اعمال و آداب حج

اعمال و آداب حج

شرایط وجوب حج
بدان ایدک الله تبارک و تعالی که حج و عمره واجب است بر کسی که بالغ و عاقل و آزاد بوده باشد، و او را توشه ای باشد مقدار رفتن و برگشتن میانه حال، و راحله ای که توانایی برداشتن او داشته باشد، اگرچه الاغ گوش و دم بریده باشد، زاید بر قرض ها و خرج عیال واجب النفقه تا وقت برگشتن.
و متمکن بوده باشد از رفتن، به آنکه بیمار نباشد؛ بیماری که بر راحله نتواند نشست، و دشمنی نباشد در راه که خوف بر نفس یا مال از او بوده باشد. و اگر دفع نشود دشمن مگر به دادن مال، اشهر میان علما آن است که واجب است رفتن و دادن مال، اگر قدرت بر آن داشته باشد.1

آداب عزیمت به سوی حجاز
می باید که چون کسی خواهد که به سفر مکه روانه شود، قطع معاملات خود بکند، و حق مردمان را به ایشان برساند، و روز شنبه یا سه شنبه یا پنجشنبه متوجه سفر شود، و رفیق صالح به هم رساند، و خُلق خود را نیکو کند زیاده بر حضر، و توشه خود را بذل کند به رفقا، و بخل نورزد، و اسراف نکند. و چون متوجه شود تصدّق بکند، و بر در خانه بایستد، و سوره حمد بخواند از پیش روی و از دست راست و از دست چپ، و همچنین آیه الکرسی بخواند از سه طرف، پس معوذتین بخواند به همین دستور، و کلمات فرج را بخواند.
پس نیت کند که متوجه حج بیت الله الحرام می شوم از برای ادای عمره اسلام عمره تمتع و حج اسلام حج تمتع از جهت رضای خدا. و چون پا در رکاب آورد بگوید بِسْمِ اللهِ الرَّحمن الرَّحِیم و الله اکبر. و باید که دو رکعت نماز بکند در هر منزلی، هم در وقت فرود آمدن و هم در وقت بار کردن. و باید که هر چه صرف کند در راه، خوشحال باشد، بلکه هر چه بر سر او آید از بلاها و مصیبت ها، در مقام رضا و خشنودی باشد، و آن را علامت قبول حج خود داند.
و باید که با حضور قلب باشد، و به یاد حق سبحانه و تعالی باشد در هر حرکتی و سکونی، که آن روح عبادت است، و نزد خود محقق سازد که این سفر شبیه به سفر آخرت است، و تفکر کند که این سفر با این کمی این قدر تهیه می خواهد، پس تهیه سفر آخرت با آن درازی، در خور آن می باید. و بداند که اگر در این سفر اندکی تقصیر می کند خود را در معرض تلف و هلاک درمی آورد، یا در راه محتاج خلق خواهد شد. و همچنین در آن سفر اگر تقصیری کند مورث ندامت ابدی و عذاب سرمدی خواهد گردید.
و منقول است از حضرت ابی عبدالله جعفر بن محمد الصادق علیه السلام که آن حضرت فرمود: چون اراده حج کنی باید که دل خود را مجرد سازی از جهت حق سبحانه و تعالی از هر چه تو را مشغول سازد و حجاب تو باشد، و کارهای خود را همگی به خالق خود گذار، و توکل بر او کن در همه حالاتِ خود از حرکات و سکنات، و تسلیم شو نزد قضا و قدر الهی. و وداع کن دنیا و راحت دنیا و خلق را، و بیرون آر از هر حقی که بر تو لازم است از مردمان و به ایشان برسان، و اعتماد مکن بر توشه و راحله و مصاحبان و قوت جوانی و مال خود که مبادا اینها وبال تو شوند.2

آداب توجه به حج
کسی که اراده حج می کند، در وقت توجه به جانب حج مراعات چند امر را باید بکند:
اول اینکه: نیت خود را از برای خدا خالص کند؛ به نحوی که شایبه هیچ غرضی از اغراض دنیویه در آن نباشد، و هیچ باعثی بر حج، جز امتثال امر الهی نداشته باشد. پس نهایت احتیاط کند که مبادا در خفایای دل او نیتی دیگر باشد از ریا و یا احتراز از مذمت مردم به سبب نرفتن حج، یا خوف از فقر و بر تلف شدن اموال؛ چون که مشهور است که تارک الحج مبتلا به فقر و ادبار می شود؛ یا قصد تجارت و شغل دیگر؛ زیرا همه اینها عمل را از قربت و اخلاص، خالی می کند. و مانع از مراتب ثواب موعود می گردد. و چه احمق کسی است که متحمل این همه اعمال شاقه که واسطه تحصیل سعادت ابدی گردد، به جهت خیالات فاسده که به جز خسران فایده ندارد.
دوم آنکه: از گناهانی که کرده توبه خالص کند، و حق الناسی که در ذمه او باشد خود را بری الذمه سازد، و دل از همه علایق بکند، تا دل او بالکلیه متوجه خدا شود. و باید چنان تصور کند که از این سفر برنخواهد گشت. و وصیت خود را مضبوط سازد و آماده سفر آخرت گردد؛ زیرا اصل این سفر نیز از جمله تدارک خانه آخرت است. و باید در وقت بیرون آمدن از برای سفر حج و قطع علاقه از وطن و اهل و عیال و مال و اموال، یاد آورد زمانی را که قطع علاقه از اینها خواهد نمود به جهت سفر آخرت.
سوم آنکه: در وقت اراده سفر، متذکر عظمت خانه و صاحب خانه گردد؛ و به یاد آورد که: او را در این وقت، ترک اهل و عیال و مفارقت از مال و جاه و دوری دوستان و مهاجرت از اوطان را اختیار کرده به جهت قصد امری رفیع الشأن عظیم القدر؛ یعنی زیارت خانه ای که خدا آن را مرجع مردم قرار داده، پس بداند که این سفر، مثل سایر سفرهای دنیا نیست؛ و متذکر گردد که چه امری اراده کرده است و رو به چه جایی آورده و قصد زیارت که را دارد؛ و بداند که او متوجه است به زیارت آستانه حضرت مالک الملک و از جمله کسانی است که منادی پروردگار او را صلای دعوت داده و او به جان و دل قبول نموده؛ پس قطع علایق و تبرک خلایق کرده رو به خانه رفیع القدر عظیم الشأن آورده تا دل خود را فی الجمله به ملاقات خانه تسلی دهد و آن را وسیله وصول به غایت آمال، که لقای جمال جمیل ایزد ـ متعال ـ باشد سازد.
چهارم آنکه: دل خود را فارغ سازد از هر چیزی که در راه یا مقصد، دل او را مشغول می سازد و خاطر او را پریشان می کند؛ از: معامله و تجارت و نحو اینها، تا دل او مطمئن بوده، متوجه یاد خدا باشد.
پنجم آنکه: سعی کند که توشه سفر و خرجی راه او از ممرّ حلال باشد؛ و در آن وسعت دهد اما نه به حدی که به اسراف منجر شود. و مراد از «اسراف»، آن است که انواع اطعمه لذیذه را صرف نماید؛ همچنان که طریقه خوش گذرانان اهل روزگار است. و اما بذل کردن مال بسیار به اهل استحقاق، پس آن اسراف نیست. همچنان که رسیده است که: «هیچ خیری در اسراف نیست، و هیچ اسرافی در خیر نیست».
ششم آنکه: در این سفر هر نقصان مالی یا اذیت بدنی که به او برسد، به او خرسند و دلشاد گردد؛ زیرا آن از علامات قبول حج اوست.
هفتم آنکه: با رفقا و اهل سفر خویش خوش خلقی نماید و گشاده رو و شیرین کلام باشد و با ایشان تواضع کند و از کج خلقی و درشت گویی غایت اجتناب نماید. و فحش نگوید. و سخن لغو از او سر نزند. و سخنی که رضای خدا در آن نیست، نگوید. و با کسی جدال و خصومت نکند. حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود که: «حج مبرور، هیچ جزایی ندارد مگر بهشت.» شخصی عرض کرد: یا رسول الله! مبرور کدام است؟ فرمود: «آن است که با آن، خوش کلامی و طعام دادن باشد». و باید بسیار اعتراض با رفیق و خدمتکار و غیر اینها از هم سفران نکند، بلکه با همه، همواری کند. و با راهروان خانه خدا فروتنی و خفض جناح نماید، و حسن خلق را پیشه خود کند. و حسن خلق، همین نیست که اذیت او به کسی نرسد، بلکه اگر اذیتی از دیگری به او رسد متحمل شود.
هشتم آنکه: ژولیده و غبارآلوده باشد و خود را در راه، زینت نکند. و میل به اسبابی که باعث فخر و خودنمایی است ننماید. و اگر تواند پیاده راه رود؛ خصوصاً در مشاعر معظمه؛ یعنی از مکه و منی و مشعر و عرفات؛ به شرطی که مقصود او از پیاده رفتن، صرفه اخراجات نباشد؛ بلکه غرض او زحمت و مشقت در راه خدا باشد. و اگر مقصود صرفه باشد سواری بهتر است اگر وسعت باشد. و همچنین از برای کسی که پیاده روی باعث ضعف او از عبادت و دعا شود سواری بهتر است.3

آداب راه و ساز راه4
باید که اول که نیتِ حج کند، توبه کند و مظالم باز دهد و اوام ها بگزارد، و عیال و فرزند و هر که را بر وی نفقه ای بُوَد نفقات بدهد؛ و وصیت نامه بنویسد؛ و زادِ راه از وجهی حلال به دست آورد و از شُبهت حذر کند و چون حج به مال شبهت کند بیم آن بُوَد که ناپذیرفته بُوَد؛ و چندان زاد بسازد که با درویشان5 رفق تواند کرد در راه؛ و پیش از بیرون شدن، سلامت راه را چیزی به صدقه کند؛ و استری قوی به کرا گیرد؛6و رفیقی به صلاح به دست آورد که سفرکرده بُوَد و اندر دین و اندر مصالح راه یاور بُوَد؛ و دوستان را وداع کند و از ایشان حلالی خواهد و دعا.7

آداب احرام و ورود به مکه
چون به میقات رسد ـ که قافله از آنجا احرام گیرند اول غسل کند، و موی و ناخن باز کند و جامه دوخته بیرون کند، و ازاری و ردایی سپید بربندد. و پیش از احرام بوی خوش به کار دارد. و چون برخیزد نیت حج کند ـ به دل و زبان ـ و بگوید: لَبَّیْک، اَللّهُمَّ لَبَّیْک، لا شریکَ لَکَ لَبَّیْک، اِنَّ الحَمْدَ وَ النِّعْمَهَ لَک و المُلک، لاشریک لَکَ.8 و همین کلمات به آواز اعادت می کند.9 و چون به مکه نزدیک رسد، غسل کند.
و اندر حج نُه سبب را غسل، سنت است: احرام را، و دخول مکه را، و طواف زیارت را، و وقوف به عرفات را، و مُقام به مُزدلفه را، و سه غسل برای سنگ انداختن به سه جَمَره،10 و طواف وداع را.11

آداب طواف کردن
بدان که طواف همچون نماز است: در وی طهارت تن و جامه و جای، و ستر عورت شرط است؛ لیکن سخن12اندر وی مباح است.13
چون طواف و سعی کند، قصه وی به قومی بیچارگان ماند که به درگاه ملوک شوند نیازی را و حاجتی را که دارند و گرد سرای ملک می گردند و اندر میدان در سرای تردد می کنند و کسی را می جویند که از بهر ایشان شفاعت کند و امید می دارند که مگر ناگاه خود چشم ملک بر ایشان افتد و ببخشاید و کار ایشان سره شود.14
زیارت حضرت رسول صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام
آنگاه قصد زیارت مدینه کند، که رسول صلی الله علیه و آله گفت: «هر که پس از وفات من، مرا زیارت کند، همچنان بُوَد که در حیات.» و گفت: »هر که قصد مدینه کند، و غرض وی جز زیارت نبوُدَ، حقی ثابت شود وی را نزد خدای تعالی؛ که مرا شفیع او گرداند». و چون اندر راه مدینه همی شود، صلوات بسیار همی دهد. و چون چشم بر دیوار مدینه افکند گوید: اللّهُمَّ هَذا حَرَمُ رسولِک صَلَّی الله عَلَیْهِ وَ سَلَّم، فَاجْعَلْهُ لِی وِقایَهٌ مِنَ النّار وَ اَماناً مِنَ العَذابِ و سُوءِ الحساب.15 اول غسل کند، آنگاه در مدینه شود و بوی خوش به کار دارد و جامه پاک و سپید پوشد. چون اندر شود به تواضع باشد… سپس در مسجد شود و برابر منبر دو رکعت نماز کند در جایی که موقف رسول صلی الله علیه و آله بوده است.
بدان که در حدیث است از رسول خدا صلی الله علیه و آله که هر که حج کند و زیارت من نکند مرا جفا کرده است، و هر که جفا کند مرا من نیز او را جفا کنم در روز قیامت. و در خبر است که هر امامی را عهدی است در گردن موالیان و شیعیان خود، و از تمامی وفا به عهد ایشان زیارت قبور ایشان است. پس کسی که زیارت کند ایشان را از روی رغبت در زیارت ایشان، و تصدیق به آنچه ایشان او را به آن ترغیب کرده اند، ائمه ایشان شفیع ایشان خواهد بود در روز قیامت.16
و سنت است زیارت سیده النسا فاطمه زهرا علیها السلام ، و احتیاطاً در سه موضع زیارت کنند، یکی در خانه آن حضرت، و یکی در روضه که میان قبر و منبر است، و دیگر در بقیع، و زیارت ائمه علیهم السلام در بقیع بکنند. و بهتر آن است که زیارت جامعه کبیر را بخوانند، و از جهت زیارت رسول خدا صلی الله علیه و آله و ائمه هدی علیهم السلام هر یک غسل بکنند.17

ترک تجمل در ایام حج
علی بن موفّق نقل کند که شصت حج کردم. سالی در محمل خویش می رفتم، جماعتی پیاده دیدم می رفتند، فرود آمدم و با ایشان پیاده می رفتم. پس از راه جدا شدیم و خفتیم. در خواب دیدم، کنیزانی که به حسن ایشان هرگز ندیده بودم، بیامدند، طشت های طلا و ابریق ها در دست، و پای آن پیادگان همه بشستند. پس یکی متوجّه شد که پای من بشوید؛ دیگری گفت: این از آنها نیست، محملی دارد. گفت: بلی، اما دوست داشت که با ایشان پیاده رود و پای مرا بشست. ماندگی از من یک باره برفت.18
ناخرسندی خداوند از حج گزار مستطیع نشده
آورده اند که روزگاری مردی فقیر و شخصی توانگر آهنگ حج کردند و گویند که آن مرد ثروتمند، فرمانروای بخارا بوده است و مردی بسیار محتشم بود و در آن کاروان از او توانگرتر و بخشنده تر کسی نبود و بیشتر از صد شتر کالاهای او را می بردند و او در عماری نشسته بود و با آسایش تمام در بادیه و بیابان می رفت و بسیاری از وابستگان خود را از فقیر و ثروتمند در آن سفر با خود می برد. چون به نزدیک عرفات رسیدند، درویشی با آنان همراه شد، با پای برهنه و پر آبله و تشنه و گرسنه، آن مرد توانگر را دید با آن همه آسایش و نعمت؛ به او گفت: «آیا در روز پاداش دادن، اجر من و تو یکسان خواهد بود؟ تو با این همه نعمت به حج می روی و من با این همه فقر و شدت رنج!»
فرمانروای بخارا بدو روی کرد و گفت: «هرگز! از عدل خدای، دور است که به من و تو پاداش یکسان دهد. اگر می دانستم که مقام من و تو نزد خدای، یکسان است، هرگز بدین سفر نمی آمدم». مرد درویش گفت: «چرا؟»
فرمانروا پاسخ داد: «زیرا که من فرمان خداوند را اطاعت کرده ام و تو برخلاف دستور او عمل می کنی؛ من مهمانِ دعوت شده ام و تو طفیلی هستی و ناخوانده. آیا ارزش و احترام طفیلی با مهمان اصلی نزد میزبان یکسان است؟ خداوند، توانگران را به حج فراخوانده و به درویشان گفته است در این راه، خود را به هلاک میفکنید. تو بدون دستور خداوند، با فقر و گرسنگی به بیابان آمده ای و خود را به هلاک افکنده ای. حال که تو فرمان او را اطاعت نکرده ای، چگونه می خواهی با شخص فرمان بردار برابر باشی؟»19

پی نوشت ها :

1. محمدباقر مجلسی، بیست و پنج رساله فارسی؛ رساله صغیره حج، تحقیق: سید مهدی رجایی، صص 423 و 424.
2. رساله صغیره حج، صص 425 و 426.
3. معراج السعاده، صص 854 و 855.
4. ساز راه: لوازم سفر.
5. درویشان: تهیدستان.
6. به کرا گرفتن: کرایه کردن.
7. کیمیای سعادت، ج 1، صص 224 و 225.
8. به فرمانم، خدایا به فرمانم، تو را انباز نیست به فرمانم، ستایش و نعمت و جهانداری تو را است، تو را انباز نیست.
9. اعادت می‌کند: تکرار بکند.
10. سه جمره، سه موضع است در منی (مکه) که آنها را جمره الاولی، جمره‌الوسطی، و جمره العقبه گویند.
11. کیمیای سعادت، ج 1، ص 226.
12. سخن: حرف زدن.
13. کیمیای سعادت، ج 1، ص 227.
14. کشف الاسرار، ج 2، ص 226
15. خدایا این حرم فرستاده تو صلی الله علیه و آله است، آن را برای من نگه‌دارنده از آتش قرار ده، و ایمنی از عذاب و سوءحساب.
16. رساله صغیره حج، صص 462 و 463.
17. همان.
18. نوادر؛ ترجمه محاضرات راغب اصفهانی،‌ صص 348 – 350.
19. عنصر المعالی کیکاووس بن اسکندر، پند پدر (بازنویسی قابوس نامه)، به کوشش: غلامرضا مستعلی، ص20.
منبع: ،مرکز پژوهش های صدا وسیما ،گنجینه ، شماره (85)، قم: 1389

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید