راز عشق بادوام

راز عشق بادوام

ترجمه و تالیف : نسیما عرب

بسیاری از زوج‌های جوان پس از گذشت مدت زمانی نه چندان طولانی، احساس می‌کنند شریک زندگی‌شان دیگر مثل روزهای اول زندگی ‌آنها را دوست ندارند و نسبت به آنها بی‌اعتنا هستند، اما زوج‌هایی هم پیدا می‌شوند که همواره از در کنار هم بودن احساس لذت می‌کنند. این نوشتار 7 راز برای ادامه عشق بادوام را برای شما می‌گشاید.

تفاوت‌ها را بفهمیم
مهم‌ترین جنبه جذابیت این است که ما با هم تفاوت داریم. درست همان‌طور که قطب منفی و مثبت یک آهن‌ربا یکدیگر را جذب می‌کنند، مرد با احساس ویژگی‌های مردانه و زن با احساس ویژگی‌های زنانه یکدیگر را جذب می‌کنند. تشابه و همسانی زن و مرد از لحاظ رفتار، افکار و کردار چیزی به جز کسالت‌آور شدن زندگی و بی‌علاقگی به ادامه آن را در پی نخواهد داشت.
اگر خویشتن واقعی خود را منکر نشویم و تفاوت‌های موجود در یکدیگر را درک کرده و خود را با آنها تطبیق دهیم به عشق پردوام‌تری دست خواهیم یافت.
جامه عمل پوشاندن به خواسته‌های متفاوت و مختص مرد در راستای عقاید او از طرف زن از یک سو و متقابل این اصل از طرف مرد برای زن و خواست‌های او از سویی دیگر، هدفمندی زندگی و به دنبال آن برآورده شدن خواسته‌های دو طرف را در برخواهد داشت که نتیجه‌ای به جز تداوم عشق و گرمی زندگی را در پی نخواهد داشت. هیچ‌یک از زوجین هرگز نباید در راستای تغییر دیگری برمبنای خواست‌ها و عقاید خود گام بردارد چرا که درغیر این صورت همچون قطب‌های متجانس آهنربا یکدیگر را دفع خواهند کرد و نیروی جاذبه بین آنها تبدیل به دافعه خواهد شد. طلاق عاطفی نتیجه‌ای از این نیروی دافعه خواهد بود. بنابراین باید یکدیگر را همان طور که هستند و با همان ویژگی‌های مختص و متفاوت پذیرفته و برای برآورده کردن خواست‌های یکدیگر گام بردارند.

تغییر و رشد
از جمله تفاوت‌های اشرف مخلوقات با سایر آفریده‌های خدا، صاحب اختیار بودن و قدرت تفکر اوست و همین دو خصیصه برای تغییر و رشد او چه از لحاظ فیزیکی و چه از لحاظ روحی و روانی کافی است و این تغییر در هر برهه زمانی از زندگی امکان‌پذیر است، چرا که اختیار داشتن و قدرت تفکر، اراده و پشتکار را به همراه می‌آورد، اگر مدبرانه رفتار نکنید و در زندگی و روحیات خود تغییرات لازم را اعمال نکنید، زندگی زناشویی شما احتمالا خسته کننده می‌شود. وقتی روابط زناشویی امکان رشد را فراهم نسازد، آن پیمان کم‌رنگ خواهد شد. اگر ازدواج به گونه‌ای باشد که با خود صادق باشیم، تغییرخود به خود ایجاد می‌شود.

احساسات، نیازها و آسیب‌پذیری‌ها
برای این که عشق را دریابیم، به احساس نیاز داریم. نارضایتی زوجین از یکدیگر سبب سرکوب شدن احساسات و عواطف محبت‌آمیز‌ آنها نسبت به یکدیگر می‌شود و به مرور، وقتی زن و شوهر احساسات خود را همچنان سرکوب می‌کنند، دیواری به دور قلب خود می‌کشند و این نتیجه‌ای جز بی‌اعتنایی و عدم حمایت شوهر از زن و زن از شوهر نخواهد داشت و بتدریج که دیوار دور قلب بلندتر می‌شود و راه قلب به طور کامل مسدود می‌‌شود، طلاق عاطفی رخ خواهد داد و میان ما و احساسات محبت‌آمیز فاصله‌ای عمیق خواهد افتاد. به کمک برقراری ارتباط صحیح و با قدردانی از کارهای یکدیگر می‌توانیم دیوار دور قلبمان را خراب کرده و مهر و عشق از دست رفته را بازیابیم.

مسوولیت شخصی و التیام نفس
وقتی نیازهای احساسی ما در ازدواج برآورده نمی‌شوند، اختلافات حل و فصل نشده مربوط به گذشته‌ها خودنمایی می‌کنند، لحظه‌ای احساس مهر و عشق می‌کنیم و لحظه‌ای بعد به طلاق می‌اندیشیم. هرگاه احساس می‌کنید حال خوبی ندارید و یا این که از یک عمل یا حرف‌ همسرتان برآشفته شده‌اید، بدانید که در اعماق وجود شما چیزی هست که نیاز به التیام دارد. در این شرایط لازم است که بخشاینده‌تر و پرمهرتر ظاهر شویم.
در این مواقع باید از خود مراقبت و یا حتی در صورت لزوم به روان درمانگر مراجعه کنیم و به رغم این که از همسرمان انتظار داریم که کاری برای ما صورت دهد، بهتر است که توقع خود را کنار بگذاریم. حالا زمان التیام خویشتن است. در این هنگام، با بخشش و چشم‌پوشیکردن از بی‌مهری‌های گذشته هم خویشتن خویش را التیام بخشیده‌ایم و هم همسرمان را از آماج سرزنش‌های خود و مشاجره‌های مجدد دور می‌کنیم.

احترام متقابل به یکدیگر
باید توجه داشت که هر مشاجره‌ای در هر زمینه‌ای نباید منجر به ریختن حرمت و احترام بین طرفین شود. به عبارتی حتی برای مشاجره و بگومگوهای زوجین هم باید یک حد و مرز مشخصی در نظر گرفته شود و هیچ‌یک از زوجین نباید پا را فراتر از آن بگذارند، تداوم زندگی و چگونگی این تداوم و روابط زناشویی بسیار در گروه اصل قرار دارد.

عشق و مهر و محبت
زن‌ها بیشتر زمانی احساس محبت می‌کنند که از ناحیه شوهرشان حمایت عاطفی شوند. مهم نیست که مرد چه چیزی را برای همسرش تهیه می‌بیند، مهم استمرار داشتن آن است. زن وقتی عشق را احساس می‌کند که دریابد عشق و محبت شوهرش ادامه‌دار است. ممکن است مسائلی مانند سالگرد ازدواج، تاریخ تولد و یا حتی وقایع مهم زندگی برای مرد اهمیتی نداشته باشد و حتی به دست فراموشی سپرده شود، اما برای اغلب زنان این مساله در درجه بالایی از اهمیت قرار دارد چرا که استمرار عشق و محبت شوهر را برایشان به اثبات می‌رساند. اغلب زنان احساسات شنیداری و کلامی را بهتر درک می‌کنند. جملاتی مانند <من به تو علاقه دارم>، <احساست را درک می‌کنم>، <می‌دانم از چه خوشت می‌آید> و <همیشه در کنارت خواهم بود> اگرچه جملات ساده‌ای هستند، اما اگر از جانب مرد به زن اعلام شوند در جلب مهر و محبت و عشق زن بسیار موثر خواهد بود. اما دریافت عشق و محبت از جانب مرد متفاوت است. او در صورتی احساس مهر و عشق می‌کند که زنش پیوسته از کارهایی که و انجام می‌دهد قدردانی و تعریف و تمجید نماید. روحیه خوب زن به شوهرش احساسی از مهر او عشق می‌دهد. مرد زمانی شاد می‌شود که همسرش راضی باشد.
در حالی که زن از گرفتن حتی یک شاخه گل سرخ به عنوان هدیه احساس مهر و عشق می‌کند، مرد از مورد قدردانی واقع شدن به این احساس می‌رسد. وقتی مرد برای همسرش کارهای کوچک می‌کند و زنش از او تشکر می‌نماید، مرد احساس محبت می‌کند. اگر مرد فراموش کرد، زن مدبر کسی است که به لحن غیرمتوقعانه موضوع را به او یادآور شود. و مرد متعهد نیز مردی است که به محض یادآوری همسرش را مورد دلجویی و محبت قرار داده و سهل‌انگاری خود را از دلش درآورد. در غیر این صورت این بی‌مهری‌ها به مرور زمان انباشته شده و به جایی می‌رسد که حتی حمایت و دلجویی و تدبیر نیز کاری از پیش نبرده، طلاق عاطفی زوجین را سبب خواهد شد.

دوستی، استقلال و تفریح
سرکوب احساسات به روحیه دوستانه زن و شوهر آسیب می‌رساند. اگر زن یا شوهر، هر کدام به تنهایی در زندگی زناشویی خود از خود گذشتگی نشان دهند ازدواجشان پابرجا باقی می‌ماند اما مهر و عشق آنها را تنها می‌گذارد.
بدون داشتن مهارت‌های جدید ارتباطی با آن که ممکن است ازدواج پابرجا باقی بماند، مهر و عشق صحنه را خالی می‌کند و زندگی زناشویی فقط جنبه فیزیکی به خود گرفته و همان طلاق عاطفی را منجر خواهد شد. وقتی زنی به همسرش علاقه دارد اما به او برای حمایت از خود کمک نمی‌کند، در واقع به روابط زناشویی خود آسیب‌ می‌رساند. مرد تنها زمانی در روابط زناشویی خود موفق ظاهر می‌شود که بتواند خواسته‌ها و نیازهای همسرش را برآورده سازد.
برای ایجاد دوستی در روابط زناشویی باید تعادلی میان استقلال و وابستگی ایجاد شود. همان طور که نیاز به همسرمان مبنای شوق و عشق و تداوم زندگی است، اما اگر به اندازه کافی استقلال و خود مختاری نداشته باشیم، در مواقعی که همسرمان چیزی ندارد که به ما بدهد و یا در مواقعی که بنابر دلایلی (که منطق خودش حکم می‌کند) نخواهد کاری را برای ما انجام دهد، احساس می‌کنیم در گرفتن آنچه به آن نیاز داریم، ناتوان هستیم. با قبول مسوولیت در قبال خود و با التیام بخشیدن به خویشتن، می‌توانیم در مواقعی که همسرمان نمی‌تواند کاری برای ما انجام دهد اقدامی برای خود صورت دهیم. از جمله این موارد می‌توان از وابستگی‌های افراطی مرد به زن در انجام کارهای شخصی و یا حتی از لحاظ عاطفی و نیز وابستگی مالی زن به مرد در تمامی زمینه‌ها نام برد. متاسفانه زنان از لحا ظ عاطفی بسیار شکننده هستند، پس باید از همان ابتدا سهم خاصی از احساساتشان را به شریک زندگی‌شان اختصاص دهند، نه همه آن را. چرا که در صورت بروز هر مشکلی تمامی احساس خود را بربادرفته ندانسته و برمبنای آن به زندگی خود ادامه دهند. احساسات بیش از حد و زیاده‌روی، توقعات را باعث خواهد شد و این نیز پیش زمینه‌ای برای مشاجرات خانوادگی است.
منبع: روزنامه جام جم

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید