اگر بنده ای که حاجتی به درگاه خداوند دارد، بسیار اصرار ورزد، آیا ممکن است خداوند با برآوردن حاجت او، در مقابل ، توفیق ادای برخی عبادات و وظایف مستحبی را از آن بنده بگیرد؟
پاسخ
یکی از نکاتی که در دعا کردن به آن سفارش شده است، اصرار و پافشاری در دعاست. چنانکه حضرت امیرالمؤمنین علی ـ علیه السّلام ـ در یکی از سفارشات خود به فرزندش امام حسن مجتبی ـ علیه السّلام ـ می فرماید: پس در طلب نمودن و دعا کردن اصرار بورز تا (خداوند) باب رحمت را برای تو بگشاید.[1]
اما اصرار و پافشاری در دعا به این معناست که از دعا کردن خسته نشویم و اگر اجابت دعا به تأخیر افتاد، نا امید و دلسرد نشویم، چرا که گاهی اوقات خداوند تبارک و تعالی بنابر مصالحی، اجابت دعای بنده را به تأخیر می اندازد و حتی گاهی اوقات آنچه که انسان از خدا می خواهد به صلاح او نیست تا به اجابت برسد.
جالب اینجاست که امیرالمؤمنین ـ علیه السّلام ـ در ادامه به این نکته هم اشاره فرموده اند: فَلَرُبَّ امر قد طلَبتهُ فیه هلاک دینک و دنیاک لو اُوتیتَه[2]، چه بسا چیزی را طلب نمودی که اگر به تو می داد، تباهی دین و دنیای خود را در آن می دیدی و در آخر بیان می فرماید: چیزی را باید طلب و درخواست نمود که نیکی آن برای تو پایدارتر باشد.
یعنی در طلب نمودن از خدای تبارک و تعالی همیشه خیر و صلاح را از او بخواهیم، نه آنکه اصرار داشته باشیم ،آنچه خودمان می خواهیم ، خیر و صلاح است. زیرا خداوند که دانای مطلق و عالم به تمام عالم است، بهتر می داند چه چیزهائی به صلاح ماست و چه چیزهائی به ضرر ماست.
چنانکه در قرآن کریم می فرماید: و عسی ان تکرهوا شیئاً و هو خیر لکم و عسی أن تحبوا شیئاً و هو شرٌّ لکم و الله یعلم و انتم لا تعلمون، چه بسا از چیزی اکراه داشته باشید و حال آنکه خیر و صلاح شما در آن است و یا چیزی را دوست داشته باشید که شر شما در آن است و خداوند می داند و شما نمی دانید.[3]
لذا به ما آموخته اند که چنین دعا کنیم:
ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه[4]، پروردگار در دنیا و آخرت به ما نیکی عطا کن.
ولی به هر حال بعضی انسانها هستند که بر روی خواسته های شخصی خود اصرار می ورزند و خداوند تبارک و تعالی به دلیل اصرارشان حاجت آنها را می دهد در حالیکه این اجابت دعا، به خیر و صلاح آنها نخواهد بود. چنانکه خداوند در آیات شریفه 75 و 76 سوره توبه به یک مورد از این قبیل افراد اشاره می فرماید: که داستان آن چنین است:
یکی از انصار و یاران خوب پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ بنام ثعلبه که مرد فقیری و دائم ملازم و همراه پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ بود از حضرت تقاضا کردند که خداوند به او مال و ثروت بدهد. پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ به او توصیه کرد که به همین وضع قانع باشد اما ثعلبه دست بردار نبود تا اینکه پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ برای او دعا کرد و به او کمک کرد تا گوسفندی بخرد و این گوسفند، گوسفند دیگری را به دنیا آورد و همین طور گوسفند دیگری تا اینکه در اثر زاد و ولد گوسفندان، صاحب یک گله گوسفند شد، همچنان که این گله بزرگ و بزرگتر شد، نگهداری آن در شهر سخت و مشکل شد تا آنجا که برای نگهداری از آنها به خارج شهر رفت و در آن جا به گله داری پرداخت، از همین روی دیگر نمی توانست مانند روزهای قبل به فیض نماز جماعت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نایل گردد و از این نعمت بی منتهای معنوی محروم شد.
به مرور زمان فاصله او از معنویت به حدی زیاد گردید که وقتی پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ شخصی را برای دریافت زکات به نزد او فرستاد او به درخواست فرستاده پیامبر خدا جواب منفی داد و از پرداخت زکات امتناع ورزید و گفت شما می خواهید باج بگیرید، من زحمت فراوان متحمل شده ام تا این گله را فراهم آوردم و هرگز آن را مفت به شما نمی دهم، غافل از آنکه همه این مال و ثروت به برکت دعای پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ بوده است.
بالاخره در سستی ایمان تا مرزی پیش رفت که حضرت رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ تصمیم گرفت آن سرمایه اولیه را که به او عطا فرموده بودند ، پس بگیرد تا پیش از این بر ایمان و دینش ضرر وارد نیاید و بعد از گرفتن سرمایه اولیه آفتی پیش آمد و گله را از بین برد.[5]
همانطور که در این داستان پیداست گاهی اصرار بر اجابت دعا، موجب تباهی دین و دنیای شخص می شود و حتی از واجبات و مستحبات هم محروم می شود، البته به این نکته باید توجه داشت که ترک واجبات و مستحبات به جای اجابت دعا نمی باشد؛ یعنی این طور نیست که خداوند بگوید: چون دعای تو را مستجاب کردم در مقابل آن توفیق ادای بعضی از واجبات و مستحبات را از تو می گیریم، بلکه آنچه اتفاق افتاده اثر مستجاب شدن دعاست و پیامدی است که بدنبال آن خواهد آمد.
نتیجه:
بنابر آنچه گفته شد نتیجه می گیریم که دعا مطلوب خداوند متعال است و اصرار و پافشاری در دعا هم امری است مطلوب که در روایات آمده است. امّا اصرار به معنای این است که در امر دعا و تضرع به درگاه خداوند دچار سستی و خستگی نشویم نه بدان معناست که خیر و صلاح ظاهری خودمان را ملاک قرار دهیم و در اجابت دعای خودمان اصرار بورزیم لذا ممکن است سبب برخی سلب توفیقات و سستی در انجام فرائض و عبادات، اثر چیزی است که با مستجاب شده و به مصلحت نبوده است؟ پس همیشه در دعاها باید آنچه را که خیر و صلاح ماست از خدا بخواهیم و بر آن اصرار بورزیم، نه آنچه را که دوست داریم به آن دست یابیم.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. پند جاوید، استاد محمد تقی مصباح یزدی، جلد اول، ص 257 تا 266، انتشارات مؤسسه آموزش و پژوهشی امام خمینی (ره)، چاپ دوم، زمستان 1380.
2. ترجمه تفسیر المیزان، ذیل آیه 75 و 76 سوره توبه، علامه طباطبائی.
3. بر درگاه دوست، استاد محمد تقی مصباح یزدی، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، ص 18ـ83، چاپ سوم، پائیز 1380.
پی نوشت ها:
[1] . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 74، ص 200.
[2] . همان.
[3] . بقره/ 216.
[4] . بقره/ 201.
[5] . مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، چاپ دهم، ج 8، ص 48.