استفاده از موسیقی از لحاظ شرعی و علمی و پزشکی چه حکمی دارد؟

استفاده از موسیقی از لحاظ شرعی و علمی و پزشکی چه حکمی دارد؟

استفاده از موسیقی از لحاظ شرعی و علمی و پزشکی چه حکمی دارد؟

سؤال شما دو جنبه دارد، جنبه اول حکم موسیقی و… جنبه دوم نظر پزشکان و دیگران از موسیقی.
امّا جنبه اول: به فتوای صریح حضرت امام (ره) موسیقی اگر به صورت غنا باشد حرام است.[1] مشهور فقها، هم غنا را این طور تعریف می‌کنند: غنا عبارت از صوتی که همراه با چهچهه طرب انگیز باشد و منظور از صوت هم صوت انسان است. مرجع تشخیص غنا هم عرف است یعنی طرب انگیزی که در تعریف گفته شد طرب انگیزی نوعی است نه شخصی بنابراین اگر صوتی برای اکثر مردم طرب آور باشد از مصادیق غنا است،‌ اگر چه برای افراد خاصی طرب انگیز نباشد.
مقام معظم رهبری در دیدار با جوانان می‌فرمایند: موسیقی اگر انسان را به بیکارگی و ابتذال، بی‌حالی و واخوردگی از واقعیت‌های زندگی و امثال اینها بکشاند این موسیقی، موسیقی حلال نیست، موسیقی چنان چه انسان را از معنویت، از خدا و ذکر غافل کند این موسیقی حرام است. موسیقی اگر انسان را به گناه و شهوت‌رانی تشویق کند این موسیقی حرام است (در غیر این صورت حلال است).[2] مقام معظم رهبری در پاسخ به سوالی در مورد اینکه مقصود از غنا و موسیقی چیست؟ جواب می دهند که غنا یعنی ترجیع صدا به نحوئی که مناسب با مجالسی لهو باشد که از گناهان بوده و بر خواننده و شنونده حرام است. ولی موسیقی نواختن آلات این است که اگر به نحو معمول در مجالس لهو و گناه باشد، هم بر نوازنده و هم بر شنونده حرام است. اگر به آن نحو نباشد، فی نفسه جائز است و اشکال ندارد.[3] امّا جنبه دوم: اولاً اظهار نظربرخی  پزشکان  موجب جواز چیزی نمی‌شود چراکه در  علم پزشکی مانند همه علوم تجربی اظهار نظر قطعی دشوار است. بعضی از پزشکان هم استفاده از موسیقی را تجویز نمی‌کنند و از ضرر های جسمی و روحی آن می‌گویند (چون موسیقی جزء انگیختن خیال وایجاد لذتهای کاذب  اثر دیگری ندارد . موسیقی موجب وصال نیست، بلکه خیال وصال را در انسان تحریک می‌کند و نهایت کاری که موسیقی انجام می‌دهد این است که از خیالات و توهمات تجاوز نموده به تجسیم صورت مطلوب درذهن  می‌انجامد.مولوی  در این مورد می‌فرماید:
جمله عالم ز اختیار و هست خود
می‌گریزد در سر سرمست خود
می‌گریزد از خودی در بیخودی
یا به مستی یا به شوق ای مهتدی
تا دمی از هوشیاری وا رهند
ننگ خمر و بنک بر خود می‌نهند[4] گفته ویکتور هوگو نویسنده فرانسوی مؤید همین مطلب است که می‌گوید: علت این که ما از موسیقی خوشمان می‌آید این است که در عالم خیالات و رؤیاها فرو می‌رویم.
1. موسیقی و روح و روان
روشن است اگر تحریک مثبتی را در موسیقی در نظر بگیریم که ما را از موجودیت حقیقی خود با یک گروه نوسانات بالا می‌برد، می‌بینیم هنگامی که موسیقی تمام می‌شود یک سرازیری حقیقی را در خود احساس می‌کنیم موسیقی سایه‌ای از
ما برایمان ساخته و آن را بالا برده و پس از پایان آن شبح مصنوعی از بین می‌رود و واقعیات با همان خشکی و خشونت نمودار می‌شود/ تمام هنر موسیقی در این است که ما را خواسته و ناخواسته به سفری در دنیای ذهنی و خیالی دعوت می‌کند و انسان را به فضایی می‌برد که برای آن آفریده نشده و سرانجام سرگردان و متحیر و لبریز احساساتی که به طور مصنوعی تحریک شده رها می‌شود، ‌او می‌ماند و انبوهی از احساسات تخلیه نشده، که نه می‌تواند از آن دنیای خیالی دل کنده و به زندگی واقعی روی آورد و نه واقعیت پیرامون خود را فراموش کند با تکرار این حالت و اعتیاد به موسیقی چیزی جز تخدیر روح و روان حاصل نمی‌شود. دکتر ادلر استاد دانشگاه کلمبیا می‌گوید: بهترین و دلکش‌ترین نواهای موسیقی، شوم‌ترین آثار را روی سلسله اعصاب انسانی باقی می‌گذارد.
2. موسیقی و علم پزشکی
امروزه با پیشرفت روز افزون دانش و تجربیات انسان علم پزشکی نیز بر اثرات سوء موسیقی بر اعصاب و روان واقف گشت. آنها اذعان می‌دارند که موسیقی باعث اختلال نظام اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک می‌شود، به علت این که موسیقی دارای زیر و بم‌های عجیب و غریب و ارتعاشات متنوع و گوناگون است و همین زیر و بم‌ها و ارتعاشات موجب می‌گردد که عدم تعادل بین اعصاب سمپاتیک و پارا سمپاتیک حاصل و در نتیجه اصول زندگی حیوانی یعنی جذب و دفع، هضم و ترشحات، ضربان قلب و فشار خون مختل گردد.[5] دکتر اویزن اسوت مارون می‌گوید: هیجان بزرگترین عامل سکته‌های قلبی است و هنرمندان اغلب به علت سکته قلبی درگذشته‌اند.[6] 3. موسیقی وتعالیم دینی:
اسلام عنایتی خاص به بعد چهارم روح انسان یعنی استعداد هنری نموده و مبارزه اسلام با برخی از جنبه‌های هنری به خاطر زیبایی آنها نیست بلکه از آن جهت که مقارن با امر دیگری است که بر خلاف استعدادی از استعدادهای فردی یا اجتماعی انسان است از طرف دیگر اسلام نمی‌خواهد لذت‌های احساس را محکوم کند. بلکه می‌گوید انسان نباید اسیر احساسات شده، به گونه‌ای که اندیشه در واقعیات او ضعیف شود و در تعقل او اختلال ایجاد شود.[7] در مذمت موسیقی (موسیقی غنا) آیات و روایات فراوانی داریم، از جمله این که خدا در سوره حج آیه 30 می‌فرماید: از سخن باطل دوری کنید. امام صادق ـ علیه السّلام ـ در تفسیر این آیه می‌فرماید: سخن باطل همان غنا است.
در حدیث دیگری امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: خانه‌ای که در آن غنا باشد ایمن از مرگ و مصیبت دردناک نیست و دعا در آن خانه به اجابت نمی‌رسد.[8]

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. موسیقی و غنا در آینه فقه، محمد رضا جباران، انتشارات صباح.
2. موسیقی از دیدگاه فلسفی و روانی، محمد تقی جعفری، نشر کرامت.
3. ساز و آواز، سید مرتضی علم الهدی، انتشارات پیام اسلام.

پی نوشت ها:
[1] . صحیفه نور، ج 8، ص 197.
[2] . روزنامه رسالت، 14 / 1 / 81.
[3]. خامنه ای، سید علی، جوبه الاستفتائات انتشارات بنی المللی الهدی، چاپ دوم، 1381، ص250.
[4] . برای مطالعه بیشتر ر.ک: جعفری، محمد تقی، موسیقی از دیدگاه فلسفی و روانی، نشر کرامت، چاپ اول، 1380، ص11.
[5] . برای مطالعه بیشتر ر.ک: علم الهدی، سید مرتضی، ساز و آواز، انتشارات پیام اسلام.
[6] . روزنامه رسالت، 14/ 1/ 81.
[7] . مطهری، مرتضی، تعلیم و تربیت در اسلام، انتشارات صدرا.
[8] . برای مطالعه بیشتر ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 17.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید