مسیح در آیین یهود (3)

مسیح در آیین یهود (3)

نویسنده: امیر خواص

مسیحا در عرفان قبالا

یکی از مواضعی که بحث مسیحا در آیین یهود را می توان در آن پی جویی کرد، عرفان یهودی است که به «قبالا» معرف است. در قرن سیزدهم میلادی که گرایش های عقلی درباره ی تفسیر دین و شریعت یهودی به اوج خود رسیده بود، گرایش مخالفی ایجاد شد و هر گونه بحث عقلی را تحریم، و بر تأملات عرفانی تأکید کرد و به این صورت، عرفان قبالایی شکل گرفت. البته می توان نخستین نشانه های این گرایش را در سال های دراز و ناخوش بنی اسرائیل در کتاب دانیال و برخی نوشته های گائونی (1) متقدم ومتأخر یافت. این گرایش عرفانی در دورانی که بسیاری از یهودیان امید خود را از دست داده بودند، بارقه ای از امید به رهایی و ظهور مسیحا را در دل آنها روشن کرد و آرزوی آینده روشن را برای آنها زنده کرد؛ هر چند توده ی مردم قدرت درک مفاهیم عرفانی و قبالا را نداشتند. بنابراین، در این دوران نیز مدعیان دروغینی پیدا شدند و با ادعای مسیحا بودن، عده ی زیادی را همچون دیگر مدعیان فریب، و به انحراف یا ناامیدی سوق دادند که می توان از «ابراهیم ابوالعافیه» (1291-1240) اهل طلیطله و «نیسیم بن ابراهیم» مدعی نبوت در شهر اویلا در اسپانیا نام برد.
مهم ترین کتابی که در عرفان قبالایی منتشر شد “زوهر” نام دارد که نویسنده ی آن دقیقاً مشخص نیست؛ زیرا از افراد متعددی به عنوان نویسنده ی آن نام برده اند؛ مانند «شمعون بن یوحای»، «ابوالعافیه» و «دولئون». اما این مقدار معلوم است که دولئون اولین ویرایشگر این کتاب بوده و چیزهایی بر آن افزوده و آن را منتشر کرد. این کتاب چنان اهمیتی یافت که در بسیاری از جوامع، مطالعه ی آن جای مطالعه ی تلمود را گرفت؛ زیرا آن را وحی مستقیم خداوند به ربّی شمعون بن یوحای تصور می کردند.
اندیشه ی مسیحایی در کتاب زوهر مقامی رفیع دارد ودر برخی موارد این کتاب صریحاً اظهار می کند که مقدر بوده کتاب زوهر (به معنای درخشان) در آخرالزمان به آخرین نسل قبل از آمدن مسیحا وحی شود. در این کتاب، با استفاده از محاسبات پیچیده ی حروف اسم اعظم خداوند، زمان آمدن مسیحا تعیین شده است و هزاره ی ششم را زمان برخاستن بنی اسرائیل دانسته است؛ در سال 5600 ابواب حکمت آسمانی گشوده شده و چشمه های حکمت از زمین جوشیده و جهان برای ورود به هزاره ی هفتم آماده خواهد شد. از این محاسبات بر می آید که کتاب زوهر انتظار داشت که مسیحا در سال 1300م ظهور کند و این سال سر آغاز عصر مسیحایی شود. البته تاریخ های دیگری مانند 1328 و 1648م را نیز می آورند؛ اما شاید آنها را بعدها کسانی افزوده باشند تا هنگام ظهور را با عصر خود همزمان سازند.
بر اساس پیشگویی کتاب زوهر، دوران، دوران پیش از عصر مسیحایی برای بنی اسرائیل وحشتناک و محنت بار خواهد بود. غالباً در زوهر پیرامون جریان امور جهان در زمان آمدن مسیحا به تفصیل بحث شده است؛ شرح جزئیاتِ اموری مانند ظاهر شدن ستون آتش، جنگ ستاره ی تابان با هفت ستاره ی دیگر، باران آتش و سنگ و تگرگ بر سر تمام اقوام رم و… به تفصیل آورده شده است. از جمله نکات بیان شده در زوهر اشارات گوناگونی است که به اندیشه ی مسیحای بلاکش وجود دارد. بر اساس افسانه هایی می گویند هنگامی که ارواح از گشت و گذار در عالم برمی گردند و رنج و محنت مردم به ویژه بنی اسرائیل را شرح می دهند، مسیحا در فردوس از این داستان ها متأثر شده و به کاخ دردها می رود و تمام ناخوشی های مقدر برای بنی اسرائیل را بر خود می گیرد و آلام ایشان تسکین می یابد و بدین صورت خود را بلاگردان گناهان می کند؛ زیرا بنی اسرائیل پس از ویرانی معبد، از تقدیم قربانیِ بلاگردان محروم شده است. در کتاب زوهر به مسیحابن یوسف نیز اشاره می شود که در مقامی پایین تر بر یک کرسی می نشیند؛ اما فعالیت هایی که به او نسبت داده می شود، بسیار اندک است.(2)
در ادامه ی تاریخ بنی اسرائیل، افراد دیگری نیز تحت تأثیر آموزه های قبالایی ادعای مسیحا بودن کردند که می توان از «موسی بوتارل» اهل سیسنِروس در کاستیل در قرن پانزدهم نام برد که مدعی شد الیاس نبی او را مسح کرده و همه ی ربانیون موظف هستند او را به مثابه رئیس سنهدرین بشناسند. از عاقبت کار او اطلاع دقیقی وجود ندارد؛ اما برخی از نوشته های قبالایی او موجود است.
شخص دیگری به نام «آشِرِلمْلاین» از یهودیان آلمان در سال 1502م خود را پیشاهنگ مسیحا معرفی کرد و مدعی شد اگر یهودیان شش ماه را در توبه و ریاضت و صدقه سپری کنند، مسیحا ظهور خواهد کرد؛ در حالی که ستونی از دود و آتش مانند آنچه برای بنی اسرائیل در ببابان تیه وجود داشت، در جلوی او راه خواهند رفت و او یهودیان را به فلسطین باز خواهد گرداند و نشانه ی آمدن او انهدام ناگهانی بسیاری از کلیساهای مسیحی است. افراد زیادی کار را رها کردند و به دنبال او روانه، و مشغول توبه و… شدند که به آن سال در تاریخ یهود «سال توبه» می گویند؛ اما تمام این امیدها با مرگ این مدعی به ناامیدی تبدیل شد و بسیاری از این یهودیان به مسیحیت گرویدند.
«دیوید رئوبینی» و جوان پرشور و پیرو او «دیوگو پایرس» که نام سالامون مولکو را برای خود انتخاب کرد، دو تن دیگر از مدعیان مسیحایی بودند که دگرگونی های زیادی را در میان یهودیان به وجود آوردند؛ اما سرانجام آنها نیز چیزی جز سوخته شدن و مرگ با خوراندن سم نبود.(3)
شاید بتوان «شبتای صبی» اهل ازمیر ترکیه را نامدارترین مسیحای دروغین در آیین یهودیت دانست. او نیز تحت تأثیر آموزه های قبالایی در 22 سالگی در سال 1648م مدعی شد که مسیحاست و برای نجات بنی اسرائیل آمده است. این سال در کتاب زوهر، سال ظهور مسیحا دانسته شده بود. او با تلفظ نام ممنوع خداوند توجه پیروان قبالا را به خود جلب کرد ونهی تلمود درباره ی ممنوعیت تلفظ اسم اعظم خدا را نادیده گرفت؛ اما از سوی ربانیون ازمیر تکفیر و در سال 1356م تبعید شد. وی پس از چند سال سرگردانی به شهر سالونیک که کانون گرم قبالا بود مراجعه کرد و به ادعای مسیحایی خود ادامه داد و مدعی ازدواج خودش به منزله ی پسر خدا با تورات به عنوان دختر خدا شد؛ اما از این شهر نیز تبعید شد و مدتی در اورشلیم به فعالیت پرداخت و در سال 1365م به ازمیر بازگشت و شهرت او بالا گرفت. در حالی که گویا تکفیر هفده سال پیش او از یادها رفته بود. او در روز اول سال نو در کنیسه خود را آشکارا مسیحا اعلام کرد و احساسات مردم را برانگیخت؛ اما سرانجام وی در سال 1366م که دومین مبدأ عصر مسیحایی بود، دستگیر شد و با اکراه مسلمان شد و نام خود را به محمد افندی تغییر داد و با یک بانوی مسلمان ازدواج کرد. او بسیاری از پیروان خود را به پذیرش اسلام ترغیب کرد، ولی هنوز بسیاری از یهودیان او را مسیحا می دانستند و می گفتند تنها شبحی از شبتای مسلمان شده و خود او برای یافتن ده قبیله ی گمشده ی بنی اسرائیل به آسمان ها رفته و به زودی باز خواهد گشت. پس از مرگ وی در سال 1676م در شهر کوچکی در آلبانی، شیادان دیگری مانند «میکائیل کاردوسو» (1706-1630) و «مردخای» اهل آیزنشتات که خود را شبتای از خاک برخاسته معرفی کرد، ظهور کردند. آخرین مدعی مسیحایی «یانکییف لایبویتس فرانک» بود. همه ی این مدعیان کوشیدند این نوع ادعاها را ادامه دهند، ولی حاصل این ادعاها چیزی جز پریشانی و سرخوردگی برای یهودیان به بار نیاورد، و زمینه را برای ستیز ربانیون با این مدعیان فراهم آورد.(4)
از قرن هفدهم به بعد که تا حدودی برخی از حکومت ها تصمیم گرفتند پاره ای از آزادی ها و حقوق برابر را به یهودیان ساکن در کشورشان اعطا کنند، میان یهودیان این بحث مطرح شد که آیا وظیفه ی ما تلاش برای کسب آزادی و حقوق برابر است یا اینکه باید به آرمان قوم که همانا ماندن در تبعید و دوری از سرزمین فلسطین و تحمل اذیت ها و وفاداری به آرمان مسیحایی است، پایبند بمانیم؟ هر یک از بزرگان به یکی از این دیدگاه ها گرایش داشت از این روی، کسانی که به دنبال کسب آزادی و حقوق برابر بودند، معمولاً اشاره به آرمان مسیحایی را از نمازنامه های خود حذف می کردند تا خود را به حاکمیت سرزمینی که در آن بودند، وفادار نشان دهند و به حقوق برابر برسند؛ اما در مقابل، برخی نیز به ادامه ی وضع خود راضی بودند و اعلام وفاداری به آرمان های قوم از جمله آرمان مسیحایی را لازم می شمردند و این وضعیت سبب بروز اختلافات و گاهی درگیری میان یهودیان می شد.

نتیجه گیری

از مجموع آنچه در عهد عتیق، تلمود و قبالا درباره ی مسیحا بیان شده است، می توان به یک تصویر کاملاً انسانی از مسیح دست یافت که برای نجات قوم بنی اسرائیل ظهور خواهد کرد. دلیل این مدعا آن است که در میان اوصافی که در کتب مقدس یهودی برای مسیح برشمرده شده است، نشانی از الوهیت دیده نمی شود. مجموعهه ی اوصاف موعود بنی اسرائیل عبارتند از :
1.پادشاهی از جنس بشر؛
2.رهاننده ی قوم بنی اسرائیل؛
3.نابودی امت های مشرک به دست او؛
4.مسیحا؛
5.تشکیل دهنده ی حکومت الهی بر روی زمین؛
6.حاکم بنی اسرائیل؛
7.پادشاهی از نسل داود؛
8.نهالی از تنه ی یسّی (پدر حضرت داود علیه السلام)؛
همه ی این ها اوصافی است که انبیای بنی اسرائیل برای موعود برشمرده اند؛ اما سخنی از الوهیت او نگفته اند.

پی نوشت ها :

1.گائون به معنای عالیجناب، لقب دانشمندان یهود از پایان قرن ششم تا میانه ی قرن یازدهم میلادی است.
2.ر.ک: کرینستون، جولیوس، انتظار مسیحا در آیین یهود ، ص 101-116.
3.المسیری عبدالوهاب، دایره المعارف یهود، یهودیت و صهیونیسم، ترجمه ی مؤسسه ی مطالعات و پژوهش های خاورمیانه، ج5 ص 324-325.
4.کرینستون جولیوس، انتظار مسیحا در آیین یهود، ص 117-147.

منابع
ـ آشتیانی، جلال الدین، تحقیقی در دین مسیح، تهران، نگارش، 1368.
ـ الحسینی، المعدی، اسرار التلمود، دمشق، دارالکتب العربی، چاپ اول 2006م.
ـ المسیری، عبدالوهاب، دایره المعارف یهود، یهودیت و صهیونیسم، ترجمه ی مؤسسه ی مطالعات و پژوهش های خاورمیانه، تهران، چاپ اول 1380.
ـ خلیفه، حسن احمد محمد، تاریخ الدیانه الیهودیه، مصر بی تا.
ـ رضی، هاشم، ادیان بزرگ جهان، تهران بی تا.
ـ رهبر، پرویز، تاریخ یهود، تهران، بی تا.
ـ شاله ، فلیسین، تاریخ مختصر ادیان بزرگ، ترجمه ی خدایار محبی، تهران، 1368.
ـ فینلی، م، در جستجوی حقیقت، تهران، انتشارات حیات ابدی، 1360.
ـ قزوینی، حاج بابا، رساله در رد یهودیت، نواب حامد حسین، قم، انتشارات حضور 1378.
ـ کرینستون، جولیوس، انتظار مسیحا در آیین یهود، حسین توفیقی، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب ، 1377.
ـ علیایی، الیاس، دایره المعارف کتاب مقدس، محمدیان، بهرام و دیگران، تهران، انتشارات سرخدار ، چاپ اول 1381.
ـ هیوم، رابرت ای، ادیان زنده ی جهان، عبدالرحیم گواهی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1373.
فصلنامه علمی – تخصصی معرفت ادیان شماره 1

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید