مراقب باش

مراقب باش

نویسنده: ابراهیم امینی

زن یک موجود عاطفى است.غالبا احساساتش بر تعقلاتش غلبه دارد.
خوشباورتر از مرد است.زودتر تحت تاثیر قرار میگیرد.زودتر فریب میخورد.چون روحى حساس و لطیف دارد زود متاثر میشود.زود شیفته ومجذوب میگردد زود آزرده خاطر میشود. در مقابل خواسته هاى نفسانى ومظاهر فریبنده خیلى زود متاثر میشود و کنترل احساسات برایش دشواراست.هنگامیکه عواطفش تحریک شد بدون اینکه در عواقب امور خوب بیندیشد تصمیم میگیرد.پس اگر مرد بر اعمال و رفتار همسرش نظارت داشته باشد به صلاح خانواده میباشد و بدینوسیله میتواند بسیارى ازخطرات احتمالى را دفع کند.
بدین جهت در آیین مقدس اسلام مرد بعنوان قیم و سرپرست خانواده تعیین شده در مقابل آنها مسئولیت دارد.

خداوند حکیم در قرآن شریف میفرماید:
«مردان سرپرست و کاراندیش زنانند زیرا خدا بعض کسانرا بر بعض دیگر برترى داده است و براى اینکه از مالهاى خویش خرج کرده اند.پس زنان شایسته،فرمانبردار و حافظ غیبند (1) ».
مرد چون به عنوان سرپرست خانواده شناخته شده نمیتواند همسرش را باختیار خود رها کرده در اعمال و رفتارش نظارتى نداشته باشد.بلکه مسؤولیت ویژه اش اقتضا میکند که همواره مراقب او باشد و از دورادور براعمال و حرکاتش نظارت کند مبادا در اثر خوشباورى و ساده لوحى منحرف گردد.اگر دید با افراد ناباب و فاسد معاشرت میکند با زبان خوش او را متنبه سازد و ضرر و زیان آنرا برایش تشریح کند.و به هر طور شده دوستى و رفت و آمد آنها را قطع کند.اجازه ندهد با لباسهاى بدن نما وآرایش کامل و بى بند و بار از منزل خارج شود و خودش را در معرض چشم چرانى بیگانگان قرار دهد.اجازه ندهد در مجالس فساد شرکت کند.
زن اگر در معاشرتها و رفت و آمدها مطلق العنان و بى قید و بند باشد و کسى از وى مراقبت نکند ممکن است بدام ناپاکان و دیو صفتان گرفتار شده در وادیهاى فساد و بد اخلاقى سقوط کنند.
مرد باید به آمار بانوان بیگناهى که در اثر عدم مراقبت شوهر تحت تاثیر القاآت شیادان و فریبکاران قرار گرفته به وادیهاى فساد کشانده شده اند،مراجعه کند و قبل از اینکه همسر معصومش نیز گرفتار شود ازخطر جلوگیرى کند.
چه بانوان پاکدامن و خانه دارى که در یک شب نشینى غیر مشروع یا در یک مجلس عمومى فاسد،فریب خورده آبرو و شوهر و خانه وفرزندانشان را از دست داده اند؟کسى که به همسرش اجازه میدهد که بدون حجاب کامل اسلامى از منزل خارج شود و در هر مجلسى شرکت کندو با هر کسى طرح دوستى بریزد بزرگترین خیانت را بخودش و همسرش انجام داده است.زیرا بدینوسیله آن بانوى بیگناه را در معرض صدها خطرقرار داده که رهائى از آنها کار آسانى نیست.کار پنبه سوختن و کار آتش سوزاندن است کسى که پنبه را در معرض آتش قرار دهد و انتظار داشته باشد نسوزاند احمق و سفیه شمرده میشود.
چقدر نادان و پر توقعند مردانى که همسران و دختران خویشرابدون حجاب کامل اسلامى و با وضع زننده از منزل خارج میسازند و در معرض چشم چرانى جوانان قرار میدهند و انتظار دارند بدون اینکه متلکى بشنوند و کوچکترین نظر خیانتى بآنها بیفتد به منزل بازگردند!! آزادیهاى دروغین و غلط همین آثار و لوازم بلکه بدتر از اینها را در بر دارد.زن اگردر خواسته هاى غیر مشروعش پیروز گشت و قدمى به جلو نهاد و توانست شوهر خویشرا مطیع گرداند روز بروز دائره خواسته هایش توسعه مى یابد وتا پیروزى کامل میراند.در آنصورت نه تنها خودش بلکه شوهر وفرزندانش را به بدبختى و سیه روزى خواهد انداخت.
بدین جهت پیغمبر اسلام فرمود:مرد سرپرست خانواده اش محسوب میشود و هر سرپرستى نسبت به زیردستانش مسؤولیت خواهدداشت (2) .
پیغمبر اکرم (ص) فرمود:زنان را به کارهاى نیک دستور دهید قبل از اینکه شما را به کارهاى بد وادار کنند (3) .
حضرت صادق علیه السلام فرمود:سعادت مرد در اینست که سرپرست و قیم خانواده اش باشد (4) .
پیغمبر اسلام صلى الله علیه و آله فرمود:هر کس از همسرش اطاعت کند خدا او را برو در آتش خواهد افکند.عرض شد یا رسول الله این چه اطاعتى است؟فرمود:زن از شوهرش بخواهد که به حمامهاى عمومى وعروسیها و عیدها و مجالس سوگواریها برود و لباسهاى نازک و ظریف بپوشد و مرد باو اجازه بدهد (5) .
پیغمبر اکرم فرمود:هر مردى که زنش آرایش کند و از منزل خارج شود دیوث است و هر کس او را دیوث بنامد گناهکار نیست.و هر زنى که زینت کرده و خوشبو از منزل خارج شود و شوهرش بدان امر راضى باشدخدا در مقابل هر قدمى که برمیدارد براى شوهرش خانه اى در دوزخ بناخواهد کرد (6) .

در خاتمه لازم است دو مطلب را یادآور شوم:
مطلب اول-درست است که مرد باید از همسرش مراقبت کندلیکن باید از روى عقل و تدبیر و در نهایت متانت و احتیاط انجام بگیرد.
باید حتى المقدور از تندى و خشونت اجتناب کرد.تا ممکن است بصورت امر و نهى نباشد مبادا زن احساس محدودیت و سلب آزادى کند و در قبال آن عکس العمل نشان بدهد و بسا اوقات کار به لجبازى و ستیزه گرى منتهى شود.بهترین راه موفقیت،حسن تفاهم و جلب اعتماد و اظهار محبت وخوش اخلاقى است.باید همانند یک مربى دلسوز و مهربان با زبان خوش و بصورت خیرخواهى مصالح و مفاسد امور را براى همسرش تشریح کندتا خودش با میل و رغبت کارهاى خوب را انجام دهد و از کارهاى مضراجتناب نماید.

مطلب دوم-مرد باید حد اعتدال و میانه روى را حفظ کند.
چنانکه بى قیدى مطلق و لاابالیگرى صلاح نیست همچنین سختگیرى ووسواسیگرى نیز عواقب خوبى ندارد.زن نیز مانند مرد آزاد آفریده شده احتیاج به آزادى دارد.باید در معاشرتها و رفت و آمدهاى بى خطر آزادى داشته باشد.
باید به او آزادى داد که به خانه پدر و مادر و برادر و خواهر و سایر خویشانش رفت و آمد کند و با دوستان شناخته شده و مورد اعتمادمعاشرت نماید.مگر در موردى که مفسده اى در بر داشته باشد.بهر حال ممنوعیت باید حالت استثنائى و محدودیت داشته باشد،اگر از حد خودگذشت و بصورت سختگیرى و سلب آزادى در آمد غالبا عواقب خوبى ندارد.ایجاد کدورت و عقده میکند،صفا و صمیمیت خانوادگى را بر هم میزند.ممکن است زن در اثر فشارها و سختگیریهاى زیاد جانش بستوه آمده تصمیم بگیرد بهر طور شده قید و بندها را پاره کند و خودش را آزادسازد.حتى ممکن است در اثر ناچارى به طلاق و جدایى هم راضى شود.

به داستان زیر توجه فرمایید:
خانم جوانى بنام…در دادگاه حمایت خانواده به خبرنگار اطلاعات گفت:پنج سال پیش با جوانى بنام…ازدواج کردم.در آنموقع سرم پر ازشور جوانى بود که متاسفانه چندان دوامى نداشت. اکنون حاصل ازدواج مایک پسر و یک دختر است.چندى است شوهرم عینک بدبینى به چشم زده و نسبت به همه بدبین است.در نتیجه زندگى را به کام ما تلخ کرده است.
اجازه نمیدهد با هیچکس معاشرت کنم.بدتر اینکه وقتى از خانه خارج میشود در را بروى من و بچه ها قفل میکند و ما تا بازگشت او در قفس خانه زندانى هستیم.حتى این حق را هم از من گرفته که گاهگاهى بدیدن پدر ومادرم بروم.فامیل من هم بخاطر اخلاق شوهرم دیگر بدیدن ما نمى آیند.
حالا سینه ام پر از غصه شده.از یک طرف نگران سرنوشت کودکان خودهستم و از سوى دیگر طاقت ادامه زندگى را ندارم.آمده ام تا دادگاه حمایت خانواده درباره طلاق من تصمیم بگیرد (7) .
این قبیل مردها که متاسفانه نمونه هاى فراوانى هم دارند در اثربدبینیهاى بیجا یا عادتهاى غلط آنقدر بر همسرانشان سختگیرى میکنند که آن بیچاره ها بستوه آمده با اینکه به شوهر و فرزندان خویش علاقه دارند دراثر ناچارى تقاضاى طلاق و جدایى میکنند،آخر چه وجهى دارد که مردبراى اظهار قدرت و مردانگى همسر بیگناهش را به طورى زندانى کند که حتى حق ملاقات با پدر و مادر و سایر خویشانش را نداشته باشد؟آیا فکرنمیکنند که گاهى همین سختگیریها اسباب انحراف بعض بانوان پاکدامن را فراهم ساخته است؟آیا فکر نمیکنند که در اثر همین سختگیریهاى غلطچه خانواده هایى از هم متلاشى شده اند؟
بر فرض اینکه بانوى عاقل و فداکارى بود و با همین وضع ساخت لیکن بدون شک در چنین خانواده اى صفا و صمیمیت وجود نخواهدداشت.چگونه میتوان از بانوییکه خودش را مسلوب الاختیار و زندانى خانه میداند انتظار داشت که نسبت به شوهر و فرزندانش اظهار محبت کندو از روى میل و رغبت وضع منزل را مرتب سازد؟

پی‌نوشت‌ها:

1-سوره ى نساء آیه 34
2-مستدرک ج 2 ص 550
3-بحار ج 103 ص 227
4-وسائل ج 15 ص 251
5-بحار ج 103 ص 228
6-بحار ج 103 ص 249
7-اطلاعات 14 فروردین ماه 1351
منبع:امینی، ابراهیم؛ (1367؟)، آئین همسرداری یا اخلاق خانواده، تهران: اسلامی، چاپ پانزدهم.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید