روز جمهوری اسلامی(1)

روز جمهوری اسلامی(1)

دوازده فروردین 1390

الف-قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران
ب-تهدیدهای نرم علیه جمهوری اسلامی ایران؛ اهداف، ابعاد وراه های رابطه مقابله با آن گفت وگو

چکیده

موضوع این مقاله «بررسی ابعاد قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران، آسیب ها و راهکارها» است. امروزه بیشتر کشورهای غربی به جای تهدیدات سخت، به تهدیدات نرم رو آورده اند. ازاین رو، توجه به اهمیت قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران در مقابل کشورهای غربی ضرورت دو چندان می یابد.
آنچه از این مقاله به دست می آید این است که دین و ایدئولوژی، انسجام ملی، فرهنگ ایثار و شهادت، مردمی بودن حکومت وغرور ملی از مؤلفه های تقویت کننده قدرت نرم هستند. همچنین آسیب هایی قدرت نرم، جمهوری اسلامی ایران را تهدید می کند که شناختن آن ضروری است.
کلید واژگان: ایران، قدرت نرم

الف-قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران

پیش گفتار

پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سطح بین المللی، با تکیه بر قدرت دین ومعنویت، معادلات سیاسی و مناسبات معمول در روابط بین الملل را بر هم زد وجهانیان را شگفت زده ساخت. این انقلاب، درکوتاه ترین زمان مرزهای جغرافیایی را در هم نوردید و پیام خود را که همان مبارزه با ستم و برپایی حکومت عدل جهانی بود، به دورترین نقاط جهان رساند.
انقلاب اسلامی ایران رامی توان تجلی تحقق قدرت نرم در سطح جهانی دانست. بنابراین، ضروری است پس از گذشت بیش از سی سال از پیروزی انقلاب اسلامی، مؤلفه های ایجاد وتقویت قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران بررسی و آسیب های موجود شناسایی شود.
دراین پژوهش، پس از بیان مفهوم و تاریخچه ای از قدرت نرم، ابعاد قدرت ج. ا. ا. درسطح داخلی و بین المللی بررسی می شود وافزون بربیان برخی آسیب های قدرت نرم، به راهکارهایی برای رفع آسیب ها وتقویت قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران، اشاره می شود.

مفهوم شناسی قدرت نرم

نخستین بار جوزف نای، با الگو گیری از قیام مردم در انقلاب اسلامی ایران، مفهوم قدرت نرم(1) را در سال 1990 مطرح کرد. وی درتعریف قدرت نرم می گوید: «قدرت نرم، توجه ویژه به اشغال فضای ذهنی کشور دیگر، از طریق ایجاد جاذبه است ونیز زمانی یک کشور به قدرت نرم دست می یابد که بتواند (اطلاعات ودانایی) را به منظور پایان دادن به موضوعات مورد اختلاف به کارگیرد و اختلافات را به گونه ای ترسیم کند که از آنها امتیاز گیرد.»(2)
قدرت نرم، توانایی رسیدن به اهداف و خواسته ها از راه مجذوب کردن، به جای اجبار وامتیاز است.(3) به عبارت دیگر، قدرت نرم به آن دسته از قابلیت ها وتوانایی های کشور گفته می شود که با به کارگیری ابزاری چون فرهنگ، آمال یا ارزش های اخلاقی به صورت غیر مستقیم، برمنافع یا رفتارهای دیگر کشورها اثر می گذارد. (4) قدرت نرم با هدف تنظیم اولویت های طرف مقابل، با ابزارهایی مانند فرهنگ، انتقال ارزش ها ونهادهای اجتماعی از راه دیپلماسی عمومی یا دیپلماسی دو جانبه یا چند جانبه اعمال می شود. تفاوت این قدرت با دیگر قدرت ها این است که ابزارهای قدرت و سیاست های اعمال آن، به جای موارد عینی ومادی، در چارچوب هایی معنایی و فرهنگی قرار دارند.(5)

تاریخچه قدرت نرم

ریشه های تاریخی قدرت نرم را در اندیشه های استراتژیست های بزرگی مانند سن تزو(شش قرن پیش از میلاد)به روشنی می توان دید. دیدگاه تزو، اراده دشمن و شکست آن را هدف قرار داده است. تزو درجبهه خودی نیز بررهبری وفرماندهی فردی که نفوذ اخلاقی، خردمندی وانصاف داشته باشد، تأکید دارد. وی تصریح می کند: « مقصود من از نفوذ اخلاق، امری است که موجب هماهنگی مردم با رهبرانشان است، به گونه ای که مردم رهبران خود را در زندگی و مرگ پیروی کنند، بی آنکه از به خطر افکندن زندگی خویش هراسی به دل راه دهند.»
وی معتقد است چنانچه با مردم به مهربانی، عدل وانصاف رفتار وبدان ها اعتماد شود، ارتش از روحیه هم بستگی بهره مند می شود وهمگان از خدمت به رؤسای خود خوش دل خواهند بود.
هرچند دیدگاه استراتژیست های کهن شرقی مانند سن تزو برارزش های موجد قدرت نرم تأکید دارد، ولی چنین نگرشی درادیان الهی به ویژه اسلامی درسطحی بسیار بالا به چشم می خورد.(6)
با گرایش بنیان های اصلی قدرت از نظامی گری به اقتصاد واز اقتصاد به فرهنگ و قدرت اطلاعات، امروز بیشتر بر روی قدرت نرم و پی آمدهای عمیق وپایدار آن تأکید می شود. امروزه برخلاف گذشته، اشغال بنیان های فکری وباورهای ملت ها وتغییر فضای ذهنی انسان ها تأکید می شود. تغییر یا ساختن ذهنیت افراد یا ایجاد عینیت های غیر حقیقی با بهره گیری از ابزار رسانه، بستر ساز سلطه جدید استعمار شده است.

منابع قدرت نرم

با توجه به ماهیت و ویژگی های قدرت نرم، منابع قدرت نرم را نیز متناسب با آن، باید در فرهنگ واجتماع وحوزه های رفتاری جست وجو کرد. منابع قدرت نرم درحوزه داخلی عبارتند از:

1.فرهنگ وارزش های فرهنگی

فرهنگ به مثابه یکی از اجزای اصلی زیست جمعی انسان، چنان ظرفیتی دارد که می توان از آن با عنوان جعبه ابزاری نام برد که به فعالیت ها، کارها ورفتارها شکل وسازمان می دهد.
فرهنگ، عبارت است از مجموعه ای از آداب و رسوم، اخلاقیات، عقاید و ارزش هایی که از راه جامعه پذیری، از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود.(7)
هرچند فرهنگ وارزش های آن در سطح جامعه ریشه دارتر وعمیق تر باشد، قدرت ملی آن جامعه نیز بیشتر خواهد بود.

2. دین وایدئولوژی

دین ومذهب، از برجسته ترین مؤلفه هایی است که نقشی تعیین کننده درفرهنگ دارد. ماهیت دین و مذهب به گونه ای است که جهت گیری های اصلی را تعیین و باورهایی عمیق را در افراد، تولید و بازتولید می کند.(8)
درکشور ما تشیع، به عنوان منبع مهم تولید کننده قدرت نرم به شمار می آید. در دنیای کنونی، اگر اسلام به عنوان یک فرهنگ، مقابل فرهنگ غربی وامریکایی قرار گرفته باشد، در سطح کوچک تر مذاهب گوناگون و ازآن جمله مذهب شیعه، خرده فرهنگ های آن دین بزرگ به شمار می روند.(9)
مذهب شیعه با داشتن پیشینه فکری عمیق، به عنوان یک تفکر انقلابی درمقابل ستمگران ونیز تفکر فرهنگ غربی وامریکایی ایستاده است ودر قالب گروه ها وجنبش های اسلامی درکشورهای چون ایران، عراق، لبنان و یمن. به قدرتی نرم تبدیل شده است.

3.انسجام ملی

اتحاد وانسجام یک ملت ونیز هم بستگی اقوام آن با وجود تفاوت سلیقه ها ودیدگاه ها، از منابع مهم تولید قدرت نرم است. پرورش روحیه هم بستگی وداشتن هویتی منسجم در ایران مبتنی بر اصل نه شرقی ونه غربی، سبب شده است ایران همواره مقابل تهدیدهای خارجی مقاومت کند وهر روز قدرتمندتر از پیش به عنوان قدرتی برتر، مقابل رژیم های استکباری قرار گیرد.(10)

4. فرهنگ ایثار وشهادت

فرهنگ ایثار و شهادت با توجه به ماهیت مذهبی ملت ایران در فرهنگ ملت، جایگاهی ویژه دارد.
یک شهروند مسلمان ایرانی، شهادت را نه به معنای معدوم شدن، بلکه به معنای رسیدن به حیات وزندگانی ابدی می بیند وآن را محو شدن در وجود الهی معنا می کند. با این اندیشه ارزشمند، ملت ایران توانست در سال های دفاع مقدس، با امکانات محدود، در برابر یکی از مهم ترین ارتش های وقت دنیا وبهره مند ازحمایت همه جانبه قدرت های غربی، قد علم کند و سرافراز گردد.

5. غرور ملی

گذشته پرافتخار تاریخی وتمدن درخشان ایرانی، غروری ملی را در فرهنگ سیاسی ملت ایران به وجود آورده است. از این رو، ایرانیان هیچ گاه در برابر متجاوزان و زورگویان تسلیم نمی شوند وایستادگی وشهادت را به تسلیم وزبونی ترجیح می دهند. هر چند این غرور، ویژگی های عمومی ملت های جهان است، ولی از عوامل قدرت نرم ایرانیان در برابر تهدیدهای خارجی به شمار می رود که تاکنون نقش حیاتی ایفا کرده ودرمیان دیگر ملت ها کمتر نمود داشته است.(11)

6. ماهیت حکومت ومردمی بودن آن

حکومت خوب، از اصول مهم قدرت نرم کشورها به شمار می رود. برای خوب بودن حکومت، شاخص های گوناگونی وجود دارد، ولی شاید بهترین وگویاترین شاخص، نحوه ومیزان حمایت های مردمی از حکومت و ارزش ها وآرمان های آن باشد.
حکومت جمهوری اسلامی ایران با 98 درصد آراء موافق، از مهم ترین و منحصرترین حکومت های مردمی است. ماهیت نظام وحکومت جمهوری اسلامی ایران که مردم خواهان آن بودند از مهم ترین دلایل قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران در سطح بین المللی است.(12)

ابعاد قدرت نرم جمهوری اسلامی در ایران

1. درسطح داخلی

الف) رهبری امام خمینی (رحمه الله)
رمز رهبری امام خمینی (رحمه الله) را می توان بیان ارزش هایی دانست که جذابیت محتوای آن، همراه با باور قلبی به امام و گفته های مبتنی بر آموزه های فقهی واسلامی ایشان، مردم را به یپروی بی چون وچرا از فرامین ایشان متقاعد می ساخت. چنین رهبری سیاسی که از جذابیت، مشروعیت واعبتار برخوردار بود، توانست افراد را مصمم به تحقق خواسته های انقلاب جذب وترغیب کند. امام خمینی(رحمه الله) با ایفای نقش رهبری وبهره مند از نفوذ معنوی بالا توانست به خنثی سازی جنگ روانی وتبلیغاتی دشمنان وتقویت قدرت نرم به ویژه دردوران جنگ تحمیلی بپردازد. همچنین، با مدیریت بحران داخلی و بین الملل، اقتدار شخصیتی خویش را برای تثبیت بنیادهای انقلاب به منصه ظهور رساند.(13)
ب) وحدت ملی
انقلاب اسلامی ایران با بهره گیری از اعتماد ملی به عنوان سرمایه اجتماعی، به تعمیق وحدت وهم بستگی ملی وتجمیع، همه اقشار وگروه های ملی ومذهبی کشور همت گمارد. همچنین با بهره مندی از مشارکت عمومی، فرهنگ بسیجی، استقلال طلبی، سازندگی وعدالت خواهی را در جامعه گسترش بخشید.
وفاق اجتماعی به عنوان مظهر قدرت نرم توانست به ایفای کارکردهایی چون هم فکری، هم احساسی، هم کنشی وشکل گیری ذهن اجتماعی بپردازد که همکاری و تعامل میان گروه های گوناگون اجتماعی را در پی داشت بپردازد ونظم درونی وبی نیازی از نظم بیرونی و سیاسی را آشکار ساخت. در پرتو انقلاب اسلامی، پایایی و پویایی نظم درونی، افزون تر شد وضریب اعتماد اجتماعی میان گروه های گوناگون جامعه از یک سو و مردم ودولت از دیگر سوی بالاتر رفت.
هم بستگی ملی و مشارکت عمومی به عنوان مظهر قدرت نرم درانقلاب اسلامی، پذیرش آگاهانه و شرکت مؤثر همه افراد جامعه برای رسیدن به اهداف ویژه وپیاده کردن نظام و عقاید، باورها، گرایش ها واندیشه ها را در پی داشت همچنین این وفاق ملی، همکاری وهمیاری آگاهانه، داوطلبانه واز روی میل ورغبت را با استفاده از تمامی امکانات موجود جمعی، توأم با حساسیت و مسئولیت پذیری وقانون گرایی در فرآیند انقلاب اسلامی گسترش داد.
مشارکت سازنده وکارآمد مردم، وجدان کاری وانضباط اجتماعی، انگیزه وغرور ملی، حفظ ارزش های دینی، پاسخ گو بودن حکومت دربرابر مردم، قانون گرایی، تقویت روحیه اعتماد به نفس جوانان، مودت وهم بستگی درجامعه، همگی سرمایه های اجتماعی به شمار می آیند که به کیفیت وحدت عمومی می افزایند.(14)
ج) عدالت اجتماعی
از دیگر زمینه های مهم واساسی برقراری امنیت اجتماعی، عدالت اجتماعی است. عدالت اجتماعی، یعنی وجود توازن، برابری، تعادل وهماهنگی در روابط اعضای جامعه وهمه جنبه های زندگی اجتماعی، چنان که حق مسلم هر انسانی که حداقل آن، برخورداری از نیازهای اولیه حیات است، رعایت وتأمین آن تضمین شود.
فرض وجود امنیت، بدون عدالت اجتماعی، امر محال است، چنان که اجتماع دو چیز متناقض مانند شب و روز ناممکن است. بدون عدالت اجتماعی، نه تنها سخن گفتن ازامنیت، پوچ وبیهوده است، بلکه امکان دسترسی به ارزش های الهی وآرمان های انسانی و شرافتمندانه وجود نخواهد داشت. عدالت اجتماعی است که ملت را در زندگی اجتماعی و سلوک فردی، به سوی ارزش های والا و ارزشمند رهمنون می سازد و. موجب سعادت و نیک بختی عمومی وکمال مطلوب می شود. و راه رسیدن افراد به نیکی را هموار می سازد. همچنین براساس عدالت اجتماعی، مؤسسه های تأمین کننده وحافظ منافع عمومی کشور تأسیس می گردد و آموزشگاه ها و مدارس مناسب برای آماده ساختن مردم ومجهز کردن آنها به فرهنگ درست، ایجاد می شود. دراین راه از قوانین و مقررات شرع که برای حفظ ونگهداری حقوق وسلامت افراد لازم است، استفاده می شود، تا درهمه این امور براساس نظامی درست وحکیمانه که عقل به آن فرمان می دهد وشر ع آن را تصویب می کند، عمل شود.».(15)
حاکمیت عدالت اجتماعی درجامعه مانند وجود تعادل در کشتی است. کشتی تا هنگامی که تعادل دارد ومی تواند این وضعیت را درخود حفظ کند، سرشار از امنیت وآرامش است و سرنشینان آن با آسودگی خیال به حرکت وسفر خود ادامه می دهند، ولی آنگاه که این تعادل از بین برود، ترس وناامنی، وجود همه سرنشینان کشتی را فرا می گیرد ولحظه ای آرام و قرار برای آنها باقی نمی گذارد. نبود عدالت اجتماعی نیز، همچون بی تعادلی کشتی است وامنیت وآرامش را از اعضای جامعه سلب می کند.(16)
د) حاکمیت قانون واجرای آن
از دیگر زمینه های اساسی برقراری امنیت اجتماعی، پیروی از قانون و حاکمیت آن در روابط اجتماعی است؛ زیرا لازمه زندگی اجتماعی، روابط اجتماعی است وقانون همچون خط کشی، مرز روابط افراد جامعه را مشخص می کند وبه آن سامان می دهد.
قوه قانون گذاری و مجالس مقننه اغلب، با توجه به اوضاع واحوال جامعه و ارزش ها وآرمان های مورد قبول اجتماع، به اشکال گوناگون قانون را تصویب می کنند و افراد باید برای بهتر زیستن و حفظ امنیت خود وجامعه، از این قوانین اطاعت و درچهارچوب آن عمل کنند وبه حریم آن تجاوز نکنند. بی شک، نقض قانون موجب بی نظمی وهرج ومرج می شود وبه برهم خوردن امنیت اجتماعی وتضعیف قدرت نرم می انجامد.
بنابراین، برای حفظ نظم واستقرار قدرتمندانه، امنیت لازم است. از اصول اولیه و ضروری استقرار امنیت، حاکمیت قانون است. برای تحقق این امنیت باید قانون پاسدارانی داشته باشد که برای دفاع از حرمت آن، از کارآیی وصلاحیت کافی داشته باشند. بنابراین، حاکمیت قانون، موجب استقرار وتقویت قدرت نرم در جمهوری اسلامی ایران است.(17)

2.درسطح خارجی

الف) بازسازی تمدن اسلامی
انقلاب اسلامی ایران با انتقال خود باوری فرهنگی به ملت های مسلمان و بهره گیری از فن آوری های مدرن انقلابی برای انتقال پیام نو اندیشی دینی در جهان اسلام، توانست رویکرد تمدنی خود را به نمایش بگذارد. همچنین با احیای ارزش هایی چون عدالت محوری وعدالت گستری، توسعه وتعالی همه جانبه و دورن زا، توسعه عدالت محور، کرامت انسانی وآزادی های مشروع، صلح طلبی، عزت نفس، استقلال گرایی، توسعه اخلاق و دین مداری، هنجارسازی، شکوفایی، حس خداجویی، حقیقت طلبی، علم دوستی ونوع دوستی وتحکیم مبانی مردم سالاری دینی وگسترش آن، زمینه های شکوفایی و بالندگی دوباره تمدن اسلامی را با هدف تمدن سازی نوین فراهم آورد.
بدین ترتیب، تمدن اسلامی با تشکیل ایدئولوژی واحد توانست غرب را به دست کشیدن از ادعای جهان شمولی خود وادار سازد. افزون براین، انقلاب اسلامی تقویت بنیادهای تمدن اسلامی را با اهتمام در به چهار سطح تحلیل (در این تمدن) مورد توجه قرار داد. نخست در سطح تحلیل فردی، رفتار مسالمت آمیز ونیکوی هر فرد با دیگران براساس راستگویی، رأفت، وفاداری، احساس واخلاق شایسته ارج نهاد.
دوم درسطح تحلیل اجتماعی، برتعامل جوامع مسلمان بر اساس همکاری فرهنگی و بازرگانی وتحکیم روابط دوستی ومودت وبرادری تأکید کرد. سوم در سطح تحلیل سیاسی، بر ضرورت تعامل دولت ها با ملت ها واهتمام رهبران سیاسی به خواسته های ملت های مسلمان پافشاری کرد وچهارم درسطح تحلیل فرهنگی، بر تبادل اندیشه ها میان تمدن اسلامی ودیگر تمدن ها تأکید ورزید.
براین اساس، انقلاب اسلامی ایران با تکیه بر ترویج فرهنگ وتفکر استقلالی در جهان اسلام، نوعی خود باوری فرهنگی و استقلال اندیشه را برای مسلمانان به ارمغان آورد و با از بین بردن خود باختگی درحوزه اندیشه، به بازسازی تمدن اسلامی پرداخت.
همچنین، انقلاب اسلامی با بهره گیری از فنون جدید ارتباطی وابزارهای نوین اطلاعاتی و رسانه ای، به بازسازی تمدن اسلامی بر اساس تعیین اصول دینی وارزشی وتقویت فضای عمومی یا جامعه مدنی اسلامی و ارتقای آگاهی های دینی و سیاسی جهان اسلام پرداخت. به این ترتیب، انقلاب اسلامی ایران، با تقویت مبانی حوزه استدلال وتولید فکر واندیشه وتشویق رابطه متقابل وهمه جانبه جوامع مسلمان با یکدیگر، مشوق اصلی بازسازی تمدن اسلامی براساس مفهوم سازی و هنجار سازی وبا تکیه بر ظرفیت های خودی و درونی واستفاده از الگوهای دینی و بومی جوامع مسلمان به شمار می رود.(18)
ب) ارتقای بیداری اسلام
انقلاب اسلامی با بالا بردن سطح آگاهی وبیداری گسترده درمیان مردم محروم و مستضعف جهان اسلام، روحیه شهامت وشجاعت برای مبارزه را در آنان ایجاد کرد. همچنین، ایجاد خودباوری به توان و امکانات درونی وتشویق به شناخت بیشتر تجربه های تاریخی وعملی جنبش آزادی بخش، جرئت مردمی را برای مبارزه با ستم وفساد، براساس اندیشه های انقلاب اسلام فرونی بخشد. انقلاب اسلامی به عنوان نقطه آغاز خیزش تفکراسلامی، با پرورش قشر جدیدی به نام نخبگان به عنوان تولیدگران اندیشه اسلامی، به احیای ارزش های دینی پرداخت وعزت واعتماد به نفس را در آنان تقویت کرد.
همچنین، با تقویت انگیزه مردمی، افزون برایجاد خیزش و بیداری اسلامی، جنبش های عظیم اجتماعی را به وجود آورد.
این انقلاب توانست با احیای تفکر دینی درجهان معاصر، تجدید حیات اسلام وبازگرداندن آن به صحنه بین المللی سیاست، نشان دادن خصیصه جهانی و سیاسی اسلام، تجدید حیات مذهبی دراغلب کشورهای جهان اسلام در قالب جنبش های دینی نو، تشویق حضور مجدد دین درزندگی مدرن واحیای معنا دار دین وحیات دنیا در زندگی روزمره، دین را به عنوان عامل ثبات وپایداری درعین حرکت آفرینی معرفی کند وجهان را با نقش دین در حیات بشری آشنا سازد.
این مهم، اهمیت قدرت اعتقادی برای ارتقای نقش آفرینی مسلمانان را دو چندان کرد. همچنین، موجب شد اسلام گرایی ازنقش محوری درمبارزات آزادی خواهان مسلمان برخوردار شود، اسلام درمبارزات انقلابی تمرکز ومحوریت یابد، به عنوان بزرگ ترین عامل احیاکننده روح وتضمین کننده سعادت انسان ها معرفی شود و سرانجام با اثر تأثیر گذاری معنوی برنهضت های اسلامی ومردمی، زمینه گسترش بیداری اسلامی را در سراسر جهان اسلام فراهم سازد.(19)
د) احیای هویت جهان اسلام
انقلاب اسلامی با زنده کردن هویت اسلامی به پیوند دین و سیاست پرداخت. احیای هویت تمدن اسلامی ونقش آفرینی اندیشه اسلامی در عرصه هنجار سازی وگفتمان سازی، حکایت از آن دارد که انقلاب اسلامی توانسته است نقش دین را در نظام تصمیم گیری منطقه ای و بین المللی اثبات کند. این مهم، مرهون بازسازی تمدنی در پرتو انقلاب اسلامی بود که بر شاخص هایی چون پیوند دیانت وسیاست، نفی قشری گری وظاهر گرایی، نفی فساد وفحشا، اقامه وگسترش عدالت اجتماعی، حمایت از مستضعفان ومبارزه با ستم و جور، حق گرایی و برقراری حکومت حق، نفی گرایش های اومانیستی ومادی گرایانه، نفی انگیزه ها و تعصبات قومی، نژادی وملی گرایانه استوار بود. تکیه بر قدرت معنوی، تقویت خودباوری، شناخت و آگاهی مسلمانان از ظرفیت های بومی، تبیین جهان شمولی وفراگیری اسلام در جنبه های زندگی فردی، اجتماعی وسیاسی مسلمانان، فراهم آوردن زمینه های عملی وحدت وهم بستگی جهان اسلام، پرهیز از دامن زدن به اختلاف های مذهبی و ایجاد زمینه های وحدت فکری وعملی میان پیروان فرقه ها و مذاهب گوناگون اسلامی از دیگر شاخصه هایی است که انقلاب اسلامی برآن استوار بود، تأکید برنقاط اشتراک شیعه وسنی برای وسعت بخشی به دامنه وحدت سیاسی، اقتصادی وفرهنگی جهان اسلام، تأکید بر نقش سازنده دین در سیاست واثبات توانایی آن در به دست گرفتن حکومت، نمایاندن اهمیت انگیزشی اسلام برای حرکت بخشی به مبارزات انقلابی ملت های مسلمان، محوریت بخشیدن به روحیه اسلامی وانگیزه وهدف اسلام خواهی، اثبات باور قدرت دین وانگیزه های مذهبی درمبارزه وانقلاب، احیای جنبش بازگشت به خویشتن در جهان اسلام، احیای اسلام درصحنه زندگی بشری وجوامع انسانی و تبیین جایگاه اسلام در نظریه پردازی وتعریف گفتمان غالب در میان نخبگان مسلمان نیز از دیگر شاخصه ها بود.
بدین ترتیب، انقلاب اسلامی با پراکندن نور عدالت و معنویت، مبارزه با بی عدالتی وتبعیض، نفی جنگ افروزی، احیای تفکر اسلامی ونشان دادن قدرت حقیقی اسلام، به تقویت مجدد عظمت جهان اسلام وتجدید حیات آن در عرصه جهانی پرداخت وبا صدور پیام معنوی خود، اعتماد ملت های مسلمان به آینده نظام مردم سالاری دینی را افزایش بخشید.(20)

3. جهانی کردن مبارزه با صهیونیسم

پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، حمایت از حرکت ها ونهضت های آزادی بخش به ویژه در فلسطین، نقش و جایگاهی ویژه یافت. انقلاب اسلامی ایران با تبیین اینکه «اسلام، راه حل وجهاد، وسیله اصلی است»، به مبارزات مردم فلسطین وانتقاضه آنان جنبه ای فراملی بخشید. و مبارزه با رژیم صهیونیستی را جهانی کرد. اعلام آخرین جمعه ماه مبارک رمضان به عنوان روز جهانی قدس از سوی امام خمینی، شش ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نشان از عمق توجه ایران به مسئله فلسطین واعتقاد به حمایت از مبارزات آنان داشت. انقلاب اسلامی ایران توانست با ارتقای بیداری وآگاهی جهان اسلام به آرمان فلسطین، مظلومیت مردم مبارزه فلسطین را به همگان ثابت کند واز فلسطینیان بی پناه دربرابر جنایات رژیم صهیونیستی حمایت جهان به عمل آورد.
بدین ترتیب، خارج کردن مبارزات ضد صهیونیستی از حصارهای تنگ قومی، عربی، سرزمینی وملی گرایانه و بخشیدن جنبه ای اسلامی و ایدئولوژیک به آن، موجب شد. مبارزات مردم فلسطین ابعاد گسترده تری یابد. از این رو، انقلاب اسلامی، به مقابله با رژیم اشغالگر صهونیست ادامه دهد. درحقیقت، گروه های اصول گرای اسلامی با پذیرش نمادها و شعارهای انقلاب اسلامی به عنوان اصول اساسی جهاد و تأکید بر شهادت و فداکاری وسلحشوری در راه هدف، از انقلاب اسلامی پیروی کردند وانقلاب ایران نقش خود را در جهانی کردن مسئله فلسطین وگسترش مبارزات آزادی بخش اسلامی درفلسطین ومبارزه با صهیونیسم در ابعادی جهانی ایفا کرد.(21)

پی نوشت ها :

1-soft power.
2. حجت الله مرادی، قدرت وجنگ نرم از نظریه تا عمل، ص 382.
3. گروه مطالعاتی دانشکده امنیت ملی، تدوین و ویراستار: حسین انصاریان نژاد، تهدید نرم و راهبردهای مقابله، تهران، پایگاه دانشگاه عالی دفاع ملی، 1388، ص86.
4. دکتر علی اصغرافتخاری وهمکاران، قدرت نرم، فرهنگ و امنیت، ص68.
5. همان.
6. قدرت وجنگ نرم، از نظریه تا عمل، صص 22- 24. (تلخیص).
7. قدرت نرم، فرهنگ و امنیت، صص 221و 222.
8. همان، ص122.
9. همان، صص 341و 342.
10. همان، ص276.
11. همان، ص281.
12. همان، صص 284و 285.
13. داور رنجبران، جنگ نرم، ص 84.
14. جنگ نرم، صص 84و 85.
15. نک: نهج البلاغه، ص 531.
16. امنیت، ضامن بقای جامعه، ص32.
17. سازمان عقیدتی سیاسی نیروی انتظامی- دفتر سیاسی، امنیت؛ ضامن بقای جامعه، برگرفته از : صص 33- 35.
18. جنگ نرم، ص92.
19. همان، صص 92و 94.
20. همان، صص 95و 96.
21. نک: همان، صص 97و 98.

منبع:کرمانی زاده،عین اله،اشارات(ش1 پیاپی142(،انتشارات مرکزپژوهش های اسلامی صداوسیمای قم،1390

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید