نویسنده:منظر محمدیان
سؤالات بسیاری درمورد بالاتر بودن سن دختر نسبت به پسر در ازدواج مطرح است . این مطلب می تواند با در نظر گرفتن همه ابعاد این مسأله ، شما را در تصمیم گیری درست در ازدواج و یافتن پاسخ این سؤال یاری دهد.
1 ـ بهترین و معمولی ترین وضعیت ازدواج این است که سن پسر کمی از سن دختر بیشتر باشد ، (مثلاً یک تا پنج سال) یا حداقل دختر و پسر همسن باشند. دلیلش هم این است که مدت باروری در خانمها محدود بوده و در آقایان نامحدود است و قدرت باروری در خانم ها زودتر از آقایان شروع می شود. همچنین نیاز است که آقایان قبل از ازدواج ، علاوه بر بلوغ جسمی وفکری ، به استقلال اقتصادی نیز برسند. که این به زمان بیشتری نیاز دارد . به هر حال این نسخه غیر قابل نقص نیست که در بندهای بعدی توضیح داده می شود .
2 ـ انتخاب همسر یک مسأله ی چند بعدی است و معیارها و شرایط انتخاب همسر متعدد است . وقتی شما اقدام به انتخاب همسر می کنید باید دو مسأله ی کلی و اساسی را در نظر بگیرید:
الف ) همسرانتخابی شما می بایست تمام معیارهای اساسی و مهم مورد نظر شما را که لازمه ی یک زندگی توأم با خوشبختی است دارا باشد .این بدان معنا نیست که تمام این پارامترها و معیارها صد درصد کامل باشد ، بلکه به این معناست که حداقل نمره ی قبولی را داشته باشد .(مانند اینکه شما در رشته ی تحصیلی باید همه ی دروس را پاس کنید).
ب) فرد مورد نظر شما در کل، باید معدل قابل قبولی در معیارهای مورد نظر شما کسب کند. یعنی اینکه اگر نمره ی هر یک از معیارهای ازدواج را با هم جمع کردید ،او میانگین مطلوب را از نظر شما داشته باشد. (مانند اینکه شما نباید در رشته ی تحصیلی خود علاوه بر قبولی همه ی دروس ، مشروط شوید.) پس در تک تک معیارها حداقل نمره ی قبولی را داشته باشد و در جمع کلی همه ی معیارها ،میانگین مطلوب شما را کسب کند؛اگرچه ممکن است فرد در یک معیار نمره ی عالی نداشته باشد و نقطه ی ضعف او در همان معیار باشد . مثلاً اگر دختری دو سال از پسری بزرگتر است ، اما در سایر معیارهای اساسی قوی است ، در نتیجه معدل خوبی جهت ازدواج دارد . در ضمن وی در معیار سن هم حداقل نمره ی قبولی را دارد . لیکن اگر این دختر با همه معیارهای اساسی و خوبی که دارد پانزده سال از پسر بزرگتر باشد ، با وجود اینکه معدل بالایی دارد ، اما در یک معیار اساسی رد می شود و چنین ازدواجی با ریسک بالایی از طلاق و یا نارضایتی در زندگی زناشویی همراه می شود.( توجه کنید که در این گونه مسایل انسانی با قطعیت صد در صد سخن نگویید.)
3 ـ اختلاف سنی دختر و پسر نباید آن قدر زیاد باشد که دوره ی رشدی آنها متفاوت باشد و در علاقه ها ، سرگرمی ها ، طرز نگرش و بینش و انرژی های روانی با هم متفاوت یا احتمالاً درگیرشوند. مثلاً ازدواج دختر شانزده ساله یی با پسر سی ساله را در نظر بگیرید . در حالی که دختر در آغاز هیجانات ، علاقه مند به شیطنت های نوجوانی ،کوهنوردی و جست و خیز و میهمانی و… است ، پسر ، تفکر ، مطالعه ، فیلم و موسیقی و گوشه ی ساکت خانه را جهت استراحت بیشتر می پسندد.همچنین دیدگاه پسر توأم با تجربه و احتیاط است و دیدگاه دختر نوجوان ریسک و فعالیت های نو و بدیع است .
4 ـ نکته ی مهم بعدی این است که علاوه بر سن شناسنامه یی باید به سن و بلوغ عقلی ، اجتماعی ، فرهنگی و ظاهر نیز توجه کرد . بعضی وقت ها ممکن است دختر سه سال از پسری بزرگتر باشد ، اما با نشاط و انرژی باشد و علاقه مندی ها و تمایلات مشترکی با پسر داشته باشد . لذا علاوه بر سن تقویمی ، لازم است که به ظاهر ، طرز فکر و نگرش هم توجه عمیق شود.
5 ـ نحوه تفکر پسرو دختر،نسبت به اختلاف سنی در ازدواج (بزرگتر بودن دختر از پسر) بسیار مهم است. اگر پسری از همان اول با تردید به بزرگتر بودن همسرش بیندیشد ،اوآمادگی دارد که بعداً با کنایه ی اطرافیان بهم بریزد و این مسأله را مرتب به رخ او بکشد ،اما در مقابل ، پسری که درگیر این گونه مسایل نیست ، به سادگی از کنار این مسأله می گذرد . همچنین دختری که به این مسأله (سن زیاد) حساس است بعداً هر مسأله یی را در رابطه شان به خودش و سن بالایش نسبت می دهد که این موضوع از آسیب پذیری های چنین ازدواج هایی محسوب می شود.
6 ـ نظر پدر و مادر عروس و داماد هم در این زمینه از آنجا مهم است که ممکن است با سخت گیری های خودشان باعث شوند که دختر و پسر نظرشان کم کم نسبت به هم عوض شود.اگرپسر و دختری به شدت تحت نفوذ والدین خود باشند ، معمولاً نمی توانند خارج از نظر آنها ، دست به چنین ازدواجی بزنند.
منبع:نشریه 7 روز زندگی،شماره 91