امدادهای غیبی در قیام امام زمان (عج)

امدادهای غیبی در قیام امام زمان (عج)

نویسنده: نجم الدین طبسی

 

هر چند در روایات بسیاری، جنگ های پس از ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به نیروهای رزمی ای نسبت داده شده است که از سراسر جهان به یاری حضرت می شتابند، امام پیروز شدن بر تمام جهان، با توجه به پیشرفت علم و صنایع نظامی قبل از ظهور حضرت، کاری دشوار و محال است؛ مگر آن که به رهبری شخصی که از سوی خداوند یاری می شود، انجام گیرد.
امدادهای الهی گاهی در قدرتی است که خداوند به حضرت داده است و با انجام کراماتی، حضرت مشکلات را از سر راه بر می دارد و یا به وسیله ی رعب و ترسی است که خداوند در دل دشمن ایجاد می کند و یا این که خداوند ملائکه را به یاری حضرت می فرستد. در برخی از روایات سخن از نیروهایی است که دارای خصوصیات فرشتگان هستند و منتظر ظهور حضرتند تا او را یاری کنند و از تابوت و اشیایی که در آن است نیز به عنوان وسیله ای دیگر برای نصرت و یاری حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نام برده شده است.
در این مقاله به برخی از این روایات اشاره می کنیم:

الف) رعب و ترس، سلاح امام
امام صادق (علیه السلام) می فرماید: « قائم ما اهل بیت با ترس و رعب یاری می شود ». (1)
نیز می فرماید: « خداوند، حضرت قائم را با سه لشکر یاری می دهد: فرشتگان، مؤمنان و رعب ( ترس انداختن در دل دشمن ) ». (2)
امام باقر (علیه السلام) در این زمینه می فرماید: « ترس و وحشت- از قدرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)- پیشاپیش سپاهیانش به فاصله یک ماه و از پشت سر آنها به فاصله یک ماه در حرکت است ». (3)
هم چنین آن حضرت می فرماید: « ترس و رعب در پیشاپیش پرچم حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به فاصله یک ماه و از پشت سر او نیز به فاصله یک ماه و از سمت راست به فاصله یک ماه و از سمت چپ نیز به فاصله یک ماه در حرکت است ». (4)
از این روایات استفاده می شود که وقتی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) جایی را قصد کند، دشمن پیشاپیش دچار ترس و وحشت شده، توان رویارویی و ایستادگی در برابر سپاهیان حضرت را از دست می دهد. هم چنین وقتی لشکریان از جایی حرکت می کنند، کسی جرأت شورش ندارد؛ زیرا دشمن از لشکریان حضرت دچار وحشت می شود. این تفسیر و توجیه با ظاهر بعضی از روایاتی که پیش تر گفته شد، منافات دارد.

ب) فرشتگان و جنیان
حضرت علی (علیه السلام) می فرماید: « … خداوند، حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را با فرشتگان، جن و شیعیان مخلص یاری می کند ». (5)
ابان بن تغلب می گوید: امام صادق (علیه السلام) فرمود: « گویا هم اکنون، حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را در پشت شهر نجف می بینم؛ هنگامی که بر آن نقطه از جهان دست یافته است. او بر اسبی سیاه که خال های سفیدی دارد و میان چشمانش پاره ای سفیدی می درخشد، سوار می شود ( و شهرهای جهان را می گشاید ). هیچ شهری در جهان بر جای نمی ماند، جز آن که مردمش می پندارند، مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در میان آنان و در شهرشان می باشد. آن گاه که او پرچم رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را به اهتزاز درآورد، سیزده هزار و سیزده فرشته- که سال ها منتظر ظهورش بوده اند- به زیر پرچمش گرد می آیند ( و آماده نبرد می شود ). همان فرشتگانی که با نوح پیامبر در کشتی، با ابراهیم خلیل در آتش و با عیسی هنگام عروج به آسمان، همراه بودند.
هم چنین چهار هزار فرشته به یاری حضرت می شتابند؛ آن فرشتگانی که بر سرزمین کربلا فرود آمده بودند تا در رکاب حسین (علیه السلام) بجنگند؛ ولی اذن این کار را نیافتند و به آسمان رفتند و چون با اذن جهاد بازگشتند، امام حسین (علیه السلام) را شهید یافتند و در اندوه از دست دادن این فیض بزرگ، همواره ناراحت و اندوهگینند و تا روز رستاخیز، گرداگرد ضریح امام حسین (علیه السلام) می چرخند و اشک می ریزند ». (6)
امام باقر (علیه السلام) می فرماید:« گویا هم اکنون حضرت قائم و یارانش را می بینم… که فرشته ی جبرئیل در سمت راست مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و میکائیل در سمت چپ آن حضرت حرکت می کنند و ترس و وحشت، پیشاپیش سپاهیانش سر آنان به فاصله یک ماه در حرکت است و خداوند، او را با پنج هزار فرشته آسمانی یاری می رساند ». (7)
نیز آن حضرت می فرماید: « فرشتگانی که در جنگ بدر به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) یاری دادند، هنوزبه آسمان بازنگشته اند تا این که حضرت صاحب الامر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را یاری رسانند و تعدادشان پنج هزار فرشته می باشد ». (8)
امام صادق (علیه السلام) می فرماید: « برای حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نه هزار و سی صد و سیزده فرشته فرود می اید؛ آنان همان فرشتگانی هستند که همراه حضرت عیسی (علیه السلام) بوده اند؛ هنگامی که خداوند او را به آسمان برد ». (9)
علی (علیه السلام) می فرماید: « حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) با سه هزار فرشته یاری می شود؛ آنان بر چهره و پشت دشمنان می کوبند ». (10)
در تفسیر آیه شریفه ی ( أَتَى أَمْرُ اللَّهِ فَلَا تَسْتَعْجِلُوهُ؛ (11) امر خدا فرا رسید، پس درباره ی آن شتاب نکنید ). امام صادق (علیه السلام) می فرماید: « این أمر الله، امر ماست؛ یعنی خداوند برای قیام مهدی فرمان داده است که برای آن شتاب نکنیم؛ زیرا خداوند، صاحب امر ما را با سه لشکر از فرشتگان، مؤمنان و رعب پشتیبانی می کند و ما به حقمان می رسیم ». (12)
حضرت رضا (علیه السلام) می فرماید: « هنگامی که حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قیام کند، خداوند به فرشتگان دستور می دهد تا بر مؤمنان سلام دهند و در مجالس آنان شرکت کنند و اگر یکی از مؤمنان با حضرت کاری داشت، امام (علیه السلام) برخی از فرشتگان را مأمور می کند که آن شخص را به دوش گیرند و نزدش بیاورند و هرگاه نیازش برطرف شد، او را به جایگاه نخستینش بازگردانند.
برخی از مؤمنان بر روی ابرها حرکت می کنند و برخی دیگر به همراه فرشتگان در آسمان پرواز می کنند و گروهی دیگر به همراه فرشتگان راه می روند و گروهی نیز بر فرشتگان سبقت می گیرند. برخی از مؤمنان را فرشتگان به عنوان قاضی قرار می دهند و مؤمن نزد خداوند با ارزش تر از فرشته است؛ به گونه ای که برخی از مؤمنان را حضرت بر صد هزار فرشته به عنوان قاضی می گمارد ». (13)
شاید قضاوت این مؤمنان در میان فرشتگان برای رفع اختلاف آنان در مسائل علمی و موضوعات باشد و این گونه اختلافات با عصمت فرشتگان منافاتی ندارد.

ج) فرشتگان زمین
محمد بن مسلم گوید: از امام صادق (علیه السلام) درباره ی میراث علم و اندازه آن پرسیدم؟ حضرت در پاسخ فرمود: « خداوند، دو شهر یکی در شرق زمین و دیگری در غرب آن دارد، در آن دو شهر گروهی سکونت دارند که نه ابلیس را می شناسند و نه از آفرینش او آگاهی دارند. هر چند مدت یک بار با آنان دیدار می کنم. آنان درباره ی مسائل مورد نیاز خود و چگونگی دعا از ما می پرسند و ما به آنان می آموزیم. هم چنین آنان درباره ی زمان ظهور حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می پرسند. آنان عبادت و کوشش بسیاری در پرستش خداوند دارند.
آن شهر درهایی دارد که بین هر یک از لنگه های آن صد فرسنگ فاصله است. آنان پرستش، تمجید، دعا و کوشش بسیاری دارند. اگر آنان را ببینید، کردار و رفتار خود را در برابر آنان کوچک می شمارید. وقتی برخی از آنان به نماز می ایستند، یک ماه در حال سجده هستند. خوراک آنان ستایش خداست و لباسشان برگ و رخسارشان از نور می درخشد. اگر با یکی از ما ( امامان ) رو به رو شوند، گرداگرد او را می گیرند و خاک جای پای او را بر می دارند و به آن تبرک می جویند. در هنگام نماز، زاری و ناله ای دارند که از صدای طوفان سهمگین تر است. گروهی از آنان- از روزی که به انتظار حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بوده اند- هرگز سلاح خود را بر زمین نگذاشته اند و وضع آنان همین گونه بوده است. آنان همواره از خدا می خواهند که صاحب الامر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را به آنان بنمایاند.
هر یک از آنان، هزار سال زندگانی می کند و آثار فروتنی و پرستش و تقرب به خداوند عزوجل، در رخسار آنان آشکار است. وقتی نزد آنان نمی رویم، می پندارند ما از ایشان خشنود نیستیم و زمانی را که ما به دیدارشان می رویم، در نظر می گیرند و در همان زمان به انتظار ما می نشینند و هرگز از کار خسته نمی شوند.
همان گونه که به آنان آموختیم، قرآن می خوانند و پاره ای از قرائت های که به آنان آموخته ایم، اگر بر مردم خوانده شود، آن را نمی پذیریند. مطالبی را که از قرآن می پرسند، وقتی پاسخ می دهیم، سینه ها ( و فکر و اندیشه ) را برای گرفتن آن چه می شنوند، باز می کنند. برای ما از خداوند، طول عمر می خواهند تا ما را از دست ندهند. آنان می دانند، آن چه را از ما می آموزند، منتی از خداوند بر آنان است.
هنگامی که حضرت قائم قیام کند، آنان به همراه حضرت خواهند بود و از دیگر سپاهیان امام (علیه السلام) پیشی می گیرند و از خداوند می خواهند دینش را به وسیله ی آنان یاری نماید.
اجتماع آنان متشکل از پیرو و جوان است. اگر یک جوان، پیری را ببیند، به احترام او همانند غلام می نشیند و بدون اجازه اش از جا برنمی خیزد. از راهی که خودشان بهتر می دانند، بر اندیشه های امام (علیه السلام) آگاه می شوند. اگر امام به آنان دستوری دهد، تا آخر بر آن پابرجا هستند؛ مگر این که حضرت خودش کار دیگری به آنان واگذار کند.
اگر به جنگ مردم شرق و غرب روند، همگی را در لحظه ای نابود می کنند و هرگز اسلحه بر آنان تأثیر نمی کند. شمشیرها و سلاح هایی از آهن دارند؛ اما آلیاژش غیر از آهن است. اگر با شمشیر بر کوهی بزنند، آن را دو نیم می کنند و از جا بر می دارند. امام (علیه السلام) این سپاهیان را به جنگ هند، دیلم، کرد، روم، بربر، فارس، جابرسا و جابلقا- دو شهر در شرق و غرب- می فرستد.
بر هیچ یک از پیروان ادیان وارد نمی شوند، مگر آن که آنان را به اسلام دعوت می کنند و به یکتاپرستی و نبوت پیامبر و ولایت ما اهل بیت می خوانند. پس هر کس اجابت کرد، او را رها می کنند و هر کس نپذیرفت، او را به قتل می رسانند؛ به گونه ای که در شرق و غرب زمین کسی نمی ماند، مگر آن که ایمان می آورند ». (14)
از چشم اندازی که درباره ی این سپاهیان آمده است، چنین فهمیده می شود که شاید آنان همان فرشتگانی باشند که در زمین برجای مانده اند و منتظر قیام حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هستند.

د) تابوت موسی (علیه السلام)
در کتاب غایه المرام به نقل از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است: « به هنگام ظهور حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، حضرت عیسی (علیه السلام) فرود می آید و کتاب ها را از انطاکیه گردآوری می کند. خداوند برای او، از چهره ( إرم ذات العماد ) (15) پرده بر می دارد و کاخی را که حضرت سلیمان پیش از مرگش ساخت، آشکار می سازد. حضرت، دارائی های کاخ را گردآوری می کند و آن را بین مسلمانان تقسیم می نماید و تابوتی را- که خداوند به « ارمیا » دستور انداختن آن را در دریای طبرستان داده بود- خارج می سازد.
آن چه را که خاندان موسی و هارون به یادگار گذاشته اند، در آن تابوت موجود است و نیز الواح و عصای موسی و قبای هارون و ده صاع از غذایی که بر بنی اسرائیل فرود می آمد و مرغ های بریانی که بنی اسرائیل، برای آیندگان خود ذخیره کرده اند، در آن می باشد. آن گاه به کمک آن تابوت شهرها را می گشاید؛ همان گونه که پیش از او نیز چنین کردند ». (16)
ینابیع الموده، این مطلب را با اندکی تغییر به حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نسبت می دهد و می گوید: « حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از غاری در سرزمین انطاکیه، کتاب هایی را بیرون می آورد و کتاب زبور داود را از دریچه ی طبرستان بیورن می آورد. در آن کتاب، یادگارهای خاندان موسی و هارون موجود است و فرشتگان آن را بر دوش می کشند و الواح و عصای موسی (علیه السلام) در آن است ». (17)

پی‌نوشت‌ها:

1- قال الصادق (علیه السلام) :« القائم منا منصور بالرعب ». مستدرک الوسائل، ج12، ص 335 و ج14، ص 354.
2- عن أبی عبدالله (علیه السلام) :« … و یؤیده الله بثلاثه أجناد: بالملائکه. و المؤمنین، و الرعب… ». بحار الانوار، ج52، ص 356.
3- عن أبی جعفر (علیه السلام) :« … و یسیر الرعب أمامه شهراً. و خلفه شهراً ». همان، ص 343.
4- و عن أبی جعفر (علیه السلام) :« … و یسیر الرعب قدامها شهراً [ و راهءها شهراً ] و عن یمینها شهراً،. عن یسارها شهراً ». نعمانی، غیبه، ص 308؛ بحار الانوار، ج52، ص 361.
5- عن علی (علیه السلام) :« … و یؤیده الله بالملائکه و الجن وشیعتنا المخلصین ». حصینی، الهدایه، ص 31؛ ارشاد القلوب، ص 286.
6- عن أبان بن تغلب، قال: قال أبو عبدالله (علیه السلام) :« کأنی أنظر إلی القادم علی ظهر النجف، فإذا استوی علی ظهر النجف، رکب فرساً أدهم. أبلق، بین عینیه شمراخ، ثم ینتفض به فرسه، فلا یبقی أهل بلده إلا و هم یظنون أنه معهم فی بلادهم، فإذا نشر رایه رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) انحط إلیه ثلاثه عشر ألف ملک و ثلاثه عشر ملکاً کلهم ینتظر القائم، و هم الذین کانوا مع نوح (علیه السلام) فی السفینه، و الذین کانوا مع إلبراهیم الخلیل (علیه السلام): حیث ألقی فی النار، و کانوا مع عیسی حیث رفع، و أربعه آلاف ملک الذین هبطوا یریدون القتال مع الحسین بن علی (علیه السلام) فلم یؤذن لهم فصعدوا فی الاستئذان، و هبطوا و قد قتل الحسین فهم شعث غبر یبکون عند قبر الحسین إلی یوم القیامه. و ما بین بین قبر الحسین (علیه السلام) إلی السماء مختلف بالملائکه ». کمال الدین، ج2، ص 672؛ نعمانی، غیبه، ص 309؛ کامل الزیارات، ص 120؛ العدد القویه، ص 74؛ مستدرک الوسائل، ج10، ص 245.
7- قال أبوجعفر (علیه السلام) :« لکأنی أنظر إلیهم… جبرئیل عن یمینه و میکائیل عن یساره، یسیر الرعب أمامه شهراً، و خلفه شهراً، أمده الله بخمسه آلاف من الملائکه ». بحار الانوار، ج52، ص 343؛ نورالثقلین، ج1، ص 388؛ القول المختصر، ص 21.
8- الباقر (علیه السلام) :« إن الملائکه الذین نصروا محمداً (صلی الله علیه و آله و سلم) یوم بدر فی الأرض ما صعدوا بعد و لا یصعدون، حتی ینصروا صاحب هذا الأمر، و هم خمسه آلاف ». اثبات الهداه، ج3، ص 549؛ نور الثقلین، ج12، ص 388؛ مستدرک الوسائل، ج2، ص 448.
9- عن أبی عبدالله (علیه السلام) :« ینزل علی القائم (علیه السلام) تسعه آلاف ملک و ثلاثمائه و ثلاث عشر ملکاً، و هم الذین کانوا مع عیسی لما رفعه الله إلیه ». بحار الانوار، ج14، ص 339؛ ر.ک: نعمانی، غیبه، ص 311.
10- علی (علیه السلام) :« و لا تنشر- الرایه- حتی یخرج المهدی، و یمد بثلاثه آلاف من الملائکه یضربون وجوه من خالفه و أدبارهم ». ابن حماد، فتن، ص 101؛ شافعی، بیان، ص 515؛ الحاوی للفتاوی، ج2، ص 73؛ الصواعق المحرقه، ص 167؛ کنزل العمال، ج4، ص 589؛ ابن طاووس، ملاحم، ص 73؛ احقاق الحق، ج19، ص 652.
11- نحل (16 ) آیه1.
12- عن أبی عبدالله (علیه السلام) فی قول الله عزوجل: ( أَتَى أَمْرُ اللَّهِ فَلَا تَسْتَعْجِلُوهُ ) قال: هو أمرنا یعنی قیام قائمنا آل محمد أمرنا الله أن تستعجل به. فیؤیده [ فیؤده] إذا أتی علیه ثلاثه جنود؛ الملائکه و المؤمنون، و الرعب ». تأویل الآیات الظاهره، ج1، ص 252؛ اثبات الهداه، ج3، ص 562؛ بحار الانوار، ج52، ص 356.
13- عن الرضا (علیه السلام) :« إا قام القائم یأمر الله الملائکه بالسلام علی المؤمنین، و الجلوس معهم فی مجالسهم، فإذا أراد واحد حاجه أرسل القادم من بعض الملائکه أن یحمله. فیحمله الملک حتی یأتی القائم، فیقضی حاجته، ثم یرده، و من المؤمنین من یسیر فی السحاب، و منهم من یطیر مع الملائکه، و منهم من یمشی مع الملائکه مشیاً، و منهم من یسبق الملائکه، و منهم من یتحاکم الملائکه إلیه. و المؤمن أکرم علی الله من الملائکه، و منهم من یصیره القائم قاضیاً بین مائه ألف من الملائکه ». دلائل الامامه، ص 241؛ اثبات الهداه، ج3، ص 573.
14- عن محمد بن مسلم، قال: سألت أبا عبدالله (علیه السلام) عن میراث العلم ما مبلغه؟ أجوامع ما هو من هذا العلم أم تفسیر کل شیء من هذه الإمور التی تتکلم فیها؟ فقال: « إن الله عزوجل مدینتین: مدینه بالمشرق و مدینه المغرب، فیها قوم لا یعرفون إبلیس، و لا یعلمون بخلق إبلیس، تلقاهم فی کل حین فیسألونا عما یحتاجون إلیه، و یسألونا عن الدعاء فنعلمهم. و یسألونا عن قائمنا متی یظهر؟ و فیهم عباده و اجتهاد شدید. و لمدینتهم أبواب ما بین المصراع مائه فرسخ، لهم تقدیس و تمجید و دعاء و اجتهاد شدید. لو رأیتموهم لا حتقرتم عملکم، یصلی الرجال منهم شهراً لا یرفع رأسه من سجدته. طعامهم التسبیح و لباسهم الورق. و وجوههم مشرقه بالنور، إذا رأوا منا واحداً لحسوه و اجحتمعوا إلیه، و أخذوا من أثره من الأرض، یتبرکون به، لهم دوی إذا صلوا کأشد من دوی الریح العاصف، منهم جماعه لم یضعوا السلاح منذ کانوا ینتظرون قائمنا، یدعون الله عزوجل أن یریهم إیاه، و عمر آحدم ألف سنه، إذا رأیتهم ردیت الخشوع و الاستکانه، و طلب ما یقربهم إلی الله عزوجل، إذا احتبسنا عنهم ظنوا أن ذلک من سخط، بتعاهدون أوقاتنا التی نأتیهم فیها، لا یسأمون و لا یفترون، یتلون کتاب الله عزوجل کما علمناهم، و إن فیما نعلمهم مالو تلی علی الناس لکفروا به، و لأنکروه، یسألونا عن الشیأ إذا ورد علیهم من القرآن لا یعرفونه، فإذا أخبرناهم به انشرحت صدورهم لما یستمعون منا، و سألوا لنا طول البقاء و أن لا یفقدونا. و یعلمون أن المنه من الله علیهم فیما نعلمهم بهم لدینه، فیهم کهول و شبان، اذا رای شاب منهم الکهل جلس بین یدیه جلسه العبد لا یقوم حتی یأمره، لهم طریق، هم أعلم به من الخلق إلی حیث یریده الإمام (علیه السلام) : فإذا أمرهم الإمام بأمر قاموا علیه دبداً حتی یکون هو الذی یأمرهم بغیره، لو أنهم ورودوا علی ما بین المشرق و المغرب من الخلق لأفنوهم فی ساعه واحد. لا یختل فیهم الحدید، لهم سیوف من حدید غیر هذا الحدید، لو صرب أحدهم بسیفه جبلاً لقده حتی یفصله، و یغزوابهم الإمام (علیه السلام) الهند و الدیلم و الکرد و الروم و بربر و فارس، و بین جابرسان الی جالبلقا، و هما مدینتان: واحده بالمشرق و واحده بالمغرب، لا یأتون علی أهل دین إلا دعوهم إلی الله عزوجل، و إلی الإسلام و الإقرار بمحمد (صلی الله علیه و آله و سلم) ، و التوحید و ولایتنا أهل البیت، حتی أجاب منهم و دخل فی الإسلام ترکوه، و أمروا علیه آمیراً منهم. و من لم یحب و لم یقر بمحمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و لم یقر بالإسلام و لم یسلم، قتلوه حتی لا یبقی بیت المشرق و المغرب و مادون الجیل أحد إلا آمن بالله ». بصائر الدرجات، ص 144؛ اثبات الهداه، ج3، ص 523غ تبصره الولی، ص97؛ بحار الانوار، ج27، ص 41 و ج54، ص 332.
أقول: لدینا شواهد و روایات علی کثیر من فقرات هذا النص، کما أن الاکتشاف التی تحصل الیوم و نسمعها عبر وسائل الاعلام. هی مما تؤید هذا المتن، وأن مجهولات البشر لا یقاس مبعلوماته، ولکن مع ذلک یبقی الکلام فی سند هذا الروایه.
15- اشاره به آیه ی شریفه است: ( إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَاد* الَّتِی لَمْ یخْلَقْ مِثْلُهَا فِی الْبِلَادِ؛ ای رسول خدا! آیا ندیدی که خدای تو مردم شهر ارم را که صاحب قدرت و عظمت بودند، چگونه کیفر داد؟ در صورتی که مانند آن شهر در استحکام و بزرگی در جهان نبود ). فجر (89) آیه 8. مقصود این حدیث آن است که چنین شهر پرشکوه و با عظمتی برای عیسی (علیه السلام) دوباره آشکار می شود و این شهر مخفی، پدیدار می گردد.
16- عن رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) :« ینزل عیسی… و یحمع الکتب من أنطاکیه… فیکشف الله له عن إرم ذات العماد. النصر الذی بناه سلیمان بن داود قرب موته. فیأخذ ما بهم من الأموال. و یقسمها علی المسلمین، و یخرج الله التابوت الذی أمر به أرمیا أن یرمیه فی بحر طبریه. فیه بقیه مما ترک آل موسی و آل موسی، و رضاضه اللوح و عصا موسی، و قبل هارون و عشره أصوع من المن. و شرایح السلوی التی ادخروها، کذا بنو إسرائیل لمن بعدهم، فیستفتح بالتوبت المدن کما استفتح به من کان قبله ». غایه المرام، ص 697؛ حلیه الابرار، ج2، ص 620؛ الشیعه و الرجعه، ج1، ص 136؛ ر.ک: ابن طاووس، ملاحم، ص 66؛ اثبات الهداه، ج3، ص 489، 541.
17- القندوزی، و قیل :« إن المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، یستخرج کتباً من غار بمدینه أنطاکیه، و یستخرج الزبور من بحیره طبریه، فیها مما ترک آل موسی و هارون تحمله الملائکه، و فیها الألواح، و عصا موسی علیه الصلاه و السلام ». ینابیع الموده، ص 401؛ ابن حماد، فتن، ص98؛ متقی هندی، برهان، ص 157؛ ابن طاووس، ملاحم، ص 67.
منبع مقاله :
طبسی، نجم الدین؛ (1385)، دولت موعود، قم: مؤسسه بوستان کتاب (مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم )، چاپ ششم

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید