نویسنده: سید محمد جواد مهرى
او را چگونه بستایم که بزرگتر از ستایش است و درباره او چه بگویم که هرچه گویم نمى از یم و قطرهاى از دریاى بى کران فضل و کمال او بیش نیست.
او استحجتبزرگ خدا، ولى اعظم پروردگار، نجات دهنده بشر، وارث تمامانبیا و اوصیا و جانشین همه پیامبران و امامان، خلف صالح، قائم به حق،مبین احکام دین، پروراننده عدل و داد، سمبل حق و حقیقت، تالى تلو قرآن،بقیه الله فى الارض، صاحب الزمان و خلیفه الرحمن. او است: منصور.. مویدبه تاییدات خداوند.. حجت.. نور.. فرقان.. صاحب امر.. پناهگاه امت.. انتقام گیرنده مظلومان..
پشتیبان محرومان.. برهان الهى.. سید و سرور همگان.. امیر امیران.. قاتلستمگران.. نور چشم مستضعفان.. نابود کننده تمام بدعتها، ضلالتها،گمراهىهاو گمراهان و خلاصه او است احیا کننده میراث رسول خدا و معصومان علیهمصلوات الله. او پرچمدار حق است که هر که زیر لوایش قرار گرفتبه کرانهنجات مىرسد و هر که از او دورى جست، در ظلمتکده گمراهى غرق خواهد شد.
مهدى طاووس اهل بهشت است و از سیماى درخشانش فروغ نور خدا بر آسمان وزمین مىتابد.. او همان کوکب درى و ستاره درخشان است که شرق و غرب جهانبه او فروزان است.
امام رضا علیه السلام چنین مىستایدش: «او شبیه من و شبیه حضرت موسى است.بر او جامهاى از نور پوشانده شده که از شعاع قدس الهى مىافروزد. اوخلقتى معتدل و میانه دارد و رنگى روشن و درخشان. خوى و منشش مانند رسولخدا است.»
وجود مبارکش رحمت استبر مومنان و صالحان و نقمت استبرکافران و تبهکاران. خداوند بوسیله او مردگان را زنده و کوردلان را بینا وگمراهان را هدایت مىکند.
نقش امام زمان علیه السلام در دوران غیبت
شاید برخى چنین بیاندیشند که اکنون در دورانغیبت، امام زمان سلام الله علیه هیچ نقشى در هدایت مردم ندارد و هیچاستفادهاى از وجودش نیست و العیاذ بالله ولى این گمان باطلى است چراکه زمین بدون حجت هرگز نمىماند «لولا الحجه لساخت الارض باهلها; پس بایدهمواره حجتخدا بر روى زمین و در میان مردم باشد.» ولى اکنون که امامما غایب است چگونه از حضرتش بهره مىگیریم؟ این همان سوالى است که جابربن عبد الله انصارى از رسول خدا صلى الله علیه و آله کرد که: «هلینتفع الشیعه بالقائم فى غیبته؟; آیا شیعیان در دوران غیبت از وجود قائمعلیه السلام استفاده مىکنند؟»
حضرت رسول صلى الله علیه و آله فرمودند:
«اى والذى بعثنى بالنبوه، انهم لینتفعون به، و یستضیئون بنور ولایته فىغیبته کانتفاع الناس بالشمس و ان جللها السحاب.;آرى به همان خدایى کهمرا به پیامبرى مبعوث فرمود سوگند، که شیعیان از وجود او بهره و از نورولایتش در دوران غیبتش پرتو مىگیرند چنانکه مردم از آفتاب بهره مىبرند هرچند پشت ابرها پنهان شده باشد.»
آرى! در دوران غیبتش، پیوسته منتظرقدومش هستیم. و براى رسیدنش و انتقام گرفتن از دشمنان الهى و دشمنانمان،لحظه شمارى مىکنیم. نمىشود خود در حالت انتظار بسر بریم و براى رسیدنشکه هر لحظه ممکن است تشریف بیاورد خود را آماده نسازیم و به ولایتشمسلح نباشیم و به عدالتش عشق نورزیم و به اوامرش تمسک نجوئیم و از آنچهنزد او ناپسند است دورى نکنیم. گو اینکه او پیوسته در راه و مسجد وبازار و همه جا ممکن استحاضر شود و ما او را نشناسیم; پس باید کاملامواظب اخلاق و رفتار و کردار و منش و خوى خویش باشیم، نکند سرورمان از مابرنجد و قلب مبارکش از تیرگى دلهاى آکنده به گناهانمان، اندوهناک گردد. پس حضرت مهدى علیه السلام موجود است و در هر حال مراقب اعمال ماست هر چند از دیدگانآلوده ما پنهان باشد.
راز طول عمر امام علیه السلام
و شاید برخى از روى جهل و نادانى به راز طول عمر امامجهالت ورزند و سوالى در ذهنشان بوجود آید که چگونه امام زمان را چنینعمرى دراز است؟ علما و تاریخنگاران در این باره مقالهها، بحثها و کتابهانوشتهاند و ما را در این خلاصه گویى مجال سخن نیست، ولى هیچ سخنى برتر ازسخن پیشوایان ما نمىباشد، پس ببینیم آنان چه پاسخ مىدهند.
روایت است که امام صادق علیه السلام وقتى دید یکى از اصحابش از طول دورانغیبت، شگفت زده است، فرمودند:
«ان الله تعالى ادار فى القائم ثلاثه، ادارها لثلاثه من الرسل: قدر مولدهتقدیر مولد موسى، و قدر غیبته تقدیر غیبه عیسى، و قدر ابطائه تقدیرابطاء نوح، و جعل له من بعد ذلک عمر العبد الصالح دلیلا على عمره;خداىتبارک و تعالى سه مطلب را درباره قائم آل محمد ایفا نموده که درباره سهپیامبر انجام داده بود: ولادتش مانند ولادت حضرت موسى، و غیبتش مانند غیبتحضرت عیسى و طول عمرش مانند طول عمر نوح تقدیر کرد، سپس عمر حضرت خضر رادلیلى بر عمر درازش قرار داد.»
آنگاه حضرت، علت غیبت آن سه پیامبر را طى حدیثى طولانى بیان مىفرماید، و چنین نتیجه مىگیرد:
«و اما العبد الصالح الخضر، فان الله تبارک و تعالى ما طول عمره لنبوهقدرها له و لا لکتاب ینزل علیه و لا لامامه یلزم عباده الاقتداء بها، و لالطاعه یفرضها له، بل ان الله تبارک و تعالى لما کان فى سابق علمه انیقدر فى عمر القائم فى ایام غیبته، و علم من انکار عباده لمقدار ذلکالعمر فى الطول، طول عمر العبد الصالح من غیر سبب، فما اوجب ذلک الا لعلهالاستدلال على عمر القائم، و لیقطع بذلک حجه المعاندین لئلا یکون للناس علىالله حجه;و اما در مورد بنده شایسته، حضرت خضر، پس بىگمان خداى تبارک وتعالى عمر او را دراز نگردانید به خاطر پیامبرى ویژهاى که براى او درنظر داشت و نه به خاطر کتابى که بر او مىخواست نازل کند و نه شریعتى کهشریعتهاى پیامبران پیش از او را نسخ نماید و امامتى که بندگانش را ملزمبه پیروى از او کند، و نه به خاطر اطاعتى که براى او بر بندگانش واجبگرداند، بلکه خداى تبارک و تعالى چون قبلا در علمش نهفته بود که عمر حضرتقائم را در دوران غیبتش طولانى گرداند، و مىدانست که بندگانش نسبتبه آنعمر دراز اعتراض و انکار خواهند نمود، لذا بدون هیچ علتى عمر خضر راطولانى کرد تا به آن بر عمر حضرت قائم علیه السلام استدلال نماید و راهانکار را بر دشمنان و مخالفان ببندد و حجت را بر مردم تمام کند تااعتراضى به کار خدا نداشته باشند.»
و اصلا در روایتهاى گوناگونى ملاحظهمىکنیم که امامان ما به عمر حضرت نوح که در قرآن نیز از آن یاد شدهاست در این مورد استدلال مىکنند و گاهى با تندى و تعجب آن را بیانمىکنند.
امام صادق علیه السلام در حدیثى با ناراحتى مىفرماید: «ماتنکرون ان یمد الله لصاحب هذا الامر فى العمر کما مد لنوح علیه السلام فىالعمر;چه جاى انکار است که خداوند همچنانکه عمر حضرت نوح را طولانى قرارداد، عمر صاحب این امر را نیز دراز گرداند.»
و اصلا کجاى این امر تعجبآور است! خدائى که توانستحضرت مسیح را بدون پدر به دنیا آورد و او رادر گهواره به سخن گفتن وا دارد و نبوت را به کودک شیرخواره واگذار نمایدو عزیر را صد سال بمیراند و زنده نماید و یونس را در شکم ماهى مدتهازنده نگه دارد و ابراهیم را در میان کوهى از آتش و دود، حفظ کند و حضرتموسى را در تابوتى از سعف خرما در میان نهر نیل به سلامت دارد و هزارانهزار امر خارق العاده را براى اظهار قدرت خود در جهان دنیا انجام دهد،آیا نمىتواند حضرت قائم را هزار و اندى سال عمر دهد در حالى که نه اینامر محال است و نه غیر ممکن. وانگهى بعید نیستیکى از این انگیزههاى اینعمر دراز، آزمایش و امتحان مسلمانان باشد، تا اینکه خوبان از بدان وصالحان از طالحان شناخته شوند. آنان که ایمانى ضعیف دارند باید جاى راخالى کنند و به مومنان راستین واگذار نمایند.
امام کاظم علیه السلام فرمودند:
«انما هى محنه من الله عزوجل امتحن بها خلقه…;علت غیبت طولانى امام زمان علیه السلام چیزى جز آزمایش الهى براى امتحان بندگانش نیست.»
در حدیثى یافتمکه راوى از امام عسکرى علیه السلام مىپرسد: اى فرزند رسول خدا! آیا غیبتفرزندت طولانى مىشود؟ حضرت پاسخ مىدهد:
«اى و ربى، حتى یرجع عن هذاالامر اکثر القائلین به، فلا یبقى الا من اخذالله عهده بولایتنا و کتب فى قلبه الایمان و ایده بروح منه;آرى به خدایمسوگند، تا آنگاه که بیشتر معتقدان به این امر (شیعیان) از آن روىبرگردانند (آن را انکار کنند) و کسى نماند جز آنانکه خداوند از آنها برولایتمان پیمان گرفته است و ایمان را در دلهایشان مستحکم گردانیده و باروح خودش در آنان دمیده است.»
و رسول خدا صلى الله علیه و آله طىحدیثى فرمودند:
«تکون له غیبه و حیره تضل فیها الامم;براى او غیبتى باشد و سر گردانى وحیرتى که امتها را به گمراهى افکند.»
همینطور هم هست. امروز بسیارى ازمسلمانان متاسفانه در گمراهى از شناختحجت و امام زمانشان هستند واز او روى برگرداندهاند هر چند خود بارها و بارها متذکر شدهاند که «هرکس امام زمانش را نشناسد و از دنیا برود،مانند اهل جاهلیت از دنیا رفتهاست». امروز بیشتر مردم، با اینکه احساس نیاز به رهبرى مقتدر مىکنند کهمشکلات بىشمارشان را حل کند و آنان را از سر در گمى و گمراهى بیرون آوردو انتقام ظالمان را از مظلومان بگیرد، با این حال، نسبتبه امام زمانشناختى ندارند و او را از یاد بردهاند و آن همه روایتهاى رسول اکرمصلى الله علیه و آله را نادیده مىگیرند جز زبدگان و نخبگانى که خداوندبر آنها منت گذارده و نعمتبزرگ ولایت را به آنها عطا کرده است کهامیدواریم ما نیز جزء آن اندک مخلصان و صدیقان باشیم.
امام باقر علیه السلام فرمودند:
«یخرج بعد غیبه و حیره، لا یثبت فیها على دینه الا المخلصون المباشرونلروح الیقین الذین اخذ الله میثاقهم بولایتنا و کتب فى قلوبهم الایمان وایدهم بروح منه.»
او پس از غیبت و سرگردانى طولانى مردم، ظهور مىکند ودر دوران غیبتش کسى بر دینش باقى نمىماند جز مخلصانى که با روح یقینپیوند دارند (در ولایتشان پابرجا هستند و به غیبت و ظهور پس از غیبت،اطمینان کامل دارند) آنان که خداوند پیمان ولایتمان را با آنها بسته استو ایمان را در درون قلبهایشان قرار داده و با روح خویش تاییدشان نمودهاست.
پس اکنون که در سختترین دوران دورى از امام و پیشواى معصوممان قرارداریم، و ملتهاى مسلمان در سرگردانى و حیرت به سر مىبرند، لازم است ماطبق پیمانى که در روز الستبا خداى خود بستیم در این عهد و پیمان،ثابت و پا بر جا باقى بمانیم و خداى نخواسته روى از اماممان برنگردانیمو به حجت و ولى اعظم خدا پشت نکنیم و ولایت را پیوسته پاس بداریم و دراین راستا چارهاى جز صبر نیست و انتظار فرج در این زمان از هر عملى برترو فضیلتش بیشتر و پاداشش افزونتر است. امیر مومنان علیه السلام مىفرماید:
«انتظروا الفرج و لاتیاسوا من روح الله، فان احب الاعمال الى الله عزوجلانتظار الفرج.. و المنتظر لامرناکالمتشحط بدمه فى سبیل الله;منتظر فرج باشید و از رحمتخدا نومید مگردید زیرا محبوبترین و پسندیدهترین اعمالنزد خداوند، انتظار فرج است.. و همانا کسى که منتظر امر ما است، مانندکسى است که با خون خود در راه خدا پیکار کند». آرى! شیعیان مخلص و صدیقخداوند و آنها که در پنهانى و آشکار، دعوت به سوى دین حق مىکنند،منتظران فرج هستند.
و یکى از مهمترین و برجستهترین دست آوردهاى انتظار، همین است که در ایندنیاى وانفسا که مشکلات از هر سوى گریبانگیر انسانهاى متعهد مىشود و بلاهابر او همچون ابر بهارى مىبارد و مومنان واقعى در تنگناى اقتصادى ومحاصره سیاسى و یورش بىرحمانه تبلیغاتى دشمنان قسم خورده اسلام قرارگرفتهاند، روحیه امید را در آنان زنده نگه مىدارد و در سایه همین امیداست که انسان مومن روبروى خویش میدان گستردهاى از فضل و کرم الهى مىبیندو حقیقت ظهور برایش مجسم مىشود، و به خاطر همین روزنه امید است کهآرزویش از غیر خدا منقطع مىگردد و به انتظار گشایش زندگى مادى و معنوى،جز فضل الهى را نمىطلبد و جز او را نمىخواند و به جز او که معشوق تمامصدیقان و اولیا و اصفیا و برگزیدگان استبه دیگرى دل نمىبندد، و اینسرآمد آرزوهاى هر انسان است.
بار الها! ما را دلبند و شیفته خود قرار ده و قلوبمان را جز از حب خویش،تهى گردان و پیوند ما را با ولایت و با ولى الله اعظمت ارواحنا فداه،مستحکمتر ساز و عید سعید میلادش را بر همه ما و شیعیانش و محبانش مبارکگردان و چشمهاى مارا به دیدار جمال دل آرایش روشن ساز و کشورش را از شرتمام دشمنانش حفظ فرما و رهبر و ملت را تا روز رسیدنش در کنف حمایتخوداز بلایا و حوادث مصون ساز.
منبع: ماهنامه پاسدار اسلام شماره 204