این هم نتیجه جسارت به سادات

این هم نتیجه جسارت به سادات

در سال 1229 ه ق یکی از تحصیلداران دولت از سید تنگدستی مطالبه وجه دیوانی (مالیات) می نمود. سید هر چه سوگند یاد کرد و اظهار تنگدستی و پریشانی می کرد اثری در قلب آنمرد نبخشیده و بر سختگیری و فشار خود می افزود. چون از اظهار عجز بیچارگی خود بهره ای نیافت، گفت چند روزی مهلت بده تا خدا چاره ای سازد و از جدم رسول خدا شرم کن. تحصیلدار گفت اگر جد تو کارسازی کند و می تواند یا شر مرا از سر تو دفع کند و یا حاجت تو را روا سازد. آنگاه ضامنی از سید گرفت و گفت اگر برای ساعت اول فردا صبح وجه را حاضر نکردی نجاست به حلق تو خواهم ریخت و بگو به جدت هر چه می تواند بکند.
تحصیلدار شب به خانه خود مراجعت کرد و برای خوابیدن به پشت بام رفت.
نصف شب به قصد ادرار کردن از جای برخاست و چون هوا تاریک بود پای بر ناودان گذاشت و با ناودان به زمین آمد تصادفا در زیر ناودان چاه مستراح بود.
مرد تحصیلدار در همان خلوت شب به چاه سرنگون شد و از این قضیه در آن نیمه شب هیچ کس آگاهی نیافت. روز که شد از او جستجو کردند. پس از تفحص فراوان او را در چاه مستراح یافتند که سرش تا نزدیک ناف در نجاست فرو رفته و آنقدر نجاست به حلق او وارد گردیده که شکمش ورم کرده و خفه شده بود.(10)
از حضرت باقر (علیه السلام) بشنوید

زراره از عبدالملک نقل کرد که بین حضرت باقر (علیه السلام) و بعضی از فرزندان امام حسن (علیه السلام) اختلافی پیدا شد. من خدمت حضرت باقر (علیه السلام) رفتم. خواستم در این میان سخنی بگویم تا شاید اصلاح شود. حضرت فرمود تو چیزی در بین ما مگو زیرا مثل ما با پسر عموهایمان مانند همان مردی است که در بنی اسرائیل زندگی می کرد و او را دو دختر بود یکی از آندو را به مردی کشاورز و دیگری را به شخصی کوزه گر شوهر داده بود.
روزی برای دیدن آنها حرکت کرد. اول پیش آن دختری که زن کشاورز بود رفت و از او احوال پرسید. دختر گفت پدرجان شوهرم کشت و زراعت فراوانی کرده اگر باران بیاید حال ما از تمام بنی اسرائیل بهتر است.
از منزل آن دختر به خانه دیگری رفت و از او نیز احوال پرسید گفت پدر، شوهرم کوزه زیادی ساخته اگر خداوند مدتی باران نفرستد تا کوزه های او خشک شود حال ما از همه نیکوتر است. آنمرد از خانه دختر خود خارج شد در حالیکه می گفت خدایا تو خودت هر چه صلاح می دانی بکن در این میان مرا نمی رسد که به نفع یکی درخواستی بکنم، هر چه صلاح آنها است انجام دهد.
حضرت باقر (علیه السلام) فرمود شما نیز نمی توانید بین ما سخنی بگوئید مبادا در این میان بی احترامی به یکی از ما شود، وظیفه ما احترام نسبت به همه ماها است به واسطه پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم).(11)


10) خزائن نراقی.

11) روضه کافی چاپ آخوندی، ص 85.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید