نویسنده: آیت الله سیدمحمدتقی مدرسی
مترجم: محمد تقدمی صابری
نگاهی به درونمایه و محورهای سوره ی حجر
سوره حجر، در پیرامون قوم ثمود سخن می گوید که آنان فرستادگان خدای را تکذیب کرده، از آیات او رویگردان شدند و بر خانه هاشان که از سنگ تراشیده شده بود، تکیه کردند، لیک این، بی نیازشان نساخت، بلکه پروردگار آنان را به هلاکت رساند و سرگذشتشان، برای ما پندی شد که بر صخره سنگها و اشیاء اعتماد نکنیم، بلکه ارزشها شایسته اعتمادند.
نگاهی فراگیر به این سوره، ما را اشاره می کند چارچوب آن، اندیشه های توجیه گرایانه ای را ویران می سازد که بشر بر آنها تکیه می کند، این اندیشه ها از القائات شیطان است که سوگند یاد کرده فرزندان آدم را با هر راهکار ممکن، گمراه سازد. همچنین این سوره، تکیه آدمی بر طبیعت را نفی کرده، ما را به ستونی استوارتر رهنمون می شود و آن، پروردگاری است که قرآن را از نیرنگ و تحریف و بشر را از خطرها نگاه می دارد و آسمانها و زمین را نیز حفظ می کند.
سپس سوره از اجَل آدمی سخن به میان می آورد که گذر از آن ممکن نیست، این سخن، ما را به این حقیقت رهنمون می سازد که کارهای بشر، به دست او نیست.
آنگاه سوره از چگونگی مبارزه ی انسان مؤمن با گمراهی شیطان سخن می گوید، این گمراهی اَشکال گوناگونی همچون کبر، حسادت، غرور و نژادپرستی دارد.
همچنین این سوره، آشکارا بیان می دارد بهشت پاداش پرهیزگاری است و کیفر دردناک، جزای کفر و جنایتی همچون رفتار وحشتزای رایج در میان قوم لوط (علیه السلام).
آیات این سوره، ما را به این حقیقت رهنمون می شود که اندیشه، از نیرنگ بشر در اَمان نمی ماند، بنابراین انسان منحرف، تلاش دارد انحراف خود را توجیه کند و برای اینکه اندیشه های درست، از انحراف او پرده برندارند، بر آن می شود تا جوهره ی اندیشه را با استفاده از تأویل و تفسیر، تحریف کند، لیک پروردگار، قرآن را برای آدمی معیار قرار داد و متعهد شد آن را از نیرنگِ تحریف، نگاه دارد. خداوند زمین را با شکلی سنجیده نگاه داشت، بدون اینکه در اثر حرکت، تکان خورد، چرا که زندگی در دست خدا و گنجهایش از آنِ اوست.
سپس آیات قرآنی، بشر را به حقیقت آفرینش و مراحل دگرگونی او، راهنمایی می کند و او را می آموزد هدف از تمام اینها، آن است که بشر در برابر گمراه سازی شیطان، مبارزه ای استوار و پیوسته داشته باشد؛ شیطانی که با خود پیمان کرده فرزندان آدم را به دوزخی اَبدی کشاند.
این آغازِ کار آدمی است، امّا در پایان، بهشت و آسودگی آن بهره ی پرهیزگاران گردد و دوزخ از آنِ گمراهان. مانند قوم لوط (علیه السلام)، که پروردگار بر آن شد همگی آنان را نابود سازد و برای حفظ نسلشان، کسی را بر جای نگذارد، این کیفر از آن رو بود که آنان مرتکب کفر و فسادی می شدند که با کارهای حلال خدا، در تناقض بود.
قوم شعیبِ پیامبر مانند قوم لوط (علیه السلام) بودند، آنان دشتهایی کاشته شده داشتند و خداوند بر پایه ی سنتهای پابرجای الهی، از آنان انتقام گرفت.
اصحاب حجر نیز در جای خود، پیامبران را تکذیب کردند و هرچه پروردگار از آیات و نشانه های خویش به آنها عرضه داشت، از آن رویگردان شدند و از کوهها خانه هایی تراشیدند و درون آن در امان بودند، سپس عذاب الهی بر آنان فرود آمد و بامدادان، بانگی آنها را برگرفت و آیا خانه هاشان عذاب را از آنان بازداشت؟ هرگز.
حق، محور وجود و سرشت آسمانها و زمین است که بدان آفریده شده اند، از این رو، آدمی بدون جزا نمی ماند و اگر به سان قوم لوط، ثمود و اصحاب ایکه که پیامبران را تکذیب کردند در دنیا کیفر نبیند، بی گمان در آخرت، که درآمدنش تردیدی نیست، به سزای عملش خواهد رسید. بنابراین کافران را به خود واگذارد تا هرچه می خواهند انجام دهند و تو ای مؤمن، در راه خود پایداری کن و تو را همین بس که آنان را به حق هشدار دهی.
منبع مقاله :
مدرسی، سید محمدتقی؛ (1386)، سوره های قرآن: درونمایه ها و محورها، ترجمه: محمد تقدمی صابری، مشهد: مؤسسه چاپ آستان قدس رضوی، چاپ اول.