آیا نیت گناه، گناه محسوب می شود؟
در تعریف فکر و نیت گفته اند: فکر، خطور چیزی در ذهن است، بدون اختیار و گاهی هم با اختیار، بدون اینکه تصمیم بر انجام آن فعل در خارج داشته باشیم و صرفاً یک عمل ذهنی صرف است و در آن عزم بر انجام فعل وجود ندارد؛ ولی نیت آن است که پس از فکر و خطور ذهنی، انسان تصمیم بر انجام آن فعل می گیرد و اگر مانعی در خارج وجود نداشته باشد، انجام آن فعل قطعی خواهد بود.
هر فعل اختیاری که از انسانی سر می زند، پیش از صدور آن، چهار حالت در باطن انسان پدید می آید: خطور، میل، اعتقاد، عزم. مثلاً شخصی گناهی به دلش می گذرد، سپس به آن میل و رغبت می کند، پس از آن دلش می گوید: باید آن را انجام داد، پس اگر مانع خارجی یا داخلی، مانند حیا و ترس نباشد، به آن گناه عزم و اراده می کند و آن را انجام می دهد.
حالت اول را تصور، خاطره، حدیث نفس و وسوسه گویند. حالت دوم را رغبت، میل، طبع و شوق گویند. حالت سوم را اعتقاد و حالت چهارم را عزم و اراده.[1] به نظر می رسد، فکر گناه، سه مورد اول باشد که معمولاً بی اختیار است؛ اما نیت گناه، همان عزم و اراده بر انجام آن است. اما درباره حکم هر کدام از آنها، گفته شده است، آنچه بی اختیار به نظر انسان می رسد و در دلش خطور می کند، مورد تکلیف نمی باشد، ولی تصمیم و عزم بر گناه که اختیاری است، مورد تکلیف و حرام است.
شهید دستغیب در این مورد می فرماید: «آنچه اضطراری و غیر اختیاری است، حالت اول و دوم است. زیرا کنترل کردن خود از خاطره ناروا و میل به آن، مشکل و گاهی محال است؛ بنابراین مورد تکلیف نیست و مؤاخذه و عقوبت بر این دو حالت، عقلاً قبیح است. اما حالت سوم، یعنی حکم به این که آن کار را باید به جا آورد، پس گاهی بی اختیار واقع می شود و آن هم مؤاخذه ندارد و گاهی با اختیار است؛ یعنی می تواند حکم نکند و به انجام دادن معتقد نشود، پس بر آن مؤاخذه می شود و اما حالت چهارم، پس اختیاری بودن آن آشکار است؛ زیرا پس از پیدایش سه حالت مزبور، اراده حتمی نیست؛ بلکه ممکن است به واسطه بودن مانع خارجی یا داخلی، از آن صرف نظر کند و اراده ننماید؛ بلکه اگر اراده کرد، وقوع فعل حتمی است. بنابراین عزم و اراده مورد تکلیف است و استحقاق مؤاخذه و عقوبت بر آن عقلی می باشد.»[2] ایشان برای این مطلب به آیات و روایاتی تمسک کرده است که برخی از آنها را ذکر می کنیم:
1. اِن السمع والبصر والفؤاد کل اولئک کان عنه مسئولاً[3] یعنی در قیامت به انسان گویند: چرا شنیدی آنچه روا نبود برای تو که بشنوی و چرا نظر کردی در آنچه برای تو روا نبود نظر کنی و چرا عزم کردی بر آنچه بر تو حلال نبود که بر آن عزم کنی.[4]
2. إن تبدوا ما فی أنفسکم او تحفوه یحاسبکم به الله.[5] تفسیر مجمع البیان، در این باره می گوید: «تنها چیزی که مورد محاسبه و مؤاخذه خواهد بود، همان عزم انسان است که دل بر آن بسته، با اینکه بر نگهداری خود از آن توانایی دارد. بنابراین عزم از افعال قلبی است و بر آن جزاء داده می شود؛ چنانکه بر افعال جارحه جزا داده می شود، لکن با این تفاوت که در عزم بر گناه، جزاء عزم بر گناه داده می شود، نه جزاء همان گناه، ولی در عزم به طاعت، جزاء همان طاعت به او داده می شود تفضلاً. چنانکه در روایات رسیده، منتظر نماز، مادامی که در حال انتظار است، در نماز می باشد. یعنی ثواب نماز خواندن به او داده می شود و اگر عمل خیر را انجام داده، ده برابر نوشته می شود.[6]
علامه طباطبایی (ره) نیز در المیزان اموری را که در نفس و روان انسان استقرار یابد و منشأ صدور فعل گردد، مورد تکلیف می داند و مثال به تصمیم و عزم بر گناه می زند.[7]
پس خلاصه و نتیجه مطالب اینکه، نیت گناه، عزم و تصمیم بر گناه است و مورد تکلیف و مؤاخذه خواهد بود؛ ولی فکر گناه که بی اختیاری است عقوبتی ندارد.
پی نوشت ها:
[1] . دستغیب، عبدالحسین، قلب سلیم، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1351، ص 844 ـ 843.
[2] . همان.
[3] . اسراء/ 36.
[4] . به نقل تفسیر مجمع البیان و جوامع و کشاف.
[5] . بقره/ 284.
[6] . شیخ ابن علی الفضل بن اسحق الطبرسی، مجمع البیان، تهران، ناصر خسرو، چاپ دوم، ج 1، ص 688.
[7] . طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی، قم، انتشارات اسلامی، ج 2، ص 671.