نقد و بررسی:
نکته اوّل: آیاتی از قرآن که حکم قصاص را بیان فرموده است مانند برخی از آیاتی که بدان اشاره شده است و آیه قصاص که به تشریع حکم قصاص پرداخته و میفرماید: “یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کتِبَ عَلَیْکمُ الْقِصَاصُ فِی الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالأُنثَى بِالأُنثَى…”.1 ای کسانی که ایمان آوردهاید قانون قصاص در مورد کشتگان بر شما چنین مقررّ گردیده است، آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده و زن در برابر زن…”. تنها بیانگر حکم کلی و عام قصاص و تشریع آن در شریعت اسلام است بدون اینکه ازجزئیات و فروعات این حکم سخن به میان آورده باشد؛ از این رو، این آیات تنها نشانگر اصل حکم قصاص بوده واشارهای به جزئیات و شرایط اجرای این حکم ننمودهاند. بحث از جزئیات، فروعات و شرایط این حکم را به معصومین ـ علیهم السلام ـ که مفسر و مبین آیات و احکام الهی هستند واگذار نموده است و اطاعت و تبعیّت از دستورات ایشان را بر مؤمنان واجب شمرده است تا در سایه آن احکام و دستورات الهی اجرا گردد و فرموده است: “یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکمْ…”.2 “ای کسانی که ایمان آورده اید، اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولوالامر (ائمه معصومین ـ علیهم السلام ـ )3 را”.
نکته دوم: این مسأله اختصاص به حکم قصاص نداشته و بسیاری از احکامی که در قرآن مجید از آنها سخن به میان آمده است به صورت کلی و عام بیان شده است. حتی نماز به عنوان یکی از مهمترین عبادات نیز در قرآن به صورت کلی بیان شده و به جزئیات و فروعات آن پرداخته نشده است و بیان این جزئیات و شرایط آن به ائمه اطهار ـ علیهم السلام ـ واگذار شده است. به طور کلی سنت خداوند در قرآن، در بیان احکام، بر اکتفاء بر کلیات احکام بسنده نمودن به آن است. اساسا قرآن یک کتاب تربیتی است که نمیتواند به جزئیات این مسائل بپردازد. از این رو بیان و تشریع جزئیات و فروعات احکام به پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و ائمه معصومین ـ علیهم السلام ـ به عنوان مفسر و مبین احکام و دستورات الهی واگذار شده است.
نکته سوم: آنچه در قانون مجازات اسلامی آمده است یکی از شرایط اجرای قصاص است که در روایاتف بدان اشاره شده است. بر این اساس، این حکم، مطابق روایات بوده و برگرفته از آنها میباشد.
این حکم آن چنان قطعی و مسلم در نزد فقهاء است که کسی در مورد آن اختلاف ننموده است؛ تا جایی که در جواهر الکلام که یکی از جامعترین کتب فقهی شیعه است چنین آمده است “الشرط الثالث: ان لا یکون القاتل ابا فلو قتل والد ولده لم یقتل به بلا خلاف اجده فیه بل الاجماع بقسمیه علیه مضافا الی النصوص”.
“شرط سوم برای اجرای قصاص این است که قاتل پدر مقتول نباشد. پس اگر پدری فرزند خویش را به قتل برساند، به واسطه آن کشته نمیشود و خلافی در این حکم ندیدهام بلکه این حکم مورد اجماع محصّل و منقول فقهاء است علاوه بر روایاتی که در این زمینه است”.4 در اینجا به برخی از روایاتی که مستند این حکم هستند اشاره میکنیم: قال الباقر او الصادق ـ علیهما السلام ـ لایقاد والد بولده امام باقر یا امام صادق ـ علیهما السلام ـ فرمودند هیچ پدری به واسطه قتل فرزندش قصاص نمیشود.5 در روایت دیگر چنین آمده است قال ابوعبدالله ـ علیه السلام ـ لا یقتل الوالد بولده و یقتل الولد بوالده امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمودند: پدر به دلیل قتل فرزندش کشته نمیشود و فرزند به واسطه قتل پدرش کشته میشود.6
هم چنین امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمودند:لا یقتل الاب بابنه اذا قتله و یقتل لإبن بابیه اذا قتل اباه:
پدر به واسطه قتل پسرش کشته نمیشود و پسر کشته میشود اگر پدر را به قتل برساند.7
و روایات در این زمینه زیاد است.8
بنابراین حکمی که در قانون مجازات اسلامی در مورد عدم قصاص پدر یا جد پدری بواسطه قتل فرزندشان، حکمی است که برگرفته از روایات معصومین ـ علیهم السلام ـ است و مستند به این روایات میباشد. تمامی فقهاء در مورد آن اتفاق نظر دارند و کسی در مورد آن اختلاف نکرده است و این حاکی از قطعیت و مسلّم بودن این حکم میباشد.
پی نوشتها:
1. بقره / 178.
2. نساء / 59.
3. بر اساس روایات بسیاری منظور ازاولوالامر ائمه معصومین ـ علیهم السلام ـ هستند ر.ک: تفسیر المیزان، محمد حسین طباطبائی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1382ش، ج4، ص408 به بعد و تفسیر مجمع البیان، طبرسی، بیروت، دارالمعرفه، ج3، ص100.
4. محمد حسن نجفی، جواهر الکلام، تهران، المکتبه الاسلامیه، 1399ش، ج41،ص 159.
5. الحرالعاملی، وسائل الشیعه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ج19، ص56.
6. الحر العاملی، وسائل الشیعه، همان، ص57.
7. همان، ص57.
8. ر.ک: وسائل الشیعه، ص56 و 57 و 58 و فروع کافی ج7، ص297 و 298 و تهذیب الاحکام، ج10، ص237.
9. امالی مفید، ص33.