوم و سابقه ای که گذشت ، نه تنها بر رشد اقتصادی ، سیاسی ، فرهنگی و اجتماعی کشورهای جهان و جهان اسلام تاثیر منفی گذاشته ، بلکه برای نیمی از ساکنان آن ، یعنی زنان ، تأثیرات منفی نگران کننده ای به بار آورده است . برخی از تأثیرات منفی جهانی سازی تنها در عرصه ی اشتغال زنان را می توان به شرح ذیل برشمرد :
1. جهانی سازی استخدام زنان را متأثر ساخته است ، به گونه ای که فرصت های شغلی تازه ای را پدید آورده که زنان قبلا آن مشاغل را نداشته اند . منتقدان جهانی سازی معتقدند : این شغل های جدید معمولا کم درآمد ، کمتر تخصصی و گاه برای زنان طاقت فرسا و مخاطره آمیزند و موقعیت مناسبی برای پیشرفت و بهبود وضعیت واقعی زنان پدید نمی آورد.
2. نقش سنتی زنان در نتیجه ی جهانی سازی تغییر یافته است ؛ زیرا جهانی سازی فرصت هایی به وجود آورده که یا نامطلوبند ، و یا منحصرا در دسترس مردان قرار دارند . از این رو ، برخی بر این باورند که وضعیت اجتماعی زنان در جهان امروز نسبت به جهان دیروز پسرفت داشته است ، یا می گویند : زنان در مقابل کمکی که به رشد و بالندگی جهان سازی کرده اند ، چیزی دریافت نمی کنند.
3. وضعیت زنان در اثر جهانی سازی ، وخیم تر شده است. از این نظر ، زنان به دلیل افزایش شمار مردان بیکار ،اگر چه راحت تر به شغل دست می یابند ، ولی ناگزیرند در مقابل دستمزد کمتری که نسبت به مردان دریافت می کنند ، بیشتر کار کنند . با این وصف ، قادر به حرکت همپای تورم نیستند . به هر روی ، زنان در فرآیند جهانی سازی ، مورد بهره برداری یا سوء استفاده ی بیشتری نسبت به مردان قرار دارند .
4. جهانی سازی حوزه های اشتغال زنان را دگرگون کرده است و از این رو ، مردان بسیاری برای یافتن کار ، دست به مهاجرت می زنند. مهاجرت مردان برای یافتن کار ، به تنها ماندن همسرانشان می انجامد که حاصل آن ، نگه داری و سرپرستی خانواده و گاه نان دادن به آنان از سوی زنان در غیاب مردان است . برآیند طولانی این زندگی ، فرسایش روحی و جسمانی زنان است .
5. بر اساس تحقیقات لوئیس چنگ ، که در مقاله ی « جهانی شدن و کارمزد زنان در آسیا » ارائه شده ، جهانی سازی بر زنان شاغل ، پیچیده تر از حد معمول است . البته ممکن است جهانی سازی امکانات مهمی برای زنان نخبه فراهم آورد ، ولی تعداد زیادی از زنان را به سوی وضع بدتر سوق داده است . (12)
6. جهانی سازی به فرآیند مهاجرت زنان جویای کار نیز دامن زده است ، ولی مهاجرت زنان جویای کار بنیان خانواده را به شدت سست می کند.
7. خروج مادر از کشور برای یافتن شرایط بهتر کاری ، نتایج دیگری نیز به دنبال دارد ؛ مانند اینکه بچه ها مجبورند بدون حضور مادرانشان بزرگ شوند ؛ مادران هم نه رشد کودکان خود را می بینند و نه در تربیت آنان نقشی دارند . در این جریان ، خانواده ها می پذیرند از میان امنیت مالی و با یکدیگر بودن ، اولی را انتخاب نمایند.
8. اشتغال بیشتر زنان ، که از آثار جهانی سازی است، به زنان آزادی و قدرت اقتصادی بیشتری می دهد و همچنین آن ها را از پول مردانشان بی نیاز می کند. پس آن ها می توانند زندگی خود را بگردانند و در تصمیم گیری های خانه ، از قدرت بیشتری برخوردار شوند. ما حصل چنین روندی دست یابی زنان به ریاست خانه هاست و مردان با مشاهده ی اینکه دیگر رئیس خانواده نیستند ، یا دست به ترک خانه می زنند و یا اقدام به مهاجرت می کنند.
9. جهانی سازی بر سلامت زنان بعضی از کشورهای در حال توسعه از چند جهت اثر منفی داشته است ؛ زیرا:
الف . شرکت های چند ملیتی به کارکنان زن خود امکانات بهداشتی کافی نمی دهند.
ب. پولی که زنان به دست می آورند ، غالبا به وسیله ی اعضای خانواده مصرف می شود و از این رو ، آنان فرصتی برای خرج کردن آن برای امور بهداشتی خویش نمی یابند .
ج. زنان معمولا در مشاغلی که با مواد سمی و شیمیایی مرتبطند ، به کار گرفته می شوند.
10. دختران جوان ، که خانواده ی خود را برای رفتن به یک شهر بزرگ تر و کار در بیرون خانه ترک می کنند ، انزوایی را تجربه می کنند که ریشه ی بسیاری از مشکلات احساسی ، روحی و روانی ، از جمله افسردگی است . این مشکلات احساسی می توانند دختران جوان را به سوء استعمال دارو ، اعتیاد به الکل ، مواد مخدر و فساد جنسی بکشانند.
تأثیر منفی جهانی سازی را برخی دیگر از مسائل مربوط به زنان همچون قاچاق زنان ، می توان دید. تحلیلگران معتقدند : حجم عظیم قاچاق زنان ، که به صورت یک موج از ابتدای دهه ی 1990 میلادی ، به ویژه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و بلوک شرق شدت گرفت ، مشابهت زیادی با خرید و فروش انسان ها در عصر بردگی دارد . از همین رو ، قاچاق زنان را « بردگی معاصر» یا « شکل مدرن بردگی » نامیده اند. قاچاق موجودات بشری متضمن حرکت دادن آنان در کار اجباری یا دیگر اشکال بیگاری غیر داوطلبانه است . قاچاق زنان و دختران معمول ترین نوع قاچاق انسان است که به دلیل سود سرشار آن ، به صورت یک فاجعه ی جهانی درآمده است و از این رو ، هیچ نقطه ای از جهان را نمی توان یافت که به نوعی از این پدیده و پیامدهای شوم آن برکنار و درامان مانده باشد. اما برخی از مناطق جهان به طور سنتی یا به دلایل دیگر ، بیشتر از آن دست به گریبان هستند . اندک داده های موجود نشان می دهند که قاچاق زنان یک معضل جهانی است و هر چند طی قرون و دهه های گذشته وجود داشته، اما تنها از ابتدای دهه ی 1990 چنین ابعاد گسترده و شگفت آوری یافته است .
پس از فروپاشی کمونیسم ، تجارت زنان و دختران کشورهای اروپایی شرقی و مرکزی و همچنین جمهوری شوروی ( سابق ) افزایش چشمگیری یافته است . در گزارش های قاچاق زنان ، به متغیرهایی همانند سن ، طبقه ی اجتماعی ، سطح تحصیلات و وضعیت خانوادگی اشاره می شود . این افراد عموما در سنین پایین قرار دارند که این نشان دهنده ی آسیب پذیری دختران در برابر سوء استفاده های جنسی است . این زنان غالبا تحصیلات کمی دارند و یا با مشکلات مالی گریبانگر هستند و از فقر فرهنگی و ضعف اعتقادات رنج می برند. اما برخی گزارش های اخیر نشان داده اند که زنان دارای تحصیلات عالی نیز به این مسیر کشیده شده اند . ساده ترین دلیلی که می توان برای توضیح افزایش قاچاق زنان در سال های اخیر ذکر کرد سودآوری کلان آن است . اکنون این گونه قاچاق شامل مبادله ی زنان برای کار در کارگاه ها ، کار خانگی یا کشاورزی ، ازدواج اجباری یا فریب انگیز ، یا خرید و فروش زنان برای روسپی خانه ها و کلوپ رقص می شوند.
پیامدهای فردی قاچاق زنان عبارتند از : 1. مخدوش شدن کرامت انسانی ؛ 2. تنزل منزلت و شخصیت زن ؛ 3. بهره کشی های گوناگون جسمی و جنسی ؛ 4. برداشتن اندام ؛ 5. سردرگمی و فلاکت در کشورهای دیگر؛ 6. آینده ی مبهم ؛ 7. ابتلا به انواع بیماری های جنسی . قاچاقچیان انسان آن ها را همانند ماشین و اسلحه و اجناس دیگر در بنگاه های معاملاتی خرید و فروش می کنند ، اندام آن ها را برای جلب مشتری به نمایش می گذارند ، و حتی در بعضی از این آژانس ها ، حراج ماهانه برگزار می کنند.
تعداد بردگان جهان در قرن بیست و یکم ، شش برابر قرن هفدهم است ؛ یعنی بالغ بر 20 میلیون نفر از زنان که سهم عمده ای را در این تجارت سیاه دارند. به گفته ی « سازمان بین المللی مهاجرت » ، شمار این زنان در کشورهای گوناگون ، بین 250 تا 300 هزار نفر در سال برآورد می شود . در بسیاری از این کشورها ، مجازاتی برای قاچاقچیان انسان وجود ندارد و احتمال شناسایی و دستگیری این قاچاقچیان بسیار اندک است . همراه با این رشد سرسام آور، این پدیده ی شوم در جغرافیای قاچاق زنان ، دچار تحولاتی شده است ؛ بدین صورت که مسیرهای سنتی قاچاق زنان از اروپای شرقی اهمیت کمتری پیدا کرده است . اتحادیه ی اروپا تخمین می زند هر ساله صدها هزار زن و دختر به صورت مهاجر غیر قانونی وارد اروپا می شوند و اتحادیه های جنایت کاران قاچاق انسان را به گسترده ترین وسیله ی کسب و کار خود بدل ساخته اند . آمارهای موجود نشان می دهند که از میان 700 هزار تا 2 میلیون زن و کودکی که هر ساله در سراسر جهان قاچاق می شوند، قریب 500 هزار نفر آنان به کشورهای عضو اتحادیه ی اروپا فرستاده می شوند.
امروزه قاچاقچیان زن در تمام کشورهای اروپایی ، آمریکایی و ژاپن در امر وارد شدن زن به صورت کالا و کارگر جنسی فعالیت دارند. در آلمان ، ده هزار زن اهل کشورهای چک ، لهستان و بلغارستان بر خلاف میل خود ، در کلوپ ها و می خانه ها کار می کنند . در آسیای جنوب شرقی ، دست کم یک میلیون نفر کودک زیر پانزده سال ، از راه فحشا ارتزاق می کنند . براساس برآوردهای کمیسیون اروپا ، سالانه 500 هزار کودک تنها به اروپای غربی قاچاق می شوند . (13)
دیوید کامپانیا بر اساس اطلاعات و تحقیقات 596 اداره ی پلیس و 125 موسسه ی خدمات اجتماعی در کشور انگلیس بیان می کند : میزان درآمد حاصل از فحشای کودکان ، بالغ بر دو میلیارد دلار می باشد. کامپانیا می افزاید : کارشناسان شورای اروپا در گزارشی آماری درباره ی تجارت زنان اروپای شرقی ، به عنوان بردگان هزاره ی سوم نشان می دهند که میزان درآمد ناشی از این تجارت سفید ، سالانه تا 13 میلیارد دلار می باشد . زنان همچنین گاهی تا 18 مرتبه خرید و فروش می شوند . آلمانی ها سالیانه 70 میلیارد مارک خرج روسپی های می کنند . درآمد این تجارت بیش از تجارت هروئین است . (14) طبق آمار پلیس بانکوک، سالانه 6000 زن و دختر از کشور تایلند به کشورهای دیگر صادر می شوند. آژانس های خرید و فروش ، ماهانه قریب سه هزار معامله ( زن فروشی ) انجام می دهند. (15)
یکی از مسئولان وزارت دادگستری سوئد، اظهار می دارد : شگفت آور است که در مدارس ، درباره ی اشکال بردگی در قرن های پیش ، به کودکان درس می دهیم ، اما درباره ی بردگی مدرن زنان کاری نمی کنیم . (16) توماس بروستوم ، وزیر دادگستری سوئد، در اجلاس استکهلم بیان داشت که قاچاق زنان چیزی غیر از تجارت برده نیست . وی اعلام داشت که طی یک مأموریت اخیر به بوسنی ، با یک قربانی قاچاق انسان دیدار کرده که دست کم 18 بار در محافل روسپیگری فروخته شده است. (17)
نیاکارا پاچو، نایب رئیس کمیسیون حقوق بشر پارلمان اوکراین ، ابراز داشت که ده ها هزار زن اوکراینی در بسیاری از کشورها ، به ویژه در یونان ، ترکیه ، اسرائیل ، آلمان ، بلژیک و هلند به برده های سفید تبدیل شده اند. (18) بر اساس گزارش سازمان عفو بین الملل ، یک دختر نوجوان اردنی به علت ارتباط جنسی خارج از ازدواج ، با خوراندن مواد سمی توسط خانواده ی خود به قتل رسید. بر اساس این گزارش ، تا کنون پانزده دختر و زن ، طی سال 2003 به نام دفاع از عزت و ناموس به قتل رسیده اند . سالانه به طور متوسط ، بیست قتل ناموسی برای اعاده ی حیثیت در اردن صورت می گیرد. (19)
به گزارش بی بی سی ، پس از سال 2001 بیش از هفتصد زن و دختر در گواتمالا ، با انگیزه های نامعلومی به قتل رسیده اند . تاکنون بیش از 250 جسد کشف شده و در شش ماه پایانی سال جاری ، پنجاه نمونه قتل های زنجیره ای که طی آن اجساد شکنجه شده و بی جان دختران در کنار هم قرار گرفته بوده اند ، مشاهده شده اند . با وجود دست گیری شمار زیادی توسط پلیس ، هنوز این قتل ها ادامه دارند. به طور متوسط ، هر هفته چهار زن و دختر اغلب از خانواده های فقیر به قتل می رسند. طبق این گزارش ، همه ی این قتل ها به یک شیوه صورت گرفته اند : ابتدا زنان ربوده شده ، شکنجه شده ، مورد تجاوز جنسی قرار گرفته ، با ضربات چاقو به قتل رسیده اند و سپس پیکر بی جان آن ها در محل های مسکونی یا خیابان ها رها گردیده اند . دولت گواتمالا مشکوک است که در پشت این قتل ها گروه جنایت کار maras قرار گرفته باشد (20)
علاوه بر این ، تأثیرات منفی جهانی شدن در عرصه های ذیل نیز قابل مشاهده اند:
نابودی ارزش مادری
آنچه در دهه های گذشته ، ارزش مادری را در غرب به شدت تقلیل داده و بر آن ضربه ها ی مهلک وارد کرده ، آثار و عواقب فناوری جدید است ؛ زیرا اکنون دیگر ، تعیین پیشاپیش جنسیت کودک و حتی تعیین میزان هوش ، قیافه و ویژگی های شخصیتی کودک در درون رحم ، جنبه های علمی و عینی یافته اند . پرورش نطفه در محفظه ی شیشه ای ، خوردن چند قرص و مطمئن شدن از عدم حاملگی ، رفتن به محل نگه داری جنین و خریدن جنین ، هر گونه ارزش مادری را از بین برده و یا دست کم آن را کاهش داده است . با ادامه ی این روند و تشدید آن ، دیری نخواهد پایید که تمام مفاهیم قراردادی درباره ی خانواده و مسئولیت های آن بیش از این درهم بریزند.
به راستی ، وقتی انسان غربی بتواند کودکان را در ظروف آزمایشگاه پرورش دهد ، در مفهوم « مادر شدن » چه تغییرات عظیمی روی خواهند داد ؟ زنان در صورتی که قرار باشد کودکان آزمایشگاهی بخرند و آن ها را بزرگ نمایند ، از هاله ی افتخار و ستایشی که گرداکرد زن آبستن و مادر را فرامی گیرد و در هنر و ادبیات شرق و غرب ، به وفور دیده می شود، بی بهره خواهند شد. هایمن ویتزن (Hyman Weitzen ) ، روان پزشک معروف آمریکایی ، می گوید : اگر کودکی که در شکم زن است ، مال او نباشد ، بلکه از یک تخمک برتر و از زن دیگر و یا حتی از یک ظرف کوچک مخصوص جنین ، به رحم او تلقیح شده باشد ، کیش و ستایش مادری چه می شود؟ نه تنها مفهوم « مادری » ، بلکه مفهوم « پدری » هم مورد تجدید نظر اساسی قرار گرفته است ؛ زیرا وقتی زنی در رحم خود ، جنینی را می پرورد که در رحم زن دیگری بارور شده باشد ، در این میان ، کدام یک از این ها مادر محسوب می شوند و پدر آن ها چه کسی است؟ چنانچه زن و شوهری جنینی را خریداری می کنند ، در این صورت ، نقش والدین تنها جنبه ی حقوقی پیدا می کند ، نه جنبه ی زیستی ! واقعا اگر پدر و مادری حق خرید و فروش جنین های زنده را داشته باشند ، این عمل به معنای بازگشت به شکل تازه ای از دوران برده داری نیست ؟(21)
خانواده ی سیال
در جامعه ی صنعتی غرب ، توده های کارگر همواره آماده اند تا برای یافتن یا انجام کار به هر جا بروند ، از سرزمین های بومی خود دل بکنند و هر وقت لازم شد- نه همیشه – دوباره به خانه و کاشانه ی خود برگردند. به این وسیله ، خانواده ی گسترده با تعداد فرزندان زیاد ، جای خود را به خانواده ی هسته ای با تعداد کم فرزندان داده است . « خانواده هسته ای » واحدی است ساده و دارای قابلیت انتقال بهتر و سریع تر ؛ به آن دلیل که این گونه خانواده تنها از پدر ، مادر و تعداد اندکی فرزند تشکیل شده و امروزه در تمام جوامع صنعتی به صورت الگو درآمده . اما کم نیستند خانواده هایی که در سیال کردن خانواده ، یک گام دیگر به پیش برداشته اند و به این صورت ، فرزند را از آن حذف کرده ، آن را فقط به عناصر اصلی تشکیل دهنده ،که یک مرد و زن می باشند ، محدودتر نموده اند. این گرایش در زوج های جوان بیشتر است . این ها فکر می کنند چه ایرادی دارد که پس از آنکه بازنشسته شدند ، چند جنین بخرند و آنان را بزرگ نمایند . دو نفر زن و شوهر در خانواده ی هسته ای که از نظر شغلی با هم جور هستند ، در مقایسه با خانواده های معمولی و گسترده ی قبلی ، بهتر می توانند در میان دگرگونی های فرهنگی و اجتماعی حرکت کنند ، و خود را با تغییرات شغلی و نقل مکان های پیوسته هماهنگ سازند. از این رو ، به قول مارگارت مید (Margaret Mead ) ، جامعه شناس آمریکایی ، در شرایط فراهم آمده ی مزبور ، وظیفه ی پدر و مادری فقط به تعداد اندکی از خانواده ها محول خواهد شد که کار اصلی شان پرورش کودکان است و ما بقی جمیعت یا پدر و مادرها برای اولین بار در تاریخ بشری ، به حال خود رها می شوند تا به هر کاری که دوست دارند دست بزنند.
جامعه ی غرب به این نکته اشاره دارد که چه عیبی دارد نظامی به وجود آید که در آن والدین حرفه ای ، وظیفه ی پرورش کودکان را بر عهده بگیرند ؛ چون به هر حال ، پرورش کودک مستلزم مهارت هایی است که به هیچ وجه ، همگان از آن برخوردار نیستند. بدین سان ، رابطه ی بیولوژیک والدین با فرزندان حذف و والدین حرفه ای جای آن ها را می گیرند. البته مراد از « حرفه ای بودن» همیشه به آن مفهوم نیست که در امر تربیت کودکان بسیار کار کشته اند ، بلکه به این معنا نیز می تواند باشد که آن ها کسانی هستند که در قبال دریافت پول ، فرزندان دیگران را نگه داری می کنند.(22)
طلاق و جدایی
مردان و زنان به مراتب ، کمتر از گذشته ازدواج را تحمل می کنند. از سال 1374/1995 تاکنون در کشورهای شمال اروپا- به استثنای ایرلند که در آن طلاق ممنوع است . – طلاق سیر صعودی دارد . در بیشتر این کشورها ، تشریقات طلاق ساده اند . در آمریکا در سال 1377/1998 ، بر اساس آمار گزارش شده ، از هر سه ازدواج که طی سال صورت می گرفت ، بیش از یکی به طلاق می انجامید. در تحقیق دیگری توسط مارتین و بامپاس گزارش شده که دو سوم ازدواج ها در آمریکا در 1378/1999 به طلاق انجامیده اند. افزایش نرخ طلاق در نتیجه ی تغییرات دو دهه ی گذشته در دنیای امروز به طور چشمگیری ادامه دارد که سهم قابل توجهی از آن مربوط به غرب است ، در حالی که پیش از دهه ی 1330/1950 ، طلاق در خانواده های دارای فرزند غالبا غیر معمول بود. افزایش خانواده های تک والدینی ، که بیشتر نتیجه ی طلاق است ، موجب افزایش کودکانی شده است که خارج از مدار زناشویی متولد می شوند . دست کم در 90 درصد موارد ، وظیفه ی حضانت و پرورش فرزندان در آمریکا و برخی از کشورهای اروپای شمالی به مادر واگذار می شود. (23)
نرخ طلاق در آمریکا از دهه 1340/1960 سرعت یافته است و در سال 1360/1981 به نقطه ی اوج خود رسید. در واقع ، 50 درصد ازدواج های جوان به طلاق می انجامید. این نرخ بالای طلاق به این معناست که در بیست سال گذشته ، در هر سال یک میلیون کودک آمریکایی جدایی پدر و مادر خود را تجربه کرده اند . کاهش آرام نرخ طلاق در دهه ی گذشته ، در ارتباط با کاهش نرخ ازدواج ، در آمریکا ست . نکته ی جالب توجه این است که احتمال طلاق زوج هایی که پیش از ازدواج ، مدتی را با هم زندگی کرده و سپس ازدواج می کنند ، بیش از کسانی است که قبل از ازدواج با هم زندگی نکرده اند. بسیاری از تحلیلگران افزایش شدید کودکان نامشروع و طلاق را عامل افزایش مشکلات روانی در میان جوانان می دانند ، بخصوص اینکه پس از 1330/1950 ، نرخ خودکشی در میان جوانان آمریکایی 300 درصد افزایش داشته است . افزایش تعداد مادران طلاق گرفته باعث افزایش میزان خانواده های تک والدینی شده است ، و حال آنکه هیچ شاهدی وجود ندارد که نشان دهد خانواده های تک والدینی مسئوولیت پذیری بیشتری نسبت به فرزندان خود دارند. (24)
خشونت
خشونت های خانگی علیه زنان در صدر آمار جنایت های منتشر نشده در غرب می باشند. کودکانی که به شدت تحت بهره کشی های جسمانی ، جنسی و یا عاطفی قرار می گیرند پیوسته در زندگی دچار افسردگی و فقدان اعتماد به نفس خواهند بود. به طور کلی ، در جهان ، بیشترین خشونت و بهره کشی در خانواده ، توسط مردان صورت می گیرد و بیشترین قربانیان آن ها ، زنان و کودکان هستند. خشونت علیه زنان با اشکال گوناگون صورت می پذیرد که می تواند از حملات جسمانی تا اهانت های روانی شامل فحاشی ، اظهار مالکیت مطلق بر زن و یا تجاوز جنسی در بر گیرد. ضرب و شتم زنان همراه با خشونت های جنسی است . گزارش سازمان ملل متحد نشان می دهد که در کشورهای اوگاندا ، شیلی ، لهستان و آمریکا ، خشونت علیه زنان عمدتا تحت تأثیر الکل و مواد مخدر صورت می گیرد . در مورد بهره کشی و تجاوز نسبت به زنان و کودکان ، آمارها نشان می دهند که در آمریکا ، 53 درصد مردانی که زنان خود را کتک می زنند ، از فرزندانشان نیز بهره کشی می کنند. همچنین آمارها نشان می دهند کودکان و نوجوانانی که دارای مادران معتاد به الکل هستند ، به بزه کاری روی می آورند. (25)
بر پایه ی گزارش های شخصی به عمل آمده ، در انگلستان از هر ده زن ، هفت زن در دوره ی زندگی شغلی خود، به مدت طولانی دچار آزار جنسی می گردند . این گزارش در مورد تجاوز جنسی نیز آشکار ساخت که از هر شش تن ، یک تن مورد تجاوز جنسی قرار گرفته است . (26) این زنان در عرصه های گسترده مورد ستم قرار گرفته اند ، اما بیشتر اوقات به دلایلی مانند ترس و خجالت و یا طبیعی پنداشتن ستم پذیری و یا کاستی های حقوقی نمی توانند از خود دفاع کنند . در حقیقت ، مردان آن جوامع از هر طبقه ی اجتماعی ، با هر میزان سواد و تحصیلات و با هر نوع وابستگی قومی ، زنان خود را کتک می زنند و ا ز سوی دیگر ، زنان نیز بدون توجه به طبقه بندی اجتماعی فردی ، سطح تحصیلات و وابستگی های قومی ، ممکن است از شوهر خود کتک بخورند. (27) منشأ استفاده از زور معمولا با نوع تلقی و وجود سود و منفعت در روند به کارگیری خشونت ، قابل تحلیل است .
زندگی اشتراکی
تافلر در کتاب شوک آینده می گوید : ما اکنون شاهد پدید آمدن زندگی های اشتراکی هستیم که اساس آن ها الگوهایی است که اسکینر (Skinner ) روان شناس در کتاب والدن دو (Walden Two ) و رابرت ریمر (Robert Rimmer ) داستان نویس در کتاب تجربه ها و اصل 31 توصیف کرده اند . ریمر در اثر خود ، خواهان قانونی بودن خانواده ی تلفیقی شده که در آن ، سه تا شش مرد و زن یک خانواده را می سازند . به گفته ی بعضی از ناظران ، اکنون در سراسر آمریکا صدها خانواده ی اشتراکی آشکار و پنهان در اینجا و آنجا پراکنده اند. البته همه ی این ها را جوانان یا هیپی ها تشکیل نمی دهند ، بلکه برخی از آن ها سال خورده اند که به آن « خانواده ی اشتراکی سال خوردگان » نام داده اند و در آن ها ، به شکل گروهی با هم ازدواج می کنند .(28) زندگی اشتراکی به نوعی ، اعتراض به جامعه ی صنعتی غرب و بحران ها و بی عدالتی های آن است . حتی « خانواده های اشتراکی خردسالان » هم وجود دارند که از یک فرد بالغ مجرد و چند کودک تشکیل شده اند. همجنس گرایان داوطلبان دیگری هستند که مشتاق تشکیل خانواده های اشتراکی هستند. در کشور هلند ، یک کشیش کاتولیک دو فرد همجنس گرا را به عقد ازدواج یکدیگر درآورد و در توجیه این ازدواج، گفت : این دو نفر از جمله افراد مومنی هستند که باید به آنان کمک کرد! (29)
انگلیس قوانین خود را درباره ی روابط جنسی همجنس گرایان تغییر می دهد و طی آن، به رابطه ی رضایتمندانه بین افراد بالغ همجنس گرا به چشم یک عمل جنایتکارانه نگاه نمی کند .(30) در آمریکا و در اجلاسی که با حضور کشیشان کلیسای اسقفی (اپیسکوپال) برگزار شد ، به اطلاع عامه ی مردم رساندند که رابطه ی بین دو همجنسگرا تحت شرایطی ، از لحاظ قانونی عملی است مشروع! این همان « انقلاب جنسی » است که به تنهایی در آمریکا 9 میلیون نفر را در بر می گیرد . نوع دیگر روابط اشتراکی آن است که زنان دور از شوهر خواستار حقوق و آزادی های جنسی فوق برنامه ی همجنس گرایانه اند. به هر روی ، تعداد همجنس گرایان در بیشتر جوامع غربی ، آنقدر زیاد است که در آمارها و داده ها نمی گنجد.(31)
تجارت سکس
یکی از معضلات جدی دنیای جدید ، تجارت زنان و کودکان برای مقاصد جنسی است . فساد دولت مردان و به تبع آن ، سکوت آن ها و نیز سکوت جامعه در قبال این پدیده ی زشت ، دست تبهکاران را برای این تجارت کثیف ، ولی نوین باز گذاشته است . خطر اندک و سود سرشار تجارت سکس موجب شده است که این تجارت ، سخت مورد توجه باندهای تبهکار قرار گیرد و از این رو ، به سرعت در حال جایگزین شدن با قاچاق اسلحه و مواد مخدر است . آمارها نشان می دهند که هر ساله چهار میلیون زن و کودک ، مورد تجارت سکس واقع می شوند که از این راه ، 54 میلیارد دلار عاید صاحبان این تجارت می شود. جغرافیای تجارت سکس بیشتر حوزه ها را در بر می گیرد.
اروپای شرقی : از اروپای شرقی سالانه 500 هزار زن به کشورهای اروپایی غربی قاچاق می شوند که بالغ بر 60 درصد آن ها ، توسط باندهای روسی و اکراینی صورت می گیرد. 60 درصد زنان روسپی لندن از دیگر کشورها و اغلب از اکراین به انگلیس قاچاق شده اند . در آمستردام ، 80 درصد روسپی ها را زنان و دختران خارجی تشکیل می دهند که تنها 10 درصد آنان دارای مدارک قانونی اقامت هستند و بفیه به صورت قاچاق به این شهر وارد شده و به روسپیگری مشغولند.
ژاپن : در ژاپن هم اکنونن سی هزار دختر و زن تایلندی به روسپیگری اشتغال دارند که تنها هشت هزار نفر آن ها دارای مدارک قانونی اقامت هستند. همه ی روسپی ها تا زمانی که توان فعالیت در این تجارت را داشته باشند ، در این کشور باقی می مانند و در غیر این صورت ، به کشورشان بازگردانده می شوند ، تا به علت ابتلا به ایدز ، مراحل پایانی حیاتشان را در کشور خود سپری نمایند. روسپیان ژاپنی حتی از بازگرداندن درآمد به کشورشان عاجز می مانند؛ زیرا این درآمد در بازار جواهرات ژاپن یا در قمارخانه ها خرج می شود.
آمریکا: در فرهنگ آمریکایی ، نیاز مردانی که خواستار ارضای جنسی خود هستند یک نیاز طبیعی به شمار می رود ، ولی به زنانی که تأمین کننده ی این نیازند به عنوان موجوداتی کثیف و هرزه نگریسته می شود. این نگرش ، دوگانگی برخورد با تجارت و مسئله ی سکس را در آمریکا نشان می دهد. از این رو ، در نوادای آمریکا ، روسپیگری یک فعالیت قانونی است ، اما فعالیت قانونی روسپیگری نسبت به حجم تجاوزات جنسی به عنف ، چهار برابر دیگر نقاط آمریکاست که در آن ، روسپیگری عملی غیر قانونی شناخته شده است .
چند نکته ی قابل توجه دیگر درباره ی آثار تجارت و سکس و روسپیان وجود دارند :
1. 86 درصد روسپیان آمریکایی و 53 درصد روسپیان سراسر جهان توسط واسطه ها ، قاچاقچیان و دلالان سکس ، مورد خشونت فیزیکی قرار می گیرند.
2. بیماری های روحی و روانی روسپیان ، ناشی از دوری از کشور و بدرفتاری دلالان جنسی در آمریکا ، 88 درصد و در دیگر نقاط جهان ، 47 درصد گزارش شده اند.
3. در آمریکا ، 90 درصد و در دیگر کشورها ، 40 درصد روسپیان جدای از عرضه به مشتریان سکس ، توسط خود دلالان و قاچاق چیان سکس مورد تجاوز جنسی قرار می گیرند . (32)
زیرنویس:
* کارشناس ارشد علوم سیاسی و عضو هیأت علمی – پژوهشی وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری در پژوهشکده ی تحقیقات اسلامی.
1. لسلی اسکلد ، « تعریف واحدی از جهانی شدن وجود ندارد .» ترجمه ی داوود کیانی ، جام جم (3 مهر 1380) ص 8. و نیز ر.ک:
U.Beck , What is Globalization ? Trans. By: P.Camiller (Blacwell Publishers,1999).
2. سلیمان ایران زاده ، جهانی شدن و تحولات استراتژیک در مدیریت و سازمان ، تهران ، مرکز آموزش دولتی ، 1380 ، ص 24.
3. مانوئل کاستلز، عصر اطلاعات ترجمه ی علی قلیان و افشین خاکباز ، تهران ، طرح نو ، 1380، ج 1، ص 130.
4. آنتونی گیدنز ، جهان رها شده ، ترجمه ی علی اصغر سعیدی و یوسف حاجی عبدالوهاب ، تهران علم و ادب ، 1379، ص 6.
5. سرژلاتوش ، غربی سازی جهان ، ترجمه ی امیر رضایی ، تهران ، قصیده ، 1379، ص 110.
6. مرتضی قره باغیان ، « گفتگو درباره ی جهانی شدن ». فصل نامه تخصصی اقتصاد اسلامی ، سال اول ، ش 4 (زمستان 1380)، ص 9.
7. محسن عبدالحمید ، « جهانی شدن از منظر اسلامی » ، ترجمه ی شاکرلوئی ، پگاه حوزه ، ش 34 ( 15 دی 1380) ، ص 9.
8. ایمانوئل والرشتاین ، سیاست و فرهنگ در نظام متحول جهانی ، ترجمه ی پیروز ایزدی ، تهران ، نشر نی ، 1377، ص 278.
9. حسین دهشیار ، « جهانی شدن : تکامل فرآیند برون بری ارز ش های نهادهای غربی » ، دو ماهنانه ی اطلاعات سیاسی ، اقتصادی ، ش 157-158 ( مهر و آبان 1379) ، ص 84.
10. مهدی آقایی ، « ضرورت همکاری های منطقه ای در فرآیند جهانی شدن » ، پگاه حوزه ، ش 46، ( 17 اردیبهشت 1381) ، ص 10.
11. http:// www. globalpolicy. Org.
12. امانوئل کستلز ، عصر اطلاعات ، ترجمه حسن چاوشیان ، ج 2، ص 198.
13.هارلد شومن ، « دام جهانی شدن » ، ماهنامه سیاحت غرب ، سال اول، ش 5 ( مهر 1382) ، ص 61-71.
14. رابرت جی رینگر ، فروپاشی تمدن غرب ، ترجمه احمد تقی پور ، ص 185.
15. « پیامدهای جهانی شدن ؛ یک رویکرد آماری » ، ماهنامه توسعه مدیریت ( آبان 1380) ، ص 18.
16. آنتونی گیدنز ، جهان رها شده ، ترجمه یوسف حاجی عبدالوهاب ، ص 54.
17. قدیر نصیری ، « در چیستی جهانی شدن » ، فصلنامه مطالعات راهبردی ، ( پاییز 1380) ، ص 67.
18. فوگل اشپیل ، تمدن مغرب زمین ، ترجمه محمد حسین آریا ، ج 2، ص 652.
19. امانوئل کستلز، عصر اطلاعات ، ترجمه حسن چاوشیان ، ج 2، ص 198.
20. پل ویتز ، « زوال خانواده در غرب » ، ماهنامه سیاحت غرب ، سال اول ، ش 10 ، ( فروردین 83 ) ، ص 34- 38.
21. آلوین تافلر، شوک آینده ، ترجمه ی حشمت الله کامرانی ، ص 242.
22. همان ، ص 245.
23. فصلنامه کتاب نقد ، ش 17، ص 125/ جمعی از نویسندگان ، دائره المعارف تشیع ، ج 5، ص 112-114.
24. پل وتیز ، « زوال خانواده » ، ماهنامه سیاحت غرب ، آذر 1382، ص 35.
25. فصلنامه کتاب نقد ، ش 17، ص 130 / جمعی از نویسندگان ، پیشین ، ج 5، ص 114-115.
26. آنتونی گیدنز ، جامعه شناسی ، ترجمه ی منوچهر صبوری ، ص 201.
27. شهلا اعزازی ، جامعه شناسی خانواده ، ص 207.
28. آلوین تافلر ، پیشین ، ص 240-260.
29. جین دادیلین ، دین ، جهانی شدن و فرهنگ سیاسی در جهان ، ترجمه ی پژوهشکده مطالعات راهبردی ، ص 157.
30. فصلنامه کتاب نقد ، ش 17 ، ص 132 / جمعی از نویسندگان ، پیشین ، ج 5 ، ص 113.
31. جلال رفیع پور ، بهشت شداد ، ص 240.
32. مندرج در ماهنامه سیاحت غرب ، ( آذر 1382) ، ص 39 به نقل از : http:// www.rapeis.org
منبع: فصلنامه تخصصی بانوان شیعه