آیا در اسلام عشق به معنای امروزی وجود دارد و آیا خداوند می پسندد که دو بنده اسیر یکدیگر شوند؟ اگر جواب منفی است چرا عشق را در وجود انسان نهاد؟

آیا در اسلام عشق به معنای امروزی وجود دارد و آیا خداوند می پسندد که دو بنده اسیر یکدیگر شوند؟ اگر جواب منفی است چرا عشق را در وجود انسان نهاد؟

آیا در اسلام عشق به معنای امروزی وجود دارد و آیا خداوند می پسندد که دو بنده اسیر یکدیگر شوند؟ اگر جواب منفی است چرا عشق را در وجود انسان نهاد؟

اقسام عشق:
1. عشق حقیقی (عشق انسان به خدا): اساساً عشق حقیقی همیشه متوجه نوعی از کمال است. انسان هرگز عاشق عدم و کمبودها نمی شود بلکه همواره دنبال هستی و کمال است و به همین دلیل آن کسی که هستی و کمالش از همه برتر است از همه کس به عشق ورزیدن سزاوارتر می باشد (عشق به کمال مطلق یعنی خداوند تبارک و تعالی) این عشق در حقیقت عشق انسان به خداست.[1] 2. عشق مجازی ( انسان به انسان):
در این عشق، عاشق متوجه سیرت و کمال و صفات معنوی معشوق است و چون این صفات مثبت و معنوی از معشوق صادر می شود عاشق به او علاقه وافر پیدا می کند در این جا در واقع میان دو روح، نوعی کشش روحانی وجود دارد. عشق حقیقی و عشق نفسانی از موهبت های الهی هستند.نمونه اعلی این عشق عشق به پاکان و اولیای الاهی است که آدمی را از هر عیبی می پیراید و آماده حضور در ساحت قدس معشوق ازلی ، جان جانان و سرچشمه همه  زیبایی ها و عشقها می کند؛ مولوی می گوید:
هرکه را جامه ز عشقی چاک شد                                               او ز هر عیبی بکلی پاک شد
این عشق نه تنها با وصال خاموش نمی شود که تیز تر و سرکش تر شده و هر روز جلوه تازه ای از زیبایی معشوق را بر عاشق رو نمایی می کند.
3.عشق حیوانی(شهوانی): در این عشق، فرد در پی تصاحب معشوق است تا بوسیله او هوسهایش را آرام کند؛ در اینگونه عشقها که معمولاً با یک نگاه و در خیابان یا مهمانی ها پیدا می شود بیشترین توجه عاشق به ظواهر معشوق ،چون صورت،اندام، و دیگر جاذبه های بدنی اوست؛ این عشق (اگربتوان نام عشق را برآن نهاد) از هیجان غریزه جنسی سرچشمه می گیرد و طبیعتاً با وصال به سردی و گاه به نفرت می انجامد.
تفاوت جوهری این عشق با عشق مجازی و حقیقی این است که در اینجا عاشق معشوق را برای خود می خواهد و حاضر است برای رسیدن به لذتهایش او را فدا کند، اما در عشق مجازی و حقیقی،عاشق خودرا فدای معشوق کرده،در او فانی می گردد.
اگر چه بحث هایی بسیار زیبا در معارف، عرفان و ادبیات ما از عشق حقیقی و نفسانی وجود دارد اما چون بحث ما  مرتبط به عشق شهوانی است فقط در این قسمت متمرکز می شویم.
عشق شهوانی و روایات: هدف انبیاء و ا ئمه اطهار ـ علیهم السّلام ـ این بوده که انسان را به کمال و رشد راهنمایی کنند و آنها را از سقوط اخلاقی نجات دهند. در برخی از روایات ما به عشق های شهوانی اشاره شده و بیان شده که چشم پوشی از این هوس های نفسانی باعث رشد انسان می شود که در زیر به برخی از آنها اشاره می کنم.
1. امام صادق ـ علیه السّلام ـ به کسی که از عشق شهوانی سؤال کرده بود چنین پاسخ دادند: این عشق ها به خاطر این است که قلب از توجه و یاد خدا خالی می گردد و با عشق به غیر خدا پر می گردد.[2] 2. حضرت علی ـ علیه السّلام ـ در این باره می فرمایند عشق غیر حقیقی باعث می شود که چشم دل انسان کور شود و قلبش بیمار گردد و او با چشم غیر سالم نگاه کند و با گوش های غیر شنوا ( از حقیقت ) گوش دهد شهوات و هوس ها عقل او را نابود کرده و توجه به دنیای زود گذر قلب او را میرانده است.[3] 3. درباره چشم پوشی از عشق های شهوانی روایاتی بیان شده است. از رسول خدا (ص) روایت داریم که من عشق فعف ثم مات مات شهیداً[4] کسی که عاشق شود(عشق شهوانی ) ولی به خاطر خدا از لذت زود گذر آن چشم پوشی کند و عفت بورزد و در آن حال بمیرد چون شهید (پاک و پیراسته از بدیها) مرده است.
زمینه های پدید آمدن عشق شهوانی : برخی از این عوامل عشق مجازی چنین است: 1. ضعف بینش دینی و تربیت اخلاقی 2. چشم چرانی 3. غفلت از یاد خدا 4. روابط با نامحرم 5. سخن گفتن زن با لحن تحریک کننده و آرایش و اظهار زینت برای نامحرمان 6. ترک ازدواج به موقع 7. خواندن رمان های عشقی 8. نگاه به فیلم های مبتذل[5] 9. دوستان ناسالم.

پیامدهای عشق شهوانی:
1. آشفتگی فکری و پریشانی حواس 2. بیماری های اعصاب و روان 3. شعله ور شدن شهوت جنسی 4. قرار گرفتن در موضع اتهام 5. خیانت 6. جرم و جنایت 7. ازدواج های ناپایدار 8. محروم ماندن از معشوق حقیقی[6] (خدا )
در پاسخ به این سوال که آیا خدا می پسندد که دو بنده اسیر یکدیگر شوند باید گفت:  عشق شهوانی مورد رضایت خداوند نیست؛ و اساساً توصیه هایی در دین آمده که حاوی مهارتهای پیشگیری و درمان چنین عشقهایی است.
اگر عشق مجازی بد است چرا خدا در نهاد انسان قرار داد؟
در پاسخ به این سؤال توجه شما را به نکات ذیل جلب می کنم.
الف) انسان موجودی است مختار: خداوند انسان را نعمت عقل و تفکر بخشیده است و به او قوه انتخاب اراده و اختیار داده است تا با انتخاب های صحیح خود (که بر اساس شرع، وحی و الگوهای صالح مثل پیامبران) به کمال برسد و روشن است که اگر انسان زمینه دو فعل را داشته باشد ولی با اختیار فعل مثبت را انجام دهد لایق و سزاوار تشویق و جایزه است اما اگر تنها مجبور باشد یک راه را طی کند دیگر تشویق او بی معنی است و پاداش و تنبیه در باره او مفهومی ندارد. برای روشن تر شدن مطلب بالا به این مثال توجه کنید: اگر دانشجویی برای درس های خود برنامه ریزی کند و با جدیّت درس بخواند و دوستان کوشایی انتخاب کند و در تحصیلات خود موفق شود، او سزاوار تشویق است اما کامپیوتر که مطالب را حفظ می کند و در این کار مجبور است شایسته تشویق نیست (سازنده او را باید تشویق کرد که با اراده و تلاش این اختراع را کرده). نظام هستی نیز همین طور است خداوند به ما حق انتخاب دو راه (مثبت و منفی) را داده تا با توجه به دین راه مثبت را انتخاب کنیم و سزاوار بهشت و قرب خداوند گردیم.
ب: انسان دارای دو بعد است: انسان دو بعد جسمانی و روحانی دارد بر اساس آن، دو بعد گرایش در او وجود دارد که لازم است ارضاء شوند اما ارضاء آن باید در چارچوب شرع و خرد انجام پذیرد و نه هوسهایش  سرکوب شود و نه همه توان و سرمایه عمرش در راه هوسبازی تباه شود .هوسها موجب تلطیف زندگی و موجب نشاطند و از این رو در نهاد ما قرار گرفته اندکه در خدمت ما باشند نه ما اسیر و برده آنها ؛ آنچه مهم است مهار،هدایت و جهت دهی آنها است. نکته کلیدی و مهم این است که ما آدمی زادگان عاشق آفریده شده ایم اما انتخاب معشوقها به عهده خودمان نهاده شده است؛ و البته هرکس بر اساس باورها، آرمانها و اهداف خود در زندگی معشوق یا معشوقهایی را برمی گزیند؛و ارزش او هم به اندازه همان معشوقهاست.
ج) اصل در عشق، حقیقی بودن آن است. یعنی عشق در نهاد انسان قرار گرفته تا انسان با آن به رشد و کمال برسد و این گرایش و برخی از گرایش های دیگر در وجود ما این است که ما برای با این کشش ها و گرایش ها به چیزهایی برسیم که ما آن را در خود نداریم.

نکته پایانی:
آنچه در نیازهای فطری (حقیقت جویی و…) و نیازهای غریزی (مثل میل جنسی، میل به غذا و…) مهم است دو چیز است 1. ارضاء این نیازها نه سرکوب آنها 2. ارضاء باید در چارچوب دین و خرد باشد و افراط و تفریط نشود (اعتدال در ارضاء) یعنی آن گرایش درونی با شناخت (عقل، مشورت و کمک از دین) ارضا شود، هر کجا ما این دو  امر را نادیده بگیریم یا افراط و تفریط کنیم دچار انحراف و سقوط معنوی و آسیب جسمانی می شویم و بهداشت جسمانی و روحانی خود را در خطر می اندازیم.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. رحیمی . جعفر . عشق مجازی در منابع اسلامی . مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی‎(ره) . واحد تربیت مربی اخلاق . واحد مدیریت تربیتی ( با تلفن  2932328 – 0251 جهت تهیه آن تماس بگیرید ) .
2. کاشفی . محمد رضا . آئین مهرورزی . دفتر تبلیغات اسلامی قم .

پی نوشت ها:
[1] . شیرازی . صدر الدین محمد . الحکمه المتعالیه . ج 7 . ص 174 . با کمی تغییر . چاپ بیروت .
[2] . ری شهری . محمد . میزان الحکمه دوره (چهار جلدی) . ج3 . ص1988 . قم . نشر دارالحدیث . چاپ اول . سال 1416 .
[3] . همان . ص 1988 .
[4] . همان . ص 1988 .
[5] . رحیمی . جعفر . عشق مجازی در منابع اسلامی . موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی . واحد تربیت مربی اخلاق . مدیریت تربیتی . 1384 .
[6] . همان .

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید