محبتی که بین دوستان معمول است آیا مذموم است یا ممدوح است و حد دوستی را کاملاً توضیح دهید؟

محبتی که بین دوستان معمول است آیا مذموم است یا ممدوح است و حد دوستی را کاملاً توضیح دهید؟

محبتی که بین دوستان معمول است آیا مذموم است یا ممدوح است و حد دوستی را کاملاً توضیح دهید؟

دوستی و دوست داشتن، انسان را به سوی هم شکلی و هم سانی با محبوب می کشاند و انگیزه عمیق این حُب که در ژرفای وجود آدمی جای دارد، سبب می شود که محب (کسی دوست می دارد) به صورت محبوب درآید؛ محبت مانند سیم برقی است که از وجود محبوب به محب وصل می شود و با جریان خود صفات محبوب را به او منتقل می سازد و در این مرحله محبّ غیر از محبوب چیزی نمی بیند و جز او را فراموش می کند.

تنها محبوب واقعی
خداوند متعال، تنها مصداق حقیقی محب است و دوست داشتن دیگران همه در راستای محبت به خداوند است. حبّ رسولان، امامان، دانشمندان، رهبران، پرهیزگاران، والدین و خویشاوندان همه در راستای محبت به خداوند است و باید در افق محبت او مورد ملاحظه قرار گیرند و همه در پرتو محبت او تفسیر و تبیین شوند تا جلوه ای خدایی یافته و محب، در نهایت به حبّ واقعی و حقیقی دست یابد. نقل شده است که نوجوانی که هنوز به سن بلوغ نرسیده بود به پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ سلام کرد و از خوشحالی دیدن ایشان چهره اش گشاده گشت و لبخند زد. حضرت به او فرمود: «ای جوان! مرا دوست داری؟» گفت: «به خدا قسم، آری» فرمود: «همچون چشمانت؟» گفت: «بیشتر»، فرمود: «همچون پدرت؟» گفت: «بیشتر» فرمود: «همچون مادرت؟» گفت: «بیشتر» فرمود: «همچون خودت؟» گفت: «ای رسول خدا؟ به خدا قسم بیشتر»، فرمود: «همچون پروردگارت؟» گفت: «خدا را، خدا را، خدا را، ای رسول خدا! که این مقام نه برای توست و نه دیگری. در حقیقت، تو را برای دوستی خدا، دوست می دارم». در این هنگام، پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ به همراهان خود روی کرد و فرمود: «این گونه باشید. خدا را به سبب احسان و نیکی اش به شما دوست بدارید و مرا برای دوستی خدا، دوست بدارید.»[1]

محبت ممدوح و مذموم
تنها ملاک محبت ممدوح و مذموم، سازگاری و عدم سازگاری با محبت خداوند متعال است. هر محبتی که در سایه محبت خدا و تابع آن باشد و تعارضی با آن نداشته باشد ممدوح است و هر محبتی که در تضاد و تعارض با محبت الهی باشد و نتوان محبت او را در پرتو محبت الهی توجیه و تبیین کرد، مذموم است.
خداوند متعال می فرمایند: (ای پیامبر! به امت) بگو اگر پدران، پسران، برادران، زنان و اقوام شما و اموالی که جمع کرده اید و مال التجاره ای که از کسادی آن بیمناکید خانه هایی که به آن دل خوش دارید نزد شما محبوب تر از خدا و رسول و جهاد در راه او است، منتظر باشید که قضای حتمی الهی برسد و خدا فاسقان را هدایت نخواهد کرد.»[2] خداوند که به محبت والدین، فرزندان و خویشاوندان سفارش می کند (محبت ممدوح)، می فرماید: اگر محبت همین افراد درتعارض با محبت من بود باید از آن دست بردارید که در این صورت محبت مذموم است. از آنجا که شما برادر ارجمند از محبت ممدوح و مذموم بین دوستان سؤال فرمودید لازم می بینم که بعد از ارائه ملاک کلی به بیان مصادیق محبت و دوستی واجب و مستحب (ممدوح) و حرام (مذموم) بپردازیم. شما نیز می توانید افراد را در محبت با این معیار ها سنجیده و نوع دوستی آنها را پی ببرید.

محبت واجب
1. محبت رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ : پیامبر فرمود: «هیچ یک از شما ایمان نمی آورد مگر آن که من برایش از پدرش، فرزندش و همه مردم، دوست داشتنی تر باشم».[3] 2. محبت اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ : پیامبر فرمود: «پروردگارم با من عهد بست که ایمان هیچ بنده ای را نپذیرید مگر با دوستی اهل بیتم.»[4]

محبت مستحب
1. مؤمنان: پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: «محبت مؤمن به مؤمن در راه خدا، از بزرگترین شاخه های ایمان است.»[5] 2. عالمان: پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: «عالم باش، یا آموزنده، یا شنونده و یا دوستدار آنان. پنجمین مباش که هلاک می شوی.»[6] 3. نیک خواهان و راهنمایان به سوی خیر: امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: «محبوب ترین افراد نزد تو باید کسی باشد که تو را به راه های صواب هدایت کند و عیب هایت را برایت آشکار کند.»[7] 4. فقیران و مسکینان: پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: «هر چیزی را کلیدی است و کلید بهشت، دوست داشتن مسکینان و فقیران است.»[8] 5. زنان، شوهران، کودکان و فرزندان: در زمینه محبت زن و شوهر، شوهر به زن و بزرگتر ها به کودکان روایت زیادی وجود دارد.
6. همسایه: پیامبر گرامی اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: «به همسایه ات نیکی و احسان کن تا مؤمن باشی …»[9] 7. کسی که با تو دشمنی نکند: امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: «سزاوارترین شخص به دوستی، آن است که با تو دشمنی نکند.»[10] 8. آن که سودش برای تو است: امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: «سزاوارترین شخص به دوستی، آن است که سودش برای تو و زیانش برای دیگری است.»[11]

محبت حرام
1. دشمنان خدا: امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: مباداکه دشمنان خدا را دوست بداری و یا دوستی ات را برای غیر دوستان خدا، خالص گردانی زیرا هر که مردمی را دوست بدارد، با آنان محشور خواهد شد.»[12] 2. ستمکاران: خداوند متعال می فرماید: «با ستمکاران دوست نشوید و گرنه آتش کیفر آنان شما را خواهد گرفت …»[13] 3. آن که از اجتماع مسلمانان، رویگردان شود: پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: «هر که از اجتماع مسلمانان رویگردان شود بر مسلمانان غیبتش واجب و عدالتش میان آنان، ساقط می شود و ترکش واجب می گردد.»[14]

محبت مکروه
1. شریران: امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: «مصاحبت با شریران، (همچون) سفر دریایی (خطرناک) است.»[15] 2. فاسقان: امام علی ـ علیه السّلام ـ فرومود: «از مصاحبت با فاسقان، بدکاران و آنان که آشکارا مرتکب معصیت می شوند، بپرهیز.»[16] 3. دروغگویان: امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: «از مصاحبت دروغگو بپرهیز.»[17] 4. حسودان: امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: «حسود دوستی اش را در گفتارش آشکار می کند و دشمنی اش را در کردار نهان می سازد پس نام دوست را دارد و صفت دشمن را.»[18] 5. طمعکاران: امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: «هر که برای کاری با تو دوستی کند، با برآوردنش از تو روی خواهد گرداند.»[19] 6. جاهلان و احمقان: امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: «هرکه با سبک عقل دوستی کند، سبک عقلی خود را آشکار کرده است.»[20] 7. می خوران: پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: «با می خواره دوستی نکنید که دوستی با او (مایه) پشیمانی است.»[21] 8. بی وفایان: امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: «به دوستی آن که به عهد خود وفا نمی کند، اعتماد مکن.»[22] 9. کسانی که به انسان بی رغبت اند: امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: «هیچ ذلتی را همچون توجه قلبی نسبت به آن کسی که از یاد من فارغ است، ندیدم.»[23] 10. فرزندان دنیا: امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: «با فرزندان دنیا مصاحبت نکن، زیرا چون نادار شوی، سنگینت شمارند و چون دارا شوی، بر تو حسد برند.»[24] 11. آنان که دوستی شان خدایی نیست: امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: «هرکه دوستی اش خدایی نباشد، از او بپرهیز که دوستی اش پلید است و مصاحبت با او شوم.»[25]

حد و مرز دوستی
در حد و مرز دوستی لازم است به نکات زیر توجه فرمائید:
1. حفظ اسرار: با توجه به اینکه انسانها در معرض تغییر و تحول هستند؛ آراء، نظرات، سلیقه ها و … حتی ایمان آنها در معرض تغییر است باید با دوستان با احتیاط برخورد کرد و نباید تمام رازها و افکار خود و زوایای زندگی خود، خانواده و اطرافیان و نیز اهداف و برنامه ها و … خویش را برای دوستان بازگو نمائیم چرا که ممکن است روزی دشمن ما شوند. امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: «در دوستی با یار خویش حد نگه دار، شاید که روزی دشمن تو شود.»[26] 2. عدم افراط در دلدادگی و دلبستگی: برخی عوامل روحی و عاطفی، موجب احساس تنهایی و بی پناهی در بعضی از افراد می شود و در این حال است که ممکن است فرد با نگرش افراطی و متعصبانه و به طرز ناصحیحی دلباخته کسی شود و درمان تمام دردهای خویش را در ایجاد ارتباط با او پنداشته و از دست دادن او را موجب تمامی مشکلات خویش بداند. و حال آنکه شخصیت واقعی افراد، به ویژه نوجوانان و جوانان، معلول و عوامل متعددی بوده و در معرض تغییر و تحول مثبت و منفی است. لذا اگر چنین کسی به عنوان ملجأ و پناه دیگران برگزیده شود؛ پناهگاهی به شدت سست بنیان خواهد بود و در نتیجه پناه بردن به او چیزی جز در جا زدن و حتی مضاعف شدن مشکلات و نیز اقدامات ناصحیح، تحت راهنمایی های غیرصحیح او نخواهد بود.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. دوستی از منظر  قرآن و حدیث ،محمدی ری شهری، دارالحدیث قم.
2. کام دل، محمدرضا کاشفی، ناشر: مؤلف با همکاری روابط عمومی اداره کل صنایع استان سمنان.
3. آئین مهرورزی، محمدرضا کاشفی، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.

پی نوشت ها:
[1] . محمدی ری شهری، محمد، دوستی در قرآن و حدیث، موسسه فرهنگی دارالحدیث، چاپ اول، ص285.
[2] . توبه/24.
[3] . همان، ص191، ح612.
[4] . همان، ص191، ح617.
[5] . همان، ص193، ح625.
[6] . همان، ص193، ح627.
[7] . همان، ص195، ح634.
[8] . همان، ص199، ح645.
[9] . محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، مکتب الاعلام الاسلامی، 1416، ج2، ص190، ح3001.
[10] . همان، ص205، ح671.
[11] . همان، ص205، ح674.
[12] . همان، ص213، ح696.
[13] . هود/113.
[14] . همان، ص217، ح701.
[15] . همان، ص217، ح705.
[16] . همان، ص219، ح711.
[17] . همان، ص219، ح713.
[18] . همان، ص219، ح714.
[19] . همان، ص221، ح717.
[20] . همان، ص221، ح719.
[21] . همان، ص223، ح726.
[22] . همان، ص223، ح729.
[23] . همان، ص223، ح732.
[24] . همان، ص225، ح735.
[25] . همان، ص225، ح737.
[26] . نهج البلاغه، حکمت 268.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید