پیشرفت انسان در گرو عوامل درونی (فطرت، عزم و اراده) و عوامل بیرونی (وراثت، محیط و…) است. با توجه به این که قدرت عوامل درونی بیشتر از عوامل برونی برای رشد است چگونه یک فرد می تواند با اراده خود جبران محیط نا سالم تربیت نادرست ودوستان بد را کند؟

پیشرفت انسان در گرو عوامل درونی (فطرت، عزم و اراده) و عوامل بیرونی (وراثت، محیط و…) است. با توجه به این که قدرت عوامل درونی بیشتر از عوامل برونی برای رشد است چگونه یک فرد می تواند با اراده خود جبران محیط نا سالم تربیت نادرست ودوستان بد را کند؟

پیشرفت انسان در گرو عوامل درونی (فطرت، عزم و اراده) و عوامل بیرونی (وراثت، محیط و…) است. با توجه به این که قدرت عوامل درونی بیشتر از عوامل برونی برای رشد است چگونه یک فرد می تواند با اراده خود جبران محیط نا سالم تربیت نادرست ودوستان بد را کند؟

برای پاسخ به این سئوال توجه شما را به نکات زیر جلب می کنیم.
1. عوامل مؤثر در تحول شخصیت: همان گونه که بیان داشتید عوامل بیرونی و درونی مختلفی مثل وراثت، محیط (درون رحمی، طبیعی و جغرافیایی، خانواده) و اراده و… در تحول شخصیت مؤثراند اما آنچه مهم است این است که مهم ترین عامل، اختیار و اراده آزاد انسان است. اهمیت عامل اختیار تا بدان حد است که به عقیده صحیح، شخصیت عبارت است از تألیفی از خلق و خوها، معتقدات،‌عادات و ملکاتی که بر اثر افعال اختیاری آدمی حاصل می شود[1] اگر اراده و اختیار نبود مسئولیت، ستایش، تحسین، نکوهش و تقبیح،پاداش و کیفر و اظهار تأسف و ندامت از گناه معنی نداشت و خلاصه این که همه نظام های ارزشی اعم از حقوقی، اخلاقی و دینی فرو می ریخت.[2] 2. دو عامل اساسی در افعال اختیاری انسان: آنچه در افعال اختیاری انسان تأثیر دارد دو عامل است یکی میل فطری و غریزی دیگری آگاهی و شناخت. اولی در حکم موتور محرک ماشین و منبع مولّد انرژی است و در نهاد هر انسانی وجود دارد (با شدت و ضعف). دومی در حکم چراغ آن ماشین است که راه های ارضاء خواسته های فطری و غریزی را نشان می دهد میل های فطری باید با شناخت ضمیمه شوند تا راههای ارضایشان معلوم گردد.[3]

میل های فطری + شناخت = راه های ارضاء صحیح خواسته ها
در واقع افرادی که دارای اراده هستند فرمول بالا را به شکل عینی و کاربردی به کار گرفته اند. حال با توجه به مطالب فوق به برخی از راههای تقویت اراده اشاره می کنیم و برای جبران نقص های یاد شده در سؤال راهکارهای عملی بیان می داریم.
1. شناخت: شناخت نسبت به پیامدهای مفید یک کار و لذت های دنیوی و معنوی ای که از آن به ما می رسد. و توجه به ضررهای سستی و کاهلی اثر مثبتی در تحرک و پویایی ما دارد. چون انسان به طور فطری خواستار جلب منفعت و دفع ضرر (مادی و معنوی) است قرآن مجید و ائمه اطهار ـ علیهم السّلام ـ پیوسته انسان را به تأمل، تدبر، عبرت از زندگی پیشینیان، تبعیت از الگوهای صالح، مشورت با متخصصین متعهد، دوستی با افراد صالح تشویق می کنند و انسان را از دوستی با افراد پست و بد کار برحذر می دارد و به ا نسان توصیه می کنند که به خاطر لذت های آنی و زودگذر از خیرها و لذت های پایدار غفلت نورزند. توجه به این امور در کنار هم در انسان انگیزه و شوق به خیر و سعادت و موفقیت ایجاد می کنند.
2. غربال اندیشه: اندیشه باید از آرزوهای طولانی، خیال های پوچ، و فکر به گناهان آزاد باشد چون هر اندیشه تمایل دارد که به عمل تبدیل شود.[4] اگر اندیشه های مزاحم با اندیشه های خالص مختلط شود اعمال متفاوت و بی هدفی در زندگی شکل می گیرد اما اگر هدف معین گردد و تفکر مثل ذره بین به هدف معین متمرکز گردد قطعاً زودتر به نتیجه خواهیم رسید. پس با کنترل ذهن خود مراقب باشیم که هر فکری به ذهن ما وارد نشود و در صورت ورود با بی توجهی و بی اعتنایی به آنها سعی کنیم جلوی پردازش آن افکار را بگیریم تا وارد ضمیر ناخود آگاه ما نگردد و برای ما دلمشغولی ایجاد نکند. ورزش، ذکر خدا، جهت دهی به اوقات فراغت، فرار از زمینه های گناه و مطالعه کتاب های مفید و یادگیری مهارت های عملی و علمی در هر کار می تواند ما را در این جهت کمک کند.
3. بعداً دیر است همین حالا، آری همین حالا: طبق نظر روان شناسان یکی از کانال هایی که انسان از آن ضربه می خورد و به برنامه های موفقیتش صدمه می خورد گفتن کلمه بعداً، فردا و.. است؛ یعنی هر گاه تصمیم به انجام کاری کردید و عواقب و پی آمدهای آن را ملاحظه کردید وارد عمل شوید و نگذارید شعله انگیزه شما نسبت به آن کار فروکش کند.[5] 4. دوستی با افراد با اراده: به طور مسلّم نشست و برخاست ها و همنشینی ها اثر متقابل دارد. باید با افرادی طرح دوستی بریزیم که مشوق ما در فعالیت های مثبت باشد، دیدن او ما را به یاد خدا اندازد، گفتارش به دانش و مهارت های (دینی و اخروی) ما بیفزاید و عملش در ما انگیزه عمل برای آخرت و تأمل به معاد ایجاد کند.
5. تلقین های مثبت: اثرات مثبت تلقین های مثبت در روان شناسی به اثبات رسیده است. در تلقین کمک می شود که انسان شناخت بهتری نسبت به توانایی های خود پیدا کند و تمرکز بیشتری به آنها داشته باشد و به جنبه های مثبت توجه داشته باشد. برای این منظور می توانیم فهرستی از موفقیت های کوچک و بزرگ خود در ابعاد مختلف زندگی تهیه کنیم و با توجه به آنها به خود تلقین کنیم که می توانیم با توانمندی هایی که خداوند در ما به ودیعت گذاشته به قله های کمال برسیم. ما می توانیم از جملاتی مثل خواستن توانستن است، من سرشار از توانمندی هستم، خدا حافظ و یار من است، با استفاده از تجربه های دیگری طعم شیرین موفقیت را دو چندان کنیم و … کمک بگیریم. البته لازم است این فهرست را به طور مکرر مرور کنیم تا در ضمیر ناخودآگاه ما به شکل یک نظام باور درآید و آن نظام باور ما را در جهت موفقیت سوق دهد.
6. تجزیه و تقسیم اهداف بزرگ تر به ا هداف کوچکتر: وقتی هدفی زیاد از حد، دور از دسترس باشد و انسان ثمره آن را احساس نکند انگیزه اش کمتر می گردد. برای تقویت اراده خود سعی کنید اهداف خود را به شکل مرحله مرحله تقسیم بندی کنید؛ موفقیت در هر یک از این مراحل به شما کمک می کند که گام های بلندتر و راسخ تری در مراحل بعدی بردارید. البته می توانید در این راستا از خود تشویقی و خود تنبیهی کمک بگیرید؛ یعنی هر گاه کار مفید و مثبتی انجام دادید خودتان را تشویق کنید (تفریح بروید، به دوستان سری بزنید) و اگر در کاری سستی کردید خودتان را تنبیه کنید مثلاً مقداری پول صدقه دهید و یا … در این راستا حتماً از برنامه ریزی و اعتدال در آن غفلت نورزید (عبادت، تفریح مشروع، کسب حلال، معاشرت با دوستان و اقوام). نکته ای که نباید نسبت به آن فراموش کنید این است که در برنامه موفقیت خود باید اصل تدریج را سرلوحه کار خود قرار دهید و آهسته و پیوسته روید که گهی تند و گهی خسته رفتن باعث عدم ا ستمرار و پیوستگی و ملالت و توقف کار می گردد.
7. توجه به زندگی حضرت موسی ـ علیه السّلام ـ و پسر نوح ـ علیه السّلام ـ : حضرت موسی ـ علیه السّلام ـ نمونه بارز فردی است که با تأمل، خود سازی و جدا کردن حساب خود از حساب محیط اجتماعی، زندگی و… و تقویت نیروهای درونی (اندیشه، تفکر، اراده، وجدان و فطرت) به رشد و تعالی رسید[6] از سویی دیگر می بینیم که پسر حضرت نوح ـ علیه السّلام ـ در منزل پیامبر خدا بزرگ می شود و با خواست منفی خود پشت به آفتاب هدایت می کند.[7] این دو داستان به ما می فهماند که عاقبت امر و تصمیم گیری به دست خود ا نسان است و اوست که باید نسبت به انتخاب خود حساب پس دهد و نسبت به اعمال خود پاسخگو باشد. محیط تنها زمینه ساز است اما همه چیز در کل به خود فرد باز می گردد؛ البته خداوند به افرادی که مجاهده و تلاش بیشتری می کنند تا به موفقیت های مادی و معنوی برسند و موانع زیادی (دوست بد، تربیت ناصحیح والدین و…) را از میان بردارند اجر بیشتری می‌دهد.
8. ورزش: ورزش یکی از روش هایی است که انسان به وسیله آن می تواند با نیروهای مثبت و توانمندی های خود بیشتر آشنا شود.
ورزش بود مرد را راستی                       ز سستی کژی آید و کاستی
ورزش روحیه انسان را بالا می برد و زمینه های ناامیدی، یأس و سستی و کاهلی را در انسان خاموش می کند.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. قدرت اراده، پل ژاگو، ترجمه ایرج مهربان، نشر ققنوس
2. قدرت خود تلقینی، پل ژاگو، ترجمه نیلوفر خوانساری، نشر ققنوس
3. تعلیم و تربیت در اسلام، شهید مطهری، نشر صدرا.
4. آموزش قاطعیت، هربرت فنستر هایم، ترجمه عباس چینی، نشر البرز.
5. اهمال کاری، بررسی علل و راهکارهای درمان، مرتضی آقا تهرانی، نشر موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی.

پی نوشت ها:
[1] . تقی مصباح یزدی، محمد تقی، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ دوم، 1379، ص 190.
[2] . همان، ص 187، با کمی تغییر.
[3] . همان، ص 194 – 193 (اقتباس).
[4] . ژاگو، پل، قدرت اراده، ترجمه ایرج مهربان، تهران، انتشارات ققنوس، 1378، ص 14، با کمی اضافه.
[5] . برای مطالعه بیشتر به کتاب اهمال کاری بررسی علل و راهکارهای درمان، نوشته دکتر مرتضی آقا تهرانی، چاپ مؤسسه آموزشی و پژوهشی قم رجوع فرمائید.
[6] . قصص.
[7] . هود/ 46.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید