چرا گاهی اوقات دعاها مستجاب نمی‏شوند؟

چرا گاهی اوقات دعاها مستجاب نمی‏شوند؟

چرا گاهی اوقات دعاها مستجاب نمی‏شوند؟

پاسخ

بر اساس آیات قرآن و دعاهایی که از اهل بیت عصمت و طهارت به ما رسیده است خداوند مجیب الدعوات است:
«اذا سألک عبادی عنی فانی قریب اجیب دعوه الداع اذا دعان»[1] «ادعونی استجب لکم»[2] در دعای جوشن کبیر داریم: «یا مجیب الدعوات»[3] با توجه به این تعبیر که می‏فرماید خداوند دعا را، بلکه همه دعاها را اجابت می‏کند، این پرسش مطرح می‏شود که چرا بسیاری از دعاهای ما به اجابت نمی‏رسد؟ در ابتدا برای پاسخ به این پرسش، به بیان حقیقت دعا، و معنای اجابت می پردازیم.
دعا یعنی نظر کسی را به سوی خود متوجه کردن . هنگامی که بنده‏ای خدایش را می‏خواند یعنی عنایت و توجه پروردگارش را طلب می‏کند[4] و این دعا وقتی به سوی خدا محسوب می‏شود که خالص بوده و فقط خدا مدنظر باشد؛ و لذا مادام که خاطر انسان به غیر خدا مشغول است، در حقیقت به سوی خدا دعا نکرده است.
با توجه به معنایی که برای دعا ذکر شد، معلوم می‏شود که دعا خود عبادت است، چنان‏که در روایات نیز به همین مطلب تصریح شده است بلکه مغز و لبّ عبادات همین دعا می باشد؛[5] لذا می‏بینیم که خداوند در آیه 60 سوره مؤمنون به کسی که از دعا اعراض کرده و رویگردان است وعده عذاب داده است.
اکنون که معنای دعا روشن شد، می‏گوییم که هیچ دعایی بی پاسخ نمی‏ماند؛ چون اولاً: عنایت خداوند به سوی بنده متوجه شده و این خود پاسخی است به دعای انسان و بلکه بهترین پاسخ همین است،
زیرا حقیقت دعا برای آن است که خدا انسان را به حضور بپذیرد و به او رو کند و انسان او را زیارت کند، لذا در میان برجسته ترین تعبیرات مناجات شعبانیه است که: «و أقبل الی اذا ناجیک» یعنی مناجات من تنها برای آن است که تو به من رو کنی؛ نه برای آن که چیزی به من بدهی.
ثانیاً: از آن‏جا که دعا عبادت است، خداوند پاداش و ثوابی را که برای عبادت کنندگان و مطیعان در نظر گرفته به او می‏دهد، مضافاً بر این که سکینه و آرامش قلبی که برایش حاصل می‏شود و شرح صدر و صبر که به واسطه آن تحمل بلا برایش آسان می‏شود، نباید مورد غفلت قرار گیرد و این‏ها همه خود استجابت دعاست.
تا اینجا این مطلب روشن شد که دعا بی پاسخ نمی‏ماند، لکن این پرسش باقی است که چرا بسیاری از حاجاتی که در ضمن دعا از خدا می‏خواهیم به اجابت نمی‏رسد؟ در جواب می‏گوییم اگر دعای حقیقی با توجه به نیاز و استعداد واقعی انسان صورت بگیرد و خواستن هم فقط از خدا باشد، قطعاً به اجابت می‏رسد. مواردی هم که فکر می‏کنیم به اجابت نرسیده از چند حال خارج نیست:
1. یا دعای ما دعای واقعی و حقیقی نبوده است، مثل این که ما چیزی را خواسته­ایم که تحقق پذیر نیست یا اصلاً تحقق آن در خارج ممکن نیست و یا بر خلاف سنت الهی است؛ مثل این که از خدا بخواهیم که نمیریم، یا از خدا بخواهیم که ما را امتحان نکند. یا این که آن چه خواسته‏ایم نفعی به حال ما نداشته، لکن چون بی اطلاع بوده‏ایم آن را از خدا درخواست کرده‏ایم، به این معنی که اگر از حقیقت امر مطلع بودیم آن را درخواست نمی‏کردیم. لذا در همه این موارد درخواست به معنای واقعی صورت نگرفته است.
2. یا این که خلوص در کار نبوده؛ یعنی در عین حال که از خدا درخواست می‏کنیم، دل و قلب ما تعلق به اسباب عادی دارد و آن‏ها را بالاستقلال مؤثر در کار می‏داند. (به سراغ اسباب رفتن مانعی ندارد و منافی با توحید ودرخواست از خدا نیست، لکن دل بستن به آن‏ها و آن‏ها را به نحو مستقل در برابر خدا مؤثر دانستن اشکال دارد.)
3. صورت سوم این است که دعا حقیقی است، خلوص هم وجود دارد و دعا به اجابت هم رسیده است؛ لکن ما اطلاع نداریم. چون اجابت به چند نحو است:
گاهی به خاطر مصالحی با تأخیر اجابت می‏شود.
گاهی آن خواسته ما را نمی‏دهند، ولی بهتر از آن در همین دنیا به ما عطا می‏شود.
گاهی بهتر از آنچه خواسته‏ایم برای آخرت ما ذخیره می‏کنند.
گاهی به خاطر این دعا و درخواستی که داشته‏ایم، خدا مفسده‏ای را از ما دفع می‏کند.
در تمام این موارد، اگر دعا کننده مطلع شود، از این نحوه اجابت بسیار راضی خواهد بود. در پایان با توجه به نکاتی که عرض شد می‏گوییم که تمام شرایط و آدابی که در روایات برای دعا آمده است، به همین سه نکته برمی‏گردد ،که اجمالی از آن شرایط و آداب را ذکر می‏کنیم:[6] 1- در حال دعا یقین به اجابت داشته باشد. (به خداوند خوش گمان باشید)
2- در همه حال حتی در آن حال که گرفتاری و بلایی دامنگیرش نیست دعا کند.
3- توجه و حضور قلب داشته باشد.
4- اصرار در دعا داشته باشد.
5- صلوات بر محمد و آل آن حضرت بفرستد.
6- چیزی که امکان اجابت آن هست درخواست کند.[7] همه این نکات که در روایات وارد شده اشاره به این است که اگر این شرایط در میان نباشد، واقعاً دعایی صورت نگرفته و یا دعایی ناقص و ناتمام صورت گرفته است.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ج2.
2. آیه الله جوادی آملی، حکمت عبادات.

پی نوشت ها:
[1] . بقره/ 186.
[2] . مؤمن/60.
[3] . دعای جوشن کبیر، فصل 2.
[4] . طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ج2، ص 3؛ و تفسیر کبیر، ج 5، ص 97.
[5] . کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 2، ص 467؛ و مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج93، ص 300.
[6] . طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ج 2، ص 33، ذیل آیه 186 بقره.
[7] . کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج2، ص 472-491.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید