نویسنده: ابراهیم امینی
یکى از اموریکه براى هر خانواده اى کم یا بیش اتفاق میافتدمهماندارى است،به طوریکه میتوان آنرا از لوازم حتمى زندگى دانست،مهمان نوازى رسم خوبى است،دلها را با هم مربوط میکند،باعث مودت ومحبت میشود،کینه ها و کدورتها را برطرف میسازد،همنشینى و رفت و آمدبا دوستان و خویشان یکى از بهترین تفریحات سالم بشمار میرود.
پیغمبر اسلام صلى الله علیه و آله فرمود:«رزق مهمان از آسمان نازل میشود.وقتى آنرا خورد، گناهان میزبان آمرزیده مى شود (1) ».
امام رضا علیه السلام فرمود:«سخاوتمند از غذاى مردم میخورد تااز غذایش بخورند.اما بخیل از غذاى مردم نمى خورد مبادا از غذایش بخورند (2) ».
رسول خدا فرمود:«همنشینى با دوستان ایجاد محبت میکند (3) ».
امام محمد تقى علیه السلام فرمود:«نشستن با دوستان دل را زنده وعقل را بارور میکند و لو اندک باشد (4) ».
روان انسان در این دریاى متلاطم زندگى به آرامش احتیاج دارد،چه آرامشى بهتر از این سراغ دارید که جمعى از دوستان و خویشان با وفادر انجمنى گرد آیند،مشکلات زندگى را موقتا به دست فراموشى بسپارند،با سخنان شیرین و دلپذیر محفل انسشان را با صفا سازند، هم تفریح وتجدید نیرو کنند هم پیوند دوستى را مستحکم سازند.
آرى مهماندارى رسم بسیار خوبى است و کمتر کسى پیدا میشود که حسنش را انکار کند لیکن دو محذور بزرگ بوجود آمده که اکثرخانواده ها تا بتوانند از زیر بارش شانه خالى میکنند و تا ضرورت اقتضانکند تن بدان نمیدهند.
مشکل اول-تجملات زندگى و چشم و همچشمیهاى بیجا زندگى را دشوار ساخته است، اسباب و لوازم منزل که براى رفع احتیاج وتحصیل راحتى بوده از صورت حقیقى خارج شده و به صورت تجمل وخودنمائى در آمده است،و همین موضوع مهمانیها و رفت و آمدهاى دوستانه را تقلیل داده است،شاید اکثر مردم بى میل نباشند که با دوستان وخویشانشان رفت و آمد کنند لیکن چون نتوانسته اند بر طبق دلخواه اسباب و تجملات زندگى را فراهم سازند و زندگى خویشتن را ناقص مى پندارنداز رفت و آمد با دوستان امتناع دارند،یک فکر غلط دست و پاى مردم رابسته دنیا و آخرتشان را تباه خواهد ساخت.
خانم محترم،مگر دوستان براى تماشاى اسباب لوکس به منزل شمامیآیند،اگر چنین منظورى دارند بهتر است به فروشگاهها و موزه ها بروند،مگر نمایشگاه اشیاء لوکس باز کرده اید و براى خودنمائى آنها را به منزل دعوت مینمایید؟رفت و آمد براى انس و محبت و تفریح است نه براى فخرو مباهات و خودنمائى،مهمانها براى پر کردن شکم و تماشا به منزل شمانمیآیند بلکه مهمانى را یک نوع احترام میشمارند،آنان هم از این رقابتها وتجمل پرستیها بتنگ آمده اند و سادگى را دوست دارند لیکن اینقدر جرئت ندارند که این رسم غلط را پایمال سازند و خودشان را از این قید و بنداختیارى آزاد نمایند اگر شما با سادگى از آنان پذیرائى کنید نه تنها بدشان نمیآید بلکه خشنود هم خواهند شد،بعدا از همین روش ساده شما پیروى نموده بدون تکلف و سختى از شما پذیرایى خواهند کرد،در اینصورت میتوانید با کمال سادگى رفت و آمد کنید و از نعمت انس و مودت بهره مندگردید،بنابراین،این مشکل را به آسانى میتوان حل کرد لیکن قدرى جرئت و شجاعت لازم دارد.
مشکل دوم-کارهاى سنگین و دشوار مهماندارى است.خانم ناچار است در ظرف چند ساعت وسائل پذیرایى چندین نفر را فراهم سازد،و به همین علت غالبا بعض غذاها مطابق دلخواه از کار در نمى آید،در آنصورت مرد از یک طرف ناراحت میشود که پول خرج کردم در عین حال آبرویم ریخت،زن از طرف دیگر ناراحت است که زحمت کشیدم درعین حال پیش مهمانها آبرویم ریخت و زن بى سلیقه اى معرفى شدم،بدتراز همه جواب نق نق هاى شوهرم را چه بگویم؟بدین جهت کمتر مجلسى پیدا میشود که بدون اضطراب و دلهره خاتمه پذیرد،همین امر باعث شده که خانواده ها غالبا از مهمانى کردن گریزانند و از تصور آن بخود میلرزند،البته ما هم تصدیق داریم که مهماندارى کار آسانى نیست،لیکن عمده اشکال از اینجا پیدا شده که خانم مهماندار راه و رسم مهماندارى را خوب نمیداند و میخواهد در ظرف دو سه ساعت کارهاى بسیار زیاد و دشوارى را انجام دهد،در صورتى که اگر کاردان و با تدبیر باشد میتواند بخوبى وآسانى بهترین مجلس را برگزار کند،اکنون دو نمونه مهماندارى را برایتان مجسم میسازیم هر کدام را بهتر پسندیدید میتوانید انتخاب نمایید:
نمونه اول-مرد وارد منزل شده به همسرش میگوید:شب جمعه مهمان داریم،ده نفر از دوستان را براى صرف شام دعوت نموده ام،خانم که از مهمانداریهاى گذشته خاطرات تلخى دارد از شنیدن نام مهمان قلبش به تپش افتاده بدین عمل اعتراض میکند،بالاخره مرد با دلیل و برهان والتماس و درخواست او را قانع میسازد که ترتیب این مهمانى ضرورت دارد و بهر جور شده باید وسیله آنرا فراهم سازى،از آنوقت تا روزپنجشنبه با نگرانى و اضطراب بسر میبرند،بالاخره روز پنجشنبه فرا رسیددر این روز باید وسائل پذیرائى فراهم شود،خانم یا آقا براى خرید جنس از منزل خارج میشود،در بین راه فکر میکند چه چیزهایى را باید خریدارى نماید.بالاخره چند رقم جنس مورد لزوم را خریده نزدیک ظهر به منزل برمیگردد، عملیات خانم بعد از ظهر شروع میشود،ناهار را خورده ونخورده از جا برخاسته مشغول کار میشود،لیکن کار که یکى دو تا نیست،خودش را در مقابل انبوهى از کارهاى دشوار مشاهده میکند مثلا بایدسبزیها را پاک نموده بشوید و خرد کند،سیب زمینى و پیاز را خرد کند،لپه ها را پاک کند،برنج را پاک نموده خیس کند،گوشتها را خرد کند،میخواهد دو سه رقم خورش بپزد و احیانا مرغ سرخ کند،کباب بپزد،چلوبپزد،قند خرد کند،ظرفها را بشوید،اتاق پذیرایى را مرتب سازد،همه این کارها را میخواهد دست تنها یا با یک کمک انجام دهد،با عجله واضطراب مشغول میشود،میخواهد سبزى خرد کند ولى نمیداند کاردکجاست،قدرى این طرف و آنطرف میگردد تا پیدایش کند،میخواهدخورش بپزد،مى بیند فراموش کرده پیاز بخرد،برنج را بار گذاشته مى بیندنمک نیست،یکى را میفرستد دنبال خرید پیاز و نمک،بهر یک از وسائل طباخى احتیاج پیدا کند باید مدتى بگردد تا پیدایش کند،به سر خدمتکار دادمیزند،به دخترش نفرین میکند،با پسرش دعوا میکند،در وسط کار نفت چراغ طبخ یا گاز تمام میشود،اى خدا دیگر چه کنم؟ در همین حال زنگ درب منزل بصدا در آمده مهمانها یکى پس ازدیگرى وارد میشوند،مرد بیچاره که از اضطراب و ناراحتیهاى همسرش خبر دارد از آنان استقبال میکند،پس از سلام و تعارف بسراغ چاى میرودلیکن مشاهده میکند که هنوز سماور را روشن نکرده اند،به پسر یا دخترش داد میزند چرا سماور را روشن نکرده اید، بالاخره بعد از ساعتى چاى درست میشود اما مى بیند قند خرد کرده ندارند،تازه مشغول خرد کردن قندمیشوند،بالاخره بعد از چندین مرتبه رفت و آمد چند استکان چاى نزدمهمانها میگذارد،چشمش به مهمانهاست ولى دلش در آشپزخانه است،زیرا میداند در آشپزخانه غوغاست،در مقابل سخنان شیرین دوستان لبخندسردى تحویل میدهد اما دلش در اضطراب و از عاقبت این مهمانى بیمناک است،بدتر از همه اینکه مهمان زن هم داشته باشند یا مدعوین از خویشان باشند،در اینصورت مرتبا از مرد مى پرسند پس خانم کجا تشریف دارد؟
مرد جواب میدهد مشغول کار است الآن خدمت میرسد،گاهى خانم ناچار میشود در بحبوحه کار سرى به مهمانها بزند،با لبهاى خشکیده وقلب لرزان سلام و تعارفى میکند اما مگر میتواند چند دقیقه نزد آنها بماند؟
فورا عذرخواهى کرده برمیگردد،بالاخره غذا تهیه میشود لیکن غذاییکه در چنین شرائط و اوضاعى تهیه شود تکلیفش معلوم است،بعد از اینکه ازآشپزخانه نجات پیدا کرده تازه میخواهد سبزى پاک کند،ماست و ترشى ومربا در ظرفها بریزد،شربت و دوغ سالاد درست کند،ظرفهاى غذاخورى و تمیز و آماده کند،بدبختى اینجاست که وسائل و ظرفها هم جاى مخصوصى ندارند،هر یک از آنها را در جایى باید پیدا کند،بالاخره شام حاضر میشود، مهمانها غذا خورده خداحافظى میکنند. نتیجه-اما غذاها یکى شور شده یکى بى نمک،یکى سوخته یکى نپخته،از کثرت اضطراب بعض غذاها را فراموش نموده اند سر سفره بگذارند،اما خانم در حدود ساعت دوازده از کار خلاص خواهد شد،اما باتن خسته و اعصاب ناراحت،از ظهر تا حال نتوانسته دقیقه اى استراحت کند،فرصت نداشته ساعتى با خویشان یا خانم مهمانها بنشیند صحبت کند،حتى نتوانسته به طور کامل سلام و احوالپرسى کند.
اما مرد جز ناراحتى و اضطراب چیزى عائدش نشده با اینکه پول زیادى خرج کرده غذاى مطبوعى نداشته،از تاسیس مجلس پشیمان است،ممکن است از شدت ناراحتى دعوا کند و خانم خسته را مورد سرزنش قرار دهد.
زن و شوهر نه تنها از این مهمانى سودى نبرده اند بلکه ممکن است اسباب اختلاف و کشمکش واقع شود،اگر سالم در رفتند تصمیم میگیرندبعد از این هوس مهماندارى ننمایند.
اما مهمانها چون به حالت اضطراب و پریشانى میزبانها توجه دارندبه آنان خوش نخواهد گذشت.از خوردنیها و آشامیدنیها لذت نخواهندبرد،پیش خود میگویند کاش اصلا به چنین مجلسى نرفته بودیم تا این همه اسباب مزاحمت فراهم سازیم.
یقین دارم هیچیک از خوانندگان یک چنین مهمانى پر دردسرى رانمى پسندد و ترکش را بر فعلش حتما ترجیح خواهد داد.
آیا میدانید علت این همه ناراحتى و دردسر چیست؟تنها علتش همان نامنظم بودن زندگى و عدم آشنایى خانم به فن مهماندارى است.و الامهماندارى اینقدرها هم مشکل نیست. اکنون به نمونه دوم توجه فرمایید:
نمونه دوم-مرد وارد منزل شده به همسرش میگوید:ده نفر ازدوستان را براى صرف شام شب شنبه دعوت نموده ام،خانم پاسخ میدهد:
بسیار خوب،براى شام چى تهیه کنیم؟در این مورد با هم مشورت نموده تصمیم میگیرند، آنگاه با صبر و حوصله تمام احتیاجات و لوازم پذیرایى رابا قید مقدار یک بیک روى کاغذ یاداشت مینمایند.باز هم یک مرتبه دیگربا دقت آنرا میخوانند مبادا چیزى فراموش شده باشد.با یک بررسى ثانوى آنچه را در خانه موجود دارند رویش خط میکشند،و چیزهایى را که بایدخرید در صورت جداگانه اى یادداشت مینمایند،در سر فرصت آنها راخریدارى نموده در منزل میگذارند،روز پنجشنبه که هنوز یک روز به فرارسیدن موعد مقرر باقى مانده بعض کارهاى روز جمعه را جلو میاندازند،مثلا خانم و آقا و فرزندانشان در موقع فراغت همکارى نموده سبزیها راتمیز کرده خرد میکنند،سیب زمینى و پیاز را شسته آماده میسازند،برنج راتمیز کرده خیس میکنند،لپه ها را پاک میکنند،قندها را خرد میکنند،نمکدانها را نمک کرده در جاى خودش میگذارند،ظرفهاى مورد احتیاج را تمیز و آماده میکنند،خلاصه: کارهایى را که میتوان جلو انداخت به طورتفریح انجام میدهند.
صبح روز جمعه بعد از صرف صبحانه خانم بعضى کارها راانجام میدهد مثلا گوشتها را خرد کرده کنار میگذارد مرغهارا تمیز کرده سرخ میکند،سبزى و سیب زمینى را سرخ کرده کنارمیگذارد،خلاصه بعضى کارها را پیش از ظهر انجام میدهد،معلوم است همه این کارها را با صبر و حوصله انجام میگیرد و بر خانم چندان دشوار نخواهد بود،هم این کارها را انجام میدهدهم به سایر امور خانه دارى میرسد،بعد از صرف ناهار و استراحت مشغول بقیه کارها میشود،اما کار زیادى ندارد زیرا اکثر کارها قبلا انجام گرفته واسباب و لوازم زندگى هم مرتب است،در ظرف یکى دو ساعت،بدون دادو قال و عجله و شتاب بقیه کارها را انجام میدهد،به طوریکه اوائل شب دیگر کار ندارد،آنگاه خودش را تمیز و لباسهایش را عوض میکند.سماوررا روشن نموده در انتظار آمدن مهمانهاست،اگر از خویشان و محارم باشند به استقبالشان میرود،بدون اضطراب و نگرانى از آنها پذیرایى میکند،در ضمن گاهى هم سرى به آشپزخانه میزند،موقع شام با کمال راحتى سفره را آماده میکند،اگر لازم باشد از شوهر و فرزندانش نیز دراین موقع استمداد مینماید،به زودى و آسانى شام آماده میشود.
مهمانها با کمال آسایش و خوشى شام را صرف میکنند و به این صورت خاتمه مى پذیرد.
نتیجه-اما مهمانها علاوه بر خوردن غذاهاى لذیذ و مطبوع ازنعمت انس و مودت نیز برخوردار شده با کمال آسایش گفته و شنیده اند،هرگز خاطره خوش آن شب و چهره بشاش میزبان را فراموش نخواهندکرد،پذیرایى گرم او و سلیقه و کاردانى کدبانوى خانه را ستایش خواهند کرد.
اما مرد ساعاتى از شب را با کمال آسودگى در کنار مهمانها نشسته بهترین تفریحات سالم را داشته است،از اینکه توانسته به نحو دلخواه ازدوستانش پذیرایى کند شاد و خوشحال است،و از وجود چنین بانوى کاردانى که با ذوق و سلیقه خویش مجلس را به خوبى برگزار نموده بر خودمى بالد،بیش از پیش بخانه و چنین بانوى شایسته اى علاقه مند خواهد شد. اما خانم چون لوازم پذیرائى را با صبر و حوصله و به طور عادى تهیه نموده خسته و وامانده نمیشود، عصبانى و ناراحت نیست،پیش شوهرش و مهمانها همیشه سر بلند است،و خوشنود است که توانسته بدون اضطراب و نگرانى به بهترین وجه از مهمانها پذیرایى کند،بدینوسیله لیاقت و کاردانى خویش را باثبات رسانده دل شوهرش را بدست آورده است.بعد از اینکه این دو روش را ملاحظه فرمودید هر کدام را که پسندیدید میتوانید انتخاب کنید.
پینوشتها:
1-وسائل ج 16 ص 557
2-وسائل ج 16 ص 520
3-بحار ج 74 ص 355
4-بحار ج 74 ص 353
منبع:امینی، ابراهیم؛ (1367؟)، آئین همسرداری یا اخلاق خانواده، تهران: اسلامی، چاپ پانزدهم.