لغزشگاه های اخلاقی از منظر امام علی(علیه السلام) با تأکید بر نهج البلاغه(2)

لغزشگاه های اخلاقی از منظر امام علی(علیه السلام) با تأکید بر نهج البلاغه(2)

2. لغزشگاه های اجتماعی

لغزشگاه های اجتماعی، آن دسته از اموری اند که ریشه در رابطه و تعامل انسان با مردم دارند، و بیشتر در بستر جامعه و محیط اجتماع رخ می دهند. موارد زیر از این جمله اند.

1-2. هم نشینی با منافقان

امیرمؤمنان(علیه السلام)، همنشینی و نشست و برخاست با انسان هایی که ثبات عقیده و رفتار ندارند و پیوسته با دورو و چهره در میان مردم زندگی می کنند را مایه ی انحراف و گمراهی می داند. چنین انسان هایی نه تنهاخود راه به جایی نمی برند، بلکه دیگران را از راه به درکرده و موجب سقوط و انحطاط اخلاقی آنان می شوند:
اوصیکم عباد الله بتقوی الله و احذرکم اهل النفاق فانهم الضالون المضلون والزالون المزلون؛
بندگان خدا شما را به ترس ازخدا می خوانم و از منافقان می ترسانم، که آنان گمراهند و گمراه کننده، خطاکارند و به خطاکاری وادارنده (نهج البلاغه، خطبه 194).
تأثیر سوء انسان های منافق برامت، چنان است که حتی رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نیز از آن بیمناک بود. امیر مؤمنان علی(علیه السلام) در نامه ای به محمدبن ابی بکرمی فرماید:
و لقد قال لی رسول الله(صلی الله علیه و آله) انی لا اخاف علی امتی مؤمنا و لامشرکا اما المؤمن فیمنعه الله بابمانه واما المشرک فیقمعه الله بشرکه و لکنی اخافعلکیم کل منافق الجنان عالم اللسان یقول ما تعرفون وو یفعل ما تنکرون؛
رسول خدا(صلی الله علیه و آله) می فرمود: من بر امتم نه از مؤمن هراسانم و نه از مشرک ترسان، چه مرد با ایمان را خدا به خاطر ایمان وی باز می دارد، و مشرک را به خاطر شرک او از پای در می آرد. لیکن من بر شما از مرد دورویی می ترسم که به حکم شرع داناست. او چیزی را می گوید که آن را نیکو می شمارید و کاری می کند که آن را ناپسند می دارید (همان، نامه 27).
امام(علیه السلام) ارتباط با انسان هایی که لگام اختیار خویش را به دست هوا و هوس سپرده اند را موجب فراموشی خدا و پیوند با شیطان می داند؛ زیرا در مجلسی که چنین انسان هایی حضور دارند شیطان نیز فراخوانده شده است:
و مجالسه اهل الهوی منساه للایمان و محضره للشیطان؛
و همنشینی پیروان هوا فراموش کردن ایمان، و جای حاضر شدن شیطان است (همان، خطبه 86).

2-2. آمیختگی حق و باطل

آن زمان که غبار فتنه فضای جامعه را فرا می گیرد و حق و باطل، چنان که تشخیص یکی از دیگری دشوار شود، در هم می آمیزند؛ شیطان بر انسان ها سلطه یافته و آنان را به لغزش های اخلاقی وا می دارد. امیرمؤمنان، با اشاره به این نکته، فرمودند:
فلو ان الباطل خلص من مزاج الحق لم یخف علی المرتادین و لو ان الحق خلص من لبس الباطل انعطعت عنه السن المعاندین و لکن یوخذ من هذا ضغث ومن هذا ضغث فیمزجان فهنالک یستولی الشیطان علی اولیانه؛
پس اگر باطل با حق در نیامیزد، حقیقت جو آن را شناسد و داند، و اگر حق به باطل پوشیده نگردد، دشمنان را طعنه زدن نماند. لیکن اندکی از این و آن گیرند، تا به هم درآمیزد و شیطان فرصت باید و حیلت برانگیزد تا بر دوستان خود چیره شود و از راهشان به دربرد(همان، خطبه50)؛
حضرت در این کلام و در عبارت «فهنالک…» یکی از جایگاه های استیلای شیطان بر انسان را آمیختگی حق و باطل معرفی کرده که در فضای مه آلود فتنه شکل می گیرد. این واقعیتی است که حتی دشمنان امیرالمؤمنین(علیه السلام) نیز از آن سود می برند و به وسیله ی آن بسیاری از مسلمانان را اغوا می کردند، چنانکه معاویه با همین سیاست پرده پوشانی حق توانست بود اصحاب خود را اغفال نموده و آنان را تابع خود سازد:
الا و ان معاویه قاد لمه من الغواه و عمس علیهم الخیرحتی جعلوا نحورهم اغراض المنیه؛
معاویه گروهی نادان را به دنبال خود می کشاند و حقیقت را از آنان می پوشاند. کورکورانه پی او می تازند تا خود را به کام مرگ دراندازند (همان، خ51).
به این دلیل، امام(علیه السلام) جنگ صفین را به تأخیر انداخت (ابن ابی الحدید، 1337: ج4، ص14)، تا شاید برخی از کسانی که به خاطر حق پوشانی معاویه گمراه شده بودند؛ به راه راست هدایت گردند:
فوالله ما دفعت الحرب یوما الا وانا اطمع ان تلحق بی طائفه فتهتدی بی وتعشو الی ضوئی؛
به خدا که یک روز جنگ را واپس نیفکنده ام، جز که امید داشتم گروهی به سوی من آیند، و به راه حق گرایند، و به نور هدایت من راه پیمایند (همان، خطبه 55).

3-3. فقر فرهنگی (جهالت)

بدون شک دوران جاهلیت، به مثابه ی مظهر اعلای جامعه ای که دچار بحران اخلاقی شده است، از مصادیق بارز لغزشگاه های اخلاقی به شمار می رود. زیرا به دلیل حاکمیت نادانی و فقدان عقلانیت، مردم به انواع آفات و آسیب های اخلاقی دچار شده بودند و از انجام هرگونه رفتار سخیف و ناپسند ابایی نداشتند.
اما آن شرایط تنها به روزگار قبل از بعثت پیامبر(صلی الله علیه و آله) محدود نشده و در دیگر ادوار نیز قابل تکراراست. بنابراین مطالعه ی خصوصیات آن دوران به ما در شناخت آسیب های اخلاقی، همچنین ریشه و اسباب انحرافات عقیدتی یاری رسانده و کمک می کند تا با شناخت شاخص های آن روزگار، لغزشگاه های اخلاقی همسو و هم جریان با آن دوران را در عصر حاضر شناسایی کنیم.
از این رو می توان جهالت و نادانی را به عنوان یکی از لغزشگاه های اخلاقی انسان برشمرد؛ همان خصوصیتی که در عصر پیش از اسلام، جامعه ی عرب را در بر گرفته و آن دوران را به یک موقعیت فرهنگی نامطلوب تبدیل کرده بود. این امر اصلی ترین علت لغزش های اخلاقی و رفتاری در آن دوران بود. از این رو، امام علی(علیه السلام) با تصریح به فقر فرهنگی حاکم در آن روزگار، به پیامدهای اخلاقی آن اشاره کرده و فرمود:
بعثه و الناس ضلال فی حیره و حاطبون فی فتنه قد استهوتهم الاهواء و استزلتهم الکبریاء و استخفتهم الجاهلیه الجهلاء حیاری فی زلزال من الامر و بلاء من الجهل؛
او را برانگیخت، حالی که مردم سرگردان بودند، و بیراهه فتنه را می پیمودند. هوا و هواسشان سرگشته ساخته، بزرگی خواهی شان به فرودستی انداخته. از نادانی جاهلیت خوار، سرگردان و در کار نااستوار، به بلای نادانی گرفتار(همان، خطبه 95).
همچنین در کلامی دیگر نیز به این نکته اشاره کرده و فرمود:
ان الله بعث محمدا(صلی الله علیه و آله)و لیس احد من العرب یقرا کتابا و لا یدعی نبوه؛
خدا محمد(صلی الله علیه و آله) را برانگیخت [درحالی که] از عرب کسی کتابی نخوانده بود، و دعوی پیامبری نکرده بود (همان، خطبه 33).
در چنین شرایطی انواع آسیب های اخلاقی بروز می کند و مردم به لغزش های بی شماری مبتلا شده و به گناهان بسیاری آلوده می شوند:
فالهدی خامل والعمی شامل عصی الرحمن و نصر الشیطان و خذل الایمان فانهارت دعائمه و تنکرت معالمه و درست سبله وعفت شرکه؛
چراغ هدایت بی نور، دیده حقیقت بینی کور، همگی به خدا نافرمان، فرمانبر و یاور شیطان، از ایمان روگردان. پایه های دین ویران، شریعت بی نام و نشان، راههایش پوسیده و ناآبادان (همان، خطبه 2).

پی نوشت ها :

1. مدرس مرکز تخصصی نهج البلاغه، قم.

منبع: فصلنامه پژوهش های نهج البلاغه(النهج) 30

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید