نویسنده: سید مهدی موسوی
چکیده:
تربیت سیاسی در پرتو انتظار یعنی کسب آمادگی و رشد لازم برای حضور زنده و فعّال منتظران در عرصههای سیاسی ملی و جهانی است این نوع از تربیت که با تأکید بر نقش انسان در عرصههای سیاسی و اجتماعی شکل گرفته در صدد اصلاح امروز جامعه اسلامی و زمینه سازی برای ظهور منجی است. از این رو با توجه به ضرورت موضوع، این مقاله با استفاده از آیات قرآن کریم و روایات وارده به تبیین ضرورت تربیت سیاسی منتظران در سه حوزه بینش، گرایش و رفتار سیاسی و ارائه ظرفیتهای انتظار در این راستا پرداخته است و اصول کلی را برای تربیت سیاسی متظران از آیات و روایات استخراج و ارائه نموده است.
مقدمه
اَللّهُمَّ اَرِنىِ الطَّلْعَهَ الرَّشیدَهَ وَالْغُرَّهَ الْحَمیدَهَ وَاکْحَلْ ناظِرى بِنَظْرَهٍ منِّى اِلَیْهِ وَعَجِّلْ فَرَجَهُ وَسَهِّلْ مَخْرَجَهُ وَاَوْسِعْ مَنْهَجَهُ
مهدویت یکی از ویژگیهای اساسی و شناسههای مذهب تشیع در میان مذاهب اسلامی است که دارای انرژی متراکمی است که اگر به خوبی شناخته و از آن بهرهبرداری شود رمز نجات انسان امروز از بن بستها و ناامنیها خواهد بود. اندیشه این مسأله یکی از مترقیترین نظریات سیاست دینی است که ریشه در جان و دل مؤمنان جهان دارد و گسترش آن باعث رشد و بالندگی هرچه بیشتر انسان و جامعه، در حوزه اندیشه، اجتماع و سیاست، و حفظ آن از فرو افتادن در فساد و تباهی است.
امروز انسان، مواجه است با ترس و لرزی که بر تمام جهان سیطره پیدا کرده است. و بدین جهت در پی یافتن تکیهگاه محکمی برای خروج از این دلهرهها، ناامنیها و ترسها است. قرن بیست و یکم به اعتقاد تحلیل گران بزرگ دنیا، قرن دین و فرهنگ است. ساموئل هانتیگتون در اینباره مینویسد: «قرن بیستم قرن ایدهئولوژی و رقابت سوسیالیسم، کمونیسم، لیبرالیسم، اقتدارگرایی، فاشیسم و دموکراسی بود. البته هنور تمام نشده است، ولی دست کم در حال حاضر به پایان ایدهئولوژی رسیدهایم. سده بیستویکم لااقل در آغاز، قرن فرهنگ است، و تفاوتها و تعاملها و تعارضهای فرهنگها با یکدیگر در آن نقشهای اصلی را ایفا میکنند. … رکن محوری فرهنگ، زبان و دین است.»[1]
و همو در جای دیگر مینویسد:«قرن بیست و یکم به عنوان عصر مذهب در حال آغاز شدن است. مدل های سکولار غربی از سوی دولت به چالش کشیده شد و در حال کنار رفتن است. در ایران تلاشهای شاه برای ایجاد یک دولت مدرنیته، سکولار و غربی، با انقلاب ایران با شکست مواجه شد…»[2]
هانتینگتون در ادامه به روند رو به افزایش مذهب و معنویت در روسیه، ترکیه، هند، جهان عرب و نهایتآً اروپا و آمریکا میپردازد. با این حساب، مهدویت میتواند چشم اندازی روشن به آینده انسان و جهان ارائه دهد و وحدت همگان را در بسط معنویت مهدوی با نگاه امیدوار به آینده میسّر سازد و انسان را از بحران ناامنی درونی و بیرونی نجات دهد. آری میتوان انسان را در پناه مکتب مهدویت طور دیگر و متفاوت از مکاتب مسلط بر جهان غرب معنا کرد که امید، حیات، زیبایی، عشق، شور و نشاط معنوی در زندگی او موج زند و چشم انداز زیبا و نوینی از آینده انسان و جهان ارائه دهد.
مقوله مهدویت، از ظرفیت ها و استعدادهای فراوانی برخوردار است که اگر خوب شناخته شود نقش تعیین کنندهای را در حیات انسان خواهد داشت؛ متأسفانه کوتاهی در شناخت ابعاد این آموزه بلند، زمینهساز عدم بهرهبرداری از آن شده و گاه منشاء خمودگی و رکود تلقی گردیده است. اما میتوان با نگاه دقیق، عمیق و سریع اندیشمندان، به تییین جنبههای مختلف این ظرفیت بزرگ پرداخت.
یکی از این ظرفیتها، نقش انتظار در تربیت سیاسی است. به اعتقاد دوست و دشمن، اگر تشیع تا به امروز حفظ شده است بخاطر دو مؤلفه عاشورا و انتظار بوده است.[3] اگر عاشورا و انتظار نبود امروز نامی هم از تشیع نبود. اما شیعه با تمسک به این دو عنصر پویا و نقش آفرین، توانست در میان موانع و دشمنیهای گسترده، حیات رو به گسترش خود را ادامه دهد تا آنجا که در انقلاب اسلامی ایران به عنوان یک حقیقت بزرگ تجلی تام و تمام کند. اما متأسفانه به این جنبه اثر گذار و نقش آفرین انتظار، کم توجهی شده است و حتی در نهادهای آموزشی و تربیتی شیعه، هیچ استفادهای از این عنصر مهم در امر تربیت و جامعهپذیری جوانان نشده است و حتی یک درس یا یک سرفصل آموزشی هم به مسئله انتظار و مهدویت اختصاص داده نشده است که مایه شرمندگی در محضر امام زمان(عج) است که هر چه هست از برکت وجودی اوست. تأسیس دولت مهدوی نیازمند تحقق شرایطی است که از جمله آنها میتوان به آمادگی فرد و جامعه اشاره کرد. البته آمادگی، خود، نیازمند تربیت سیاسی و اجتماعی است.
این مقاله بر آن است تا با استفاده از آموزههای قرآن کریم به بررسی و تبیین تربیت سیاسی در پرتو ظرفیتهای انتظار بپردازد و یک الگوی مناسبی را برای جامعه پذیری سیاسی با محوریت انتظار موعود ارائه دهد.
مفهوم شناسی تربیت سیاسی
واژه تربیت سیاسی متشکل از دو مفهوم مستقل «تربیت» و «سیاست» است که سزاوار است ابتدا به صورت مستقل هر یک را معنا و سپس به مفهوم ترکیبی آنها بپردازیم.
تربیت: برای واژه «تربیت» معانی گوناگونی در فرهنگ لغات ذکر شده است که از جمله آنها پرورانیدن، پرورش دادن، یاد دادن، بار آوردن است.[4] اما در اصطلاح، مکاتب و نگرشهای فلسفی به گونههای متفاوت به انسان و تربیت مینگرند و متناسب با مبانی خود به تعریف و بیان هدفهای تعلیم و تربیت میپردازند. لذا تعریفهای زیادی برای تربیت ارائه شده است. این تعریفها در عین تعدد، در این نکته توافق دارند تربیت مجموعهای از تدابیر و روش هایی است که برای به فعلیت در آوردن و شکوفا ساختن استعدادهای انسان است. راغب اصفهانی مینویسد:«الربّ فی الاصل التربیه و هو انشاء الشی حالاً فحالاً الی حد التمام»[5].
استاد مطهری نیز در این باره مینویسد: «تربیت عبارت است از پرورش دادن، یعنى استعدادهاى درونیى را که بالقوه در یک شئ موجود است به فعلیت در آوردن و پروردن. و لهذا تربیت فقط در مورد جاندارها یعنى گیاه و حیوان و انسان صادق است.»[6]
سیاست:
واژه «سیاست» نیز معرکه آرا و نظراتِ اندیشمندان مختلف است که براساس پیشفرضهای خویش در مورد انسان و جامعه به تعریف آن پرداختهاند چون هر مکتب سیاسی بر اساس اصول و مبانی نظری خود هدفهای ویژهای را دنبال میکند. واژه سیاست در لغت به معنای اصلاح امور خلق، اداره کردن و حکم راندن بر رعیت، یا ریاست نمودن آمده است.
دکتر عالَم، در تعریف سیاست مینویسد:«سیاست رهبری صلح آمیز یا غیر صلح آمیز روابط میان افراد، گروهها و احزاب (نیروهای اجتماعی) و کارهای حکومتی در داخل یک کشور، و روابط میان یک دولت با دولتهای دیگر در عرصه جهانی است.»[7]
علامه محمدتقی جعفری سیاست را چنین تعریف میکنند:«سیاست به معناى حقیقى آن، عبارت است از مدیریت و توجیه و تنظیم زندگى اجتماعى انسانها، در مسیر حیات معقول.»[8]
تربیت سیاسی:
با توجه به اختلاف در مفهوم تربیت و سیاست، تعاریف متفاوتی نیز از تربیت سیاسی شده است. در یک جمع بندی اجمالی میتوان گفت: تربیت سیاسی پرورش فضایل، دانش و مهارتهای مورد نیاز برای مشارکت سیاسی و آماده کردن اشخاص برای مشارکت آگاهانه در باز سازی آگاهانه جامعه خود است.[9] و اموری همچون تربیت شهروندان، گزینش رهبران سیاسی، ایجاد یک همبستگی سیاسی، حفظ قدرت سیاسی، اجتماعی کردن افراد برای نظامهای سیاسی، نقد نظام سیاسی موجود، و تربیت شهروندان جهانی از جمله اهدافی است که برای تربیت سیاسی ذکر کردهاند.[10]
بنا بر نظر یکی از نویسندگان عرب، اهداف تربیت سیاسی را چنین میتوان بیان کرد: تربیت سیاسی پروسهای است که به ایجاد شخصیتی عقلانی، منتقد، توانا در گفتگوهای سازنده و توانمد در عملکردهایی که به بهبود هر چه بیشتر وضعیت، میانجامد؛ به این معنا تقویت بینش انسان به صورتی که اهل نظر بوده، توانایی تحصیل، کسب بینش سیاسی(مستقل) را برای خود به ارمغان آورده که هدف از آن، پرداختن به رشد و گسترش روز افزون بینش و دیدگاههایی است که در برگیرنده ارزشها، اعتقادات و جهتگیریها و عواطف سیاسی میباشد؛ بصورتی که شخص نسبت به موضگیریهای سیاسی، قضایای محلی، منطقهای و جهانی آگاه و مطلع باشد و همچنین بر مشارکت و فعالیت دقیق در صحنههای سیاسی و اجتماعی به طور کلی توانا باشد.
و نیز از اهداف آن تقویت بنیه مشارکت سیاسی انسان به نحوی که قدرت و توانایی فعالیت و مشارکت سیاسی را در جامعه با احساس مسئولیت و داشتن شوق و علاقه برای ایجاد تغیر و تحول در تمام اشکال و عناوین موجود که بهایجاد تغییر و تحول بهتر بیانجامد، داشته باشد.[11] و از آنجا که انسان دارای سه نیروی عقل، دل و جسم است؛ تربیت سیاسی در سه محور اصلی تقسیم میشود:
تربیت در حوزه بینشهای سیاسی؛
تربیت در حوزه ارزشها و نگرشهای سیاسی؛
تربیت در حوزه مهارتها و رفتارهای سیاسی و اجتماعی.
بر این اساس تربیت سیاسی یعنی: رشد دانشها، نگرشها و مهارتهای لازم برای حضور زنده و فعال شهروند مسلمان در عرصههای سیاسی ملی و جهانی.
یکی از نکات مهم در مقوله تربیت سیاسی، ارتباط تنگاتنگ نوع تربیت سیاسی با ایدئولوژی و بنیانهای نظری خاصی دارد. هر مکتب سیاسی براساس اصول و مبانی نظری خود هدفهای ویژهای را دنبال میکند به همین منظور به لحاظ جنبه نظری و تدوین الگوی تربیت سیاسی باید ساختاری منطقی برای این امر فراهم شود تا فرآیند تربیت سیاسی نظام آموزشی بر مبانی و اصول و روشهایی متکی گردد که با اهداف تربیت سیاسی سازگار باشد.
ارسطو میگوید: «در میان تمام چیزهایی که بیان کردهام، آنچه بیشترین سهم را در دوام و قوام قوانین دارد، سازگاری آموزش و پرورش با نوع دولت است و این چیزی است که جهانیان از آن غافل هستند. بهترین قوانین نیز -حتی اگر توسط تمام افراد جامعه هم معتبر و مشروع دانسته شود- در صورتی ارزش و اعتبار خواهند داشت که به وسیله آموزش و پرورش به نسل جوان آموخته شوند و آموزش و پرورش نیز با قوانین مزبور تطابق داشته باشند.»[12]
به همین دلیل الگوی تربیت سیاسی برای مشارکت و حضور فعال در حکومت دینی یا برای تحقق حکومت دینی متفاوت از الگوهای دیگر میشود بدین منظور برای ارائه یک الگوی صحیح تربیت سیاسی باید به اصول معرفتشناختی، هستی شناسی و انسان شناسانه برآمده از متون و منابع دینی مراجعه کرد. از این رو فرایند تربیت سیاسی برگرفته از متون دینی، سیاست های خاصی را بدنبال دارد. یعنی تربیت سیاسی در حکومت دینی نوعی تربیت دینی در بُعد سیاسی آن محسوب میشود.
مفهوم شناسی انتظار
مقوله “انتظار” فقط یک مسئله مخصوص به تشیع نیست بلکه قرآن کریم حق طلبان و امتهای انبیا را به انتظار توصیه نموده است. و مؤمنان را به پیروزی حق وعده داده است و از آنها خواسته که انتظار تحقق حق را داشته باشند.
«لِیُحِقَّ الْحَقَّ وَیُبْطِلَ الْبَاطِلَ وَلَوْ کَرِهَ الْمُجْرِمُونَ»(انفال/8)
«أَنزَلَ مِنْ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِیَهٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّیْلُ زَبَداً رَابِیاً وَمِمَّا یُوقِدُونَ عَلَیْهِ فِی النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْیَهٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ کَذَلِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا یَنفَعُ النَّاسَ فَیَمْکُثُ فِی الأَرْضِ کَذَلِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ الأَمْثَالَ»(رعد/17)
«وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقاً»(اسراء/81)
«أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ کَذِباً فَإِنْ یَشَأْ اللَّهُ یَخْتِمْ عَلَى قَلْبِکَ وَیَمْحُ اللَّهُ الْبَاطِلَ وَیُحِقُّ الْحَقَّ بِکَلِمَاتِهِ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ»(شوری/24)
خداوند مادر موسی(ع) را به انتظار وعدهی حق توصیه نمود.
«فَرَدَدْنَاهُ إِلَى أُمِّهِ کَیْ تَقَرَّ عَیْنُهَا وَلا تَحْزَنَ وَلِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُونَ (قصص/13)
و در سوره روم مؤمنین را به پیروزی وعده داده است: «بِنَصْرِ اللَّهِ یَنصُرُ مَنْ یَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ. وَعْدَ اللَّهِ لا یُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ» (روم/5و6)
«فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلا یَسْتَخِفَّنَّکَ الَّذِینَ لا یُوقِنُونَ (روم/60)
همچنین: «فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِکَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ بِالْعَشِیِّ وَالإِبْکَارِ»(55 غافر)
«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَهً وَأَجْراً عَظِیماً»(فتح/29)
«لا یَسْتَوِی الْقَاعِدُونَ مِنْ الْمُؤْمِنِینَ غَیْرُ أُوْلِی الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِینَ دَرَجَهً وَکُلاًّ وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَى الْقَاعِدِینَ أَجْراً عَظِیماً» (نسا/95)
«أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّهَ وَلَمَّا یَأْتِکُمْ مَثَلُ الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ مَسَّتْهُمْ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّى یَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللَّهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِیبٌ»(بقره/214)
از این آیات و آیات دیگر قرآن کریم روشن میشود که مقوله «انتظار» امری متداول بوده و خداوند متعال مؤمنین را برای تحقق وعدههایش و پیروزی حق، به انتظار و صبر فراخوانده است. از بررسی آیات قرآن کریم که به انتظار پرداخته این نکته استنباط میشود: انتظار یک حالت روانی است که نوعی آمادگی و زمینه ساز تحوّل در معرفت، احساس، رفتار و عمل آدمی میشود، تا لایق رسیدن به یک نعمتی شود. آن کسی به انتظار وقوع امری مینشیند که برای آن قدمی برداشته باشد و آن را طلب کند. انتظار زمانی است که انسان برای رسیدن به یک امر بکوشد و بدون کوشش برای رسیدن به مقصود، وصول میسّر نخواهد بود.
پس فرهنگ انتظار در درون خود تغیر و تحوّل را به همراه دارد. از این رو آرمانهای بزرگ و فتح قله های بلند، همتهای بزرگ و خستگی ناپذیر را می طلبد. نمونه این انتظار ها و آمادگیها در سیره انبیا و اولیای الهی تحقق یافته است که همگی در انتظار تحقق وعدههای الهی و سعادت بشر بوده و در این راه از هیچ کوششی دریغ نداشته اند. هر قدر که انتظار، شدیدتر باشد، آمادگی و مهیّا شدن قوی تر خواهد بود. پس انتظار، آماده باش و تحصیل آمادگیهای لازم است برای آن چه مورد نظر است. انتظار مسئولیت هر فرد در برابر خود و جامعه، آماده باش در سایه تغییر و تحوّل، صبر و استقامت، و تعهد و تحرّک است. آیه الله سید رضا صدر مینویسد:«مقصود از انتظار، آمادگى است و آن دو مرتبه دارد: نخستین مرتبه آن، انتظار روحى است و خوشدل بودن براى تحقق امید در آینده، و آن عبارت است از آمادگى براى قبول دعوت و زدودن مقاومت روحى براى رسیدن کسى که انتظار آمدنش هست. دومین مرتبه آن، انتظار عملى است که اضافه بر انتظار روحى است.»[13]
براساس روایات صاده از معصومین، انتظار شیعیان برای ظهور مهدی موعود(عج) از مصادیق تام آیات انتظار است و در تفسیر آیاتی از قرآن کریم مؤمنین را به انتظار آمدن منجی بشریت سفارش نموده اند. که از جمله آن، آیات ذیل است:«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُم فِی الأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمْ الَّذِی ارْتَضَى لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً وَمَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذَلِکَ فَأُوْلَئِکَ هُمْ الْفَاسِقُونَ» (نور/55)
«وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِی الصَّالِحُونَ»(انبیاء/105)
«وَنُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهً وَنَجْعَلَهُمْ الْوَارِثِینَ. وَنُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الأَرْضِ وَنُرِی فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا کَانُوا یَحْذَرُونَ»(قصص/5و6)
«بَقِیَّهُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنتُمْ مُؤْمِنِینَ وَمَا أَنَا عَلَیْکُمْ بِحَفِیظٍ» (86 هود)
«قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اسْتَعِینُوا بِاللَّهِ وَاصْبِرُوا إِنَّ الأَرْضَ لِلَّهِ یُورِثُهَا مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَهُ لِلْمُتَّقِینَ» (اعراف/128) موسى به قوم خود گفت: از خدا یارى جویید و پایدارى ورزید، که زمین از آنِ خداست؛ آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد مىدهد؛ و فرجام [نیک] براى پرهیزگاران است.
انتظار مهدی موعود(عج) در نزد شیعیان یکی از بهترین و بزرگترین انتظارهای آدمی بر روی کره خاکی است که در متن جریان زندگی منتظران حضور دارد و منشأ آگاهی و هوشیاری و بیداری دائمی آنها است. خاصیت انتظار سازنده و اصیل، تنظیم فکر، روحیه است که انسان را براساس طرح و برنامه به حرکت و عمل در میآورد.
استاد شهید مطهری در اینباره مىفرماید:«انتظار فرج و آرزو و امید و دل بستن به آینده دو گونه است: انتظارى که سازنده و نگهدارنده است، تعهدآور است، نیروآفرین و تحرکبخش است؛ بهگونهاى که مىتواند نوعى عبادت و حق پرستى شمرده مىشود. و انتظارى که گناه است، ویرانگر است، اسارت بخش است، فلج کننده است و نوعى «اباحیگرى» باید محسوب گردد.این دو نوع انتظار فرج، معلول دو نوع برداشت از ظهور عظیم مهدى موعود علیهالسلام است و این دو نوع برداشت به نوبه خود از دو نوع بینش درباره تحولات و انقلابات تاریخى ناشى مىشود.»[14]
اهمیت تربیت سیاسی در قرآن کریم
هر مکتب و نظام سیاسی به انسانهای توانمند فکری و شخصیتهای بزرگ، کارآمد، و پر دغدغه نیازمند است تا نظامی کارآمد و بالنده باشد. رفتار آگاهانه و مدبرانه، هنرمندانه، مسؤولانه، تحت یک برنامه منسجم، منظم و معقول، راه را برای تحقق آرمانهای آن نظام میگشاید. اسلام نیز به عنوان برنامه زندگی انسان، دارای نظام سیاسی مستقل براساس آموزههای دینی است. بر این اساس برای پیشبرد اهداف خود و هدایت انسانها دارای برنامه تربیتی و اصول رفتار سیاسی است که مؤمنان را بر آن سفارش و تربیت مینمای.
قرآن کریم با ذکر ویژگیهای بنیادین فطرت، کرامت، حرّیت و اختیار در انسان، به عنصر تربیت انسان توجه ویژهای نموده و وظیفه مهم انبیای الهی را تربیت و هدایت انسانها معرفی نموده است: «هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمْ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَهَ وَإِنْ کَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ»(جمعه/2) از منظر قرآن کریم انسان موجودی تربیت پذیر، آزاد و مختار است و بواسطه این ویژگی ها، گروهی با اختیار خویش فوق فرشتگان و مسجود ملائک میشوند.(مؤمنون/24؛ اعراف/11) و برخی تا دون حیوان سقوط میکند.(اعراف/179)
از دیدگاه قرآن کریم وقتی به ملت و جامعهای خیر یا شری میرسد که افراد آن جامعه خود خواهان آن نعمت و سعادت یا شر و ضلالت باشند. «انَّ الله لا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ؛(رعد/11) همانا خداوند حال هیچ قومی را تغییر نخواهد داد تا زمانیکه خود آن قوم حالشان را تغییر دهند.» و خداوند متعال هیچ نعمت و سعادتی را از هیچ ملت و جامعهای نمیستاند مگر آنکه آنان در حفظ و حراست آن کوتاهی کنند: «ذَلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ یَکُ مُغَیِّراً نِعْمَهً أَنْعَمَهَا عَلَى قَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ»(انفال/53) بر اساس این سنت الهی، حکومت عدل اسلامی زمانی محقق میشود که مردم خود برای بدست آوردن آن تلاش نمایند و چنین نخواهد بود که خداوند بدون عمل و خواست مردم برای آنان حکومت تشکیل میدهد. بنابراین، حکومت اسلامیهیچ گاه بدون خواست و اراده مردم متحقّق نمیشود.
قرآن میفرماید: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِذَا کَانُوا مَعَهُ عَلَى أَمْرٍ جَامِعٍ لَمْ یَذْهَبُوا حَتَّى یَسْتَأْذِنُوهُ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَأْذِنُونَکَ أُوْلَئِکَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ» یعنی مؤمنان واقعی کسانی هستند که گذشته از ایمان به خدا و پیامبر، در مسائل اجتماعی نیز رهبران الهی خود را رها نکنند.[15] بنابراین برای تحقق حکومت جهانی عدالت، انسان باید بکوشد و کوشش انسان نتیجه نوع تربیت اوست.
اگر انسان و افراد جامعه از تربیت والای اجتماعی و سیاسی برخوردار باشند و شخصیت آنها بنا بر اقتضائات جامعه، متناسب با فرهنگ سیاسی و اجتماعیِ پیشرفت و تعالی شکل گرفته باشد مسیر بالندگی جامعه هموار خواهد بود، و زمینههای لازم برای تحقق وعدههای خداوند مهیا خواهد شد.
تربیت سیاسی و انتظار
با توجه به عبارت معروف خواجه نصیرالدین طوسی در کتاب تجرید الاعتقاد که نوشته است: «وجودُه لطفٌ و تصرفه لطفٌ آخَر و عدمُه منّا»[16] اینگونه میتوان بهره برد که انتفاع از حضور امام بستگی به میزان بینش و درک انسانها است از این رو غیبت نتیجه عدم آمادگی و نبود شرایطی است که بر افراد جامعه لازم بود آنها را برای بهره بردن از امام معصوم(ع) محقق سازند.
از مجموع آیات ذکر شده و روایات وارده، استفاده میشود که انتظار تنها یک حالت روانی نیست بلکه احوالِ روحیِ جریان یافتهای است که همراه با تغییر و تحوّل به اقدام و عمل می انجامد. از این رو در روایات آن را افضل اعمال نه افضل حالات بر شمرده اند.[17] اگر قبلاً انسان خودش را برای همراهی با “ولی خدا” آماده نکرده باشد، و اهل سرعت و سبقت نیود، عقب خواهند ماند. اهل البیت(ع) به ما دستور داده اند مهیای ظهور باشید، چون ظهور دفعتاً واقع می شود، اصحاب امام زمان به علت آمادگی قبلی، به محض شنیدن ندای حضرت، همگی در مکه جمع میشوند.
امام صادق (ع) در روایتی، مفاسد آخر الزمان را که برخی جنبه سیاسی اجتماعی دارد بیان فرموده و در پایان با تأکید بر خود سازی و تربیت اخلاقی و سیاسی خطاب به راوی فرمودند:«در چنین موقعی مواظب خود باش. نجات را از خداوند بخواه… باید به سوی رحمت حق بشتابی تا از کیفری که آنها به واسطه سرپیچی از فرمان خدا میبینند، بیرون آیی. بدان که خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمیگرداند و ان رحمه الله قریب من المحسنین»[18]
از دیگر شواهد که بر ضرورت آمادگی و تربیت پیش از ظهور دلالت دارد روایاتی است که به حرکتهای اصلاح گرانه مؤمنان اشاره دارد و آن را زمینه ظهور دانستهاند: رسول خدا(ص) «مردمی از مشرق زمین قیام میکنند و زمینه را برای قیام حضرت مهدی(عج) فراهم میسازند.»[19] نیز میفرماید: «پرچمهای سیاهی از سمت مشرق خواهد آمد که دلهای آنان همانند پارههای آهن است؛ پس هر کس از حرکت آنان آگاهی یافت، به سوی آنان برود و با آنان بیعت کند؛ هر چند لازم باشد که بر روی یخ حرکت کند.»[20]
در این روایات به روشنی از بر پایی قیامها و حرکت های سیاسی و اجتماعی در آستانه ظهور موعود خبر داده شده است که نشان از آمادگی و تربیت سیاسی مؤمنان منتظر دارد. آیا این مؤمنان جز با تربیت قبلی و آمادگی لازم و بینش سیاسی بدین نحو شدهاند که دلهایشان همچون آهن محکم و استوار گشته و از هیچ مشکلی ترس به خود راه نمیدهند که امام باقر(ع) به حضور در جمع آنها افتخار میکند.[21]
بنابراین.انتظار سازنده و پویا در تربیت فردی و اجتماعی انسان بسیار تأثرگذار است چون این تغییر و تحوّل مستلزم تربیت انسان برای اقدام و عمل است. آیت الله مکارم شیرازی مینویسد:«مساله انتظار حکومت حق و عدالت «مهدى» و قیام مصلح جهانى، در واقع مرکب از دو عنصر است: عنصر نفى و عنصر اثبات. عنصر نفى، همان بیگانگى از وضع موجود و عنصر اثبات، خواهان وضع بهتر است. اگر این دو جنبه، در روح انسان، به صورت ریشه دار حلول کند، سرچشمه دو رشته اعمال دامنه دار خواهد شد.
این دو رشته اعمال، عبارت است از ترک هر گونه همکارى و هماهنگى با عوامل ظلم و فساد و حتى مبارزه و درگیرى با آنان، از یک سو و خودسازى و خودباورى و جلب آمادگى جسمى و روحى، مادى و معنوى، براى شکل گرفتن آن حکومت واحد جهانى، از سوى دیگر… هر دو قسمت، کاملا سازنده و عامل تحرک، آگاهى و بیدارى است»[22]
بدون تردید ارتباط مستقیم مباحث مهدویت را با زندگی امروز جامعه اسلامی نمیتوان نادیده گرفت. «به رغم اهمیت ذاتی مسئله مهدویت و منجی موعود برای تمامی ادیان آسمانی، پیگیری انتزاعی- آرمانی مباحث مهدویت فارغ از وضعیت حال جامعهاسلامی، ما را به آرمانگرایی و جستوجوی آیندهای آرمانی دچار خواهد کرد، بیآنکه با محکزدن زندگی امروز با سیمای آینده، ما را درجهت اصلاح امروز و آماده شدن برای فردا یاری رساند.
سیمای منتظر واقعی چنین عصری، نه تقاعد و غرقشدن درآینده و فراموشی وضعیت حال خویش، بلکه بسط انتظار به زندگی کنونی است تا با آماده شدن و دعوت انسانها بدان آرمان، تلاش کند با ساختن جامعه و اصلاح آن زمینه ظهور را فراهم سازد.»[23] از این رو در پیرامون رابطه تربیت سیاسی و آمادگی برآمده از انتظار، جهت اصلاح امروز جامعه اسلامی و زمینه سازی ظهور از دو منظر میتوان به آن پرداخت:
منظر اول: بررسی ظرفیتهای مقوله انتظار در تربیت سیاسی و جامعه پذیری انسان؛
منظر دوم: ضرورت و راهکارهای تربیت سیاسی منتظران برای زمینه سازی ظهور.
آیات قرآن کریم سه نوع تحول و اقدام را نتیجه و ضروی انتظار برای تحقق وعدههای الهی بیان نموده و مؤمنین و منتظران را به تربیت و تخلّق به آنها سفارش مینماید:
تربیت در حوزه بینشهای سیاسی؛
تربیت در حوزه ارزشها و نگرشهای سیاسی؛
تربیت در حوزه مهارتها و رفتارهای سیاسی و اجتماعی.
الف: تربیت سیاسی در حوزه دانش و بینش
یکی از ویژگیهای انسان، شناخت و معرفت است که او را از حیوانات متمایز میکند؛.و بواسطه آن حرکت میکند. عنصر بصیرت که حاصل شناخت و تفکر است از مهمترین صفات و شرایط برای حضور در عرصههای سیاسی و اجتماعی است و سعادت انسان و جامعه در گرو بصیرت و خردمندی است تا در حوادث و پیچیدگیهای زندگی اجتماعی و سیاسی گم نشود و فریب نخورد. آگاهی و بصیرت در سرنوشت انسان تأثیرات فراوانی دارد. فعال سیاسی به سه نوع شناخت برای حضور در عرصههای سیاسی و اجتماعی نیازمند است که عبارتند از: 1- حق شناسی؛ 2- باطل شناسی؛ و 3- راه شناسی. قرآن کریم به هر سه نوع شناخت و بصیرت اشاره کرده است.(انعام/50؛ زمر/9)
در طول تاریخ مسئله اساسی و مهم در جریان مبارزه حق و باطل، کمبود معرفت و بصیرت بوده است به همین خاطر قرآن کریم به مسئله معرفت و بینش تأکید فراوان نموده است و اساس کار دین را بر معرفت بنا نموده است.اگر انسانی نفهمد تنها راه سعادت، راه “ولی خدا” است در شبهات و فتنه ها غرق می شود. از جمله عوامل بازمانی از جبهه حق و همراهی ولی خدا، شبهه ها و فتنه ها هستند؛ این شبهه ها و عدم روشنی است که فتنه ها کار ساز می شوند. شبهه فضا را تاریک نموده و در فضای تاریک، فتنه ها تأثیر گذار می شوند. آخر الزمان به تعبیر روایات، دوران ظهور شبهه ها و فتنه است. و انسان ها در مسیر زندگی خویش با انواع “ملاحم و فتن” دست و پنجه نرم می کنند. در چنین حالتی انسان به معیار و میزان شناخت حق و باطل نیازمند است تا در سر دوراهی ها و چند راهی ها مسیر هدایت را بیابد. از این رو شناخت حجت خدا و امام عصر(عج) از وظایف مهم منتظران است. این موضوع بدان درجه از اهمیت است که در روایات بسیاری که به طریق شیعه و سنی از پیامبر گرامی اسلام(ص) و ائمه معصومین(ع) نقل شده آمده است: «هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده است.»[24] و تأکید ادعیه فراوان بر طلب معرفت حجت حق[25] این مطلب روشن میشود که شناخت امام معصوم(ع) مهمترین معیار و ملاک برای شناخت حق، و باطل است و تنها راه وصول به سعادت مادی و معنوی است.
انتظار محصول بصیرت عقلانی و تفکر خردمندانهای است که انسانِ منتظر را وادار به شناخت و بصیرت میکند. چون انتظار خود محصول شناخت است و منتظِر چون خویش را شناخت، و به ضرورت امام عصر(عج) و حکومت حق و عدالت معرفت یافت، میفهمد که در فتنهها و گرداب ها حق با کیست و به حق شناسی نائل میشود و برای آنکه در فتنهها و گرداب شبهات گم نشود به باطل شناسی نیاز دارد تا سره را از ناسره تشخیص دهد و حق را از باطل باز شناسد و با یک بررسی دقیق راههای منتهی به حق و گژراههای منهی به باطل را تشخیص دهد پس در انتظار سه نوع شناخت و بصیرت، حق شناسی، باطل شناسی، و راه شناسی نهفته است.
در جریان انتظار، جریان رویش نوعی از فکر و بینش است که در انتخاب و گزینش دائمی، میزان و معیار واقع بینانه ای به منتظران می دهد که در بن بست ها نایستند و با مسلح شدن به آن، سنگلاخ های عصر غیبت را آهسته و پیوسته بپیمایند تا بستر ظهور را آماده سازند. این جریان فکریِ برآمده از انتظار، میتواند انسان منتظر را در برابر فکرها و نحله های گوناگون مقاوم و هویت ببخشد و زمینهی ظرفیت و وسعت روحی را آماده سازد و همچنین طرح و برنامه ریزی و عمل و اقدام را به همراه داشته باشد.
بنا بر این آنگاه که مربیان تعلیم و تربیت به تربیت کودکان و جوانان میپردازند باید انواع بصیرت حاصله از انتظار و موعودگرایی را به آنها بیاموزند تا مخاطبان به بصیرت و شناخت حق از باطل برسند و راه از کژراهه تشخیص دهند که در عرصههای مختلف سیاسی – اجتماعی، آگاهانه و با بصیرت وارد شود. امام سجاد (علیه السلام) مىفرمایند:
«اى ابا خالد! همانا، مردم زمان غیبت که به امامت او معتقدند و منتظر ظهور او هستند، برتر از مردم همهى زمانهایند؛ زیرا، خداى متعال، به آنان، آن اندازه از عقل و شناخت داده که غیبت براى آنان، به منزلهى شهود شده است.»[26]
ب: تربیت سیاسی در حوزه گرایشها و ارزشها
پس از آنکه انسان حق و باطل را شناخت و به بصیرت لازم دست یافت باید به حق و هر آنچه با اوست گرایش داشته باشد و برای او ارزش داشته باشد و از باطل در درون انزجار و دوری داشته باشد.
انتظارچنین حالتی را در انسان بوجود میآوردچون انتظار فرع بر چند اصل گرایشی است چنانچه آن اصول محقق نشود انتظار معنایی ندارد.
1- ایمان و تقوا
انسان آن گاه میتواند منتظر باشد که ایمان و یقین قلبی داشته باشد چون شخص منتظر، انتظار را وعده الهی و عنایت خداوند متعال به خود میداند پس به او ایمان دارد که به وعده او نیز ایمان دارد. ایمان حاصل تقوا و جلب رضایت خداوند تبارک و تعالی است و انتظار بدون ایمان و بدون تقوا ممکن نیست انسان مؤمن است که با اطمینان قلبی خویش به وعدههای الهی ایمان دارد و انتظار میکشد و برای تحقق وعدههای الهی تلاش و کوشش میکند بنا براین انسان منتظر ابتدا باید مؤمن و با تقوا باشد.
حرکت و تلاش برای تحقق وعدههای الهی نتیجه ایمان است و انسان با ایمان منتظر است لذا آیات قرآن کریم شرط انتظار و تحقق وعدههایش را به ایمان مبتنی نموده است. قرآن میفرماید: «بَقِیَّهُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنتُمْ مُؤْمِنِینَ» (86 هود)؛ «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ» (نور/55)؛ «أَنَّ الأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِی الصَّالِحُونَ»(انبیاء/105) در این آیات ایمان و عمل صالح شرط انسانهای منتظر و منتظران ظهور و کارگزان حکومت عدل جهانی دانسته شده است.
2- امید به آیندهای روشن
انسان برای هر حرکت و اقدامی نیازمند امید و تصور آیندهای روشن از خویش، جامعه و جهان است. هر فرد در رفتار سیاسی و اجتماعی خویش آن گونه رفتار و عمل میکند که مینگرد. انسان امیدوار نگرش مثبت و سازنده به خود، جامعه و جهان و سیاست دارد و در برخورذد با مشکلات، چون آینده را روشن میبیند، مواجهه منطقی میکند و برای رفع مشکل اندیشه میکند و هیچ گاه روحیه شکست و نا امیدی و یأس را به خود راه نمیدهد. چون اگر انسان ناامید شود بار مشکلات بر سر او خراب و روحیه او شکسته میشود و از عمل و رفتار خسته و به کنج عزلت مینشیند تا مرگ او را فرا بگیرد و یا با نگاه منفی و پوچ خود همه چیز را هیچ میپندارد و بر طبل بی عاری می زند و به ظلم و تجاوز دست می زند.
انتظار به انسان امید میبخشد و آینده را برای او روشن و زیبا ترسیم میکند و منتظر را از خمودگی و افسردگی و عزلت نشینی خارج میکند . انتظار فرج، روح امید و نشاط را در جامعه میدمد روحیه نا امیدی و خستگی را که مایه سقوط است زائل و انسان را به تلاش و کوشش و حضور زنده و فعّال در عرصههای مختلف سیاسی و اجتماعی تحریک میکند. انسان امیدوار، آینده نگر و وسیع نگر است و با چشم اندازی وسیع به جهان مینگرد و از کوته فکری، خود بینی و مقطعی اندیشی میپرهیزد و به تحقق وعدههای الهی در سراسر هستی می اندیشد.
استاد مطهری مینویسد:«اصل انتظار فرج از یک اصل کلى اسلامى و قرانى استنتاج مىشود و آن اصل «حرمت یأس از روحاللّه» است. مردم مؤمنِ به عنایات الهى، هرگز و در هیچ شرایطى امید خویش را از دست نمىدهند و تسلیم یأس و ناامیدى و بیهودهگرایى نمىگردند. چیزى که هست این انتظار فرج و این «عدم یأس از روح اللّه» در مورد یک عنایت عمومى و بشرى است؛ نه شخصى یا گروهى و بعلاوه توأم است یا نویدهاى خاص و مشخص که به آن قطعیت داده است.»[27]
3- صبر و استقامت
جامعه عرصه بروز مشکلات و حوادث غیر قابل پیش بینی و فشارهای روحی و روانی وارده از بیرن و درون است. انسان زمانی میتواند در برابر آنها غافلگیر نشود و کمر خم نکند که دارای روحیه صبر و استقامت فراوان باشد.
صبر مؤلفه بسیار مهمیدر زندگی تمام انساهای بزرگ و موفق تاریخ بوده است. انبیای الهی با تحمّل مشکلات و سختیها با و آزار و اذیتهای فراوانی که بر آنها وارد میشد به وظیفه خویش عمل مینمودند و با صبر و استقامت و سعه صدر همچون کوهی قد علم میکردند. راز این صبر و استقامت در این است که آنها به منبع عظیم و پایهای محکم تکیه داده بودند و آن هم خداوند متعال بود.
حضرت موسی(ع) برای توفیق در انجام رسالت خویش از خداوند متعال سعه صدر میخواهد: « قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی. وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی»(طه/25و26)؛ و یاران خویش را برای تحقق وعدههای الهی نیز به صبر سفارش میکند: «قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اسْتَعِینُوا بِاللَّهِ وَاصْبِرُوا إِنَّ الأَرْضَ لِلَّهِ یُورِثُهَا مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَهُ لِلْمُتَّقِینَ»(اعراف/128)؛ خداوند تمام انبیا را به صبر و استقامت سفارش نموده است: «فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلا یَسْتَخِفَّنَّکَ الَّذِینَ لا یُوقِنُونَ (روم/60)؛ «فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِکَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ بِالْعَشِیِّ وَالإِبْکَارِ»(55 غافر).
انتظار نیز پایه محکم برای انسان معاصر است که در برابر مشکلات و سختیهای اجتماعی و سیاسی کمر خم نکند و با تکیه بر این وعده الهی صبر و استقامت کند. انسان منتظر در عصر غیبت در برابر مشکلات و بلاها به جزع و فریاد و ذلّت و ضعف روی نمیآورد بلکه همچون کوهی قد علم میکند و با استعانت از خداوند متعال و با تقویت ایمان استقامت میکند و به انتظار تحقق وعده حتمی الهی ایستادگی میکند.
انتظار انسان را صابر و شکیبا تربیت میکند و سعه صدر را در جان او مینشاند و انسان به این بواسطه خویشتن داری و سعه صدر را سر لوحه رفتار خود قرار میدهد و به خاطر کمینیرو و ضعف توان در برابر قدرت دشمن از صحنه سیاسی و اجتماعی خارج نمیشود و به مسیر خود ادامه میدهد. لذا پیامبر اکرم(ص) فرمود: «خوشا به حال صابران در دوران غیبت آن حضرت…»[28]
4- عزت مداری
یکى از نقشهاى دین، به ویژه اسلام، آزاد سازى مردم از غل و زنجیرهاى گوناگون فردى و اجتماعى است. اسارت و بردگی انسان برای انسانهای دیگر، مایه ذلّت و پستی و کمال ناپذیری او میگردد و چنین ذلّتی مورد نهی خداوند متعال و رسول اکرم (ص) است، رسول اکرم(ص) در این باره میفرماید: «کسی که ذّلت خود را با میل و رغبت بپذیرد، از خاندان ما نیست.»[29] در فرهنگ دینى عزت متعلق به خدا و رسول و مؤمنان است: مَنْ کَانَ یُرِیدُ الْعِزَّهَ فَلِلَّهِ الْعِزَّهُ»(فاطر/10)؛ وَلِلَّهِ الْعِزَّهُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَلَکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لا یَعْلَمُونَ»( منافقون/ 8) عزت مخصوص خدا و رسول خدا و مؤمنان است» و هیچ کافری بر هیچ مؤمنی ولایت و تقدمیندارد: «وَلَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلاً»(نساء/141) خداوند برای کافرین بر مؤمنین ولایت قرار نداده است.» خداوند بلند مرتبگی و آزادگی و حریت را برای انسان میخواهد و هیچ عبودیت و ذلّتی را نزد مستکبران و زیاده خواهان نمیپذیرد.(نساء/97)
عزت بخشی و عزت مداری از مهمترین اهداف تربیتی پیامبران و اولیای ایشان بوده است نقش عزت در تربیت نقشی اساسی است به نحوی که در صورت فقدان عزت، آدمیبه هر فعل پستی تن میدهد و به هر گناهی دست می زند. در واقع ریشه تباهکاریها در ذلت نفس است از این رو مهمترین راه برای اصلاح خود و جامعه عزت بخشی و عزت آفرینی است مهمارین تلاش تربیت باید در جهت عزت بخشی و عزت مداری باشد تا فرد و جامعه از تباهی و سقوط رهایی یابند و به زندگی نیک در این جهان دست یابند. عزت آن حالتی است که نمیگذارد فرد مغلوب تباهیها و ذلتها گردد و شکست بخورد.
در آموزه انتظار، عزت مؤمنین نهفته است و نمیگذارد انسان تن به ذلت دهد. انتظار، عزت مؤمنان است که زیر بار ستم ستمگران از بین نمیروند و در برابر آنها به ذلّت خو نمیکنند. انتظار تجلّی عزت برخواسته از عبودیت حق و امید به تحقق وعدههای الهی است که انسان را در راه حق پایدار و شکست ناپذیر میسازد. در مدرسه انتظار، عزت از اساس تربیت است. بنابراین در ادعیه مخصوص امام زمان(عج) او را مایه عزت اهل اسلام و ذلت نفاق میشمارد: «تعزّ به الاسلام و اهله و تذل به النفاق و أهله»[30]
5- اعتماد به نفس
مسئله اعتماد به نفس و اتکا به هویت مستحکم خویش نقش مهمی را در ثبات شخصیت آدمی دارد و موجب استواری عمل میشود. انسانی که از هویت مستحکم و پشتوانه بلند برخوردار است به داشتهها و توان و استعدادهای خویش اعتماد میکند و راه پیشرفت و حرکت را در پی میگیرد اما انسانی که اعتماد به نفس ندارد دچار تزلزل شخصیتی و دوگانگی هویتی میشود و خود را دستِ کم میگیرد و هیچ گاه اجازه حرکت و پیشرفت را به خود نخواهد داد بلکه بهایستایی و غیر پویایی رو می آورد در نتیجه از حضور در عرصههای مختلف اجتماعی و سیاسی باز میماند. قرآن به پیامبر(ص) میفرماید: «فَلا یَصُدَّنَّکَ عَنْهَا مَنْ لا یُؤْمِنُ بِهَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَتَرْدَى»(طه/16)
یکی دیگر از ظرفیتهای گسترده و اثر بخش تربیتی انتظار، هویت مستحکم و اعتماد به نفس است. انسان منتظر با تکیه بر آموزههای مهدویت و اعتقاد به حضور امام زمان(عج) خویش در تمامیلحظات زندگی، به یک هویت مستحکم نایل و بواسطه آن اعتماد به نفس پیدا میکند و توان ورود در عرصههای سیاسی و اجتماعی را در خود احساس میکند و وارد اجتماع شده و در سرنوشت خویش شریک میشود و با دخالت و ورود در امور سیاسی خود را عرضه میکند و هیچ گاه به علت مشکلات و سختیها و دشمنیها از صحنه خارج نمیشود.
6- ولایت پذیری از اولیای خدا
قرآن کریم با اصطلاحات مختلفى به مسئله رهبرى و ولایت پذیری اشاره کرده است و با واژگانی همچون «امام» (بقره/124). به معناى پیشوا، رئیس، راهبر و مقتدا[31] «اولى الامر»(نساء/59). به معناى صاحب فرمان و فرمانروا ذکری از آن آمده است. علما و مفسران شیعه اعتقاد دارند، مراد از اولى الامر، ائمه هدى از آلمحمد(ع) هستند. شیخ طوسى در تبیان آورده است: طاعت هیچ کس جز کسى که معصوم و مصون از سهو و خطا باشد، جایز نیست و امرا و علما چنین شانى ندارند و چنین طاعتى از ائمه علیهم السلام واجب است که ادله بر عصمت طهارت آنان قائم است. فخر رازى در تفسیر الکبیر استدلال مىکند که اولى الامر باید معصوم باشند، چرا که اگر معصوم از خطا نباشند، خداوند با وجود اقدام آنان به خطا، همگان را به متابعت آنان فرمان داده است، حال آن که خطا فى نفسه منهى عنه است.[32]
امت اسلامیبرای تعالی و رشد فرد و جامعه و در مقابله با مشرکان و ظالمان به رهبر و پیشوا نیازمند است لذا در اسلام اساس، رهبری و ولایت است. (مائده/ 67) امام علی به عثمان بن حنیف، فرماندار بصره، درباره ضرورت تربیت، بینشدهی و تعلیم امت توسط امام فرموده استألا و إنّ لکلّ مأموم إماماً یقتدی به و یستضیء بنور علمه؛ بدان، هر پیروی، پیشوایی دارد و به او اقتدا میکند و از نور علم وی منور و آگاه میشود.[33] و این رهبری آگاه مؤمن و مخلص است که میتواند جامعه را در شرایط مختلف هدایت کند.[34] و از سوی دیگر، قرآن کریم مسلمانان را به فرمانبری و اطاعت از رهبر فرمان داده است؛ زیرا هر جمعی نیازمند امام و رهبر است. «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنْکُمْ»(نساء/59). از خداوند و رسول او اطاعت کنید و همچنین از صاحب امر آنها (نماینده).»
این امر و لطف الهی در زمان غیبت نیز ادامه دارد و از این رو مسلمین با انتظار خویش از برکات وجودی امام خود در پس ابرها بهره میبرند آموزه انتظار و مهدویت، حضور امام و ولی امر را در سراسر زندگی سیطره میدهد و انسان منتظر در همه احوال رابطه خویش را به ولی خود برقرار میسازد و با تجدید عهد و میثاق مداوم خویش از برکات وجودی مجرای فیض الهی مستفیض میشود. مسئله ولایت مداری در دوران غیبت همانند دوران حضور، دارای آثار و برکات خود هست با این تفاوت که در عصر غیبت، انسان بواسطه مقوله انتظار ثمرات دیگری را همچون ضرورت وجود امام و نیاز به امام معصوم را بیشتر احساس میکنند.«آب کم جو تشنگی آور به دست» همین امر سبب شده است تا لحظه به لحظه، محبت و دوستى و انس با حضرت مهدى ( علیهالسلام) و امید به حکومت او در جان آدمى شدت یافته، و به عطش و شیفتگى مبدّل شود.
ج: تربیت سیاسی در حوزه عمل و مهارت
حوزه رفتار و عمل مبتنی بر اصول و محورهای حوزههای معرفتی و گرایشی است که هر کدام آثار خود را در حوزه عمل نشان میدهند. انسان منتظر در عمل و رفتار خویش به مهارتهایی لازم دارد تا در عرصه اجتماع و سیاست از اصول و هویت خود دفاع کند و بتواند جامعه را برای ظهور آماده سازد. از جمله مهارتها و اقداماتی که در انتظار نهفته است، محورهای ذیل میباشد:
1- حق طلبی، ظلم ستیزی و نفی طاغوت
افراد و گروههاى مفسد در جامعه، به دلیل منافع نامشروع خویش، حاضر به دستبرداشتن از اقدامات فساد انگیزه خود نیستند و مرتباً فساد را گسترش مىدهند و علاوه بر خود، مسیر جامعه انسانى را دچار اختلال مىکنند; این جا است که راه اصلاح جامعه منوط به حذف این موانع فساد با برخوردهاى عملى و قهرآمیز مىگردد بنابراین کاربرد شیوه اصلاح متناسب با این وضعیت ضرورى است. آیات قرآن کریم به صراحت از ضرورت به کارگیرى روش حق طلبی و ظلم ستیزی در اصلاح مفاسد تاکید دارد. دستور به مقاتله با ائمه کفر در همین راستا صادر شده است. سران کفر برخلاف همه موازین و تعهدات انسانى و حقوقى به پایمال کردن مصالح عمومى جامعه پرداخته و جز به مطامع پستخویش، به چیز دیگرى نمىاندیشند و قطعا در برخورد با چنین مفسدانى، تنها روشهاى خشونتآمیز مؤثر است و تا این موانع فساد از سرراه برداشته نشوند، امید به اصلاح این گونه از افراد و جوامع سرابى بیش نیست.
از این رو مأموریت مهم و خطیر همه پیامبران الهى درافتادن و مبارزه با طواغیت زمان خود بوده است.(طه/24) قطعاً حرکت اصلاح جامعه به سبب افرادى معدود و سودجو، نمىبایست متوقف شود و اگر این افراد مانعند باید با آنان برخورد کرد و به همین جهت خداوند که درباره تعدیات فرعون به موسى(ع) امر نمود تا او را هدایت کند، وقتى تعالی جامعه را با وجود فرعون متوقف میشود، موسی(ع) به مقابله با ظلم و طرد شرک فرعونی میپردازد.(اسراء/103)
گذشته از طواغیت، افراد و گروههایى نیز که به دعوت اصلاحى پاسخ مثبت ندهند و با آن از در ستیز و نبرد مسلحانه برخیزند به تعبیر قرآن از مفسدین هستند و با آنان نیز باید برخورد قاطع و عملى کرد تا جامعه انسانها از لوث وجود آنان پاک گردد . دستور جهاد با کفار و منافقان که در صدد تخریب پایههاى ایمانى و عقیدتى صحیح در جامعهاند و با حکومت دینى پیامبر درگیر مىشوند،(مائده/33) در همین راستا ارائه شده است: «یا ایها النبى جاهد الکفار و المنافقین و اغلظ علیه» (توبه/73; تحریم/91) ای پیامبر با کفار و منافقین جهاد کن و بر آنها سخت گیری بنما.» و همچنین خداوند تفوق و برتری کافران و طاغوت را بر مؤمنان مقرر نفرموده است.(نساء/141) از این رو منتظر واقعى کسى است که به جامعه فاسد زمانه خویش دل نمىبندد و اگر انحراف و کژى ببیند اعتراض مىکند و با پیروى از سیره مولا و محبوب خویش در صدد اصلاح بر مىآید. «قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُمْ بِوَاحِدَهٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَ فُرَادَى»(سباء/46)
استاد شهید مطهری در اینباره مىفرماید:«ظهور مهدى موعود حلقهاى است از حلقات مبارزه اهل حق و اهل باطل که به پیروزى نهایى اهل حق منتهى مىشود. سهیم بودن یک فرد در این سعادت، موقوف به این است که آن فرد عملاً در گروه اهل حق باشد. آیاتى که بدانها در روایات استناد شده است، نشان مىدهد که مهدى موعود(عج) مظهر نویدى است که به اهل ایمان و عمل صالح داده شده است؛ مظهر پیروزى نهایى اهل ایمان است.»[35]
2- عدالت گرایی
در روایات بسیاری، مهمترین رهآورد قیام و انقلاب حضرت مهدى(عج) پر شدن جهان از عدالت و دادگرى بیان شده است پیامبر گرامی اسلام درباره عدالتگستری و همچنین اصحاب حضرت مهدی(عج) فرموده است:
مهدی یحکم بالعدل و یأمر به یصدق الله عزّوجلّ و یصدق الله فی قوله یخرج من تهامه حین تظهر الدلائل والعلامات و له کنوز لا ذهب و لا فضه إلّا خیول مطهمه و رجال مسوّمه یجمع الله له من أقصی البلاد علی عده أهل بدر ثلاثمائه و ثلاثه عشر رجلاً معه صحیفه مختومه فیها عدد أصحابه بأسمائهم و بلدانهم و طبائعهم و حلاهم و کناهم کدادون مجدّون فی طاعته؛[36] مهدی به عدالت حکم نموده، به آن امر میکند. خداوند عزوجل او و کلامش را تصدیق مینماید و هنگامی که نشانه و علامتها آشکار میشوند، از مکه خروج مینماید. وی دارای گنجهایی از طلا و نقره نیست، بلکه گنجهای او اسبهای خوشاندام و نیکومنظر و مردان مشخص شدهای هستند که خداوند آنها را برای وی از دورترین بلاد جمعآوری کرده که تعدادشان به عدد اهل جنگ بدر، سیصد و سیزده نفر مرد را شامل میشود. و صحیفهای دارد که در آن اصحاب وی با ذکر اسامی، کنیهها، کشورها، محل سکونت و حتی نوع خلق و خویشان آمده است. اینان در راه اطاعت او کوشا هستند و رنج و سختی میکشند
عدالت طلبی در پرتو انتظار مهدوی جریان فرهنگى اصیل و با پشتوانه قرآنى و حکومتى است. ایجاد حکومت عدل و حمایت از حقوق اکثریت مستضعف از ویژگیهایحکومت ایدهآل و مدینه فاضله اسلام است. عدل و عدالت به معنای پرداخت حقوق و امتیازات شهروندان بر اساس استعداد، و لیاقت آنها است. ایجاد عدالت اجتماعی و دفاع از حقوق خود و ضعیفان ـ که از مصادیق بارزعدالت است ـ بخشی از حقوق مردم است. این حق پیوسته از سوی توانگران وحکومت تهدید و تحدید میشود. قرآن مومنان را سفارش نموده است که هرگاه ظلمی بر کسی وارد شد باید به مومنین پناه ببرد.«وَالَّذِینَ إِذَا أَصَابَهُمْ الْبَغْیُ هُمْ یَنْتَصِرُونَ(شوری/39)و کسانی که زمانی بر آنها ظلم می شود به مومنین پناه می برند و از آنها یاری می طلبند) و مومنین نیز باید به دفاع از حقوق برادران ایمانی خود برخیزند.
تأکید قرآن کریم بر عدالت خواهی و مطالبه حقوق خود و جامعه از مصادیق مهم مشارکت سیاسی و دخالت در سرنوشت خویش است.(حجرات/9) رهاورد عدالت خواهی و مطالبه حقوق خود و جامعه، موجب جلب توجه حکومتها و حکام به حقوق گروههای آسیبپذیر جامعه -که نوعاً توانائی و قدرت دفاع از حقوق خود در مقابل قشر متمول و حکومت را ندارد- و نوعی نظارت و بازخواست دولتها است. امام خمینی در این باره میفرماید:البته پر کردن دنیا از عدالت، این را ما نمیتوانیم بکنیم، اگر میتوانستیم میکردیم اما چون نمیتوانیم باید ایشان بیایید …. اما باید فراهم کنیم کار را، اسباب این است که کار را نزیک کنیم کاری کنیم که عالم مهیا شود برای آمدن حضرت.
3- نیرو سازی
آمادگی جامعه برای ظهور حکومت مهدوی، نیازمند جَلْب نیرو و تعلیم و تربیت آنها است. از این رو بر منتظران است که نیروهای بالقوّه را برای نیرو سازی حکومت مهدوی آماده سازند و با تربیت آنها، اهداف و ماهیت آن را اشاعه دهند. این نیرو سازی باید همواره استمرار و دوام داشته باشد تا زمینه برای اصلاح جامعه و آمادگی برای تحقق عدالت جهانی فراهم شود. مؤمن منتظر، بى کار نمىماند، بلکه آماده مىشود و کسانی میتوانند در نهضت مهدوی حضور و مشارکت صحیح داشته باشند که از تعلیم و تربیت متناسب یرخور دار باشند. روشن است که مهمترین وظیفهى دولت امام مهدى (علیهالسلام) ریشه کن کردن ستم و ستمگران از سطح جامعه و ساختن جامعهاى پاک و با طراوت در سراسر کرهى زمین است.
و نیز روشن است که پاک سازى چنین جامعهاى از لوث وجود پلیدىهاى ناشى از دورى انسانها از کرامت انسانى خویش، آن هم بدون هیچ گونه سستى و کوتاه آمدن در اجراى دستورهاى حیات بخش خدایى، مستلزم درگیرى با پایگاههاى سلطهى اهریمنانى است که منافع خویش را فقط در دل سیاه جامعهى دور از اولیاى خدا یافتهاند لذا از عوامل دخیل در ظهور، آمادگى و پذیرش جامعهى جهانى و فراهم بودن زمینههاى مناسب اجتماعى در جهت پشتیبانى از حکومت و تعداد کافى یاوران آگاه و کارامد براى کمک رسانى به رهبرى و تشکیل و ادارهى هستهى مرکزى حکومت است؛ و این امور مهم جز با تربیت نیرو و اشاعه فرهنگ مهدویت ممکن نخواهد بود.
از این رو در آیات قرآن و روایات به امر تعلیم و تربیت و نیرو سازی توجه ویژهای شده است.امام هادى(علیه السلام) مىفرماید: «اگر پس از غیبت قائم شما، از دانشمدان کسانى نباشند که مردم را به سوى امام زمان (علیه السلام) بخوانند و به جانب او راهنمایى کنند و با برهانهاى خدایى، از دیناش پاسدارى کنند و بندگان ضعیف خدا را از شبکههاى ابلیس و یاران او، و از دامهاى دشمنان اهلبیت علیه السلام که زمام دل ضعیفان شیعه را گرفتهاند، همچون که سکان کشتى را رهایى بخشند، کسى به جاى نمىماند، مگر این که از دین خدا برگردد. چنین دانشمندانى، نزد خداوند، از گروه برتران به شمار مىآیند.»[37]
4- وحدت، همگرایی و پرهیز از خود محوری
یکی از جریانها و ارکان اساسی در زندگی انسان همکاری و تعاون است و در هر وضع و موقعیتی در عرصههای اجتماعی و سیاسی همکاری شرط اصلی است. در کارهای جمعی همکاری و وحدت هدف، تقسیم کار و قبول مسئولیت از عناصر اصلی هستند که یک جامعه و گروه اجتماعی را حفظ و پایدار میسازد. یک زندگی جمعی مشکلات و نیازهای فراوانی را پیش رو دارد و فرد به تنهایی قادر بهایستادگی و حرکت نیست از این رو باید از همه ظرفیتها و توانهای افراد جامعه بهره برد و از تفکر شخصی و سلیقهای و خود محوری کناره گیری کرد و به همکاری و تعاون روی آورد.
قرآن کریم نیز اجتماع مسلمین را به تعاون و همکاری و وحدت فرا خوانده است. «وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلا تَعَاوَنُوا عَلَى الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ»0مائده/2) وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَلا تَفَرَّقُوا»(آل عمران/103)؛ «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ»(حجرات/10)؛ «یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوباً وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ»(حجرات/13)؛ «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ»0توبه/71)
مقوله انتظار درای چنین ظرفیتی است که منتظران را تحت هدف واحد در قالب مسئولیتی بزرگ با همگرایی و وحدت گرد هم آورد. امروزه جامعه منتظران با مسؤولیت بزرگی که بر عهده دارند و با وجود دشمنان فراوانی که میخواهند نور انتظار و موعود گرایی را خاموش کنند راهی ندارند جز اینکه به همگرایی و وحدت روی آورند و از تکروی و خود محوری پرهیز کنند تا زمینههای ظهور را فراهم سازند. بنابراین حالت انتظار و اعتقاد به وجود امام حى، زنده، حاضر و ناظر، در حفظ وحدت مردم و آماده کردن افراد براى زمینه سازی ظهور بسیار تأثیر گذار است.
5- مسؤولیت پذیری وکسب توان و قدرت
قرآن کریم انبیای الهی را به کسب توان و قدرت برای حفظ و دفاع از ارزش های دینی و انسانی فرا خوانده است: «خُذُوا مَا آتَیْنَاکُمْ بِقُوَّهٍ»(بقره/63)؛ «یَا یَحْیَى خُذْ الْکِتَابَ بِقُوَّهٍ وَآتَیْنَاهُ الْحُکْمَ صَبِیّاً»(مریم/12)؛ «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّهٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُمْ وَآخَرِینَ مِنْ دُونِهِمْ لا تَعْلَمُونَهُمْ اللَّهُ یَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنفِقُوا مِنْ شَیْءٍ فِی سَبِیلِ اللَّهِ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ وَأَنْتُمْ لا تُظْلَمُونَ»(انفال/60)
انسان منتظر نیز مهارت حفظ داشتههای خود را اعم از هویت و فرهنگ خویش را دارد و اجازه نخواهد داد که خط قرمزهای مکتب او در برابر شبهات و حملههای دشمن اعم از تهاجم نظامی و شبیخون فرهنگی محو شود بلکه با کسب قدرت و توان لازم به دفاع از هویت و فرهنگ خویش که همان فرهنگ مهدوی است، به پا خواهد خواست. بنابراین آمادگى براى نبرد نهایى، از مهمترین سیاستهاى راهبردى منتظران است. امام موسى کاظم(علیه السلام) میفرماید: «هر کس اسبى را به انتظار امر ما نگاه دارد و به سبب آن، دشمنان ما را خشمگین سازد، در حالى که منسوب به ما است، خداوند روزیش را فراخ گرداند و به او شرح صدر عطا کند و او را به آرزویش برساند و در رسیدن به خواستههایش یارىاش کند.»[38]
آیت الله آصفی مسؤولیتهای منتظران و امکاناتی را که باید کسب کنند را در دو جنبه رشد ایمانى، جهادى وآگاهى سیاسى، و ایجاد تشکیلات سیاسى، نظامى، اقتصادى، ادارى واطلاعاتى که به ناچار در مانند چنین نبردى باید موجود باشد. میداند. و همچنین معتقدند:
«این تشکیلات سیاسى، نظامى، اقتصادى و اطلاعاتى بدون وجود نظام سیاسى ودولت در جهان محقق نخواهد شد، واین، همان دولت زمینهسازان است که روایات زیادى مژده برپایى آن را دادهاند وبه ناچار شکلگیرى چنین نیرویى در زمین، ظهور امام علیه السلام را نزدیک مىگرداند، و بدون آن، عوامل طبیعى ظهور امام فراهم نمىآید . کسب چنین نیرویى نیازمند عمل وحرکت در متن زندگى است و فقط «مترصد» بودن و به «انتظار» نشستن، به معنى منفى آن، دردى را درمان نمىکند.»[39]
انتخاب فقها و روات حدیث از سوی حضرت ولیعصر(عج) در توقیع شریف به عنوان نماینده و حجت خود بر مردم[40] نشانگر این مهم است که رابطه امام معصوم(ع) با مردم برقرار باشد و هیچ گاه امور جامعه مختلل نگردد بلکه کسانی باشند که همواره به تربیت و اصلاح امور مردم و خصوصاً در رخدادهای سیاسی و حوادث واقعه بپردازند.[41] بر همین اساس بیشتر فقهای شیعه، تشکیل حکومت اسلامی را در دوره غیبت ضروری دانستهاند و بر ان باور بوده اند که انتظار فرج به هیچ روی، ناسازگار با تشکیل حکومت اسلامی پیش از ظهور نخواهد بود بلکه برای زمینه سازی ظهور بر منتظران است که شرایط و زمینههای ظهور را فراهم کنند.
امام خمینی(ره) نیز با چنین برداشتی از انتظار به تشکیل حکومت اقدام نمود.[42] ایشان با رد افکار انحرافی در مورد برداشتهای انحرافی و غلط از مهدویت و انتظار[43] و با تأکید بر جنبهها سازنده و اثر بخش آن، معتقدند که شیعیانِ حضرت ولیعصر(عج) باید برای تأثی به و حضرت و پیروی از ایشان برای خدا قیام کنند.[44]
انقلاب اسلامی ایران و تشکیل حکومت اسلامی ایران، خود گواه صادقی بر ظرفیتهای سیاسی و اجتماعی انتظار است که چگونه مردم با اعتقاد به امام زمان(عج) و دلبستگی به ایشان و روحیه انتظار فرج، به تربیت و آمادگی خود و جامعه پرداخته و موجبات تحقق وعده الهی که پیروزی حق بر باطل بود را محقق ساختند.
نتیجه گیری
با توجه به آنچه به طور اجمال و از باب نمونه ذکر شد این مطلب آشکار میشود انتظار موعود، ظرفیتی عظیم و تأثیری توانمند بر تربیت و آماده سازی فرد و جامعه دارد و با استفاده از آن میتوان الگوی مناسبی را برای تربیت سیاسی منتظران تنظیم و استخراج نمود. تربیت سیاسی برآمده از مؤلفه انتظار، انسان منتظر را انسانی فعّال، پیشرو و اثرگذار در عرصههای فردی و اجتماعی میکند که نسبت به سرنوشت خویش و جامعه بیتفاوت نیست و با الهام از نیروی انتظار و تربیت در پرتو آن، شرایط و تواناییهایی را در سه حوزه بینش، گرایش و رفتار سیاسی بدست میآورد که بواسطه آنها به مشارکت تأثیر گذار و آگاهانه سیاسی در جامعه پرداخته و با اصلاح جامعه اسلامی زمینه را برای ظهور منجی عالم بشریت فراهم میسازد.
پی نوشت :
[1] ساموئل هانیگتون ، تعارض و همگرایی فرهنگ ها در قرن بیست ویکم، ترجمه عزت الله فولادوند، (مراحل و عوامل و موانع رشد سیاسی)، تهران، نشر ماهی،1385. ص211-212.[2] همو، چالش های هویت در آمریکا، ترجمه محمود رضا گلشن، حسن سعید کلاهی و عباس کاردان، مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر تهران، 1384؛ ص 488.
[3] حسن بلخارى، تهاجم یا تفاوت فرهنگى، انتشارات حسن افزا، ص130.
[4] علی اکبر دهخدا، لغت نامه؛ ج14؛ ص550.
[5] راغب اصفهانی؛ مفردات الفاظ قرآنکریم؛ ذیل ماده ربّ. قم، ذویالقربی، 1427 ه.ق. ص336.
[6] مرتضی مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، تهران، صدرا، 1384، ص183
[7] عبدالرحمن عالم، بنیادهای علم سیاست، تهران ،نشر نی، 1376؛ ص30.
[8] محمّدتقى جعفرى ؛ حکمت اصول سیاسى اسلام؛ قم، بنیاد نهج البلاغه، 1369؛ص 47.
[9] جان الیاس، فلسفه تعلیم و تربیت، ترجمه عبدالرضا ضرابی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1385؛ ص180.
[10] همان.
[11] مصطفی محمد طحان، چالشهای سیاسی جنبش اسلامیمعاصر، ترجمه خالد عزیزی، تهران، نشر احسان.
[12] فلسفهً آمورش و پرورش، فیلیپ جِی اسمیت، سعید بهشتی، مشهد، شرکت به نشر (آستان قدس)، 1370، ص59.
[13] سید رضا صدر ، راه مهدى، باهتمام : سید باقر خسرو شاهى، قم، بوشتان کتاب. 1379. ص69.
[14] مرتضی مطهری، قیام و انقلاب امام مهدى(عج)از دیدگاه فلسفه تاریخ، انتشارات صدرا، تیر 1382؛ ص 14.
[15] عبدالله جوادی آملی، ولایت فقیه، قم، نشر أسراء، 1378، ص83.
[16] خواجه نصیرالدین طوسی، تجرید الاعتقاد، (کشف المراد فی شرح تجرید اعتقاد،) تصحیح حسن حسن زاده آملی، قم، جامعه مدرسین، 1422ق، ص490.
[17] ابن شعبه حرّانی، تحف العقول. ترجمه محمد باقر کمره ای، تهران، انتشارات کتابچی، 1380،
[18] محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 52، ص256-260، دارالکتب الاسلامیه، بیتا.
[19] بحارالانوار، ج51، ص78.
[20] بحار الانوار، ج 51، ص84.
[21] بحار الانوار، ج 52، ص243.
[22] ناصر مکارم شیرازى، حکومت جهانى مهدى(عج)، قم، نسل جوان، ص 102.
[23] بهروز لک، الگوی توسعه سیاسی در پرتو عدالت مهدوی، فصلنامه انتظار موعود، پاییز 1383.
[24] بحار الانوار، ج 8، ص368.
[25] ابن بابویه (شیخ صدوق)، کمالالدین و اتمام النعمه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1395هـ . ق، ج2، ص512.
[26] کمال الدین، ص 330.
[27] قیام و انقلاب امام مهدى(عج)، ص 14.
[28] بحار الانوار، ج52، ص143،.
[29] بحار الانوار، ج74، ص162، روایت181.
[30] عباس قمی، مفاتیح الجنان، دعای افتتاح.
[31] خرمشاهى، بهاءالدین، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهى، ج 1، ص 284 و 285 .
[32] خرمشاهى، بهاءالدین، قرآن کریم، ترجمه و توضیحات و واژهنامه ، ص87
[33] نهج البلاغه، نامه 45.
[34] نهج البلاغه، کلمه قصار 110.
[35] قیام و انقلاب امام مهدى(عج)، ص 20.
[36] بحارالانوار، ج 52، باب27، ص310، ح4.
[37] فصلنامه انتظار موعود، ش 5 پاییز1381، ص208. به نقل از شهید ثانی، منیه المرید.
[38] کافى، ج 6، ص 535، روایت 1
[39] محمدمهدى آصفى، انتظار پویا، ترجمه: تقى متقى، فصلنامه انتظار موعود، ش 7،
[40] کمال الدین، ج2، ص484، حدیث4.
[41] ر.ک: نجم الدین طبسیریال نشانههایی از دولت موعود، قم، بوستان کتاب، 1386، ص64.
[42] امام خمینی(ره، ولایت فقیه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار، 1377، ص19. صحیفه نور، ج2، ص9.
[43] صحیفه نور، ج20، ص7 و196؛ ج21، ص96و 202؛ ج19، ص9و 228.
[44] صحیفه نور، ج7، ص36.
منبع: کمیته علمی همایش بین المللی دکترین مهدویت