فکر می کنید آیا این دعای من درست است که از خدا می خواهم در جوانی مرا بمیراند؟
پاسخ
نکته اول: تصور کنید نیم ساعت دیگر امتحان بسیار مهمی در پیش دارید و قسمت عمده مطالعه شما باقی مانده است. اضطراب امتحان سر تا پای شما را می گیرد. انگار هر چه می خوانید دیگر چیزی حفظ نمی کنید و یاد نمی گیرید. در این زمان پر استرس از بلند گو اعلام می شود دانشجویان محترم توجه فرمائید امتحان به هفته آینده موکول شد. شادی سر تا پای همه دانشجویان را می گیرد. آنانکه نخوانده اند و یا مطالعه را به اتمام نرسانده اند از همه بیشتر خوشحال اند و آنهایی هم که خوانده اند و به یادگیری و فهم عمیق اعتقاد دارند خوشحال می شوند، چون معتقدند اگر یکبار دیگر مرور کنند درس ها بیشتر در ذهن آنها تثبیت می شود. زندگی دنیا طبق فرمایش قرآن میدان امتحان و آزمایش است.[1] پس هر چه بیشتر وقت داشته باشیم بیشتر می توانیم از نیکی ها خوشه چینی کنیم و خرمنی از فضائل را جمع کنیم و غبار گناه را شستشو دهیم این کار شدنی است به شرط اینکه ما خود تصمیم بگیریم از فرصت ها استفاده کنیم و غبار غفلت و گناه گذشته خود را با جاروب توبه از خانه دل بیرون بروبیم. عمه گرامی امام سجاد ـ علیه السّلام ـ با آن همه مصیبت که در جریان کربلا دیدند از خداوند مرگ خود را نخواستند بلکه از خداوند خواستند که به ایشان طول عمر دهد تا بندگی بیشتری انجام دهد امام حسین ـ علیه السّلام ـ شب عاشورا را از دشمن فرصت طلبیدند تا به تلاوت قرآن، نماز و دعا بپردازند و … همچنین در ادعیه مختلف ما از خداوند صحت قلب، جسم و فکر را می خواهیم[2] پس ما نباید دعا کنیم که در جوانی بمیریم.
نکته دوم: تأمل درباره مرگ مفید است، امّا اگر این فکر باعث رکود و توقف ما گردد مشکل ساز است. در واقع باید بگویم، درست نمی دانیم چگونه درباره مرگ فکر کنیم. فکر صحیح این است که انسان متوجه باشد که او روزی از این دیار خواهد رفت و این امر به خواست خدا صورت خواهد گرفت. پس بهتر است تا فرصتی دارم به اطاعت خدا مشغول شوم و محرمات را ترک گویم و با آب توبه، گذشته خود را بشویم. چنین فردی دچار رکود نمی شود چون طاعتش مقبول است. سعی در ترک گناهانش قابل ستایش و دارای اجر است و توبه اش به فرمایش خداوند رحمان با آغوش باز رحمت پذیرفته است.[3] انیشیدن درست درباره مرگ این است که پیوسته هشیار باشیم که عمرکوتاه است و فرصت دوباره زیستن ناممکن، پس لحظه ها را غنیمت شمرده کوله پشتیمان را از عمل صالح پرکنیم ؛ باورکنیم که مسافریم و هر لحظه ممکن است بانگ رحیل برخیزد و بی آنکه بخواهیم کوچمان دهند.
نکته سوم: شاید انسان گمان کند اگر در جوانی از دنیا بروم گناه کمتری انجام داده ام امّا باید بگویم جوانی که فرصت ورود در امتحان الهی و صحنه های گرم روزگار را نداشته، در واقع امتیازی ندارد. کسی قابل تقدیر است که وارد امتحان الهی شود زندگی ای طولانی داشته باشد، تلاش کند راه مستقیم را طی کند، از بدی فاصله بگیرد، در جاده رشد و اعتدال حرکت کند و از افراط و تفریط پرهیز کند. پس از خداوند بخواهیم به ما عمر طولانی در صحنه امتحان(روزگار) دهد و به ائمه ـ علیهم السّلام ـ متوسل شویم که خودشان در این مسیر دستمان را بگیرند تا رستگار شویم. درحدیث آمده است که اسکندر ذوالقرنین با سپاهیانش از وادی ظلمات می گذشتند؛ اسکندر به یاران خود گفت: در اینجا روی زمین چیزهایی ریخته که هرکس بردارد پشیمان می شود و هرکه بر ندارد هم پشیمان خواهد شد.برخی پیاده شده وکیسه هایشان راپرکردند، و برخی هم بابی اعتنایی گذشتند. وقتی به روشنایی رسیدند،ناگهان دیدندکه آن چیزهای روی زمین ریخته الماس بوده است؛آنانکه چیزی بر نداشته بودند حسرت خوردند که چرا برنداشتند، و آنانکه برداشته بودند افسوس که چرا بیشتر نیاندوختند. اسکندر رو به آنان کرد و گفت: روز رستاخیز هم مردمان همین حال دارند؛ آنانکه عمل صالحی نکردند در حسرتند که چرا نکردند و آنانکه کردند، در حسرت ، که چرا بیشتر نکردند.
نکته چهارم: درباره جزئیات مرگ زیاد فکر نکنید. همین را بدانیم که خداوند ارحم الراحمین است و از مادر به ما مهربان تر. طبق فرمایش بزرگان و علماء اخلاق کسی که انجام واجبات و ترک محرمات کند راحت ترین جان دادن(مثل در آوردن لباس کثیف و پوشیدن لباسی معطر و زیبا) را دارد از سویی دیگر ائمه ـ علیهم السّلام ـ نیز شفاعت خودشان را شامل حال چنین فردی خواهند کرد. پس باید با امید بیشتر زندگی کرد و رابطه ای عمیق تر با ائمه(ع) پیدا کرد.
نکته پنجم: درباره زندگی افرادی که در این دنیا زندگی کردند و به بالاترین درجات عالی انسانی و کرامات رسیدند مطالعه کنید. مثل کتاب کیمیای محبت، شیخ رجبعلی خیاط، نشر دارالحدیث و کتاب نشان از بی نشان های مرحوم حسنعلی نخودکی اصفهانی. مسلماً این مطلب به ما امید بیشتری می دهد که:
رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند
بنگر تا چه حد است مکان آدمیت
نکته ششم: آنچه که ازسخنان امامان معصوم بدست می آید این است که درچند مورد درخواست مرگ از خداوند رواست.1. امام سجادعلیه السلام دریکی از دعاهای خودمی فرماید: خدایا اگر عمر من در راه اطاعت و بندگی تو خواهد گذشت آن را طولانی کن و اگر چراگاه شیطان است از من بستان؛2. درخواست شهادت در راه خدا ؛3. امام زین العابدین در دعایی از خداوند چنین می خواهد: خدایا اگر روزی اراده کردی نعمتهایت را از من بستانی اولین نعمتی که می ستانی جان من باشد(زیراهرنعمتی که ازآدمی گرفته می شود،به همان اندازه نیازمند دیگران گشته وخوارمی شود).
پی نوشت ها:
[1] . ملک/2 .
[2] . رجوع شود به مفاتیح الجنان . دعاهای ماه مبارک رمضان و دعای روزها در همه آنها طلب نعمت . رحمت . سلامتی . ترک گناه و غیره …. است .
[3] . زمر/53 .