لبخند درمانى!

لبخند درمانى!

 

« دلیل این‏که نمى‏خندید، آن نیست که پیر شده‏اید؛ شما پیر مى‏شوید، چون نمى‏خندید! »
« لوئیز هى »
« اشو » با لبخندى بر لب در تایید سخنان « لوییز هى » مى‏سراید:
خندیدن یک نیایش است.
اگر بتوانى بخندى، آموخته‏اى که چگونه نیایش کنى
جدى نباش!
عبوس هرگز نمى‏تواند مذهبى باشد.
کسى که مى‏تواند بخندد، کسى که طنزآمیزى وتمامى بازى زندگى را مى‏بیند، مى‏خندد.
و در بطن همین خنده به اشراق خواهد رسید!
بگذار خنده‏ات خنده‏اى از ته دل باشد.
چنین خنده‏اى پدیده‏اى نادر است!
هنگامى که هر سلول بدن تو بخندد،
هنگامى که هر بافت وجودت از شادى بلرزد،
به آرامشى عظیم دست مى‏یابى!
کارهاى اندکى را سراغ داریم که بى‏نهایت باارزشند،
خنده یکى از این کارهاست!
« وینیوم » فیزیولوژیست فرانسوى معتقد است؛ وقتى عضلات صورت حرکت داده مى‏شوند، مکانیزم‏هاى هورمونى در مغز شروع به فعالیت مى‏کند. عضلات مختلف صورت که براى لبخند زدن، نشان دادن خشم، انزجار و غیره به کار گرفته مى‏شوند، همگى در ارتباط با فرستنده‏هاى عصبى در مغز هستند. این فرستنده‏ها به تمام بدن پیام‏هاى شیمیایى مى‏فرستند. وینیوم ادامه مى‏دهد: لبخند زدن بر روى این هورمون‏ها تأثیر مثبت مى‏گذارد، در حالى که دیگر حالات صورت تأثیر منفى بر این هورمون‏ها دارند و حالات چهره واقعاً تأثیر عمیقى در چگونگى تفکر و احساس ما دارند!
اخیراً دانشمندان آمریکایى تغییرات وسیعى را در این زمینه آغاز کرده‏اند، از آن جمله: وقتى تعدادى از آزمایش شوندگان شروع به لبخند زدن مى‏کردند، میزان ضربات قلب آنان کاهش مى‏یافت، فشار خون پایین مى‏آمد و سیستم‏هاى بدن آرام مى‏شدند. به هنگام لبخند زدن تمام تغییرات براى سیستم‏هاى بدن مفید بودند، در حالى که دیگر تغییرات در صورت، آثار منفى داشتند!
در نتیجه، لبخند زدن نقش بزرگى در تقویت سلامتى و اجتناب از بیمارى دارد، حتى اگر زمانى که در درون خود احساس بدبختى مى‏کنیم، باید به لبخند زدن ادامه دهیم و به سیستم‏هاى بدن خود یارى کنیم تا ساکن و آرام بمانند؛ زیرا ذات زندگى، شادى است!
دانشمندان به این نتیجه دست یافته‏اند که: وظیفه‏ى اصلى لبخند زدن و خندیدن، کاهش فشار روان و تنش است که بزرگترین عامل سلامت در قرن بیستم بشمار مى‏رود!
دکتر « ژوزف مورفى » مى‏گوید: « در حال حاضر به این حقیقت پى برده‏ایم که افراد شاد، غالبا کمتر از افرادى که به طور دائم احساس نگرانى و بدبختى مى‏کنند، بیمار مى‏شوند! »
از آنجا که انسان‏ها اصولاً موجودات بسیار مقلدى هستند، به راحتى از حالات افراد دیگر تأثیر مى‏گیرند: پس، افرادى که لبخند بر لب دارند به طور ناخودآگاه بر اطرافیان خود اثر مطلوبى مى‏گذارند!
« امانوئل » گوید:
با شادى، خدا را تجلیل مى‏کنیم
و ضیافت زندگى را!
« آنتونى رابینز » مردى که – با کمک تصویر ذهنى مثبت – خود را از زندگى نکبت بار خویش نجات داد مى‏گوید:
افراد زیادى صرفا به این دلیل مبتلا به انواع بیمارى‏ها مى‏شوند که خود و دنیاى اطرافشان را بیش از حد جدى مى‏گیرند. بعضى اوقات افراد در واقع از خندیدن مى‏ترسند، زیرا فکر مى‏کنند، خندیدن باعث مى‏شود سبکسر و تهى مغز جلوه کنند و مورد تمسخر واقع شوند. اگر خوب به این مسئله بیاندیشید، پى خواهید برد، لبخند زدن و خندیدن در واقع جزء فعالیت‏هاى هوشمندانه‏اى است که مى‏توانید انجام دهید. انسان‏ها تنها موجوداتى هستند که مى‏توانند لبخند بزنند، بخندند و از یک لطیفه لذت ببرند.
و ما باید این ظرفیت را هر چه بیشتر در خود افزایش دهیم. توانایى خندیدن بیش از هر چیزى انسان را از دیگر حیوانات متمایز مى‏کند. حیوانات مى‏توانند نگران شوند، وحشت کنند، اما قادر نیستند با صداى بلند بخندید. در حقیقت، خنده بیش از هر چیز دیگر مکانیزمى امنیتى است که صرفاً به بشر اعطاء شده تا او بتواند سلامتى خود را حفظ کند و شادى را تجربه نماید.
نگارنده بر این باور است که:
« سرور و شادى، خداى درون فرد است که از اعماق او برخاسته و متجلى مى‏شود! »
اندیشمندى خنده را موسیقى زندگى مى‏داند و مى‏سراید:
خنده درست مثل آفتاب است
همه‏ى روز را تازه مى‏کند
قله‏هاى زندگى را
به نور خود نوازش مى‏دهد
و ابرها را دور مى‏راند
روح شادمانه مى‏شود که آوازش را مى‏شنود
و شهامتش را سخت احساس مى‏کند
خنده درست همانند آفتاب است
که مى‏آید و مردمان را نشاط مى‏بخشد
خنده درست مثل موسیقى است
در دل آدم درنگ مى‏کند
و هر کجا آوازش را مى‏شنوى
ناخوشى‏هاى زندگى رخت مى‏بندند
و اندیشه‏هاى خوش، فرا مى‏رسند
به تجمع نت‏هاى طرب‏انگیزى که مى‏سرایند.
خنده درست همانند موسیقى‏ست
که زندگى را شیرین مى‏کند!
طبق آخرین بررسى دانشمندان فرانسوى، به طور متوسط مردم امروز، خیلى کمتر از پنجاه سال پیش مى‏خندند!
« لیزها جکینتون » مى‏گوید: « افرادى که با چهره همیشه عبوس با دنیا برخورد مى‏کنند، غالبا در عمق درون خود احساس وحشت مى‏نمایند. آنها عصبیت درونى خود و خجالت خود را پشت چهره‏اى نفوذ ناپذیر و جدى پنهان مى‏کنند، در صورتى که لبخند زدن و خندیدن نشانگر شخصیتى دست و دلباز، اجتماعى و خوش قلب است. لبخند زدن، باعث مى‏شود که افراد جذاب‏تر، زنده‏تر و جوان‏تر به نظر برسند! »
« توماس کارلایل » معتقد است: « وقتى انسان‏ها خشمگین و یا پرخاشجو هستند، آدرنالین بیشترى تولید مى‏کنند و جسم را متشنج کرده و مغز را هشیار و آماده براى عمل مى‏کنند، اما وقتى انسان‏ها لبخند مى‏زنند، تمام سیستم‏هاى داخلى آنان آرام مى‏گیرد. ما به طور غریزى به طرف افرادى جذب مى‏شویم که زیاد لبخند مى‏زنند. آنها زیباتر و خوبتر از افرادى که بندرت لبخند مى‏زنند یا هرگز لبخند نمى‏زنند به نظر مى‏رسند و ما افرادى را که به راحتى مى‏خندند، دوست داریم، چون از آنها نمى‏هراسیم! »
« لیزها جکینتون » مى‏گوید: « هر قدر بیشتر بتوانیم در خود و دیگران شادى بیافرینیم، دنیاى بهترى خواهیم داشت! »
« شکسپیر » مى‏گوید: « افرادى که توانایى لبخند زدن و خندیدن دارند، موجوداتى برتر هستند! »
« هنرى رابین اشتاین » در پایان تحقیقات خود درباره‏ى خندیدن مى‏گوید: « یک دقیقه خندیدن مى‏تواند به بدن همان اندازه آرامش بدهد که 45 دقیقه درمان‏هاى خاص آرام بخش! »
« آرتور کاسلر » روانشناس انگلیسى مى‏گوید: « از نقطه نظر بهداشتى، غرور: تکبر، جدى بودن و خشک بودن بیش از حد، به خشکى جسم منجر مى‏شود که همین مى‏تواند عامل کمردردها، سردردها، زخم‏هاى معده، بیمارى‏هاى قلبى و حتى سرطان گردد. جواب بسیار ساده است؛ وقتى تنش در بدن ایجاد شود و شخص قادر به تخلیه آن نباشد، بعد از مدتى این نیش مزمن ممکن است سلامت شخص را با مشکلات بسیار جدى روبرو کند! »
« فروید » مى‏گوید: « لطیفه‏ها در حقیقت به این دلیل ساخته مى‏شوند که مایه شادى دیگران گردند و چیزى را که قبلاً پنهان بود – یا ابراز نگردیده – بیرون بیاورند! »
« فروید » چنین نتیجه‏گیرى مى‏کند: « ما به طنز نیازمندیم، زیرا هرچه بزرگتر مى‏شویم، این آمادگى را پیدا مى‏کنیم که افرادى عبوس و غمگین شویم، اما بچه‏ها براحتى مى‏خندند! »
فرزانه‏اى، پل لطیف آشنایى میان دو نفر را لبخند مى‏داند و مى‏گوید: « کوتاهترین راه براى گفتن دوستت دارم، لبخند است! »
گروهى از اندیشمندان فرانسوى مى‏گویند: همانطورى که خنده یک سوپاپ ایمنى است، زمانى هم که خنده بیش از حد، عنان از کف ما برباید، اشک‏ها به عنوان یک سوپاپ ایمنى اضافى وارد عمل مى‏شوند. اشک‏ها موجب مى‏شوند تا خنده‏ى زیاد، آسیب زننده نباشد.»
« ویلیام جیمز » روانشناس معروف آمریکایى مى‏گوید: « مغز نقشى بس عظیم‏تر از آنچه خیلى از مردم تصور مى‏کنند در چگونگى بروز بیمارى‏ها به عهده دارد و در واقع زیاد دور از واقعیت نیست، اگر بگوییم:
مغز، مسئول اصلى تمام بیمارى‏هاى جسمانى است و اگر بتوان مغز را آرام و فعالیت آن را موزون کرد، جسم از شانس کافى براى پیروى از آن برخوردار خواهد شد و یگانه راه آرامش مغز خندیدن و شادمان بودن است! »
« میلتون » – شاعر ژرف‏نگر – در کتاب بهشت گمشده مى‏نویسد: « مغز از محل حکومت خود و به تنهایى مى‏تواند از بهشت، جهنمى و از جهنم، بهشتى ‏سازد! »
به بیان مولوى: «اگر بود اندیشه‏ات گل، گلشنى ! »
یک مثل انگلیسى مى‏گوید: « خدا به مردم عاقل مى‏خندد و مردم عاقل هم در جواب خدا لبخند مى‏زنند! »
اما، از یاد نبریم قانون طلایى خنده را که مى‏گوید:
« همیشه با دیگران بخندیم و هرگز به دیگران نخندیم! »
راستى! یک فرمول براى آنکه شادى‏هایمان دو برابر و غم‏هایمان نصف گردد، با صداى بلند بخوانید:
شادى اگر تقسیم شود ، دو برابر مى‏شود!
غم اگر تقسیم شود ، نصف مى‏شود!

چکیده مطالب:
– ضرر نمى‏کنى! از هم اکنون لبخند زدن را تجربه کن!
– یادت باشه! انسان‏هاى خندان و شاد به خداوند شبیه‏ترند!
– کمى موسیقى گوش کن، برقص، بخند ( حتى به زور )، آنگاه بنشین و نظاره کن آثار شگرف همین حرکات به اصطلاح اجبارى را!
– فراموش نکن! همین لحظه را، اگر گریه کنى یا بخندى! بالاخره مى‏گذرد، امتحان کن!
– بهشت یعنى، شادى، خنده، سرور و شعف!
– جاى تأسف است! ما براى شاد بودن بهانه‏اى مى‏خواهیم، ولى براى غمگین بودن نیاز به هیچ بهانه‏اى نداریم!

جان کلام:
یکى از راه‏هاى تقرب به درگاه خداوند، شادى است!
منبع: کتاب لطفاً گوسفند نباشید

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید