پیشینه امامت در خردسالی

پیشینه امامت در خردسالی

نویسنده:خدامراد سلیمیان
منبع: درسنامه مهدویت2-ص25 تاص28
همان‌گونه که پیش از این نیز یاد شد، روایت‌های فراوان و شواهد تاریخی، گویای آن است که پیش از حضرت مهدی دو امام (امام جواد و امام هادی ) نیز پیش از سن بلوغ جسمانی به امامت رسیدند. این، خود ایجاد آمادگی برای پذیرش امامت حضرت مهدی، در کودکی بود.
نخستین امام خردسال
در میان امامان دوازدهگانه، نخستین پیشوایی که در سن کودکی به امامت رسید، حضرت جواد الائمه بود.
حضرت امام محمد تقی نهمین پیشوای شیعیان و یگانه فرزند حضرت رضا، در روز دهم رجب سال 195ق در مدینه چشم به جهان گشود. آن حضرت، در هفت سالگی به مقام امامت رسید.1
از آن‌جا که این مسأله در دوران امامت بی‌سابقه بود، در ابتدا برخی بدان اعتراض کردند؛ ولی رفته رفته با هدایت‏های قبلی امام رضا و کرامت‌هایی از خود آن حضرت، دل شیعیان آرام گرفت.
معمّربن خلاّد گوید: از امام رضا شنیدم مطلبی درباره امر امامت بیان کرد و سپس فرمود:
مَا حَاجَتُکُمْ إِلَی ذَلِکَ هَذَا أَبُو جَعْفَرٍ قَدْ أَجْلَسْتُهُ مَجْلِسِی وَ صَیَّرْتُهُ مَکَانِی وَ قَالَ إِنَّا أَهْلُ بَیْتٍ یَتَوَارَثُ أَصَاغِرُنَا عَنْ أَکَابِرِنَا الْقُذَّهَ بِالْقُذَّهِ؛
چه احتیاجی به این موضوع دارید؟ این ابوجعفر است که او را به جای خود نشانیده و قائم مقام خود ساخته‏ام و فرمود: ما خاندانی هستیم که خردسالانمان مو به ‏مو از بزرگسالان‏مان ارث می‏برند.2
این روایت بیانگر آن است که مقام امامت، به کمی و یا زیادی سن ربطی ندارد.
ابوبصیر گوید: خدمت امام صادق رسیدم، در حالی که کودک نابالغی عصاکش من بود. حضرت به من فرمود:
کَیْفَ أَنْتُمْ إِذَا احْتَجَّ عَلَیْکُمْ بِمِثْلِ سِنِّهِ أَوْ قَالَ سَیَلِی عَلَیْکُمْ بِمِثْلِ سِنِّهِ؛
چگونه خواهید بود زمانی که حجت بر شما هم سال این کودک باشد؟3 ]یا فرمود: همسال این کودک بر شما ولایت داشته باشد.[4
صفوان بن یحیی گوید: «به امام رضا عرض کردم: پیش از آن‌که خدا ابو جعفر را به شما ببخشد، درباره جانشین‏تان از شما می‏پرسیدیم و شما می‏فرمودید؛ خدا به من پسری عنایت می‏کند. اکنون او را به شما عنایت کرد و چشم ما را روشن نمود. اگر خدای ناخواسته برای شما پیش آمدی کند، به که ‏بگرویم؟ حضرت با دست اشاره به ابی‏جعفر فرمود که در برابرش ایستاده بود، عرض کردم: قربانت گردم، این پسر سه ‏ساله است: فرمود:
وَ مَا یَضُرُّهُ مِنْ ذَلِکَ فَقَدْ قَامَ عِیسَی بِالْحُجَّهِ وَ هُوَ ابْنُ ثَلَاثِ سِنِینَ؛
چه مانعی دارد عیسی سه ساله]کمتر[ بود که به حجّت قیام کرد.5
اگر چه برخی در برابر این اراده از خود واکنش‌های نامناسبی نشان دادند، امّا کم نبودند انسان‏های وارسته‌ای که در برابر این خواست الهی، در کمال تواضع سر فروتنی و پذیرش فرود ‏آورده، با خشنودی کامل آن را ‏پذیرفتند.
از جمله ایشان علی بن جعفر بن محمد “عموی امام رضا”بود که در برابر امام جواد در نهایت فروتنی بر پیروی از ایشان تأکید می‌نمود.6
از این‌جا بود که پیروان خالص اهل بیت با این باورمندی ـ که مقام امامت امری فراتر از محاسبات ظاهری است ـ در امامت امام هادی، با اطمینان بیشتری آن را پذیرفتند. چرا که ایشان نیز در سنّ هشت‌سالگی به امامت رسید.7
از آن‌جایی که شرایط حاکم بر امامت حضرت مهدی این روند را به گونه‌ای دیگر رقم زد، تردیدهای شکننده‌ای را در ذهن شیعه پدید آورده، کار امام حسن عسکری را مشکل ساخت. آن حضرت نه فقط در سن و سالی کمتر از دیگر امامان به امامت رسید، بلکه به خاطر مصالحی ولادتش نیز پنهانی بود. و تا زمان امامت، جز اندکی، جمال دل آرای او را ندیده بودند.
البته حافظه شیعه‌های راستین، آموزه‌های پیشوایان معصوم پیشین را که با اقداماتی مناسب، برای این امر زمینه سازی کرده بودند8، هرگز فراموش نکرده بود.
این زمینه سازی هر چه به زمان ولادت حضرت مهدی نزدیک‌تر می‌شود، شتاب بیشتری به خود می‌گرفت، به گونه‌ای که امام عسکری هرگاه موقعیت را مناسب می‌یافت فرزند خود را معرفی و به جانشینی وی تصریح می‌نمود.
کودکان نابغه، انسان‌هایی استثنایی
افزون بر پیامبران و پیشوایان معصوم که به تأیید الهی دارای ویژگی‌های خاصی هستند، بین انسان‌های معمولی نیز کسانی یافت می‌شوند که دارای نبوغ خاصی هستند که آن‌ها را از دیگران متمایز می‌کند.
یکی از پژوهشگران معاصر پس از بیان آیات و روایات، از کودکان نابغه به عنوان مؤید رخداد فوق یاد کرده، افرادی چون ابو علی سینا، فاضل هندی، توماس یونگ، را فقط نمونه‌ای از این‌گونه انسان‌ها دانسته است.9
برآیند سخن آن که: امامت مانند نبوّت موهبتی الهی است که خدای متعال به بندگان برگزیده و شایسته خود بخشیده است و در این بخشش سن و سال، دخالتی ندارد؛ از این رو امر پیشوایی در کودکی، نه فقط امری بعید نیست که در طول تاریخ میان پیامبران الهی، سابقه‌ای دیرینه دارد. و کسانی که جهت خرده‌گیری بر پیروان مکتب اهل بیت عصمت و طهارت این مطلب را دستاویز خود قرار داده‌اند، در بیان پیامبریِ برخی پیامبران و نبوغ برخی بزرگان دین و دانش هیچ تردیدی به خود راه نداده‌اند.

پی نوشت ها:

1. شیخ مفید, الارشاد, ج2, ص273.
2. شیخ کلینی، کافی، ج 1، ص 320، ح 2.
3. به نظر می‌رسد مقصود آن حضرت، امام جواد بوده است. اگر چه می‌تواند اشاره به امامت حضرت مهدی نیز باشد.
4. شیخ کلینی، کافی, ج1, (حالات الأئمه فی السن, ح4).
5. همان، ج 1، (باب الاشاره والنّص علی ابی جعفرالثانى).
6. شیخ کلینی، کافی، ج 2، ص 322، ح 12.
7. ر.ک: شیخ مفید, الارشاد, ج2, ص 297.
8. نعمانی، الغیبه، ص322, ح1.
9. امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، ص123و 124.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید