مبادرت به توبه

مبادرت به توبه

بر سالک طریق نجات و هدایت ، لازم است تنبّه به یک نکته ی مهمّه ، و آن این است که توفیق به توبه صحیحه ی کامله با حفظ شرایط آن، چنان چه ذکر مى شود، از امور مشکله است ، و انسان کم تر مى تواند به این مقصد نایل شود. بلکه دخول در گناهان ، خصوصاً کبائر و موبقات، باعث مى شود که انسان را از یاد توبه به کلّى غافل مى کند، و اگر درخت معاصى در مزرعه ی دل انسانى بارمند و برومند گردید و ریشه اش محکم شد، نتایجى بس ناهنجار دهد که یکى از آن ها (این) است که انسان را از توبه به کلّى منصرف مى کند. و اگر گاه گاهى نیز متذکّر آن شود به تسویف و امروز و فردا و این ماه و آن ماه کار را مى گذراند و با خود مى گوید که در آخر عمر و زمان پیرى توبه ی صحیحى مى کنم. غافل از آن که این مکر با خدا است ؛ « وَ اللهُ خَیرُ المَاکِرِین » ( سوره ی آل عمران : آیه ی 54 )
گمان نکن که پس از محکم شدن ریشه گناهان انسان بتواند توبه نماید یا آن که بتواند به شرایط آن قیام نماید. پس بهار توبه ، ایّام جوانى است که بار گناهان کم تر و کدورت قلبى و ظلمت باطنى ناقص تر و شرایط توبه سهل تر و آسان تر است .
انسان در پیرى حرص و طمع، حبّ جاه و مال و طول املش بیش تر است ، و این مُجَرَّب است .
و حدیث شریف نَبَوى شاهد بر آن است . گیرم که انسان بتواند در ایّام پیرى قیام به این امر کند. از کجا به پیرى برسد و اجل موعود او را در سنّ جوانى و در حال اشتغال به نافرمانى نرباید، و به او مهلت دهد؟ کمیاب بودن پیران ، دلیل است که مرگ به جوانان نزدیک تر است . در یک شهر پنجاه هزار نفرى ، پنجاه نفر پیر هشتاد ساله ، انسان نمى بیند.
پس اى عزیز! از مکائد شیطان بترس و در حذر باش و با خداى خود مکر و حیله مکن که پنجاه سال یا بیش تر شهوت رانى مى کنم ، و دم مرگ با کلمه ی استغفار جبران گذشته مى کنم . این ها خیال خام است .
اگر در حدیث دیدى یا شنیدى که حق تعالى بر این امّت ، تفضّل فرموده و توبه ی آن ها را تا قبل از وقت معاینه ی آثار مرگ یا خود آن قبول مى فرماید، صحیح است ، ولى هیهات که در آن وقت توبه از انسان متمشّى شود.

مگر توبه لفظ است ؟ قیام به امر توبه زحمت دارد.

برگشت و عزم بر برگشت نکردن ، ریاضات علمیّه و عملیّه لازم دارد. و الاّ خود به خود، انسان نادر اتّفاق مى افتد که در فکر توبه بیفتد یا موفّق به آن شود، یا اگر شد بتواند به شرایط صحّت و قبول آن یا به شرایط کمال آن قیام کند.

چه بسا باشد که قبل از فکر توبه یا عملى کردن آن ، اجل مهلت ندهد، و انسان را با بار معاصى سنگین و ظلمت بى پایان گناهان از این نشئه منتق نماید. آن وقت خدا مى داند که به چه گرفتارى ها و بدبختى ها دچار مى شود.
جبران معاصى در آن عالم ، فرضاً که اهل نجات و عاقبت امرش، سعادت باشد، کار سهلى نیست . فشارها و زحمت ها و سوختن هایى در دنبال است تا انسان، لایق شفاعت شود و مورد رحمت ارحم الرّاحمین گردد.
پس اى عزیز! هر چه زودتر دامن به کمر بزن و عزم را محکم و اراده را قوى کن ، و از گناهان تا در سنّ جوانى هستى یا در حیات دنیایى مى باشى ، توبه کن و مگذار فرصت خدا داد از دستت برود و به تسویلات شیطانى و مکائد نفس امارّه اعتنا مکن .

و نیز به یک نکته ی مهمّه باید توجّه داشت ، و آن این است که شخص تائب ، پس از توبه نیز، آن صفاى باطنى روحانى و نور خالص فکرى برایش باقى نمى ماند. چنان چه صفحه ی کاغذى را اگر سیاه کنند و باز بخواهند جلا دهند، البتّه به حالت جلاى اوّلى بر نمى گردد. یا ظرف شکسته را اگر اصلاح کنند، باز به حالت اوّلى مشکل است عود کند. خیلى فرق است میان دوستى که در تمام عمر با صفا و خلوص با انسان رفتار کند، یا دوستى که خیانت کند و پس از آن عذر تقصیر طلب نماید. علاوه بر آن که کم تر کسى است که بتواند درست قیام به وظایف توبه بنماید.

پس انسان باید حتّى الامکان در معاصى و نافرمانى داخل نشود که اصلاح نفس پس از افساد، از امور مشکله است . و اگر خداى نخواسته گرفتارى پیدا کرد، هرچه زودتر در صدد علاج برآید که هم فساد کم را، زود مى شود اصلاح کرد و هم کیفیّت اصلاح به تر مى شود.

اى عزیز! با بى اعتنایى و سرسرى از این مقام مگذر، تدبّر و تفکّر در حال خود و عاقبت امر خویشتن کن و به کتاب خدا و احادیث خاتم انبیاء و ائمّه ی هدى – سلام الله علیهم اجمعین – و کلمات علمای امّت و حکم عقل وجدانى، رجوع نما، و این باب را که مفتاح ابواب است ، به روى خود بگشا، و در این منزل که عمده ی منازل انسانیّت است ، نسبت به حال ماها، وارد شو و اهمّیّت به آن بده و مواظبت از آن کن ، و از خداوند تبارک و تعالى توفیق حصول مطلوب بخواه و از روحانیّت رسول اکرم و ائمّه ی هدى – سلام الله علیهم اجمعین – استعانت کن و به ولىّ امر و ناموس دهر ؛ حضرت امام عصر – عجّل الله فرجه – پناه ببر. البتّه آن بزرگوار دستگیرى ضعفا و بازماندگان را مى فرماید و بیچارگان را دادرسى مى نماید ( امام خمینی رحمه الله ، چهل حدیث ص 232 – 234 ) .

برگرفته از پایگاه : پاسخگو
برخی از عبارات و کلمات این نوشتار با ادبیات ساده و روان تری نوشته شده است و با متن اصلی اندکی تفاوت دارد .

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید