چگونه می توانم از دخالت های مادر شوهرم در زندگیمان جلوگیری کنم؟

چگونه می توانم از دخالت های مادر شوهرم در زندگیمان جلوگیری کنم؟

چگونه می توانم از دخالت های مادر شوهرم در زندگیمان جلوگیری کنم؟ او با شوهر خود مشکل دارد، شوهرش به او نسبت بدکار بودن می دهد به گونه ای که فرزندش (شوهرم)‌ را از خود نمی داند و همچنین خانواده اش به حجاب و عفت فرزندان توهین می کنند.

الف. دخالت های مادر شوهر:
برای این که جواب دقیق تری در اختیار شما بگذاریم نیازمند اطلاعات زیادتری از زندگی شما هستیم، آیا پدر شوهر شما فردی متدین است؟ نسبت دادن مادر شوهر به کارهای خلاف تا چه حدی صحیح است؟ رابطه پدرشوهر ومادر شوهرتان چگونه است؟ سن فرزندانتان، و آیا شما با خانواده شوهرتان یک جا زندگی می کنید یا خیر. به هر حال با توجه به نامه شما سعی داریم اطلاعات خوبی در اختیارتان بگذاریم در صورت نیاز می توانید باز هم با ما مکاتبه کنید.
1. زخم خورده روحی: مادرشوهر شما به خاطر نسبتی که شوهرش به او می دهد (درست یا نادرست) مثل زخم خورده ای روحی است، چرا که شخصیت او برای خودش قابل قبول است و از آن دفاع می کند، او تنها حامی خودش را پسرش می بیند که احساس می کند تو او را در اختیار خود گرفته ای. بنابراین شما باید در رفتار خود با او بسیار دقت کنید سعی کنید دل او را به دست آورید و به او محبت کنید، برایش هدیه (هرچند کم قیمت باشد) تهیه کنید، به همسرتان بگویید که از او دلجویی کند، نزد او با همسرتان درگوشی سخن نگویید چرا که او تصور می کند در مورد او سخن می گوئید و بر ضد او نقشه می ریزید،[1] سعی کنید نکات مثبت او را بزرگ جلوه دهید، از صفات خوبش تعریف و تمجید کنید، با این کارها او به شما علاقمند خواهد شد چرا که در حدیث و تجربه داریم که انسان اسیر و تشنه محبت است و به سوی کسی که به او محبت می کند جذب می شود[2] بعد از اینکه او احساس کرد شما خیرخواه و دوست صمیمی او هستید می توانید در برطرف کردن و تصحیح صفات زشت او اقدام کنید (البته چون صفات زشت به صورت عادت درآمده نباید انتظار داشت زود عوض شود).
2. سرمایه عشق شوهر: شوهر شما قبل از اینکه با شما ازدواج کند به مادرش ابراز عشق می کرده و مادرش آرزوی دامادی او را می کرده است و دوست داشته او را خوشبخت ببیند امّا شوهر شما مثل بقیه مردان وقتی وارد زندگی جدید شده ناگزیر بوده که سرمایه عشق خود را بین مادر و همسرش تقسیم کند و روشن است که با این کار دیگر نمی تواند پیوسته نزد مادرش برود و وقت زیادی را با او صرف کند و… به همین خاطر مادرشوهرها اغلب گمان می کنند که همسر فرزندشان (عروس) سد بین ارتباط مادر و فرزند می شوند[3] به همین جهت مادر شوهر سعی دارد نسبت به عروس بدگویی کند و دل شوهر را نسبت به همسرش سرد کند تا خود کانون توجه و محبت فرزندش گردد، در این جا بر شما لازم است که با دقت در عمل سعی کنید به او بفهمانید که شما مانع دوستی آنها نیستید، حتی سعی کنید شوهرتان را متقاعد کنید که بیش از پیش به او سر بزند به گونه ای که مادر شوهر احساس کند که او با تشویق شما به مادرش احترام می کند، او را مهمان می کند و…
3. بهشت خانواده: با برنامه ریزی، ایجاد محبت، توجه به دستورات دین، عاقبت اندیشی و مطالعه سعی کنید در کنار شوهرتان خانواده خود را تبدیل به بهشت آرامش و نشاط کنید. شما هم به خاطر راحتی شوهر و فرزندان و خودتان به دخالت های مادر شوهرتان اعتناء نکنید، البته به گونه ای که او احساس نکند مورد بی احترامی واقع شده است حرف های او را بشنوید، از او بخاطر زحمت هایش تشکر و قدردانی کنید و از بگو و مگو کردن با او پرهیز کنید که جدال و بگو و مگو مایه شر است[4] این از خصوصیت آدم های فهمیده و عاقل است که با افراد لجباز و یک دنده درگیر نمی شود و با سکوت و مدارا و زیرکی باعث می شود که دخالت او در زندگی کمتر شود و دشمنی او کمتر گردد.
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است:
با دوستان مروّت با دشمنان مدارا[5] 4. شیرین زبان باشید: سعی کنید شما، همسرتان و فرزندان شما شیرین زبان باشید و جلوه های محبت و مهر خود را نسبت به خانواده همسرتان نشان دهید، این کار باعث توجه و دوستی آنها می شود[6] اگرچه در اول چیزی نگویند ولی در درازمدت اثر می کند.
5. پرده پوشی: از نشانه های عقل، عیب پوشی است.[7] سعی کنید در برخورد با مادر شوهرتان به گونه ای برخورد کنید که انگار شما از اختلاف های او و همسرش بی خبر هستید و برای او شخصیت قائل هستید. سعی کنید با این کار شخصیت دینی را در او تربیت کنید و روز به روز (به تدریج) او را به دین و ائمه ـ علیهم السّلام ـ نزدیک کنید، امّا هرگز طوری برخورد نکنید که احساس کند شما به او با اطلاعات دینی تان فخر می فروشید و احساس بزرگی می کنید.
6. آگاه کردن شوهر: با برنامه ای حساب شده (رفت و آمد با افراد فهمیده و مؤمن، معاشرت با علماء‌، مطالعه کتابهای مفید، مشورت با اهل علم و…) سعی کنید اطلاعات شوهرتان را به تدریج زیادتر کنید. مانع رابطه شوهرتان با مادرش نشوید، امّا در عوض در خانه خودتان او را به اثر منفی دخالت های منفی مادرش آگاه سازید.وباهم قراردادی امضاء کنیدکه حرف هیچ شخصی را به داخل خانه وارتباط خود راه ندهیدوهمواره مراقب تأثیر دیگران برزندگی خودباشید.حتی از شوهرتان بخواهید که غیرمستقیم از زندگی شما و رضایتش از شما نزد مادرش سخن بگوید تا مادرش احساس کند که همسر دلخواه پسرش شمائید.
7. موقعیت شناسی: هنگام خشم مادرشوهرتان سکوت کنید، سعی نکنید جواب او را بدهید، امّا در مواقعی که او مهربان تر است سعی کنید محترمانه به گونه ای که احساس حمله به سویش نکند با او سخن بگوئید و دل او را به خودتان گرم تر کنید.

ب. توهین به حجاب و عفت فرزندان:
با بیان فوائد حجاب و عفت برای فرزندان خود آنان را تقویت کنید و سعی کنید ریشه باورهای دینی را روز به روز در آن ها عمیق تر کنید تا جایی که در مقابل توهین دیگران احساس کوچکی نکنند و در عوض ناراحت شوند که چرا آنها اینقدر از خورشید هدایت دور شده اند و تاریکی را برای خود خریده اند. طوری با آنها برخورد کنید که احساس شخصیت بیشتری کنند و گمان نکنند که شما بخاطر دینداری تان آنها را کسی به حساب نمی آورید، با این کار و احسان به آنها (خوش گویی، خوش رویی، خوش رفتاری، هدیه و…) آنها را به دینداری تشویق کنید، از حضرت علی ـ علیه السّلام ـ روایت شده: «کُنْ فی الناس و لا تکن معهم» با افراد جامعه زندگی کنید و از آنها فاصله نگیرید و در عین حال سعی کنید با تقویت پایه های دینی خود خلق و خوی آنها را به خود نگیرید.[8] برای رفع پریشانی، از توسل به ائمه ـ علیهم السّلام ـ ، دعا و آیه الکرسی کمک بگیرید.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. آئین همسرداری، ابراهیم امینی.
2. آئین همسرداری، دورتی کارنگی، ترجمه مهستی شهلایی، انتشارات نقش و نگار.
3. بهشت خانواده، سید جواد مصطفوی، دارالفکر قم.
4. اخلاق در خانه، آیت الله حسین مظاهری، انتشارات رئوف.

پی نوشت ها:
[1] . حسینی، سید علی اکبر، اخلاق در خانواده، تهران، انتشارات اسلامی، 1369، ص 341 (اقتباس).
[2] . رحیمی، عباس، زندگی موفق، رازهای خوب زیستن، نشر جمال، چاپ اول، 1382، ص 159.
[3] . مصطفوی، سید جواد، بهشت خانواده، قم، انتشارات دارالفکر، 1379، ج 2، ص 215.
[4] . زندگی موفق، ص 72.
[5] . حافظ.
[6] . زندگی موفق، ص 58، (امام علی ـ علیه السّلام ـ : من عذب لسانَهُ کثُر اِخوانُه).
[7] . همان، ص 69.
[8] . همان، ص 30 (اقتباس).

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید