همان اندازه که حضرت آدم ابوالبشر ـ علیه السّلام ـ احساس دلتنگی می کرد و با دیدن همسرش «حوا» دلشاد شد به همان مقدار با آشکار شدن شرمگاهش، خجل شد و با ابتدائی ترین لباس، خود را از شرمندگی نجات داد. مطمئن ترین گواه بر حضور حجاب در تمام صحنه های زندگی بشر تاریخ است که مدعی است: از بدو تولد تا… حجاب همراه انسان بوده و خواهد بود. در هیچ برهه ای از ادوار زندگی، انسان را سراغ ندارید که خود را از این امر کاملاً فطری بی نیاز ببینید. و اگر نبود خودکامگی فرعون صفتان، هیچ تردیدی در هیچ دلی پدیدار نمی آمد برای اثبات فطری بودن حجاب همین بس که با وجود اندیشه های قلدر مأمابه و بی منطق رضاخان و آتاتورک و میر پنج های امروز فرانسه و انگلیس، هنوز هم مدافعان عفت و حجاب به مراتب فزونتر از مخالفان است. شمار علاقه مندان به پوشش اسلامی در سراسر گیتی حتی لائیک ها خود دلیلی محکم بر لزوم آن است گرچه در مهد قانون، علیه این حکم الهی جعل قانون کنند.
با این مقدمه نقدی بر گفته سرکار خانم مرضیه مرتاضی لنگرودی با عنوان حجاب! مو یا نگاه می زنیم و ضمن بیان نظرات ایشان، بایسته های حجاب را به نظر شما خوانندگان محترم عرضه داشته، و خود قضاوت کنید که کدام صحیح است آیا نظر ایشان یا اسلام که معتقد است: «حجاب هم برای نگاه است و هم مو». ایشان می گوید: «اگر حجاب خاصیت ایمنی بخشی خود را از دست داده باشد، بهتر نیست که بیشترین انرژی جامعه را به جای اینکه صرف مجبور به استفاده از حجابی اجباری کنیم، این انرژی را صرف تغییر زاویه نگاه مردان از نگاه جنسی به زن نگاه برابر انسانی کنیم؟»[1] این اظهارنظر شاید در وهله اول کمی قیافه حق به جانب به خود بگیرد اما با دقت معلوم می شود که این نظریه با تئوری اسلام و قرآن ناهماهنگ است. محکم ترین سندی که در دست داریم و به عنوان ملاک و معیار می توان در زمان قضاوت به آن استناد کرد قرآن کریم است. در آیه 31 ـ 30 سوره نور خداوند خطاب به پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ می فرماید: «قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم… قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن. پیامبر به مؤمنین و مؤمنات بگو: چشمان خود را از نامحرمان فرو آورند. پس حجاب نگاه هم برای مردان است و هم زنان و این اولین اشتباه خانم مرتاضی است که خیال می کنند حرمت نگاه مخصوص مردان است؟ یکی از همسران پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ می گوید: هنگام نزول این آیه در منزل پیامبر بودم که شخصی نابینا وارد شد بنام ابن امّ مکتوم، پیامبر به ما دستور دادند که حجاب خود را حفظ کنیم. به پیامبر گفتم: که او نابینا است. حضرت فرمودند: آیا شما (هم) نابینا هستید؟ آیا شما نمی بینید؟ با این بیان پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ امر به حجاب کردند در حالی که مرد مهمان اعمی بود. دستور پیامبر به ام سلمه ابهاماتی در دل وی ایجاد کرد که ادامه سخن پیامبر تمام شبهات را از دل وی زدود و فرمودند: نگاه مقدمه برخی امور است و نگاه انگیزه ای برای رسیدن به خواهشهای درونی است.[2]
تا اینجا یک نکته مهم تبیین شد که نگاه به نامحرم عواقبی به دنبال دارد که مختص قشر خاصی نیست بلکه همگان باید مراقب باشند. نکته دیگر اینکه هیچ کس منکر نیست که نوع خلقت جنس مخالف برای هر یک از دو موجود، دارای جاذبه های زیستی و طبیعی است. این جذب و تقاضای فطری در نهاد مخلوق به ودیعه نهاده شده است که اسلام مکانیزم زندگی سالم همراه با تعامل اجتماعی را در قالب رعایت حجاب بدن تعریف کرده است. بنابراین دومین مرحله از قاعده حجاب، حجاب بدن است. آیه 59 از سوره احزاب این مهم را به خوبی تبیین نموده است: یا ایها النبی قل لازواجک و بناتک و نساء المؤمنین یدنین علیهن من جلابیبهن. ای پیامبر به زنان خود، دختران خود و زنان مؤمنین بگو: پوششهای خود را بر خود فروتر گیرند.[3] از آنجا که قوانین اسلام با انسان فرازمانی و فرامکانی سروکار دارد و سلیقه و مطالبات قشری و منطقه ای تأثیرگذار نیست به همین دلیل می توان گفت که احکام اسلام آینه ای از نظام فطری و تکوینی انسان است و «محققین و کاوشگران تاریخی به این نکته پی برده اند که انسان های نخستین نیز تکه ای تن پوش داشته اند تاریخ پیدایش لباس با تاریخ پیدایش انسان هوشمند و اندیش ورز تقدم و تأخر چندانی ندارد.»[4] این عبارتی است که خانم مرتاضی در مقاله خود آورده است. اما آنچه در اینجا باید به آن افزود اینکه حجاب در اسلام به عنوان یک حکم شرعی و یک قانون الهی است و به تعبیری حق الله و نیز به نوعی حق الناس است. وقتی پای حکم و حق الهی به میان آمده دیگر کسی حق انحلال و یا رد آن را ندارد ایشان در مقاله خود می نویسد: «با وجود برقراری حجاب به عنوان قانون اجباری.. نتوانسته به زنان مسلمان ایرانی امنیت ببخشد… هر جا حکم شرعی، علت آن را به عنوان مستند جعل قانون مطرح کرد به معنای آن است که آن حکم دائرمدار علت است که در اصطلاح آنها را منصوص العله گویند اما در مواردی که شریعت به فوائد و حکم یک قاعده و قانون اشاره کرد، صرفاً به معنای آثار مترتب بر آن حکم است به عنوان نمونه در قرآن آمده است که إن الصلاه تنهی عن الفحشاء….،حال اگر کسی به مقام عصمت برسد که هرگز گناهی از او سر نزند آیا می توان گفت که دیگر نماز نخوان؟ اگر چنین نتیجه ای درست بود، هرگز پیشانی پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ بر مهر نمی آمد زیرا هیچگاه از حضرتش لغزشی سر نزد. و هم چنین درباره روزه آمده است صوموا تصحوا یعنی روزه بگیرد تا موجب سلامتی تان گردد. و اگر کسی با مراجعه به پزشک پی ببرد که هیچ گونه مرضی ندارد آیا می توان گفت:که تو روزه نگیر زیرا هیچ بیماری نداری؟… پس اینها حکمت است نه علت ایشان معتقد است که «حجاب آمد تا امنیت ببخشد، و چون برخی زنان ناراضی اند پس اصل حجاب را کنار بگذاریم! اولا ایشان طبق چه آمار و شواهدی به این نتیجه رسیده است که حجاب امنیت بخش نشده است. به تعبیر دیگر چه شاهدی دارند که ناامنی زنان با حجاب آنان رابطه علّی و معلولی دارد؟با اینکه اکثر خانمهای محجبه اذعان دارند که حجاب موجب امنیت آنان است و این برخلاف ادعای ایشان است و انگهی ناامنی برخی زنان صرفاً به خاطر حجاب آنان بوده است یا علل دیگری دارد که از ذکر آن اباء می کنید؟ ایشان کافی است مقایسه ای بین صفحات حوادث قبل و بعد از انقلاب بیاندازند تا معلوم گردد که سخنان ایشان تا چه اندازه با واقعیت نزدیک است. دوم اگر گفته اند که با حجاب شوید ایمن بمانید، این نوع بیان، اشاره به حکمت و آثار حجاب است و اولین نکته ای که از حجاب به ذهن می رسد همین امنیت اجتماعی است. و اگر یک روز همه جامعه اسلامی به آن شعور و درک اجتماعی برسند که زنان در امان کامل بسر ببرند، باز هم حجاب واجب است چون یک حکم شرعی الهی است و امنیت از آثار آن است نه علت تامه.
دوم اینکه حجاب علت تامه برای امنیت نیست. بلکه زمانی امنیت کامل برقرار است که همه احکام الهی اجراء شود. یکی از اسباب ایجاد امنیت، حجاب نگاه است. پس زنان نباید با نگاه آلوده، جامعه را به مخاطره اندازند. هم چنین نباید با نوع صدا، نوع راه رفتن، نوع رفتار و…. در جامعه ناامنی ایجاد کنند زیرا امنیت جامعه در گرو رعایت عدالت است. حجاب ظاهری زمینه ساز رسیدن به تقوای درونی است و سازگاری درون و برون، انسان را در امنیت کامل قرار می دهد.
[1] . سرکار خانم مرضیه لنگرودی، کانون زنان ایران.
[2] . سیوری، جمال الدین، کنزالعرفان، ج 2،ص 222، چاپ منشورات مرتضویه، 1343 شمسی.
[3] . صابونی، محمد علی، آیات الاحکام، ج 3، به منظور مطالعه بیشتر.
[4] . الضرورات تبیح المحذورات، جواهرالکلام ج 36، ص 102، عروه الوثقی ج 2،ص 250،رسائل الفقهیه، ج 1، ص 45، در قرآن کریم سوره آل عمران آیه 28 و هم چنین در روایات ما از امام باقر ـ علیه السّلام ـ و امام صادق ـ علیه السّلام ـ احادیثی دال بر حفظ جان نقل شده که سند فقهی تقیه به حساب می آید. به گفتهدکتر سید حسین محمد جعفری نویسنده کتاب تشیع در مسر تاریخ، در حقیقت، ظهور این آیین پاسخ به نیاز زمان و شرایط و محیطی بود که این امامان ـ علیهم السّلام ـ در آن زندگی می کردند و پیروانشان را با اصول و مرام مذهبی تغذیه می نمودند ص 344. بهترین کتب فقهی در باب تقیه کتاب مکاسب شیخ مرتضی انصاری (ره) است که در صفحات 320 تا 325 به این مبحث طور دقیق و علمی پرداخته است.
محمد غفرانی