بخش دوم و ادامه گفتار اخلاقی آیت الله العظمی مظاهری درباره آثار اخلاص تقدیم شما می شود:
اهمیّت اخلاص در پذیرش عمل
مرحوم شهید ثانی«رضواناللهتعالیعلیه» در مورد اهمیّت اخلاص، روایتی را نقل میکنند که بسیار قابل توجّه و تأمّل است. ایشان نقل میکنند که در روز قیامت، بندهاى را مىآورند و از او سؤال میکنند در دنیا چه کارهایی انجام میدادی؟ او مىگوید: من براى رضاى خدا جهاد کردم. به او مىگویند: نه، اینگونه نیست! تو جهاد کردى تا بگویند فلانى چقدر شجاع است! سپس امر میشود که او را با صورت در آتش جنهّم بیندازید.
سپس عالمی را میآورند که یک عمر قال الباقر و قال الصادق میگفته است. از او میپرسند تو چه میکردی؟ پاسخ میدهد: من علم میآموختم و دیگران علم یاد میدادم. به او گفته میشود: دروغ میگویی! تو دنبال علم بودی تا به تو بگویند برای خودت کسی هستی! خطاب میشود او را در آتش جهنّم بیندازید.
پس از آن فردی را میآورند که قاری قرآن بوده و قرآن میخوانده است. از او میپرسند تو چه کاره بودهای؟ او پاسخ میدهد: برای خدا، قرآن میخواندم.
به او نیز میگویند: تو قرآن میخواندی تا به تو لقب قاری قرآن داده شود و بگویند که صدای خوبی برای قرائت قرآن داری! پس مانند نفرات قبلی، دستور میدهند او را نیز به رو در آتش جهنّم بیندازند. (1)
در برخی روایات بر ضرورت رعایت اخلاص در خدمت به خلق خدا و در انفاق نیز تأکید شده و افرادی که به قصد ریا و خودنمایی و برای جلب توجه مردم، از دیگران دستگیری کردهاند را مستحق جهنّم دانستهاند.
عباداتی که در این روایات نقل شده است، بسیار ارزشمند هستند. مثلاً ترویج دین و هدایت دیگران، از زندهکردن جهان ارزشمندتر است. خدمت به خلق خدا از صدها حج و عمره مقبول و مبرور بالاتر است. جهاد فی سبیل الله انسان را به بالاترین درجات عرفانی میرساند. امّا این عبادات اگر بدون اخلاص و نیّت الهی باشد، ذرّهای ارزش ندارد و حتّی میتواند انسان را جهنّمی کند!
رنگ اخلاص و رنگ الهی، بهترین رنگهاست:
«صِبْغَهَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَه» (2)
بدون خلوص نیّت، بهترین و بزرگترین اعمال، در پیشگاه خداوند متعال، ارزشی ندارد.
مراتب اخلاص
خلوص از نظر علت غایی و نتیجه، مراتبی دارد. اصل خلوص آن است که همه اعمال انسان، برای خدا باشد. عملی که در نیّت آن، منیّت، به رخ کشیدن، خودنمایی و غرور باشد، مسلّما خالص نیست. رسیدن به این مرتبه نیز سخت و دشوار است.
نازلترین مرتبه خلوص
وقتی کسی عملی را برای رضای خدا و در راستای رسیدن به منافع دنیوی انجام میدهد، در حقیقت نازلترین مراتب اخلاص را داراست. چنین عملی گرچه صحیح است و اگر صلاح باشد، خداوند متعال متاع دنیوی نیز به او عطا میکند، امّا چون عبادت برای اهداف مادی بوده، به تعبیر علمای اخلاق «پستترین عبادات» محسوب میشود.
توجّه به این نکته ضروری است که قرآن کریم میفرماید:
«مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاهً طَیِّبَهً» (3)
هرکس به طور جدّی کار شایسته انجام دهد، در همین دنیا، به او حیات طیب و در آخرت حیات طیّتتر به او عطا میشود.
تفاوت این مسأله با پایینترین مراتب اخلاص در آن است که گاهی کسی عملی را برای رضای خدا و رسیدن به دنیا انجام میدهد و گاه، عمل صرفاً برای رضای الهی صورت میگیرد و دنیا خود به خود به سوی انسان میآید. به عبارت دیگر، یکی با عبادت، اهداف مادی را دنبال میکند و در خصوص دیگری، بر اثر عبادت خالصانه، دنیا به سوی او میآید.
به عنوان مثال، نماز جعفر طیّار که قبل از ظهر روز جمعه خوانده میشود، تأثیر فراوانی در رفع حوائج مادی، شفای مریضها و برطرف کردن درماندگیها دارد؛ در حقیقت کبریت احمر است.
اگر کسی آن را برای رفع حوائج مادی بخواند، به مقصود خود میرسد و ثواب هم دارد، ولی گاهی کسی این نماز را تنها برای رضای الهی میخواند و به رفع حاجتی توجّه ندارد، مسلّماً بین این دو نوع نیّت، تفاوت زیادی وجود دارد. گرچه پس از خواندن نماز خالصانه، مشکل و حاجت هم برطرف شود.
مرحوم حاج شیخ عبّاس قمی«رحمهاللهعلیه» در کتاب شریف مفاتیح الجنان، صدها نماز و ذکر برای رفع حوائج دنیوی بیان میکند، امّا برخی آن عبادات را برای رفع حوائج دنیوی میخوانند و پس از آن به حوائج خود نیز میرسند.
افرادی نیز صرفاً برای کسب رضای الهی و برای برقراری رابطه با خداوند به انجام آن عبادات میپردازند و ناخودآگاه به حوائج خود هم میرسند.
در مرتبه اول خلوص، گرچه در کنار رضایت الهی، منافع دنیوی و رفع حوائج و خواستهها دنبال میشود، اصل عبادت صحیح است؛ اما حیف است که در کارهای انسان، چه در اعمال عبادی و چه در کارهای اجتماعی، غیر خدا مدّ نظر باشد. دل انسان متعلّق به خداست و نباید غیر خدا در آن حکومت کند: «قَلْب الْمُؤْمِنِ عَرْشُ الرَّحْمَن» (4)در روایتی قدسی آمده است:
«لَمْ یَسَعْنِی سَمَائِی وَ لَا أَرْضِی وَ وَسِعَنِی قَلْبُ عَبْدِی الْمُؤْمِن» (5)
خداوند متعال میفرماید من در آسمان ها و زمین نمیگنجم، امّا اگر میخواهید مرا بیابید، در قلب مؤمن جستجو کنید. با این وجود، بسیاری از دلها به جای آنکه عرش خدا و محلّ حضور خدای سبحان باشد، به باغ وحش تبدیل شده و هر قسمتی از دل را یکی از اغیار تصاحب کرده است.
یکی از علمای بزرگ میگفت: قرآن کریم، پیامبر و همه علما و بزرگان میگویند مشرک نباشید، امّا من میگویم مشرک باشید! سپس حرف خود را معنا میکرد و میگفت: این دل جای خداست، اگر هم آن را به خدا نمیدهید، دست کم قسمتی از آن را برای خدا بگذارید!
متأسّفانه در زمان ما، افراد به جایی رسیدهاند که همه چیز در قلب آنها هست، جز خدا! هرکس هر قسمت از دل خود را به کسی یا چیزی اختصاص داده و جایی برای خدای سبحان نگذاشته است. در حالی که دل باید، فقط برای خداوند متعال باشد.
بالاترین مرتبه خلوص
امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» میفرمایند:
«مَا عَبَدْتُکَ خَوْفاً مِنْ نَارِکَ وَ لَا طَمَعاً فِی جَنَّتِکَ لَکِنْ وَجَدْتُکَ أَهْلًا لِلْعِبَادَهِ فَعَبَدْتُک» (6)
خدایا! اینکه من عبادت میکنم، نماز میخوانم و کارهای نیک انجام میدهم، برای این نیست که از جهنم ترس دارم، به طمع بهشت و نعمتهای بهشتی هم نیست، بلکه تو مولایی و من عبد هستم. عبد باید در مقابل مولا،خاضع و خاشع باشد. عبادت من برای آن است که تو شایسته عبادتی.
این مرتبه که بالاترین مراتب خلوص است، تنها با عنایت ویژه الهی به انسان عطا میشود و رسیدن به آن، خصوصاً در زمان ما و با این نوع رفت و آمدهای آلوده و غذاهای شبههناک و …، بسیار مشکل است، امّا این بیانات به ما میآموزد که اگر کسی به راستی خالص و مخلص شود، به مقامی میرسد که هیچ چیز، حتّی بهشت و جهنّم و ثواب، برای او موضوعیّت ندارد و فقط به رضایت و خشنودی خداوند سبحان میاندیشد.
نگرش انسان به دنیا، تحت تأثیر میزان خلوص
میزان خلوص انسان، در نگرش او به دنیا و در برخوردی که با نعمتهای دنیوی و زرق و برق آن دارد، تأثیر گذار است. به عبارت روشنتر، انسان خالص که در کردار و گفتار خود فقط رضای الهی را در نظر میگیرد، نمیتواند دنیا طلب و دنیاگرا باشد و به دنیای حلال هم توجه نمیکند، چه رسد به اینکه گرایش به دنیای حرام و شبههناک داشته باشد.
امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» درباره دنیا میفرمایند:
«فَإِنَّهَا عِنْدَ ذَوِی الْعُقُولِ کَفَیْءِ الظِّلِّ بَیْنَا تَرَاهُ سَابِغاً حَتَّى قَلَصَ وَ زَائِداً حَتَّى نَقَص» (7)
دنیا در نظر خردمندان چونان سایه اى است که هنوز گسترش نیافته، کوتاه مىگردد، و هنوز فزونى نیافته کاهش مىیابد. در روایت دیگری از قول امام حسین«سلاماللهعلیه» نقل شده است: دنیا و آنچه در دنیاست، پیش اولیای خداوند، ارزشی بیش از سایه سایه انسان ندارد.
نقل شده است که از طرف هارون الرشید، ظرف غذایی برای بهلول آوردند. بهلول گفت: آن غذا را جلوی سگ بگذارید تا بخورد. حامل غذا گفت: غذا تشریفاتی و از طرف خلیفه و بسیار لذیذ است و مرتّب شروع به تعریف از غذا کرد. بهلول گفت: غذا را بگذار و برو و اگر پیش این سگ از آن تعریف کنی و سگ بفهمد از طرف هارون است، اصلاً غذا را نمیخورد!
امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» راجع به دنیای حلال میفرمایند:
«وَ اللَّهِ لَدُنْیَاکُمْ هَذِهِ أَهْوَنُ فِی عَیْنِی مِنْ عُرَاقِ خِنْزِیرٍ فِی یَدِ مَجْذُوم» (8)
این دنیای شما، در دیده من، از استخوان خوکى که در دست بیمارى جذامى باشد، پستتر است!
یا در روایت دیگری میفرمایند:
«دُنْیَاکُمْ هَذِهِ أَزْهَدَ عِنْدِی مِنْ عَفْطَهِ عَنْزٍ» (9)
دنیاى شما نزد من، از آب بینى بزغالهاى بىارزشتر است.
ظلم و فساد، از انسان سر نمیزند
همه این مباحث، درباره دنیای حلال است وگرنه به قول بهلول، مال حرام را سگ هم نمیخورد. مفاسد اقتصادی کنونی، اعمّ از حیف و میل، دزدی، خوردن مال غصبی، غشّ در معاملات، جمع آوری مال و ثروت با ظلم و زور و خلاصه همه مفاسد اقتصادی و نیز مفاسد اداری، از انسان و به خصوص از شیعه سر نمیزند. یعنی نمیتوان باور کرد کسانی که مرتکب این اعمال و رفتار زشت میشوند، انسان باشند.
روایاتی که ذکر شد و آیات و روایات فراوان دیگری که در این زمینه وجود دارد، برای تذکّر و یادآوری است که مبادا انسان دنیای حلال را بگیرد و از خدای سبحان غافل شود! مَثل این دنیا در برابر معنویّات، مانند دُرّ شیشهای در برابر دُرّ حقیقی است که اگر در کنار هم قرار داده شوند، بچّهها دُر شیشهای را که جلوه بیشتری دارد، انتخاب میکنند، امّا درشناس، دُرّ اصلی و حقیقی را برمیدارد.
پینوشتها:
1. منیه المرید، ص 134.
2. بقره / 138.
3. نحل / 97
4. بحارالانوار، ج 55، ص 39
5. بحارالانوار، ج 55، ص 39
6. بحارالانوار، ج 67، ص 186
7. نهج البلاغه، خطبه 63
8. نهج البلاغه، حکمت 233
9. نهج البلاغه، خطبه
منبع: فردا
تهیه و تنظیم: حق دوست؛ تبیان