پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ دارای مقامی بسیار والا در نزد خداوند منان است و برتر از تمام مخلوقات خدا می باشد. چنانکه در روایتی آمده است که وقتی خداوند متعال حضرت موسی ـ علیه السلام ـ را به نبوت مبعوث کرد و او را برای نجوا و مناجات (با خودش) برگزید و دریا را برای او شکافت و بنی اسرائیل را نجات بخشید و به او تورات و الواح را نازل فرمود، آن حضرت احساس کرد در پیشگاه خدا جایگاه (خاصی) دارد، به همین جهت عرض کرد: پروردگارا مرا به گونه ای گرامی داشتی که کسی را قبل از من چنان گرامی نداشته ای.» خدای عزوجل فرمود: یا موسی اما علمت ان محمداً ـ صلی الله علیه و آله ـ افضل عندی من جمیع ملائکتی و جمیع خلقی» ای موسی آیا نمی دانی که محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ در نزد من ازتمام ملائکه و از همه مخلوقاتم برتر است؟[1] و شاید به این جهت هم رحمت برای تمام عالمیان شمرده شده است: «و ما ارسلناک الارحمه للعالمین»[2] چنین شخصیتی سزاوار تکریم و بزرگداشت می باشد؛ و خداوند منان از باب تفضّل و برای ترغیب دیگران به این کار از آن وجود مقدس به عظمت یاد می کند؛ چنانکه خداوند برای بزرگداشت وی در هیچ جای قرآن او را با اسم مخاطب قرار نمی دهد بلکه با القاب از آن حضرت یاد می کند، مانند: «یا ایها النبی»،[3] «یا ایها الرسول»،[4] «یا ایها المدثر»[5] و… و از مؤمنان هم می خواهد برای آن حضرت احترام ویژه ای قائل باشند، صدایشان را بلندتر از صدای آن حضرت نکنند،[6] حضرت را همانند دیگران (به اسم) صدا نکنند[7] و…[8]
فرستادن صلوات و درود بر پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ هم نمونه ای دیگر از بزرگداشت آن حضرت است که خداوند متعال ابتدا از صلوات خود و فرشتگان بر آن حضرت خبر می دهد و سپس از مؤمنان می خواهد برایشان صلوات بفرستند: «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیماً»،[9] خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود می فرستند؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، بر او درود فرستید و سلام بگویید و کاملاً تسلیم (فرمان او) باشید.
«صلوا» از ماده «صلوه» است که به معنی توجه انعطاف است منتهی این توجه و انعطاف اگر به خدا نسبت داده شود به معنی فرو فرستادن رحمت از جانب اوست. و اگر به فرشتگان نسبت داده شود به معنی استغفار است و اگر به مردم نسبت داده شود به معنی دعا است.[10]
ذکر صلوات بر هر مکلفی دست کم در تشهد تمام نمازهای واجب و مستحب به فتوی تمام فقهای اهل بیت ـ علیهم السلام ـ واجب می باشد؛[11] و بنابر روایات متعدد در صلوات، ال محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ را نیز باید به پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ ضمیمه کرد.[12] مثلاً در روایتی از رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ نقل شده است که هنگام صلوات فرستادن بگویید: «اللهم صل علی محمد و آل محمد…»[13] شبیه این روایت در الدر المنثور از کتاب های مهم اهل سنت مانند صحیح بخاری، صحیح مسلم و… نیز نقل شده است.[14] با توجه به اینگونه روایات شافعی گفته است:
یا اهل بیت رسول الله حبکم فرض من الله فی القرآن انزله
کفاکم من عظیم القدر انکم من لم یصل علیکم لا صلاه له
یعنی: ای اهل بیت رسول الله محبت شما از سوی خداوند در قرآن واجب شده است؛ در عظمت مقام شما همین بس که هر کس بر شما صلوات نفرستد نمازش باطل است.»[15]
اثر صلوات: صلوات خدا به پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ به معنی فرستادن رحمت مطلق و بدون شرط بر آن حضرت است. و چون با فعل مضارع آمده است، دلالت بر استمرار دارد، یعنی خدا پیوسته رحمت خود را بر آن حضرت می فرستد و مسلماً به این وسیله مقام پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ را لحظه به لحظه بالاتر و بالاتر می برد؛ چنانکه خود را بالابرنده درجات معرفی کرده است.[16] اما در صلوات فرشتگان بر آن حضرت به معنی تزکیه (مدح) آن جناب است و صلوات مؤمنان بر ایشان دعا برای آن حضرت می باشد. چنانکه از امام کاظم ـ علیه السلام ـ نقل شده است که فرمودند: «صلوات خدا رحمت اوست، و صلوات فرشتگان تزکیه (مدح) پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ است و صلوات مؤمنان دعا برای آن حضرت است.»[17] منتهی این دعا برای بزرگداشت آن حضرت است نه برای اینکه آن حضرت احتیاجی به آن داشته باشد.[18]
بنابراین نفع آن هم به خود شخص باز می گردد نه به پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ . آیت الله جوادی آملی در این باره سخن نغزی دارند، ایشان می فرمایند: «از صلوات ما کمالی به حضرت عاید نمی شود، خدای سبحان کمالات لایق را به وی ارزانی داشته و ارزانی می دارد، آنچه را ما طلب می کنیم، به عنوان واسطه فیض و علت فاعلی سبب خیر نخواهیم بود (یعنی ما با صلوات خود واسطه فیض برای حضرت نمی شویم)، بلکه به وسیله درود ما کمالاتشان (کمالات پیامبر و آل آن حضرت) ظاهر می شود، علت فیاضه اش خدای سبحان است، از ما خیری به آن حضرت نمی رسد، هر چه ما داریم محصول تربیت آن حضرت است، مانند باغبانی که در روز عید، دسته گلی از باغ بچیند و به صاحب باغ اهدا کند؛ آیا باغبان چیزی از خود به صاحب باغ اهدا کرده است؟ گلهای زیادی از بوستان رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ نصیب ما شده، حال اگر دسته گلی تقدیم می کنیم، از باغ خود اوست، لیکن برای ما موجب تقرب و رسیدن به کمال است.»[19]
در اینجا به پاره ای از آثار و فوائد صلوات برای مؤمنانی که صلوات می فرستند اشاره می گردد:
1. سنگینی اعمال صالحه: محمد بن مسلم از امام باقر یا امام صادق ـ علیه السلام ـ چنین نقل می کند: «در میزان (وسیله سنجش اعمال در قیامت) چیزی سنگین تر از صلوات بر محمد و آل محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ نیست.»[20]
2. در پی داشتن صلوات خدا و ملائکه: پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمودند: «هر کس بر من صلوات بفرستد خدا و ملائکه بر او صلوات می فرستند…»[21]
3. برابر با چند ذکر: امام رضا ـ علیه السلام ـ می فرمایند: «صلوات فرستادن بر محمد و آل محمد در نزد خدا برابر است با تسبیح (گفتن سبحان الله) و تهلیل (گفتن لا اله الا الله) و تکبیر (گفتن الله اکبر).[22]
4. از بین بردن نفاق: پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمودند: صلوات فرستادن بر من و اهل بیتم نفاق را از بین می برد.[23]
5. مستجاب شدن دعا: امام صادق ـ علیه السلام ـ می فرمایند: «هر کس نزد خدا حاجتی دارد (می خواهد خدا حاجتش را برآورده سازد) در آغاز بر محمد و آل محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ صلوات بفرستد، سپس حاجت خود را بخواهد، آنگاه با صلوات بر محمد و آل محمد آن را پایان بدهد.
اگر چنین کند دعایش مستجاب می شود چرا که خدای عز و جل کریم تر از آن است که دو طرف دعا (صلوات ابتدایی و پایانی) را قبول کند و دعایی را که وسط صلوات ها قرار گرفته است رها کند و مستجاب نکند.»[24]
6. زمینه ساز اطاعت: صلوات موجب بیش تر شدن محبت نسبت به معصومان ـ علیهم السلام ـ می شود و این محبت عمیق، اطاعت از آن حضرات ـ علیهم السلام ـ را در پی خواهد داشت؛ چنانکه در قسمت پایانی آیه مورد بحث (آیه 56 سوره احزاب) بعد از طرح مسأله صلوات می فرماید: «… و سلموا تسلیماً» و معنی این جمله سلام گفتن و تسلیم امر آن حضرت شدن می باشد.[25]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، پیشین، ص 342-353.
2. وسائل الشیعه، پیشین، ص 1135-1139 و 1210-1222.
3. حکمت عبادات، پیشین، ص 241-245.
4. میزان الحکمه، محمد، محمدی ری شهری، (قم: مکتب الاعلام الاسلامی، چ اول، 1362)، ج 5، ص 430-432.
پی نوشت ها:
[1] . صدوق، من لایحضره الفقیه، تحقیق علی اکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین، چاپ دوم، ج 2، ص 327.
[2] . انبیاء/107.
[3] . طلاق/1، تحریم/1، 9، و… .
[4] . مائده/41 و 67.
[5] . مدثر/1.
[6] . ر.ک: حجرات/2.
[7] . ر.ک: نور/63.
[8] . ر.ک: جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن کریم (سیره رسول اکرم در قرآن)، قم، مرکز نشر اسراء، چاپ دوم، 1379، ج 9، ص321-322.
[9] . احزاب/56.
[10] . ر.ک: طباطبائی، سیدمحمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، اسماعیلیان، چاپ دوم، 1393 ق، ج 16، ص 329 و 338، قرشی، سیدعلی اکبر، قاموس القرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، بی تا، ج 4، ص 146.
[11] . ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1363، ج 17، ص 420.
[12] . ر.ک: حر عاملی، وسائل الشیعه، تحقیق عبدالرحیم ربانی شیرازی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ چهارم، 1391 ق، ج 4، ص 1213-1214 و 1217-1222.
[13] . همان، ص 1214، ح 2.
[14] . ر.ک: سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، بیجا، دارالمعرفه، چاپ اول، 1365، ج 5، ص 216.
[15] . ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1363ه ش، ج17، ص421.
[16] . ر.ک: انعام/83 و یوسف/76.
[17] . صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ترجمه علی اکبر غفاری، بی جا، کتاب فروشی صدوق، چاپ هفتم، 1363، ص 347.
[18] . فخر رازی، التفسیر الکبیر، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ سوم، بی تا، ج 25، ص 228.
[19] . جوادی آملی، عبدالله، حکمت عبادات، قم، مرکز نشر اسراء، چاپ دوم، 1378، ص 242.
[20] . وسائل الشیعه، پیشین، ص 1210-1211، ح 1 و ر.ک: همان، ص 1213، ح 11.
[21] . همان، ص 1212، ح 6 و ر.ک: همان، ص 1211، ح 4.
[22] . همان، ص 1212. ح 8.
[23] . همان، ح 3، و ر.ک: همان، ح 2.
[24] . همان، ص 1137، ح 11.
[25] . ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1363ه ش، ج17، ص 417.