چرا اسلام در مورد مرتد مجازات شدیدی در نظر گرفته است؟

چرا اسلام در مورد مرتد مجازات شدیدی در نظر گرفته است؟

نقد و بررسی:
تعریف و احکام اجمالی مرتد:
ارتداد در لغت به معنای رجوع و بازگشت است.(1) و منظور از “مرتد” کسی است که اسلام را بپذیرد و سپس از آن بازگشت نموده و اعلام جدایی نماید. در قرآن کریم نیز ارتداد بازگشت به کفر معنا شده است.
غالب، بلکه مشهور فقها، احکام شرعیه‏ی مرتد را بر همین معنا بار کرده‏اند.(2) امّا در این میان “سید رشتی” از شاگردان سید مرتضی و شیخ طوسی(ره) بر خلاف مشهور، علاوه بر بازگشت از دین، “اظهار کفر” و “انکار و جحد” را ملاک ارتداد دانسته‏اند.(3) ابوصلاح حلبی از معاصران شیخ نیز این ملاک‏ها را تأیید نموده است(4). یکی از بزرگان معاصر نیز می‏گوید: احکام مرتد مربوط به کسی است که به اظهار یا تبلیغ کفر بپردازد.(5)
بنابر این، ارتداد به معنای بازگشت از دین، توأم با انکار و جحد است. جاحد کسی است که با وجود علم به حقّانیّت و البته با وجود اتمام حجت، باز هم انکار نماید. در اسلام، مجازات شدیدی برای چنین  کسی ذکر شده است که علّت آن را بیان خواهیم کرد.
در قرآن کریم با وجود این که ماده‏ی “ردّ” به معنای بازگشت از دین در آیات متعددی به کار رفته است(6) امّا دلالت آن‏ها در  مجازات دنیوی و حقوقی برای مرتد، ظاهر نیست؛ بلکه تنها به مذمت شدید و عذاب اخروی مرتدّ، اشاره شده است؛
در روایات، احکام ویژه‏ای از قبیل قتل، برای مرتد فطری، حبس ابد برای زن مرتده، نقض زوجیت مرتد، نقض اهلیت در تصرفات، عقود، ایقاعات و… برای مرتدّ بیان شده است.(7)
از مجموع آرا و نظریات شیعه و سنّی درباره‏ی مرتدّ، می‏توان به نتایج زیر دست یافت:(8)
1- مرتد گونه‏ای از کافر است که دیگر تأمین جانی و مالی ندارد و…
2- احکام گوناگونِ مرتد، از قبیلِ قتل، استتابه، مصادره‏ی اموال و… عمدتاً به روایات معصومین‏علیهم السلام، اجماعات مورد ادعا و قول و فعل صحابه‏ی پیامبر اکرم‏صلی الله علیه وآله مستند شده است.
3- به آیات قرآن مجید غالباً برای نشان دادن اهمیت، شدت، حرمت و مبغوضیت ارتداد، استناد شده است. بعضاً در وجوب قتل مرتد و استتابه نیز تحت عنوان کلّی کافر یا مشرک به قرآن استناد شده است.
4- بعضی، ارتداد را صرف تغییر عقیده نمی‏دانند، بلکه اظهار شعار کفر و انکار خود‌خواهانه را در عنوان دخیل می‏دانند.(9)
5- اجرای احکام مرتد، در نظر غالب فقها، از اختیارات حاکم شرع است.
این که اسلام درباره‏ی مرتدّ، اشدّ مجازات را در نظر گرفته است، فلسفه‏ی خاص خود را دارد. گفتیم اسلام در مورد کسانی که هنوز اسلام را نپذیرفته‏اند، چنین سخت‏گیری نمی‏کند؛ در اصل پذیرش دین اجباری نیست؛ امّا در مورد کسانی که اسلام را پذیرا شوند، سپس عدول کنند، فوق‏العاده سخت‏گیر است؛ چه این که این عمل، موجب تزلزل جامعه‏ی اسلامی می‏گردد. کسی که با رضایت و آگاهانه اسلام را برگزیده، عدول بعدی او از دو حال بیرون نیست: یا اسلام آوردن او ریایی و از روی نفاق بوده و قلباً کافر مانده که جزای او به دلیل بازی با مقدسات دین، قتل و… است و یا واقعاً اسلام آورده، امّا بعد دچار تردید و وسواس شیطانی شده است. در این حال، با تبیین حقایق و رفع شبهات اتمام حجت می‏شود؛ اگر پذیرفت، توبه‏اش (در خصوص مرتد ملی) قبول است؛ والا احکام مرتد بر او جاری می‏شود. امّا مرتد فطری – کسی که از پدر و مادر مسلمان متولد شده و در یک محیط اسلامی پرورش یافته – بسیار بعید به نظر می‏رسد که محتوای اسلام را تشخیص نداده باشد؛ بنابر این عدول از اسلام به توطئه و خیانت شبیه‏تر است تا به اشتباه عدم درک حقیقت؛ چنین کسی استحقاق چنین مجازاتی را دارد؛ بنابر این، توبه‏ی او در ظاهر پذیرفته نیست. ممکن است اگر واقعاً پشیمان گردد، توبه‏ی او در پیش گاه خدا پذیرفته شود. البته اگر مجرم زن باشد، توبه‏ی او مطلقاً قبول است و حکم اعدام ندارد. البته بنابر نظر برخی از فقها مجازات مرتد تنها شامل کسی می‌شود که پس از ارتداد به تبلیغ عقاید خود بپردازد و به نوعی بر علیه باورهای دینی فعالیت کند که این کار در حقیقت نوعی جرم امنیتی بر لیه امنیت و ایمان جامعه اسلامی محسوب می‌شود. این نظریه با توجه به دیگر مباحث اسلامی در حوزه دینداری به صواب نزدیک‌تر می نماید.
کسی که به پیامبر اکرم ‏صلی الله علیه وآله و امامان معصوم‏ علیهم السلام و فاطمه‏ی زهرا علیها‌السلام دشنام بدهد و یا اهانت کند، ملحق به مرتدّ می‏شود و احکام ارتداد بر او جاری است.(10) روایات خاصّی در منابع اسلامی درباره‏ی مباح بودن خون چنین کسی وجود دارد.(11)
از مجموع آن‏چه – ولو به طور اجمال – گفته شد، به این نتیجه می‏رسیم که:
ارتداد به معنای بازگشت از عقیده به اسلام، توأم با انکار و اظهار کفر، یک عنوان ذاتی است؛ به این معنا که خود این عنوان دارای حکم شرعی است و احکامی مانند وجوب توبه دادن و جواز قتل و انتقال اموال به ورثه … بر خود این عنوان مترتب است؛ نه این که با همراه شدن با عناوین دیگری مانند محارب، توطئه علیه حکومت اسلامی و… این حکم را پیدا کنند؛ بنابر این ارتداد، اگر به مرحله‏ی اظهار برسد، احکام مذکور بر آن مترتب می‏شود، به خصوص که اظهار ارتداد توأم و ملازم با آثار اجتماعی آن است.

پی‌نوشت‌ها:
1) مقایس اللغه، ج 2، ص 473؛  صحاح اللغه، ج 2، ص 473؛ مفردات راغب، ص 197.
2) سیف اله صرامی، احکام مرتد از دیدگاه اسلام و حقوق بشر، تهران: مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری، 1376، ص 253.
3) سلسله ینابیع الفقهیه، ج 9، ص 171.
4) الکافی فی الفقه، ص 311.
5) ناصر مکارم شیرازی و دیگران، پیام قرآن، ج 10، ص 206.
6) سوره‏ی بقره (2)، آیه‏ی 217، آل عمران (3)، آیات 91  86  85 و 106، انعام آیه‏ی 77، نحل، آیه‏ی 109، محمد، آیه‏ی 25، زمرد، آیه‏ی 65.
7) وسائل الشیعه، ج 18، ص‏ص 544 به بعد،ابواب حد المرتد.
8) ر. ک: سیف اللَّه صرافی، همان، ص‏ص 228 – 167.
9) ر.ک: شافعی، الأم بیروت: دارالمعرفه، ج 6، ص 156.
– شیخ طوسی (ره)،  المبسوط (کتاب المرتد) در سلسله ینابیع الفقهیه، ج 31، ص 169.
– سرخسی، المبسوط، )مصر، دارالدعوه، 1326 ه . ق.( ج 10، ص 98.
– علامه‏ی مجلسی، بحارالانوار، تهران، اسلامیه، 1406، ج 9، ص 219 – 215.
– محمدحسین نجفی، جواهرالکلام، ج 6 کتاب الطهاره، ج 29؛ ج30 کتاب نکاح(؛ ج 41 )کتاب الحدود.
10) پیام قرآن، ج 10، ص 204.
11) وسائل الشیعه، ج 18، ص 485، کتاب الحدود، باب 25، حدیث 1 تا 4، ص 461، حدیث 1 تا 6.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید