هر جنبش و انقلابی، به یاران و همراهانی نیاز دارد؛ یارانی که ستونهای انقلاباند و سنگینی آن را بر دوش میکشند. سستی و استواری هر یک از این دو، با سستی و استواری دیگری ارتباطی تنگاتنگ دارد؛ یعنی، هر اندازه حجم بنای انقلاب کمتر باشد، پایههای آن از استحکام کمتری برخوردار خواهد بود و به هر میزان که آن بنا، بلندتر و گستردهتر باشد، به ستونهای محکمتری نیاز خواهد داشت. ما با نگاه به حجم و گستردگی این بنا، میتوانیم دریابیم بر چه ستونهایی افراشته شده است؛ همچنانکه با تأمّل در اهداف و غایات آن نیز میتوانیم، میزان و حجم ابزار و وسایل مورد نیاز و نیز پدیدآورندگان آنرا گمانه زنیم.
در این نوشتار، بهدنبال تبیین ویژگیهای یاوران امام مهدی (ع) و همراهان او هستیم؛ کسانی که در حرکت جهانی او، به مثابه بازوان نیرومند آن حضرت، در خدمت او و اهداف او هستند.
این نوشتار دو نتیجه اساسی در پی خواهد داشت:
اوّل اینکه دانستن این ویژگیها، میتواند مقیاسی برای محک زدن خود و اهداف خود و معیاری برای فهم میزان قابلیت ما، در همراهی با حضرت و جهاد در رکاب او باشد. ما همیشه، منتظر رؤیت خورشید بودهایم و شاید فردا، روز موعود باشد! آیا ما خود را برای آن روز مهیا کردهایم؟ با فهم این ویژگیها، میتوانیم دریابیم که پای رفتن این راه را داریم یا نه و در آن روز موعود در کنار حضرتیم یا در مقابل او.
ثمره دوم، زمینه سازی برای ظهور است. توضیح اینکه فرا رسیدن روز سراسر مبارک ظهور، بسته به دو عامل اساسی است که منطقاً، با فقدان هر کدام از آنها، قیام حضرت، بینتیجه خواهد بود:
۱٫ وجود زمینه مردمی؛ اگر در مردم، احساس نیاز به امام شکل نگیرد، وقتی او بیاید، قدرش را نخواهند دانست و به راحتی او را تنها خواهند گذاشت؛ بلکه شاید علیه او شمشیر نیز بکشند، همانگونه که اغلب مردم با پیشوایان معصوم پیشین(ع) چنین کردند.
۲٫ فراهم آمدن یاران، همراهان و همرزمانی کارآمد و توانمند که با فقدانشان، کار حکومت، هدایت و رشد به سامان نخواهد رسید. دانستن ویژگیهای یاران حضرت و تلاش در راه کسب آنها، در واقع تلاش برای زمینه سازی ظهور و فرا رسیدن آن روز مبارک است. در روایات، گرچه از این صفات، به عنوان ویژگیهای یاران حضرت یاد شده است؛ امّا بدون تردید یکی از پیامهای این روایات، بر شمردن شرایط آرمانی یک منتظر است. اهدافی که یک منتظر واقعی باید برای خود ترسیم کند و تمام توان خود را در راه رسیدن به آنها بهکار بندد و اوجهایی که یک شیعه در تمام قرنها و عصرها باید بدانها چشم دوخته، خود را در مسیر دست یافتن بدانها قرار دهد.
ویژگیهای یاران امام زمان(ع)
برای فهم ویژگیهای یاران امام مهدی(ع)، از دو مسیر میتوان حرکت کرد: مسیر نخست، تأمّل در روایاتی است که آن خصوصیّات را بیان میکند. مسیر دوم، تحلیل میزان عظمت و وسعت انقلاب و گستره حرکت حضرت و نیز توجّه و تأمّل در اهداف و آرمانهای آن حرکت است.
در این گفتار، مسیر دوم را خواهیم پیمود؛ گر چه از روایات مربوط به این موضوع نیز بهره خواهیم برد.
ابعاد حرکت امام عصر (عج)
انقلاب امام مهدی (ع)، بزرگترین جنبش تاریخ بشریت است و از ویژگیهای منحصر به فردی برخوردار است؛ از جمله:
عمق؛ این حرکت، از عمیقترین جنبشهای بشریت است. منظور ما از ((عمق))، بلندای اهداف و عظمت آرمانها است که در عمل نیز به وقوع خواهد پیوست. این جنبش، به شعارهای پرزرق و برق و اهداف کم مایه نمیپردازد؛ بلکه انسانها را به سوی معنویّت و رشد، هدایت میکند و تمام استعدادهای آنان را به سمت تعالی و شکوفایی جهت میدهد. امام باقر (ع) میفرماید:
((إذا قام قائمنا وضع یده علی رؤوس العباد فجمع به عقولهم و أکمل به أخلاقهم؛(۱) چون قائم ما قیام کند، دستش را بر سر بندگان گذارد و عقول آنان را متمرکز ساخته و اخلاقشان را به کمال برساند)).
و در جایی دیگر میفرماید:
((تؤتَوْن الحکمه فی زمانه؛(۲) در دولت مهدی(ع) به شما حکمت بیاموزند)).
گستردگی؛ این جنبش از نظر جغرافیایی و کمّی، گستردهترین جنبشها است. موجاین حرکت، از بزرگترین قارهها گرفته تا کوچکترین روستاها و کپرها را در مینوردد و آنها را به تلاطم درمیآورد. امام صادق (ع) در تفسیر آیه ((و عداللّه الذین، آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنّهم فی الأرض…))(۳) فرمودند:
((لم یجیء تأویل هذه الآیه و لو قام قائمنا بعدُ سیَری مَنْ یُدرکه ما یکون من تأویل هذه الایه و لیَبْلُغَنّ دین محمد(ص) ما بلغ اللیل…؛(۴) تأویل این آیه، هنوز نیامده است. هنگامی که قائم ما قیام کرد، کسی که او را ببیند، تأویل این آیه را خواهد دید که دین محمد(ص) به هر جا که شب وارد شود، خواهد رسید)).
امداد الهی؛ امداد الهی، پشتوانه این حرکت است و اراده خداوند بر این تعلّق گرفته که این حرکت به ثمر نشسته و حکومت صالحان سرانجام، سراسر گیتی را فرا گیرد: ((و نرید أن نمنّ علی الذین استضعفوا فی الأرض و نجعلهم أئمه و نجعلهم الوارثین))؛(۵) ((ما خواستیم بر مستضعفان زمین منت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم)).
امام علی(ع) درتفسیر این آیه فرمودند:
(( هم آل محمّد یبعث اللّه مهدیَّهم بعد جُهدهم فیُعزّهم و یُذلّ عدوَّهم(۶)؛ آنان اهل بیت پیامبرند که خداوند، پس از سختیهایی که بر آنان میرسد، مهدی شان را بر میانگیزد و آنان را عزت بخشیده و دشمنانشان را خوار میگرداند)).
رهبری منحصر به فرد؛ رهبری ویژه این انقلاب، از دیگر اَبعاد عظمت آن است. برای مرتبه بلند او، همین بس که امام صادق (ع) در وصف او فرمودند:((و لو أدرکتُه لخدمتُه أیّام حیاتی؛(۷) اگر او را درک میکردم، تمام عمر به خدمت او میپرداختم)).
اصالت؛ جنبش حضرت، از نظر تاریخی، از ریشه دارترین حرکتها است. اعتقاد به مصلح، درتمام ادیان و بسیاری از نحلهها و مکاتب بشری، وجود دارد؛ از آیین زرتشت گرفته تا یهودیّت و مسیحیّت و … .(۸)
این توضیحی کوتاه درباره برخی از اَبعاد حرکت بزرگ امام عصر(ع) بود. حال به تبیین لوازم آن میپردازیم.
نخستین بُعد از ابعاد عظمت حرکت حضرت، عمق آن بود. از عمق این حرکت و اهداف بلند آن، میتوان به عمق باورها و ژرفای نگاهها رسید؛ چرا که آن ثمره ارزشمند، جز بر این ریشهها و شاخهها نمیروید. مگر میتوان بدون برخورداری از اعتقادات و نگاههای عمیق، اهدافی با این حد و اندازه داشت و نگاهها را به افقهایی این چنین بلند دوخت؟!
یکم. بینش عمیق
یاران مهدی(ع)، از بینشهایی عمیق و ژرف، نسبت به خداوند، امام، انسان و هستی برخوردارند.
۱٫ بینش عمیق نسبت به حق تعالی
((رجالٌ عرفوااللّه حقَّ معرفته و هم أنصارالمهدی فی آخرالزمان(۹)؛ مردانی که خدا را آن چنان که شایسته است، شناختهاند، و آنان، یاران مهدی (ع) در آخر الزماناند)).
((رجالٌ کأنّ قلوبهم زُبُر الحدید لا یشوُبها شکّ فی ذات اللّه اشدّ من الحجر؛(۱۰) آنان مردانیاند که دلهایشان گویا پارههای آهن است (سختتر از سنگ). بدون هیچ تردیدی نسبت به ذات مقدّس خداوند)).
این باور، آن قدر با صلابت و استوار است که مرارتها و مصیبتها، در آن خللی ایجاد نمیکند و بلاها و امتحانات، آرامشش را به تلاطم نمیافکند و شبهات و سؤالات، در آن رخنهای ایجاد نمیکند.
آنان، از سرچشمه توحید ناب، سیراباند و به حضرت حق – آن چنان که شایسته است – اعتقاد دارند: ((فهم الذین وحّدوا الله حقَّ توحیده؛(۱۱) آنان به وحدانیّت خداوند، آنچنان که حق وحدانیت او است، اعتقاد دارند)). حرم دلهایشان را بتهای نفس، ثروت و مقام نیالوده و در آن حریم امن، جز خداوند حضور ندارد.
نتیجه این بینش عمیق، ایمان و تقوا است. این دو را هم در چهره عبادتها و راز و نیازهایشان میتوان دید ((ذکر)) و هم در آینه تلاش و کوششی که در طریق عبادت و بندگی حضرت حق دارند ((تلاش)).
الف) ذکر:
((لهم فی اللیل أصوات کأصوات الثّواکل حَزناً من خشیهالله؛(۱۲) در دل شب، از خشیت خداوند، نالههایی دارند مانند ناله مادران پسرمرده)).
((قُوّام باللیل صُوّام بالنّهار؛(۱۳) شبها را با عبادت به صبح میرسانند و روزها را با روزه به پایان میبرند)).
((رجالٌ لا ینامون اللیل لهم دویّ فی صلواتهم کدویّ النّحل یبیتون قیاماً علی اطرافهم و یسبّحون علی خیولهم))(۱۴)؛ مردان شب زندهداری که زمزمه نمازشان، مانند نغمه زنبوران کندو، به گوش میرسد. شبها را با زندهداری سپری میکنند و بر فراز اسبها، خدا را تسبیح میگویند)).
ب) تلاش:
یاران مهدی(ع)، نه تنها اهل ((اطاعت و بندگی))اند؛ بلکه دراین مسیر، اهل ((جدیّت و تلاش)) نیز هستند و تمام توان خود را در این راه به کار میگیرند: ((مُجدّون فی طاعه الله؛(۱۵) آنان در طریق عبودیّت، اهل جدیّت و تلاش اند)).
۲٫ بینش عمیق نسبت به امام(ع)
یاران مهدی(ع)، امام خود را میشناسند و به او اعتقاد دارند: ((القائلین بإمامته))(۱۶) اعتقادی که در ژرفای وجودشان ریشه دوانده و سراسر جان شان را فرا گرفته است. این معرفت، شناخت شناسنامهای و دانستن نام و نشان او، و دانستن اسم پدر و مادر و محلِّ تولّد او نیست؛ بلکه معرفت به ((حقّ ولایت)) است؛ یعنی، فهم این حقیقت که او از من، به من نزدیکتر و سزاوارتر است و از مادر به من مهربانتر؛ چرا که عشق مادر، و حتی عشق من به خودم، غریزی است؛ اما عشق او، الهی و آسمانی است. او به سه دلیل، مرا برای خودم میخواهد:
۱٫ به جهت آگاهیاش به تمام هستی و استعدادها و توانمندیهای من؛
۲٫ آزادی او از بند هوا و هوسها و زندان خودخواهیها و خودبینیها و… ؛
۳٫ و قرب و اتصالی که به منبع لایزال رحمت و لطف هستی دارد.
او میخواهد سرشارم کند، تا آلودگیهای نشسته بر بال روحم را بزداید و لطافت و سفیدی پرهای آن را، دوباره به آن بازگرداند و بر دستهای مهربانش نشانده، به اوج آسمانها و کنگره عرش الهی پرواز دهد.
نتیجه این بینش عمیق، محبت و اطاعت است:
الف) محبت:
دلهای یاران مهدی(ع)، سرشار از محبت او است. بر آنلوحها، جز الف قامت او نوشتهای نیست. این شیدایی تا بدان حدّ است که حتّی زین اسب او را، مایه برکت میدانند و به آن تبرّک میجویند:((یتمسّحون بسَرج الامام یطلبون بذلک البرکه؛(۱۷) به عنوان تبرک، بر زین اسب امام دست میکشند)).
به جهت همین عشق آتشین، آنان در آوردگاه رزم، او را مانند نگینی در برمیگیرند و جان خود را سپر بلایش میکنند: ((یحفّون به و یقُونه بأنفسهم فی الحرب؛(۱۸) در میدان رزم، گردش میچرخند و با جان خود، از او محافظت میکنند)).
چه بسیار است فاصله میان ما و یاران او؛ چرا که ما از جان و حتی وقت خود، برای او سهمی قرار ندادهایم، و چه اهداف و آرمانهایی از او که به جهت سستی ما بر زمین مانده و چه دعوتهایی از او که بی پاسخ مانده است!؟
ب) اطاعت:
دومین ثمره درخت بینش، ((اطاعت)) و مقدَّم داشتن اراده او بر اراده خوداست. یاران امام عصر (عج)، این چنیناند و در برابر او تسلیم و خاضعاند: ((هم أطوع من الأَمه لسیّدها؛(۱۹) اطاعت آنان از امام، از فرمانبرداری کنیز در برابر مولایش بیشتر است)).
آنان در برابر قرائت امام، از خود قرائتی ندارند و اراده نفس اماره خود و اکثریّت را، بر اراده و میل او مقدَّم نمیپندارند. یاران او، نیک میدانند که حق، با امام است و او با حق؛ چه دیگران بپذیرند و چه انکار کنند. آنان به بهانه نواندیشی و روشنبینی، از امام خود سبقت نمیگیرند و گرچه پشت سر او در حرکتاند، ولی پای از دامها برمیگیرند تا از او فاصله نگیرند. آنان نه تنها مطیعاند، بلکه بر خلاف بسیاری – که به بهانه فقدان زمینه، امکانات، سختی راه و… – از خدمت به او و اهدافش شانه خالی میکنند؛ در اطاعت او، اهل جدیّت و تلاشاند و برای بر زمین نماندن آرمانهای او، خود را به آب و آتش میزنند و از هیچ کوششی فروگذاری نمیکنند: ((…مجدّون فی طاعته))(۲۰) و دراین رسالت بزرگ همراه و هم پای امام هستند: ((بهم ینصُراللّه إمامَ الحق)).(۲۱)
۳٫ بینش عمیق نسبت به انسان و هستی
اگر یاران او به کمها قانع نیستند و در حرکت فراگیرشان، اهداف کم مایه را دنبال نمیکنند؛ جهت ژرفای نگاهی است که نسبت به خود و جهان پیرامون خود دارند. نگاههای آنان، از آرمانهای کمارزش، برگرفته و به اوجهای متعالی دوخته میشود. یاران او، با تأمّل در خویشتن و استعدادهای شگفتانگیزشان، عظمت قدر خود را در مییابند و از اینکه دنیا و معبودهای دنیوی، آنان را پر نمیکنند، مسیر بودن دنیا و سالک بودن خویش را میفهمند. آنان با این نگاه، به معبودی پیوند میخورند که از تمام کاستیها و زشتیها مبرّا است و میتواند آنان را سرشار و ظرفیّتهایشان را تکمیل کند. پیوند با این معبود نامحدود و مهربان، نگاهها را زیبا و متعالی میکند.
گذر از امتحانات
عمق و ژرفای این نگاه، آنان را از سیل امتحانات، سر افرازانه بیرون میبرد: ((إنَّ أصحاب طالوت ابتلوُا بالنّهر الذی قال الله تعالی: ((مبتلیکم بنَهر)) و ان اصحاب القائم (ع) یُبتَلون بمثل ذلک؛ سپاهیان طالوت، با نهر آبی آزمایش شدند، همان که خداوند دربارهاش میفرماید:[خداوند]، شما را با نهر آبی میآزماید))، و یاران امام مهدی(ع) نیز مثل آنان آزمایش میشوند)).
آرزوی شهادت
و آنان را مشتاق شهادت و لقای الهی میکند: ((و یتمنَّون أنْ یُقتلوا فی سبیل الله؛(۲۲) آرزو میکنند که در راه خدا به شهادت برسند)).
دوم. گستردگی
دومین بعد از ابعاد عظمت حرکت امام مهدی، جهانی بودن و گستردگی آن است که بر این اساس به تبیین ویژگیهای یاران حضرت میپردازیم:
۱٫ طرح و برنامه جهانی
اگر یاران حضرت میخواهند در رکاب او و هم پای او، جهانی را به معنویّت و رشد برسانند و دنیا را سرشار از هدایت کنند؛ بدون تردید باید دیدهایی وسیع، نگاهی جهانی و طرحها و برنامههایی فراگیر داشته باشند. بدون برخورداری از این نگاهها و طرحها، انتظار انقلاب جهانی، انتظاری بیهوده است. با این حساب، چند گروه، با آن حضرت نسبتی نخواهند داشت:
۱٫ تنگنظرانی که تنها مقابل پای خویش را میبینند و وسعت نگاهشان از خود و محدوده خود فراتر نمیرود؛
۲٫ کوتهبینانی که در لاک خویش فرو رفتهاند و از دنیای پیرامون خود و تحوّلات آن و نیز از جبهه کفر و اهداف و ابزارهای تحت اختیارش بی خبراند؛
۳٫ کسانی که از اینها مطّلعاند؛ ولی برای رویارویی با آن طرح و برنامهای ندارند. مگر میتوان بدون طرح و برنامهای جهانی، دنیا را به سعادت و خوشبختی رساند؟
۲٫ جهاد و مبارزه جهانی
بعد از آن طرح و برنامه فراگیر، امام بر آن خواهد شد تا دنیا را سرشار از هدایت کند و یاران او نیز در این سازندگی پا به پای او خواهند آمد و در عیان و نهان، مردم را به خدا و دین او دعوت خواهند کرد:((الدعاه إلی دین الله سرّاً و جهراً)).(۲۳)
دراین میان، هدایت گریزان و عدالت ستیزان فراوانی نیز وجود خواهند داشت که در برابر او، صف کشیده و سدِّ راهش خواهند شد. آنان، به مثابه غدّهای چرکین و عضوی فاسد، برای پیکر جامعه بشریّتاند و امام چارهای جز جهاد و مبارزه برای قطع آن اعضای فاسد نخواهد داشت. بنابراین یاران و همراهان او نیز، باید اهل جهاد و مقاومت باشند؛ جهادی که ((فی سبیل الله)) است؛ نه به هدف غنیمتیابی و زراندوزی. امام علی(ع) درتفسیر آیه ((یجاهدون فی سبیل الله…))(۲۴) فرمودند: ((هم أصحاب القائم؛(۲۵) آنان، یاران امام قائماند)).
این جهاد، مبارزه با دنیایی از ظلم و ستم است و به همین سبب امام رضا (ع) به اصحاب خود فرمود: ((امروز، شما آسودهتر از آن روزید (روز ظهور))) پرسیدند: چرا؟ فرمودند: ((اگر قائم ما (ع) قیام کند، چیزی وجود نخواهد داشت جز خون بسته شده و عرق پیشانی و خواب برزین اسبها)).(۲۶)
دنیا خواهان و رفاه طلبانی که به خوشیها خو کردهاند و از جنگ و جهاد گریزاناند و مقدّسمآبان بزدلی که با جهاد و مقاومت و خون و شمشیر بیگانهاند؛ در حلقه یاران حضرت راهی نخواهند داشت.
۳٫ شجاعت
اگر جهاد و مبارزه، جهانی و فراگیر است، پس یاران ایشان هم باید شجاعت و جسارتی در خور و عزمهایی پولادین داشته باشند؛ چراکه بدون آن، قدمهایارای حرکت نخواهد داشت:
((کلّهم لیوثٌ قد خرجوا من غاباتهم لو أنهم همّوا بإزاله الجبال لأزالوها عن مواضعها؛(۲۷) همه شیرانیاند که از بیشهها خارج شدهاند و اگر اراده کنند، کوهها را از جا برمی کنند)).
((جُعلت قلوبهم کزبرالحدید؛(۲۸) دل هایشان، چون پارههای آهن شده است)).
((فإنَّ الرجل منهم یُعطی قوه اربعین رجلاً؛(۲۹) به هر کدامشان، نیروی چهل مرد داده شده است)).
((لو مرّوا بالجبال لقطعوها؛(۳۰) اگر به کوههای آهن روی آورند، آنها را قطعه قطعه میکنند)).
۴٫ ایثار
آن حرکت گسترده، برای هدایت و سازندگی است؛ نه جهان گشایی و زمینگیری. جهاد، مقدمه این آرمان الهی است و آنچنان که رسول(ص) از حقِّ اهل بیت خود(ع) چشم میپوشاند و آنان را در تنگنا و مضیقه قرار میداد، تا دیگران به رفاه برسند و از این رهگذر دلهایشان نرم و نسبت به دین مایل گردد. حضرت علی (ع) میفرماید: ((کان من تألُفّه لهم اَن کان الناس فی السَّکن و القرار و الشّبَع و الرّیّ و اللباس و الوطأ والدثار و نحن اهل بیت محمد(ص) لا سقوفَ لبیوتنا و لا ابواب و لا سوُر الا الجرائد و ما اشبهها و لا وطأ لنا و لا دثار علینا تُداولنا الثوبُ الواحد فی الصلاه اکثرَنا و نطوی الایام و اللیالی جوعاً عامتنا… فیؤثر به رسول الله (ص) اربابَ النِّعم و الاموال تألُّفاً منه لهم و استکانه منه لهم؛(۳۱) از جمله مهربانیهای پیامبر(ص) نسبت به مردم این بود که آنان در آرامش و سیری و پوشش بودند. زیرانداز و روانداز داشتند؛ ولی خانههای ما (خاندان او) سقف و در و دیواری به جز شاخههای خرما و مانند آن نداشت و فرش و رواندازی نداشتیم؛ بیشتر ما، برای نماز تنها لباسمان را دست بهدست میچرخاندیم و روزها و شبهای سالمان را به گرسنگی سپری میکردیم … او از سر مهربانی و فروتنی، صاحبان نعمت و مکنت را بر ما مقدَّم میداشت)).
یاران حضرت مهدی (عج) نیز سختیها را به جان میخرند و از خوشیها و لذایذ چشم میپوشند و با دستهای مهربانشان، خوبیها و خوشیها را به دیگران هدیه میدهند؛ تا از این رهگذر، قلبها را نرم کنند و رهیدگان را به دامان پر از مهر و محبت دین برگردانند.
۵٫ بردباری
تصوّر اینکه درعصر ظهور کارها، خود به خود به سامان میرسد وبدون تحمّل مشقّتها، کاستیها و کژیها، از جامعه رخت بر میبندد و از همان ابتدا، همه غرق رفاه و لذّت میشوند؛ خیال خام و تصوّر باطلی است. مفضل بن عمر میگوید: نزد امام صادق (ع) بودم؛ از سبب ناراحتی و غمگینی من پرسیدند. عرض کردم: به وضع بنی عباس و حکومت و جبروت شان مینگرم. اگر این حکومت برای شما بود، ما نیز همراه شما بودیم و از آن بهره میبردیم. حضرت فرمودند: ((ای مفضل! بدان که اگر چنان میشد، شبها، کاری نبود جز سیاست و تدبیر امور مردم و روزها، جز درگیر کار مردم بودن، غذای نامطبوع وناگوار و لباس خشن مانند علی(ع)، و الاّ آتش بود و دوزخ)).(۳۲)
به راستی مگر می شود امام مهدی (ع) خود، لباس خشن بپوشد و طعام ناگوار بخورد: ((ما لباس القائم الا الغلیظ و ما طعامه إلا الجَشِب))؛(۳۳) ولی یاران و همراهانش غرق رفاه و خوشی باشند؟)).
امام علی(ع) در وصف یاران مهدی(ع) میفرماید: ((إنَّه یأخذ البیعه عن أصحابه أنْ لا یکنزوا ذهباً و لا فضّه و بُرّاً و لا شعیراً و یلبسون الخشِن من الثیاب؛(۳۴) او از یارانش بیعت میگیرد که طلا و نقرهای نیندوزند و گندم و جویی ذخیره نکنند و لباس خشن بپوشند و… )).
آنان، در راه تحقّق آرمانهای جهانی امام مهدی(ع)، مشکلات و مصائب فراوانی را به جان میخرند؛ ولی از سر اخلاص و تواضع، عمل خود را هیچ میپندارند و به جهت هجوم سختیها و تحمّل مشقتها، بر خداوند منت نمیگذارند: ((قوم لم یمنُّوا علی الله بالصبر))(۳۵) و از اینکه نقد جان خویش را در کف اخلاص نهاده، تقدیم آستان دوست میکنند، هرگز به خود نمیبالند و آنرا بزرگ نمیشمارند: ((و لم یستعظِموا بذلَ أنفسهم فی الحق)).(۳۶)
۶٫ یکدلی
آنان یک رنگ و یک دلاند: ((قلوبهم مجتمعهٌ))(۳۷) و این نیست مگر به این سبب که هواها و خودخواهیها، از جانشان رخت بر بسته و به جای آن، خدا خواهی و خداپرستی نشسته است. با این اتحّاد و یکرنگی است که میتوان به اهداف جهانی دست یافت و آرمانهای الهی را تحقّق بخشید. سپاهی که از اختلاف و چنددلی رنج میبرد، چگونه میتواند سر افرازانه بام دنیا را فتح کند.
۷٫ استواری
حرکت بزرگ حضرت ولی عصر (عج)، برخوردار از پشتوانه امداد الهی است و بدون برخورداری از امدادهای ویژه الهی، هرگز به آرمانهای خود دست نخواهد یافت. توجّه به وجود این تأییدات الهی، تأثیر شگرفی بر روان یاران امام بر جای خواهد گذاشت. یقین به آن امدادها، باعث میشود، ذرهای در درستی آرمانها و مسیر خود تردید نکنند و ملامتها و سرزنشهای کوتهبینان و عافیت طلبان، در عزمشان خللی نیفکند.
قرآن میفرماید: ((یا أیّهاالذین آمنوا مَنْ یرتدّ منکم عن دینه فسوف یأتی الله بقوم یحبهم و یحبونه… و لا یخافون لومه لائم))؛(۳۸) ای کسانی که ایمان آوردهاید! هر کس از شما، از آیین خود بازگردد [به خدا، زیانی نمی رساند]. خداوند جمعیّتی را میآورد که آنان را دوست دارد و آنان [نیز] او را دوست دارند… آنان از سرزنش هیچ ملامتکننده ای هراسی ندارند)).
امام علی (ع) درتفسیر این آیه میفرماید: ((هم أصحاب القائم؛(۳۹) آنان، یاران امام قائم(ع) هستند)).
اگر این انقلاب، از رهبری ویژه برخوردار است فیض حضور درکنار چنین امامی – که رسالت پیامبران و اولیا در طول تاریخ بشریّت را بر دوش میکشد و میخواهد بار بر زمین مانده آنان را به مقصد برساند – برای کسانی فراهم خواهد شد که در خود تناسبی با آن امام فراهم کرده باشند و مانند او، خالق هستی را در همه شؤون حیات و هستیشان، جریان و حضور بخشند. شاید از همین رو است که از آنان به ((مردان الهی)) تعبیر شده است: ((رجالٌ الهیّون)).(۴۰)
اهداف و آرمانها
ما تاکنون، برخی از ابعاد انقلاب بزرگ حضرت را بیان کرده، به تبیین ویژگیهای یاران ایشان از این منظر پرداختیم. درصدر سخن گفتیم راه دیگری نیز برای فهم خصوصیات یاران امام مهدی (عج) وجود دارد و آن تحلیل اهداف انقلاب بود.
با نگاه به اهداف و آرمانهای انقلاب جهانی حضرت ولی عصر (عج) نیز میتوان ویژگیهای یاران او را – که در واقع پدید آورندگان و ابزار آن اهدافاند – گمانه زد. در قسمتهایی از دعای ندبه، به برخی از این اهداف، اشاره شده است. بدین منظور، مروری کوتاه به دعای ندبه خواهیم داشت:
۱٫ ستم سوزی: ((این المعدّ لقطع دابر الظلمه؛ کجا است مهیا شده برای ریشه کن کردن نسل ستمگران))!
یکی از آرمانهای حضرت، ظلم ستیزی است. اصولاً، در روایات فراوانی، به عدالت گستری و ظلم ستیزی حضرت اشاره شده است: ((یملا الأرض قسطاً و عدلاً کما ملئت ظلماً و جوراً)).(۴۱) کسانی خواهند توانست همراه او برای قطع ریشههای ظلم و بی عدالتی، کمر همّت بسته و در این مسیر استوار بمانند که خود، از ظلم گریزان بوده و خویشتن را از جور و ستم پیراسته باشند؛ چرا که حضرت مهدی (عج)، از ظالمان به عنوان بازوی خود، استفاده نخواهد کرد.
ظلم، مصادیق فراوانی دارد؛ مانند ظلم به خویشتن (فروختن خویشتن به ارزانتر از لقای حق و جهت مادّی و حیوانی دادن به استعدادها و توانمندیهای خود) و ظلم به خانواده، دوستان، جامعه و… . همچنین احتکار، اسراف، سلب آسایش، اهمال در حقوق دیگران، و… همه از مصادیق ظلم است و مرتکبان آن، بیرون از محفل یاران حضرت خواهند بود.
۲٫ احیای سنن: ((أین المدّخَر لتجدید الفرائض و السنن؛ کجا است، آن ذخیرهای که فریضهها و سنّتها را احیا میکند))!
از دیگر رسالتهای حضرت، احیای فریضهها و سنّتهای الهی است. یاران او، در انجام دادن فرایض و سنّتهای الهی، اهتمام کامل خواهند داشت؛ زیرا نخستین قدم برای انجام دادن این رسالت، رعایت آن از سوی احیا کنندگان آن است.
از پیشوایان معصوم ما(ع) ، سنّتهای نیکویی در رابطه با گفت و شنود، رفت و آمد، غذا خوردن، لباس پوشیدن و … به جای مانده است؛ ولی متأسفانه بسیاری از آنها مهجور مانده است.
آنان که رعایت شیوهها و مدهای رایج جامعه را، برخود فرض میدانند و سنّتها و روشهای پیشوایان معصوم(ع) را فراموش کردهاند؛ در جمع یاران حضرت راهی نخواهند داشت.
۳٫ احیای قرآن: ((أین المؤمّل لإِحیاء الکتاب و حدوده؛ کجا است آن که آرزو میرود قرآن و حدودش را زنده کند)). حضرت خواهد آمد تا قرآن، را از غربت به در آورد و گردهای نشسته بر رخش را بزداید. آن را از کنج مساجد، به متن زندگی انسانها بیاورد و دردهایشان را با آن تسکین بخشد و نابسامانیها را به سامان رساند.
بیگانگان با قرآن – که هفتهها و ماهها قرآن را نمیگشایند و انس و الفتشان با اشعار، آثار ادبی و رمانها، از انس با قرآن بیشتر است – در بزم با صفای یاران حضرت، جایگاهی نخواهند داشت. اما یاران حضرت، نه تنها اهل قرائت قرآناند؛ بلکه آن را در اَعماق جانشان جریان بخشیده و با آن زندگی میکنند و روحشان، را صفا میبخشند.
((تُجلی بالتنزیل بصائرُهم و یرمی بالتفسیر مسامعهم؛(۴۲) با قرآن، دیدگانشان نورانی میشود و تفسیر آن، در گوش جانشان، جای میگیرد)).
۴٫ عصیان ستیزی: ((أین مبید أهل الفسوق و العصیان و الطغیان؛ کجا است آن بنیان کن اصحاب فسق و عصیان و طغیان))!
از دیگر برنامههای امام مهدی (ع)، مبارزه با اهل فسق و نافرمانی است و زندگی یارانش از این آلودگیها پاک است. آنان، هم چنانکه با خدای خود عهد بستهاند که از اطاعت او سرنپیچند؛ با ولیّ او نیز بیعت بستهاند که از محارم الهی چشم بپوشند)).
امام علی (ع) میفرماید: ((إنَّه یأخذ البیعه عن أصحابه علی أن لا یسرقوا و لا یزنوا و لا یسبّوا مسلماً و لا یقتلوا محرماً… و لا یضربوا أحداً إلاّ بالحق… و لا یأکلوا مال الیتیم… و لا یشربوا مسکراً…؛(۴۳) از اصحاب خود بیعت میگیرد که دزدی نکنند، دامنشان را به آلودگی نیالایند، مسلمانی را دشنام ندهند، کسی را به ناحق نکشند،… کسی را نزنند؛ مگر این که مستحق آن باشد، … مال یتیم را نخورند،… شراب ننوشند…)).
۵٫ عزت دوستان: ((أیْن معزّ الأولیاء و مذلّ الأعداء؛کجا است عزّت بخش دوستان و خوار کننده دشمنان!)).
در طول تاریخ – به جز بعضی از زمانها – به سبب بهرهمندی عدهای از زر و زور و به کاربردن حیله و تزویر، غلبه و عزّت ظاهری برای جبهه باطل بوده است و مؤمنان و پارسایان واقعی، به ظاهر زبون و خوار و در چشمان کوته بین دنیاپرستان، کمارزش و زبون بودهاند. و آن حضرت میآید تا به این ستم تاریخی پایان دهد و عزّت واقعی مؤمنان را در ظاهر نیز نمایان سازد و بیمایگی و بیپایگی عزّت ظاهری جبهه طاغوت را بر ملا کند. کسانی خواهند توانست با او در پیمودن این مسیر، همراه و همقدم باشند که به عزّت واقعی پارسایان، با تمام وجود اعتقاد داشته باشند و باطل را – با تمام ظاهر فریبنده و پرهیاهوی خیره کنندهاش – ذلیل و زبون بدانند؛ نه اینکه در برابر اهل دنیا و اربابان زرو زور، خاکسار و فروتن باشند و در برابر مؤمنان تهی دست، متکبر و مغرور! امام علی (ع) درتفسیر آیه ((… أذلهٍ علی المؤمنین أعزّهٍ علی الکافرین))(۴۴) فرموده است: ((هم أصحاب القائم؛(۴۵) آنان، یاران امام قائم(ع) هستند)).
بشارتها:
۱٫ جوانان، از آن جا که از فطرتهایی پاک و بی آلایش برخوردارند و تعلّقات و وابستگیها، دراعماق جانشان ریشه ندوانده است؛ بیشتر یاران آن حضرت را تشکیل خواهند داد. امام علی(ع) میفرماید: ((یاران امام قائم(ع)، جواناند و در میانشان پیر یافت نمیشود؛ به جز اندکی، مانند سرمه در چشم و نمک در طعام که کمتر از هر مادّه در طعام، نمک آن است)).(۴۶)
البته، جوان بودن یاران امام، لطمهای به جایگاه پیران با ایمان نزده و بر عدم همراهی ایشان گواهی نمیدهد؛ چرا که اوّلاً پیران – گرچه تعدادشان اندک است – اما باز هم درمیان اصحاب ویژه حضرت حضور دارند و ثانیاً، به جز ۳۱۳ یار اصلی، مؤمنان بسیاری نیز گرد حضرت جمع شده و ایشان را یاری خواهند کرد.
۲٫ بر اساس برخی از روایات، بانوان نیز درمیان اصحاب ویژه حضرت، حضور چشمگیری دارند. و این، نوید شوقانگیز و شعف آوری برای بانوان است تا کمر همت بسته و برای پیوستن به این جمع پربرکت، تمام توان خود را به کار گیرند . امام باقر(ع) میفرماید:((یجیئ و الله – ثلاثُمأهٍ و بضعه عشر رجلاً فیهم خمسون امرأه یجتمعون بمکّهَ علی غیر میعاد؛(۴۷)به خدا سوگند! ۳۱۳ تن که پنجاه تن از بانوان نیز در میانشان حضور دارند، بدون هیچ قرار قبلی، در مکه گرد هم جمع خواهند شد)).
آنچه گذشت، شمهای از ویژگیهای یاران امام مهدی(ع) بود . به جهت برخورداری از این خصوصیات، در روایات، از آنان به عظمت یاد شده و پیشوایان معصوم (ع) زبان به ستایش و بزرگداشت آنان گشودهاند.
امام علی در وصف آنان میفرماید: ((فبأبی و أمی من عدّهٍ قلیلهٍ أسمائُهم فی الأرض مجهوله…؛(۴۸) پدر و مادرم فدای گروه اندکی باد که در زمین ناشناختهاند…!))
((أُولئک هم خیار الأمّه مع أبرار العتره؛(۴۹) آنان خوبان امت اند با نیکان خاندان (پیامبر(ص)))).
شاید دانستن این ویژگیها، برای برخی، به جای آن که امید بخش و حرکتزا باشد، باعث سستی و ناامیدی گردد؛ چرا که به حق، یاران امام مهدی (ع) از صفاتی عالی و کمالاتی بی شمار برخوردارند و این ویژگیها، به ظاهر، از حدّ و اندازه انسانهای معمولی فراتر است. شاید برخی با مقایسه خود با آنان – به جهت ضعفها و کاستیهایشان – فاصله خود را با آنان، غیر قابل جبران بپندارند! امّا توجّه به دو نکته، ما را از دام این یأس و ناامیدی میرهاند و دلمان را سرشار از نور امید و یقین میکند:
یکم. در صورتی ویژگیهای یاد شده، یأسآور خواهد بود که ما بر این باور باشیم که یاران حضرت، افرادی معیّناند که مثلاً اسامی آنان در روایات آمده و کسی نمیتواند از آن جمع خارج شده و یا به آنان بپیوندد . ولی خوشبختانه برای این باور، دلیل و مبنای متقنی وجود ندارد. البته در روایات از افراد معیَّنی (مانند اصحاب کهف، سلمان فارسی، مالک اشتر و…) نام برده شده است(۵۰)؛ ولی – بر فرض صحت اسناد این روایات – اینان عده اندکی از یاران حضرتاند و هنوز زمینه برای دیگران مهیا است.
انسان، حقیقتی بس پیچیده و اسرارآمیز، با قابلیّتها و توانمندیهای خیرهکننده دارد و تا قلب انسان، از تپش نایستاده، میتواند خود را از حضیض خاک به اوج افلاک برساند؛ به شرط این که ((خود)) را باور داشته باشد و بداند که میتواند. یاران آن حضرت، نه از دیگر کرات و آسمانها هستند ونه تافته جدابافته! آنان نیز انسانهایی، از همین آب و خاکاند و پدران و مادرانی چون پدران و مادران ما دارند. خداوند نیز اگر به آنان عنایتی میکند، به جهت لیاقتی است که خود در خویشتن پدید آوردهاند. پس مانیز میتوانیم خود را به جمعشان ملحق کنیم؛ به شرط اینکه بخواهیم. از همینرو، پیامبر(ص) به سلمان فارسی فرمود: ((یا سلمان! إنّک مُدرکه و من کان مثلک و مَنْ تولّاه هذه المعرفه…؛ (۵۱) ای سلمان! تو با او خواهی بود و نیز هر کس که چون تو باشد و مانند تو، به او معرفت داشته باشد…)).
دوم. آنچه از صفات و ویژگیهای یاران حضرت برشمردیم، غالباً مربوط به یاران ویژه حضرت (۳۱۳ یاور مخصوص آن امام همام) بود؛ یاورانی که فرماندهان لشگر، دستیاران و حکّام او هستند: (( هم الوزراء یحملون أثقال المملَکه عنه؛ آنان وزیران اویند که از جانب او، سنگینی بار حکومت را بر دوش میکشند)). و ((هم النجباء و القضاه و الحکام و الفقهاء فی الدین…؛(۵۲) آنان برترینها، قاضیان، حاکمان و فقیهان در دیناند)). لیکن یاران حضرت منحصر در این مجموعه نیستند. در روایات، برای حضرت از لشگر ده هزار نفری نیز سخن به میان آمده است. قیام حضرت از مکّه، پس از اجتماع آنان خواهد بود. امام صادق (ع) دراین باره فرمودهاند: ((لا یخرج القائم من مکّه حتّی تکمُل الحلقه؛(۵۳) امام قائم (ع) از مکه خارج نمیشود؛ مگر هنگامی که گروه تکمیل شوند)). راوی میپرسد: آنان چند نفرند؟ امام پاسخ میدهد: ((عشره آلاف؛ دههزار نفر)). اینان، علاوه بر خیل عظیم مؤمنانیاند که در میانه راه به حضرت خواهند پیوست.
سخن آخر اینکه ما اگر همّت آنرا نداریم که در جمع یاران ویژه حضرت باشیم؛ لااقل بکوشیم که از خیل عظیم همراهان حضرت و لشگر همگانی آن عزیز، بیرون نباشیم.
پینوشتها:
۱٫ منتخب الأثر، ص ۴۸۲٫
۲٫ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۵۲
۳٫ نور(۲۴)، آیه ۵۵٫
۴٫ معجم أحادیث الإمام المهدی، ج ۵، ص ۲۸۴٫
۵٫ قصص (۲۸)، آیه ۵٫
۶٫ معجم أحادیث الإمام المهدی، ج ۵، ص ۳۲۱٫
۷٫ همان، ج ۳، ص ۳۸۵٫
۸٫ برای توضیح بیشتر ر. ک: خورشید مغرب، ص ۵۲٫
۹٫ امام علی (ع): (منتخب الاثر، ص ۶۱۱).
۱۰٫ امام صادق (ع): (بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۸).
۱۱٫ امام علی(ع): یوم الخلاص، ص ۲۲۴٫ (به نقل از بشاره الاسلام، ص ۲۲۰)
۱۲٫ امام صادق (ع): همان.
۱۳٫ همان.
۱۴٫ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۸٫
۱۵٫ حضرت محمد(ص): یوم الخلاص، ص ۲۲۳٫ (به نقل از بشارهالإسلام، ص۹)
۱۶٫ امام سجاد (ع): (منتخب الأثر، ص ۲۴۴).
۱۷٫ امام صادق (ع): بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۸٫
۱۸٫ همان.
۱۹٫ همان.
۲۰٫ حضرت محمد(ص): یوم الخلاص، ص ۲۲۳٫ (به نقل از بشارهالإسلام، ص ۹)
۲۱٫ امام صادق (ع): بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۸٫
۲۲٫ امام صادق (ع): بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۸٫
۲۳٫ امام سجاد (ع): منتخب الأثر، ص ۲۴۴٫
۲۴٫ مائده(۵)، آیه ۵۴٫
۲۵٫ منتخب الأثر، ص ۴۷۵٫
۲۶٫ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۵۹٫
۲۷٫ امام علی(ع): یومالخلاص، ص ۲۲۴٫ (به نقل از بشاره الاسلام، ص ۲۲۰)
۲۸٫ امام سجاد(ع): یومالخلاص، ص ۲۲۸٫ (به نقل از بشاره الاسلام، ص ۲۴)
۲۹٫ همان.
۳۰٫ همان.
۳۱٫ اختصاص شیخ مفید، ص ۱۷۲٫
۳۲٫ عن المفضل و قال: کنت عند ابی عبدالله (ع) بالطواف فنظر الیّ و قال لی: یا مفضّل مالی اراک مهموماً متغیّر اللون؟ قال: فقلت له: جعلت فداک نظری الی بنی العباس و ما فی ایدیهم من هذا الملک والسلطان و الجبروت فلو کان ذلک لکم لکنّا فیه معکم. فقال: یا مفضل اما لو کان ذلک لم یکن الا سیاسه اللیل و سیاحهالنهار و اکل الجشب و لبس الخشن شبه امیرالمؤمنین ۷ و الافالنار…)):( بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۵۹).
۳۳٫ امام صادق (ع): بحارالانوار، ج، ۵۲، ص ۳۵۴٫
۳۴٫ منتخب الاثر، ص ۴۶۹٫
۳۵٫ امام علی(ع)، یومالخلاص، ص ۲۲۳٫ (به نقل از بشاره الاسلام، ص ۲۲۰)
۳۶٫ همان.
۳۷٫ همان.
۳۸٫ مائده (۵)، آیه ۵۴٫
۳۹٫ منتخب الاثر، ص ۴۷۵٫
۴۰٫ امام علی(ع): یوم الخلاص، ص ۲۲۶٫ (به نقل از بشاره الاسلام ۲۹۷)
۴۱٫ غیبه طوسی، ص ۵۲٫
۴۲٫ امام علی(ع): یومالخلاص، ص ۲۲۶٫ (به نقل از بشاره الاسلام، ص ۲۹۷)
۴۳٫ منتخب الاثر، ص ۴۶۹٫
۴۴٫ مائده (۵)، آیه ۵۴٫
۴۵٫ منتخب الاثر، ص ۴۷۵٫
۴۶٫ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۳۳: ((ان اصحاب القائم شباب لاکهول فیهم الا کالکحل فی العین والملح فی الطعام واقل الزّاد الملح)).
۴۷٫ همان، ص ۲۲۳٫
۴۸٫ معجم احادیث الامام المهدی، ج ۳، ص ۱۰۱٫
۴۹٫ یومالخلاص، ص۲۲۴، (به نقل از بشارهالاسلام، ص ۳۹).
۵۰٫ ((امام صادق(ع) : إذا قام قائم آل محمّد استخرج من ظهر الکعبه سبعه و عشرین رجلاً و سبعه من اصحاب الکهف و یوشع، وصی موسی، و مؤمن آل فرعون و سلمان فارسی، و أبادجانه الانصاری، و مالک الأشتر؛ چون قائم آل محمد(ع) قیام کند از پشت کعبه بیست و پنج نفر را بیرون خواهد آورد… و هفت نفر از اصحاب کهف و یوشع، وصی حضرت موسی و مؤمن آل فرعون و سلمان فارسی و ابادجانه انصاری و مالک اشتر)).(معجم أحادیث الامام المهدی، ج ۵، ص ۱۲۲).
۵۱٫ همان، ص ۲۲۲٫
۵۲٫همان، ج ۵، ص۳۷٫
۵۳٫ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۶۷
» مجله انتظار موعود – نصرت الله آیتى