سخن گفتن در آداب اجتماعی اسلام (3)

سخن گفتن در آداب اجتماعی اسلام (3)

نویسنده: دکتر علی اله بداشتی
استادیار دانشگاه قم

7. سخن نیک گفتن و به نیکویی سخن گفتن

یکی از آداب سخن گفتن این است که هم سخن نیکو بگوییم و هم آن را به نیکویی بگوییم. پیداست که بین این دو صفت تفاوت ظریفی است؛ اولی اشاره به محتوای سخن دارد و دومی به چگونگی بیان سخن. اولی ریشه در علم و درایت گوینده دارد و دومی نشان از ادب گوینده. قرآن کریم در چند جا از مؤمنان می خواهد که با دیگران به نیکی سخن بگویند و نیکو سخن بگویند؛ چنان که درباره خویشان و یتیمان و مسکینان می فرماید: اگر اینان در هنگام تقسیم میراث حاضر شدند و انتظار احسان داشتند آنها را روزی دهید و با آنان سخن نیکو بگویید: «قُولُوا لَهُم قَولاً مَّعرُوفًا.» (نساء: 8) قول معروف همان سخن نیک است که باید به نیکویی گفته شود؛ چنان که برخی اصحاب لغت گفته اند: «المعروف اسم لکل فعل یعرف حسنه بالعقل او الشرع»؛ هر فعلی که عقل یا شرع آن را خوب و پسندیده بدانند فعل معروف است. (ابراهیم انیس و دیگران، [بی تا]، ص 595) بر این مبنا، قول معروف سخنی است که عقل یا شرع آن را بپسندد. یکی دیگر از ویژگی های قول معروف این است که انسان به اندازه قامت و قدرت خویش سخن بگوید؛ یعنی کاری را که از عهده اش خارج است بر زبان نیاورد؛ چنان که قرآن کریم می فرماید: «کَبُرَ مَقتًا عِندَاللهِ أَن تَقُولُوا مَا لَا تَفعَلُونَ» (صف: 3)؛ اینکه سخنی بگویید که عمل نمی کنید (یا نمی توانید عمل کنید) بسیار موجب خشم خداست.
حضرت امیر در کلام بسیار زیبایی می فرماید: «الکلام فی وثاقک مالم تتکلم فاذا تکلمت به صرت فی وثاقه فاخزن لسانک کما تخزن ذهبک و ورقک فرب کلمه سلبت نعمه و جلبت نغمه» (عبده، 1413 ق، ص 752)؛ سخن را تا نگفته ای در اختیار توست و آنگاه که بر زبان آورده، تو در گرو آن هستی. پس زبانت را همچون گوهرهایت (طلا و نقره) در خزانه دهانت حفظ کن که چه بسا کلمه ای نعمتی را از تو برباید و موجب گرفتاری و رنج تو گردد. چه بسیار سخن ها که مایه فتنه در جامعه می گردد؛ سخنانی که از روی هوای نفس و خودنمایی و تحقیر دیگران برای رسیدن به مطامع دنیا و آرزوهای دنیوی گفته می شود.
و از نشانه های جهل و نادانی انسان همین بس که اسیر زبان خویش باشد؛ چنان که از امام هادی(ع) گزارش شده است: «الجاهل اسیر لسانه.» (عطاردی، 1410 ق، ص 304)

‌ 8. پرهیز از تمسخر و عیب جویی و سرزنش

یکی از آداب سخن گفتن این است که سخن انسان موجب تمسخر و سرزنش دیگران بر کاستی هایشان – که ممکن است بسیاری از آنها طبیعی باشد – نگردد. خداوند انسان ها را به گونه های مختلف آفریده است؛ یکی سفیدپوست، یکی سیاه پوست، یک کوتاه قد و یکی بلند قد. در هر انسانی بعضی ویژگی های مثبت و منفی وجود دارد. تمسخر و سرزنش و عیب جویی دیگران در برابر کاستی های وجودی آنان، زمینه های حقد و کینه و دشمنی را در جامعه گسترش می دهد و از روح تعاون و برادری می کاهد. خدای سبحان برای تشکیل یک مدینه فاضله به دست پیامبر بزرگ اسلام آدابی را در این باره به مسلمانان آموزش می دهد؛ از جمله می فرماید:
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا یَسخَر قَومٌ مِّن قَومٍ عَسَی أَن یَکُونُوا خَیرًا مِّنهُم وَلَا نِسَاء مِّن نَّسَاء عَسَی أَن یَکُنَّ خَیرًا مِّنهُنَّ وَلَا تَلمِزُوا أَنفُسَکُم وَلَا تَنَابَزُوا بِالأَلقَابِ بِئسَ الاِسمُ الفُسُوقُ بَعدَ الإِیمَانِ وَمَن لَّم یَتُب فَأُولَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ» (حجرات: 11)؛ ای اهل ایمان، مبادا گروهی از شما گروهی دیگر را مسخره کنند، چه بسا آن گروه از اینان بهتر باشند. و مبادا دسته ای از زنان دسته ای دیگر را مسخره کنند، چه بسا آن زنان از اینها بهتر باشند. هرگز دنبال عیب یکدیگر نباشید و بر یکدیگر نام زشت ننهید که پس از ایمان به خدا، نام فسق (زشت) بر مؤمن نهادن بسیار زشت است و اگر این عادت در کسانی بود و توبه هم نکنند، پس آنان ستمکارانند.

9. پرهیز از غیبت

یکی دیگر از آفات زبان و سخن گفتن، غیبت کردن است؛ یعنی پشت سر دیگران بدی های آنان را ذکر کردن. قرآن کریم به شدت با این عادت جاهلی که هنوز هم از جامعه رخت بر نبسته است مبارزه می کند. بدترین صفت این است که در پیش رو تملق می گوییم و پشت سر غیبت می کنیم؛ این از علایم نفاق است. قرآن کریم که غیبت کردن را به مثابه خوردن گوشت برادر مرده می داند، می فرماید: «وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا یَغتَب بَّعضُکُم بَعضًا أَیُحِبُّ أَحَدُکُم أَن یَأکُلَ لَحمَ أَخِیهِ مَیتًا فَکَرِهتُمُوهُ واتَّقُوا اللهَ إِنَّ اللهَ تَوَّابٌ رَّحِمٌ» (حجرات: 12)؛ مبادا در امور دیگران تجسس کنید و مبادا بعضی از شما از بعضی دیگر غیبت کند. آیا دوست می دارید یکی از شما گوشت برادر مرده خویش را بخورد؟ حتماً از این کار دوری می جویید. پس تقوا پیشه کنید [و از غیبت بپرهیزید و از این عمل توبه کنید] که خدا توبه پذیر مهربان است.
چرا به جای قدردانی و ستایش از خوبی های دیگران در آشکار و پنهان، عادت داریم همواره همچون مگسی باشیم که بر روی زخم ها و دمل ها می نشیند؟ چرا همچون زنبور عسل نیستیم که بر گل های خوشبو می نشیند و عسل شفابخش بیرون می دهد. (موسوی لاری، [بی تا]، ص 273) ریشه غیبت تجسس در امور دیگران است. از این رو، قرآن کریم ابتدا از تجسس کردن نهی می کند و بعد نهی از غیبت را می آورد. جاسوسی کردن برای کشف عیب های دیگران کار بسیار زشتی است که موجب بدبینی افراد به یکدیگر و رخت بربستن روح دوستی و همدلی از جامعه می شود.

10. رعایت حال مخاطبان

در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمودند: «ما کلم رسول الله(ص) العباد بکنه عقله قطُّ و قال: قال رسول الله: انا معاشر الانبیا امرنا ان نکلم الناس علی قدر عقولهم» (کلینی، 1365، ج 1، ص 23)؛ رسول خدا با مردم به عمق دانایی اش سخن نگفت و فرمود: ما انبیای الهی موظفیم که با هر گروه از مردم به اندازه ظرفیت ادراکشان سخن بگوییم.
سخن را باید برای بهره گیری مخاطب گفت نه برای اظهار فضل خویش. در ادبیات، یکی از ویژگی های سخن گفتن فصاحت و بلاغت است.
مراد از بلاغت، همان مخاطب شناسی است؛ سخن را باید با توجه به رعایت حال مخاطبان تنظیم کرد. گاه ایجاز پسندیده است و گاه اطناب. البته در هر صورت، سخن باید از ایجاز مخل و اطناب ممل به دور باشد تا مقصود گوینده به شنونده منتقل شود. در مثل است که هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد و … .

نتیجه

سخن گفتن آدابی دارد که بر هر فرد از افراد اجتماع لازم است آنها را رعایت کند تا اجماع مطلوبی داشته باشیم.
سخن گفتن با خدا، با رسول خدا، با اولیای خدا، با معلم و استاد، با پدر و مادر و … آدابی دارد که آن را می توان در دو دسته قرار داد: آداب ایجابی و آداب سلبی.

آداب ایجابی:

1. راست گویی، که ضروری ترین شرط سخن گفتن هر گوینده است؛
2. به آرامی سخن گفتن؛ در هنگام سخن گفتن باید به آرامی سخن گفت و صدای خود را از صدای پیامبر و دیگر کسانی که حق الهی بر انسان دارند نباید بلندتر کرد؛
3. قول معروف و قول سدید، که از ویژگی های یک سخن پسندیده است؛
4. ذکر نام خدا و سلام کردن در آغاز سخن؛
5. در نظر گرفتن حال مخاطب.

آداب سلبی:

1. پرهیز از غیبت، تهمت، مسخره کردن، لغو و بیهوده گویی و …؛
2. پرهیز از فریاد زدن، مگر کسی که بر او ظلمی شده باشد؛
3. پرهیز از تملق گویی؛
4. پرهیز از نجوا در جمع، مگر امر به نیکی و تقوا باشد.
منابع:
قرآن کریم.
1. ابراهیم انیس و دیگران؛ المعجم الوسیط؛ تهران: ناصر خسرو، [بی تا].
2. جعفری، محمدتقی؛ اخلاق و مذهب؛ قم: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین، [بی تا].
3. سادات، محمدعلی؛ اخلاق اسلامی؛ تهران: سمت، 1367
4. شعرانی، ابوالحسن؛ «دائره المعارف لغات قرآن مجید؛ تهران: کتاب فروشی اسلامی، 1398 ق .
5. صدر، سیدرضا، تفسیر سوره حجرات؛ ترجمه سیدباقر خسروشاهی؛ قم: بوستان کتاب، 1384 .
6. صدوق، محمدبن علی بن بابویه؛ کتاب المواعظ؛ تهران؛ مرتضوی، [بی تا] .
7. صلواتی، محمود؛ ترجمه صحیفه سجادیه؛ اصفهان: فرهنگ مردم، 1381 .
8. طباطبائی، سیدمحمدحسین؛ المیزان؛ انتشارات جامعه مدرسین، [بی تا] .
9. عبده، محمد؛ نهج البلاغه؛ بیروت: دارالبلاغه، 1413 ق / 1993 م.
10. عطاردی، عزیزالله؛ مسند الامام الهادی(ع)؛ [بی جا]: المؤتمر العالی للامام الرضا(ع)، 1410 ق.
11. فرید، مرتضی و سجادی، محمدصادق؛ اخلاق از دیدگاه قرآن و عترت؛ تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1362 .
12. فهری، سیداحمد؛ پرواز در ملکوت، مشتمل بر آداب الصلوه امام خمینی؛ تهران: نهضت زنان مسلمان، 1359 .
13. کلینی، محمدبن یعقوب؛ کافی، 8 ج، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1365 .
14. محقق، محمدباقر؛ نمونه بینات در شأن نزول آیات؛ تهران؛ دفتر انتشارات اسلامی، [بی تا].
15. مطهری، مرتضی؛ آشنایی با علوم اسلامی، حکمت عملی؛ قم: صدرا، 1361 .
16. موسوی لاری، سیدمجتبی؛ رسالت اخلاق؛ قم: دفتر انتشارات اسلامی، [بی تا] .
17. نراقی، محمدمهدی؛ جامع السعادات؛ سیدمحمد کلانتر، نجف اشرف: 1383- 1963.
منبع: نشریه الاهیات اجتماعی شماره 2.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید