در کتابی خواندم که پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرموده‌اند: اگر در خانه‌ای زن و مردی عمل مجامعت انجام دهند و کودکی در آن خانه باشد و صدای نفس‌های ایشان را بشنود آن

در کتابی خواندم که پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرموده‌اند: اگر در خانه‌ای زن و مردی عمل مجامعت انجام دهند و کودکی در آن خانه باشد و صدای نفس‌های ایشان را بشنود آن

در کتابی خواندم که پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرموده‌اند: اگر در خانه‌ای زن و مردی عمل مجامعت انجام دهند و کودکی در آن خانه باشد و صدای نفس‌های ایشان را بشنود آن کودک هرگز رستگار نخواهد شد. گناه آن کودک چیست که محروم از رستگاری شود. اصولاً آیا این مطلب صحیح است؟

مقدمه
از نظر قرآن و روایات اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ و از نظر روان شناسی اثبات شده است که پدر و مادر نقش مؤثری در سرنوشت اولاد و در سعادت و شقاوت او دارند.
از طرفی دیگر، طبق قانون وراثت, صفات پدر و مادر, اعم از صفات ظاهری و صفات باطنی, بر اولادشان تأثیر دارد. همان طوری که صفات ظاهری نظیر شکل و شباهت از طریق ژنها به اولاد منتقل می‌شود, صفات باطنی, نظیر, شجاعت, ترس, حسادت, سخاوت و بخل, نیز منتقل می‌شود. مادر حسود, زمینه حسادت بچه‌اش را مهیا می‌سازد, پدر بخیل, بچه‌اش را بخیل بار می‌آورد و حالات و روحیات و هیجانات مادر بر جنین او اثر می‌گذارد. بنابراین پدر و مادر نقش بسیار مهمی در سعادت و شقاوت اولاد دارند.

میزان تأثیر والدین در سر نوشت فرزند
اینکه در روایت آمده پدر و مادر، در سرنوشت اولاد دخالت دارند، به این معنا نیست که علّت تامّ و کامل سعادت و شقاوت انسان, پدر و مادر است. بلکه پدر و مادر « زمینه ساز» سعادت و شقاوت انسان هستند. همان طوری که زمین آباد، زمینی که علف هرزه ندارد, زمینه این را دارد که حاصل خوبی بدهد, و زمینی که شوره‌زار است, زمینه‌ این را دارد که کم حاصل شود یا اصلاً حاصل ندهد, پدر و مادر نیز همین طور هستند یعنی اگر پدر و مادر در امر تربیت, لاابالی و بی تفاوت شدند, این زمینه سازی برای شقاوت اولاد است, نه علت تام شقاوت. چه بسیار اتفاق افتاده است که پدر بی‌تفاوت بوده، حتی از نظر غذا, غذای حلال نخورده, نطفه فرزند منعقد شده, ولی این بچه در یک محیط سالمی واقع شده, تا این که یک انقلاب درونی در او پیدا شده و با « اراده خود» توانسته سعادتمند شود. برعکس, بعضی اوقات, پدر خیلی اهل مراعات بوده, خوب تربیت کرده و حلال و حرام را مراعات کرده, اما اتفاقاً با این که زمینه سعادت برای فرزندش فراهم بوده, در یک محیط ناسالم قرار گرفته، رفیق بد پیدا کرده و بچه ناسالمی در آمد.
بنابراین پدر و مادر، نقش علت تام را ندارند بلکه نقش اقتضا و زمینه را دارند. یعنی برای پدید آمدن یک امری، علل مختلف باید در کنار هم قرار بگیرند و دست به دست هم دهند. در سؤال شما، عدم مراعات مسائل دینی در زمان زناشویی، تنها یکی از این علت‌ها برای منحرف شدن فرزند است، البته فرزند نیز دارای اراده و قدرت انتخاب است می‌تواند با درک خود مسیر صحیح را انتخاب کند و رستگار شود.

اثر وضعی اعمال:[1] بعضی اعمال و رفتارهایی که ما انجام می‌دهیم, اثرات وضعی دارند. یعنی ما چه بخواهیم، چه نخواهیم و چه بدانیم و چه ندانیم، این عمل, اثر خود را خواهد گذاشت. مثلاً اگر ما با تیغی بر دستمان بکشیم, اثرش این است که دستمان زخم برداشته و خون جاری می‌شود. یعنی چه بخواهیم و چه نخواهیم, این تیغ اثر خودش را می‌گذارد. بنابراین حدیث مذکور و احادیث دیگر نیز وجود دارد که اثر وضعی عمل را بیان می‌کنند. این که می‌گوید, اگر بچه‌ای صدای نفس‌های زن و مرد را در حال مجامعت بشنود, رستگار نمی‌شود, معنایش این است که زمینه شقاوت در او پیدا می‌شود یعنی یکی از علل شقی شدن در او پدید آمده است نه این که اصلاً رستگار نمی‌شود. همین کودک می‌تواند با «اراده خود»، با فعالیت خود، با گزینش دوست و محیط سالم, خود را سعادتمند کند و مقام قرب الهی را هم پیدا کند. همین طور است اگر یک پدر لاابالی غذای حرام خورد و انعقاد نطفه شد, گرچه دخالت در شقاوت بچه دارد, اما این جور نیست که نتواند خود را سعادتمند کند, نتواند خود را به مقام قرب الهی برساند, اراده انسان سر جایش هست, انسان با اراده‌اش می‌تواند به مقام قرب الهی برسد, چنان که با اراده‌اش, می‌تواند به پست‌ترین درجه و اسفل السافلین برسد.
اسلام دین کاملی است و برای تمام اعمال و رفتار انسان, برنامه دارد. از واجب و حرام گرفته تا مستحب و مکروه. حتی برای مسائل زناشویی دستورات و دعاهایی دارد, که مثلاً در فلان روز مستحب است یا مکروه است, یا در فلان ساعت مکروه است. اینها همه‌اش در اولاد تأثیر دارند. این که می‌فرماید, در اول ماه, در وسط ماه و در آخر ماه، مسائل زناشویی‌ صورت نگیرد، به خاطر این است که اثر وضعی دارد، و آن این است که کودک سقط می‌شود یا مجنون می‌شود و یا … برای این که اثر وضعی هنگام مجامعت, بهتر روشن شود، مضمون بعضی از روایاتی که کراهت و استحباب را بیان می‌کند، می‌آوریم:

مکروهات
1. مجامعت، بعد از احتلام و قبل از غسل کردن مکروه است؛ پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ می‌فرماید: اگر مجامعت صورت گیرد، و بچه مجنون شود، خود را ملامت کنید. (زمینه جنون را می‌تواند پدید آورد)
2. مجامعت در خانه‌ای که بچه‌ای هست و نگاه می‌کند. امام صادق ـ علیه السّلام ـ می‌فرماید: در این صورت، زنا را ارث می‌برد, یعنی زنا می‌کند. (یعنی زمینه این عمل در او است البته به معنی حتمی الوقوع شدن آن نیست)
3. نگاه کردن به اعضاء خاص زن هنگام مجامعت, در این صورت بچه، نابینا می‌شود. (اشاره به زمینه و امکان نابینا شدن دارد نه این که حتماً نابینا شود)
4. و…

مستحبات
در روایات همانگونه که از برخی اعمال و رفتارها درل حین مجامعت نهی شده، دستورالعمل هایی نیز وجود دارد که رعایت آنها اثرات وضعی مثبت بر جای می گذارد.
1. ذکر خدا و استعاذه از شیطان، در این صورت شیطان به فرزند انسان ضرر نمی‌رساند.
2. زن و مرد هنگام مجامعت, طهارت ( وضو) داشته باشند. در غیر این صورت بچه بخیل می‌شود.
3. این که مجامعت در شبهای مخصوص باشد, مثلاً شب دوشنبه، سه شنبه، پنج شنبه و جمعه. اگر در شب دوشنبه باشد حافظ قرآن می‌شود.[2] (یعنی مستعد حافظ شدن است)
نتیجه آن که: پدر و مادر نقش مهمی در رستگاری و شقاوت اولاد، دارند. ولی علت تامّه سعادت یا شقاوت نیستند. بلکه زمینه ساز سعادت و شقاوت هستند. و کودکی هم که در او، زمینه شقاوت یا سعادت،به وجود آید، این طور نیست که حتماً سعادتمند یا بدبخت خواهد شد. بلکه با فکر و اراده خود گزینش دوست خوب و محیط سالم و مطالعه کتب دینی و رعایت آنها می‌تواند مسیر خود را عوض کرده, و به راه رستگاری و قرب الهی برسد.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. ریحانه بهشتی (فرزند صالح)، سیما میخبر و همکاران، ناشر: نور الزهرا ـ سلام الله علیها ـ چاپ هفتم سال 1383.
2. تربیت فرزند از نظر اسلام، حسین مظاهری، انتشارات ام ابیها.
3. ازدواج مکتب انسان سازی، دکتر پاک نژاد، انتشارات اخلاق،قم.

پی نوشت ها:
[1] . مظاهری، حسین، تربیت فرزند از نظر اسلام، ص15، با کمی حذف و اضافه.
[2] . انصاری، قدره الله و همکاران، مؤسوعه الأحکام الاطفال و ادلتها، مرکز فقه ائمه الاطهار ـ علیهم السّلام ـ ، چاپ اوّل، ص100ـ85.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید