برخی افراد به من می گویند اخمو هستی، شوهرم پس از 30 سال زندگی مشترک از من می خواهد بخندم و گشاده رو باشم (در حالت عادی صورتم معمولی و یا اخموست، سهل انگار و بی نظم نیستم و… گاهی به نظرم افرادی که الکی می خندند مسخره می آید) لطفاً مرا راهنمایی کنید.
1. کلید تغییر:
اگرچه صفات ما تا حدی به جنبه وراثتی و عادت های ما باز می گردد ولی این طور نیست که ما نتوانیم صفتی را تغییر دهیم، کلید تغییر و اصلاح، «خواستن» است؛ یعنی اگر بخواهید و اراده کنید، می توانید به مطلوب خود برسید. هرگز از جملات و کلمات منفی مانند:” من اخمو هستم”،” من قابل تغییر نیستم” و… استفاده نکنید. در عوض همیشه به خود تلقین کنید که (من قابل تغییر هستم چون این گونه خوب تر است و این گونه باید باشم، من می توانم، من می توانم با گل لبخند و عطر تبسم دنیایی از نشاط را در کالبد زندگی زناشویی ام تزریق کنم و…)
2. اعتماد به نفس:
فهرستی از توانایی های خود مثل تربیت دانش آموزان، موفقیت در تدریس، رابطه صمیمی با فرزند، خانه داری و… تهیه کنید و نیز با مطالعه شیوه های کسب اعتماد به نفس، خودباوری خود را افزایش دهید؛ چرا که اعتماد به نفس، توانمندی یک فرد را در عرصه زندگی و مواجهه با مسائل نشان می دهد. اعتماد به نفس، پیش نیاز ارتباطات زیبا و پرحاصل انسان ها است. انسان هایی که اعتماد به نفس عالی دارند، اگر آن را با تواضع و لبخند ترکیب کنند از خود چهره ای شاداب، جذّاب و محبوب می سازند[1].
3. بیائیم شوخی را کمی جدی بگیریم:
در دین مبین اسلام به روابط بین فردی به خصوص به رابطه بین همسران اهمیت زیادی داده شده است. ما باید درروابط خود، به دیگران نیز توجه کنیم. نوع حرف زدن، نگاه، چهره، زبان، بدن و حرکات و سکنات ما دارای پیام است. اسلام از ما می خواهد که با نشاط بخشی به همدیگر زمینه رشد و تعالی را در یکدیگر بیشتر سازیم. به همین خاطر باید به نوع لباس، رنگ آن، آرایش سر و صورت و موها، استفاده از کلمات با بار هیجانی مثبت، حالت صورت و… توجه زیادی کنیم. زندگی دنیا پر از سختی ها، رنج ها، غم ها و غصه ها است. گاهی این سختی ها با نشاط بخشی، مزاح و… برطرف می شود. در تاریخ داریم شخصی برای پیامبر هدیه می آورد و همانجا می گفت پول هدیه مرا مرحمت فرما. پیامبر خدا ـ صلی اللّه علیه و آله و سلّم ـ می خندید. آن حضرت هرگاه غمگین می شدند می فرمودند: ای کاش آن فرد شوخ طبع نزد ما می آمد.[2] و نیز داریم که پیامبر هرگاه یکی از یاران خود را اندوهگین و غصه دار می دید با شوخی کردن او را شاد می نمودو می فرمود: خداوند دشمن کسی است که با روی گرفته و عبوس، برادرانش را ملاقات نماید.[3]
4. لباس با رنگ روشن:
در منزل از لباس تیره و سیاه استفاده نکنید. رنگ های شاد را انتخاب نمائید (که در روحیه خود و دیگران مؤثر است).
5. زیبائی پوست:
به زیبایی پوست خود اهمیت دهید. «رسول خدا ـ صلی اللّه علیه و آله و سلّم ـ روغن به خصوص روغن بنفشه به بدن خود می مالیدند تا غم و اندوه را از بین ببرد»[4] همچنین می توانید مقابل آئینه بایستید و مدتی صورت خود را ملایم ماساژ دهید و تمرین تبسم کنید.
6. فعالیت های نشاط آور در روایات:
برخی از فعالیت ها باعث نشاط می شود به عنوان مثال در روایت داریم که استفاده از عطر، عسل، نگاه به سبزه زار، نگاه به آب روان[5] و سفر باعث نشاط می شود.
7. انتظار شادی:
طبق نظر برخی روان شناسان، افکار ما مولّد هیجان های ما هستند و هیجان های ما رفتار را می سازند یعنی اگر در عالم افکار خود به شادی، راه های آن و فوائد آن فکر کنیم، به هیجان های مثبت و عاطفی حاصل از آن می رسیم و این امر باعث می شود که در روابط خود موفق عمل کنیم و دیگران را مجذوب اخلاق خود سازیم. آبراهام لینکن می گوید: اغلب مردم تقریباً به همان اندازه ای شاد هستند که انتظارش را دارند.[6]
8. ایجاد نشاط و سرور:
ایجاد سرور و فرح بخشی را کار بی فایده و الکی در نظر نگیرید. بلکه این امر از طرف ائمه معصومین(علیهم السلام)به ما سفارش شده است. بنابراین برای این عمل حساب عبادت، خشنودی خدا و ائمه ـ علیهم السّلام ـ را باز کنید.
9. اعتدال:
افراط و تفریط در روابط بد است. (چه در امور جدّی و چه در امور شادی) پس آن مقداری از شادی که باعث تجدید قوا، رفع غم، اُنس، نشاط و امیدواری و خوش بینی به زندگی گردد پسندیده شرع مقدس است.
10. لطیفه:
برای اینکه بتوانید دیگران را شاد کنید، لطیفه هایی از کتابهای مربوطه (جوک، لطیفه، کشکول و…) تهیه کنید و برای خانواده تان بازگو کنید و یا از آنها بخواهید که برای رفع خستگی و ایجاد نشاط لطیفه ای بازگو کنند.
11. بیان افکار:
گاهی اوقات، افکار درباره زندگی روزمره (نظافت، خانه داری و…) باعث می شود که انسان غرق در آن برنامه ها شود. با بیان برنامه های زندگی برای همسرتان، از او بخواهید که در برنامه ریزی و تصمیم گیری کمک و یاریگرتان باشد تا احیاناً اگر این افکار، ذهنتان را مشغول کرده با بیان آن ها آزاد شود.
نظم: خواهر محترم در قسمتی از نامه خود نوشته اید که به نظم اهمیت می دهید. این از محسنات یک خانم خانه دار است که هر چیز را جای خود بگذارد و در کارها و ساعات زندگی اش منظم باشد (کما اینکه قسمتی از نظم به رفتار
باز می گردد، نظم در تبسم و لبخند، نظم در شادی و غم و…) البته گاهی ممکن است در نظم سخت گیری شود که باعث اذیت دیگران گردد. نظم برای این است که انسان از زندگی لذت ببرد، در وقت و هزینه صرفه جویی کند و… امّا اگر نظم باعث شود که انسان ها رفاه نسبی خود را از دست بدهند و همیشه مثل ماشین رباط عمل کنند، این دیگر نظم نیست بلکه اسم آن تکلّف و سخت گیری است، البته بیان این مطالب به این منظور است که اگر چنین امری باعث می شود که شما همیشه ناراحت نظم و انضباط باشید تجدیدنظر کنید و نظم و برنامه جدیدی با همکاری اعضاء خانواده بریزید.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. خنده شوخی شادمانی، احمد لقمانی، عطر سعادت، قم.
2. روان شناسی شادی، دکتر مایکل آیزنگ، ترجمه خشایار بیگی.
3. روان شناسی شاد زیستن، اندره متیوس، ترجمه وحید افضلی.
4. خوشبختی چیست، احمد لقمانی، عطر سعادت، قم.
5. رابطه مؤثر مهارت های زناشویی، اثر دکتر ماتیو مک کی، ترجمه مهدی قراچه داغی، اسرار دانش، تهران.
6. آئین همسرداری، دورتی کارنگی، ترجمه مهستی شهلایی، انتشارات نقش و نگار.
پی نوشت ها:
[1] . آزمندیان، علیرضا، تکنولوژی فکر، تهران، چاپ چهارم، 1380، ص 124.
[2] . طباطبایی، سید محمدحسین، سنن النبیّ، ترجمه عباس عزیزی، انتشارات صلاه، چاپ اول، 1383، ص 89.
[3] . همان، ص 101.
[4] . همان، ص 143.
[5] . میزان الحکمه، ترجمه حمیدرضا شیخی، قم، دارالحدیث، چاپ سوم، 1380، ص 6337، باب نظره.
[6] . لقمانی، احمد، خنده شوخی شادمانی، قم، عطر سعادت، چاپ پنچم، ص 84.