قرائات قرآنی از دیدگاه علمای شیعه

قرائات قرآنی از دیدگاه علمای شیعه

مقدمتاً باید بگوییم اعتقاد به تواتر قرائت قرّاء سبعه، عشره و… با تأیید این قراءات، گر چه دو مقوله شبیه به همند امّا جدا از هم هستند. در احادیثی که از ائمه ـ علیهم السّلام ـ نیز به ما رسیده همین مطلب صدق می‎کند، چه بسا حدیثی در یکی از موضوعات فردی یا اجتماعی از امامی نقل شده و سند آن متواتر نباشد و لکن محدّثان حکم به صحّت آن بدهند و بلکه بسیاری از احادیث شیعه از همین قبیل است و قلیل‎اند آن احادیثی که سندشان متواتر بوده است ولی فقهای مذهب سرخ تشیّع ـ رضوان الله علیهم اجمعین ـ به صحّت و موثّق بودن آن حدیث حکم نموده‎اند و نظر فقهی صادر کرده‎اند. و اصولاً در صحّت و توثیق یک حدیث یا راوی، تنها به تواتر تمسک نمودن، راهگشای معضلات مسائل نمی‎باشد.
عامّه علمای شیعه و سنّی از متقدّمین و متأخّرین به تواتر و یالا اقلّ صحت و موثّق بودن قرائت‏های قرّاء سبعه بخصوصه، در خواندن نماز، تلاوت قرآن و بعضاً در صدور احکام و فتاوای فقهی نظر موافق داده‎اند.
کثیری ازعلمای اهل تسنن و قلیلی از دانشمندان تشیّع، قرّاء عشره را نیز موثّق دانسته و اعمال نظر بر طبق آن را جایز می‎دانند.
نگارنده تا آنجا که جستجو نموده، نظر هیچ یک از علما و دانشمندان تشیّع را در مورد قراءات اربعه عشر ـ تصریحاً ـ موافق یا مؤیّد ندیده و لکن قلیلی از علمای اهل تسنن بر قراءات چهار دهگانه، رأی مساعد و موافق دارند.
علما و دانشمندان نحوی برای تأیید نظریه خویش به قرائت هر یک از قراء (چه سبعه و چه عشره و یا اربعه عشر و یا بالاتر از آن) که قرائت آنان موافق نظریه نحوی اینان باشد، تمسک می‌جویند و شاهد مثال می‌آورند.
و امّا همان گونه که از بیان علامه حسن زاده آملی آشکار شد، این قرّا همزمان با ائمه ـ علیهم السّلام ـ بوده‌اند و آن عزیزان با قرائتها موافقت نموده‌اند چرا که برای نمونه در هیچ حدیثی نداریم که صراحتاً و یا کنایتاً از قرائت به روش قرّاء مشهور باز داشته باشند و یا از طریق اخبار آحاد به ما مطلبی رسیده باشد بلکه همه جا قراءات امامان، موافق با قرائت یکی از قرّاء بوده و لااقل از طریق اخبار آحاد، مؤیّدی برای این قراءات از بیانات امامان ـ علیهم السّلام ـ داریم.
با توجه به مطلب فوق، دانشمندان و فرزانگان تشیع یا قائل به متواتر بودن قرائت قرّاء ـ طبق شرایط این گونه اخبار ـ بوده‌اند و یا نظرشان به صحت این قراءات بوده است.
تا آن جا که بر ما معلوم گشته از علما و فقیهان بزرگوار شیعه، فقط بعضی از متأخرین و نه متقدّمین، مثل: شیخ أعظم انصاری (ره) و عده‌ای و نیز مثل حضرت آیت الله خوئی (ره) و شاگرد ایشان آیت الله معرفت، در مورد تواتر قراءات، نظر موافق ندارند، لکن در صحت و جواز این قراءات متفق القول می‌باشند.[1] امّا همان گونه که قریبا بیان خواهیم کرد، رأی فقهی حضرت آیت الله خوئی (ره) در مورد خواندن نماز ـ و به طریق أوی در مورد قرائت قرآن ـ بر صحّت قرّاء می‌باشد و ایان قبول دارند که حتی قرائت طبق غی سبعه ـ که طبعاً عشره و یا بالاتر را می‌گیرد ـ جایزه می‌باشد. و این اختلاف بر می‌گردد به مقدمه‌ای که در ابتدای این بحث بیان کردیم که آن بزرگوار، اگر چه تواتر قراءات را به خصوصه قبول ندارند لیکن به صحّت این قراءات از طرق دیگر پی برده‌اند و نظر فقهی خویش را بیان نموده‌اند و الّا چگونه ممکن است با علم به عدم صحّت این قراءات، بر قرائت آنها در نماز اجازه داده و صحّه بگذارند.[2] در اینجا اقوال بعضی از متقدمین و متأخّرین دانشمندان تشیّع را راجع به قراءات سبعه می‎آوریم:
1. سید محمد مجاهد (طباطبائی) در مفاتیح الأصول فرموده است: در تواتر قراءات سبع یا عدم تواتر آنها سه قول هست:
اول آنکه: مطلقاً متواترند و همه آنها از مصادیق ممّا نزل به الرّوح الأمین علی قلب سیّد المرسلین می‎باشند و قائلینِ به این قول: علّامه ابن مطهّر، ابن فهد، محقق ثانی، شهید ثانی در کتاب «مقاصد العلیه» و شیخ حرّ عاملی و محکیّاً از فاضل جواد می‎باشد.
و سید صدرالدین در «شرح وافیه» فرموده است که: معظم مجتهدین از اصحاب ما به تواتر قراءات سبع حکم کرده‎اند و رازی در «تفسیر کبیر» گفته است: بیشتر علما رأیشان به تواتر است.
دوم آنکه: قراءات سبع، قسمتی از آنها از قبیل هیأت کلمه است مثل: مدّولین و تخفیف همزه و اماله و امثال اینها و اینها غیر متواترند و لکن تواتر آنها لازم و واجب نیست (مخل به تواتر قرائت نیست) و قسمتی از آنها مثل جوهر لفظ است مانند «مَلِک» و «مالِک» و اینها (که قرائت بر آنها صادق است) متواترند و این رأی «شیخ بهایی و ابن حاجب و عضدی» است.
سوم آنکه: مطلقاً متواتر نیستند (نه اینکه صحیح نیستند) هر چند که جوهر لفظ باشد و این رأی شیخ طوسی در تبیان و نجم الأئمه در شرح کافیه و جمال الدین خوانساری و سید نعمت الله جزایری و شیخ یوسف بحرانی و سید صدرالدین و محکی از ابن طاووس درکتاب سعد السعود و رازی و زمخشری است و کلام حرفوشی به این رأی متمایل است.[3] 2. علّامه حلی (ره): قرائت قرآن با هر یک از قراءات هفتگانه جایز است؛ زیرا همه هفت قرائت متواتر است.[4] 3. شهید اول (ره): خواندن قرآن با قرائت‎های متواتر جایز است و گروهی قرائت «ابی جعفر و یعقوب و خَلَف» را که مکمل عشره قرائت‎ها می‎باشند، منع کرده‎اند ولی اصحّ آن است که قرائت این سه نفر نیز همانند قراءات هفتگانه به دلیل تواترشان جایز است.[5] 4. شهید ثانی (ره) در «شرح الفیه» می‎نویسد: مراد این نباشد که بگوییم تمامی قراءات واصله، متواتر هستند بلکه مقصود این است که قرائت متواتر در میان آن هفت قرائت هستند و حتی بعضی از آنها شاذّ و نادر است چه رسد به دیگر قرائت‎ها و نتیجه تحقیق عدّه‎ای از اهل فن نیز همین مطلب را مؤیّد است.[6] 5. میرزای قمی (ره) می‎فرمایند: اگر مراد از تواتر، تواتر از سوی پیامبر باشد، اثبات این مطلب مشکل است و اگر مقصود تواتر از سوی امامان ـ علیهم السّلام ـ باشد، صحیح و یقینی است. پس تجویز قرئت به وسیله آنان و تشویقی که در این باره نموده‎اند بدون تواتر امکان ندارد.[7] 6. شیخ طوسی (ره) با اینکه خود از موافقان نیست، می‎فرماید: امّا جمهور علمای شیعه، خواندن قرآن کریم مطابق معروفِ قرائت‎ها را در بین مردم جایز دانسته و گفته‎اند می‎توان قرآن را با هر یک از قرائت‎های هفتگانه تلاوت نموده و انتخاب قرائت خاصی که با اعتقاد بر عدم جواز دیگر قرائت‎ها باشد را مکروه دانسته‎اند و تلاوت قرآن طبق قرائت مجاز میان قرّاء و قرائتی را که از سوی آنان تحریم نشده باشد، ترخیص داده‎اند.[8] 7. شیخ طبرسی (ره) می‎فرماید: آنچه از مذهب امامیّه جلب نظر می‎کند این است که علمای مذهب بالاتفاق و اجماعاً قرائت قرآن را بر طبق قراءاتی که بین مسلمین معمول و معروف است جایز دانسته‎اند و از انتخاب یک قرائت بخصوصه (مثلاً قرائت عاصم) با اعتقاد به عدم صحّت دیگر قرائت‎ها را مکروه شمرده‎اند.[9] 8. مرحوم محمد باقر خوانساری (ره) می‎گوید: در حجیّت «قراءات سبع» و نیز در حجیّت «قراءات عشر» اجمالاً در میان علمای امامیّه اختلافی وجود ندارد.
و در قسمتی دیگر می‎فرماید: ما از طریق روایات اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ نیز موظفیم قرآن کریم را همان گونه قرائت کنیم که مردم قرائت می‎کنند و مشهورترین قراءاتی که در میان مردم جایی برای خود باز کرده و قرائت آنان بر طبق آنها استقرار یافته، همین قراءات سبع است که به همان قرّاء سبعه منسوب بوده و مردم نیز بر قراءاتِ آنها متکی هستند.[10] 9. مرحوم محمد جواد عاملی می‎فرماید: در کتاب «جامع المقاصد» مرحوم کرکی، اجماع علمای شیعه بر تواتر قراءات قرّاء سبعه جلب نظر می‎کند، چنان که درکتاب «الغریه» و «الروض» اجماع علما بر همین مطلب دیده می‎شود. و در کتاب «مجمع البرهان» نیز این حقیقت مطرح شده است تواتر این قراءات، قطعی و غیرقابل تردید می‎باشد چنان که به این حقیقت در «مجمع البرهان» اشاره شده است.[11] 10. علّامه شعرانی می‎فرماید: هم اکنون قراءات قرّاء سبعه در کتب تفسیر ذکر شده است و حتی در زمان ما این قراءات همواره به گوش می‎رسد که باید آن را بازدهِ کوشش و تلاش علمای برجسته اسلامی دانست.
و نیز می‎فرماید: تمام مسلمین بالاتفاق می‎گویند: قرّاء در قراءاتشان به سماع و نقل و روایتِ مُوَثَّق متکی هستند و این مبانی مطمئن تکیه گاه قراءاتِ آنها را تشکیل می‎دهد.[12] 11. از حاشیه مدارک تألیف مرحوم وحید بهبهانی (ره) نقل شده که: مراد از تواتر، ‌قرائتی است که در زمان امامان ـ علیهم السّلام ـ شایع بوده و منعی نفرموده‎اند و از این کشف می‎شود که آن بزرگواران، قرائت آنان را صحیح دانسته و در نماز تجویز کرده‎اند.[13] 12. مرحوم شهید اول علاوه بر آنچه بیان شد در «البیان» آورده‎اند: باطل می‎شود نماز اگر حمد و سوره را با قرائت شاذّه ـ نه به سبعه و عشره ـ بخوانند.[14] 13. مرحوم سید محمد کاظم طباطبائی، صاحب عروه در همان کتاب می‎فرماید: احوط این می‎باشد که حمد و سوره نماز با قرائت یکی از قرائت‎های هفت نفر معروف خوانده شود، اگر چه اقوا این است که غیر سبعه نیز کفایت می‎کند، البته ر صورتی که با اُسلوب عربی مطابق باشد.[15]


[1] . البیان، آیت الله خوئی(ره)، ص 137 و التمهید، ج 2، آقای معرفت، عنایت زیادی به قراءات ولو به صحت آنان ندارد.
[2] . در کتاب شریف «التمهید فی علوم القرآن» ج 2، باب عدم تواتر قراءات، جناب استاد آیت الله معرفت خواسته است که با نقل قول علامه محمد جواد بلاغی و آیت الله خویی (رضوان الله علیهما بنا بر عدم تواتر قراءات، عدم صحت این قراءات را برداشت نمایند ـ چرا که مطلب ایشان در آن جا به خواننده همین مفهوم را القا می‌کند (عدم صحت قراءات از دیدگاه آن دو بزرگوار) لکن مطلب با فتوای آقای خوئی(ره) که بیان خواهد شد متناقض است.
و امّا نظر شریف حضرت آیت الله معرفت در کتاب التمهید، مقاله‌ای جداگانه می‌طلبد تا مورد نقدو بررسی قرار گیرد.
[3] . شناخت قرآن، سید علی کمالی، ص 173، قول سید محمد را «محمد جمال الدین قاسمی» در مقدمه تفسیرش با عنوان «فصل الخطاب» کلاً یاد کرده است.
[4] . المنتهی، کتاب الصلوه، باب القرائه، ص 273.
[5] . الذکری، کتاب الصلوه، باب الواجب الرابع و بنابراین جناب شهید اول (ره) از کسانی است که صریحاً قراءات عشره را متواتر می‎دانند.
[6] . بحر الفوائد، آشتیانی، ص 94.
[7] . قوانین، میرزای قمی، ج 1، ص 390.
[8] . التبیان فی علوم القرآن، شیخ طوسی (ره)، ج 1، ص 7.
[9] . مجمع البیان فی تفسیر القرآن، شیخ طبرسی (ره)، ج 1، ص 25.
[10] . روضات الجنات، محمد باقر خوانساری، ج 1، ص 263.
[11] . القراءات القرآنیه به نقل از مفتاح الکرامه، ج 2، ص 290.
[12] . القراءات القرآنیه، دکتر عبدالهادی فضلی، ترجمه دکتر سید محمد باقر حجتی، ص 92.
[13] . جواهر الکلام، محمد حسن نجفی (ره)، ج 9، باب القرائه، ص 292.
[14] . البیان، شهید اول (ره)، ص 157.
[15] . العروه الوثقی، سیدمحمد کاظم طباطبائی یزدی، کتاب الصلوه، باب القراشه، ج 1، ص 502.
@#@
14. حضرت امام خمینی ـ قدس سره ـ فرموده است: احتیاط آن است که از یکی از قراءات سبعه تخلّف ننماید… بلکه بعید نیست که قرائت بر طبق یکی از قرائت‎های دیگر غیر از سبعه نیز جایز باشد.[1] و نیز آن حضرت در حاشیه عروه مرقوم فرموده است: ترک نشود قرائت به یکی از قراءات سبعه.[2] و نیز در جواب استفتائی که شده فرموده است: خواندن نماز به قرائت یکی از قرّاء معروف، مانع ندارد.[3] 15. حضرت آیت الله خوئی (ره) می‎فرماید: ظاهر، جایز بودن اکتفا به هر قرائتی که نزد مردم متعارف است می‎باشد اگر چه از غیر سبعه باشد.[4] 16. علامه حسن حسن زاده آملی در این باره چنین می‎نگارد: قرائت قرآن طبق هفت قرائت، متواتر است، برخلاف قرائت‎های غیر معمول.
و در جای دیگر می‎فرماید: مسلمین، قرآن را به قراءات سبعه متواتره می‎خوانند نه با قرائت‎های افراد تکروی که خود را از اجتماع جدا ساخته‎اند. و همچنین می‎گوییم علاوه بر اینها ائمه ما ـ علیهم السّلام ـ هم با این قرائت‎ها موافقت نموده‎اند؛ چون در عصر ایشان رایج بوده و ایشان مردم را از عمل به آن قراءات منع نمی‎نمودند و همه جا قراءات امامان، موافق یکی از هفت قرائت است و اینکه قرائتی از ایشان روایت شود که غیر از قرائت‎های متواتر باشد بسیار کم است و این مسائل، با دقت برای متبحّر علوم قرآنی واضح می‎گردد.
ممکن است این سؤال پیش آید که اگر قرآن به یک قرائت نازل شده و خواندن آن به بیشتر از یک قرائت جایز نیست، پس آیا وجود قرائت‎های متعدّد تحریف و بدعت نیست؟
پاسخ این است که: اختلاف قرائت‎ها موجب تغییر و تحریف قرآن نمی‎گردد؛ زیرا با تغییر قرائت‎ها در قرآن، زیادت یا نقصانی در آن به وجود نمی‎آید؛ چون تخالف آنها در اعراب و صداها و عود ضمیر و کیفیت تلفّظ و خطاب و غیبت و مفرد و جمع و مانند اینها در کلماتی است که شایستگی این تغییرات را دارند و قرآن با هر کدام از قرائت‎ها که خوانده شود قرائتِ اصلی آیات و کلمات مصون و دست نخورده باقی می‎ماند.[5]
[1] . تحریرالوسیله، حضرت امام خمینی ـ قدس سره ـ، ج 1، باب قرائت.
[2] . عروه الوثقی، سید محمد کاظم طباطبائی یزدی، کتاب الصلوه، باب القراشه، ج 1، ص 502.
[3] . متن استفتاء در پایان کتاب بخش ضمایم آمده است.
[4] . همان مدرک.
[5] . فصل الخطاب فی اثبات عدم تحریف کتاب ربّ الْارباب، حسن حسن زاده آملی، باب قرائت‎ها.
محمد مسعود مجدد عباسی ـ قرائات قرآنی

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید